در محضر امام رضا (ع) ـ بخش بیست و هفتم

بررسی عصمت انبیا در قرآن کریم

 

روزی مأمون درباره چند آیه از قرآن کریم ـ که ظاهراً عصمت انبیا را نفی می‌کرد ـ از امام رضا علیه‌السلام سؤال کرد:

 

ناامیدی پیامبران

 

مأمون درباره این آیه سؤال می‌کند:

« حَتَّى إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا…»[1]

«هنگامى كه پیامبران به ناامید شدند و گمان كردند به آن‌ها دروغ گفته شده؛ آن‌گاه یارى ما به آنان رسید…»

ظاهر آیه به گونه‌ای است که سؤالی در ذهن ایجاد می‌کند: «مگر پیامبر ناامید می‌شود؟ مگر امکان دارد که پیامبرالهی تصور کند خداوند به او وعده دروغ داده است؟»

مأمون در این سؤال قصد دارد بیان كند که پیامبران نیز دچار یأس و تردید می‌شوند و دروغی را به خدا نسبت می‌دهند؛ در این زمان کمک خدا بر آن‌ها وارد می‌شود.

حضرت جواب می‌دهد که معنی آیه این‌گونه نیست که تصور می‌کنید؛ بلکه به این معناست:

«حَتَّى إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ‏ مِنْ قَوْمِهِمْ وَ ظَنَّ قَوْمُهُمْ أَنَّ الرُّسُلَ قَدْ كُذِبُوا جَاءَ الرُّسُلَ نَصْرُنَا»[2]

«زمانی‌که پیامبران از قوم‌شان مأیوس شدند و قوم‌شان گمان کردند که به پیامبران‌شان وعده دروغ داده شده؛ در این صورت نصرت خدا بر آن پیامبر وارد میشود»

پس عبارت «إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ» بیانگر یأس پیامبران از خدای سبحان نیست؛ بلكه یأس آنان نسبت به قومشان را نشان می‌دهد. عبارت «ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا» نیز بیانگر بدگمانی پیامبران به خدا نیست؛ بلكه نشان‌دهنده بدگمانی قوم پیامبران به خداست.

اگر قومی دچار بدگمانی به خدا شوند و پیامبر آن قوم نیز هم یقین کند که این قوم دیگر هدایت‌پذیر نیست؛ در آن صورت نصرت الهی به كمك پیامبران می‌آید. هیچ پیامبری هرگز از خداوند سبحان مأیوس نشده است چون یأس گناه کبیره‌ای است و پیامبران از عصمت الهی برخوردارند.

 

بخشودگی گناهان گذشته و آینده پیامبراسلام

 

سؤال بعدی مأمون درباره این آیه بود:

«لِیغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّر»[3]

« تا خداوند گناهان گذشته و آینده‏‌اى را كه به تو نسبت مى‏‌دادند ببخشد…»

آیه خطاب به پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. شبهه‌ای که در اینجا در ذهن ایجاد می‌شود آن است که مگر پیامبر از قبل گناهی مرتکب شدند که خدا آن را می‌بخشد یا مگر پیامبر در آینده گناهی مرتكب خواهندشد که خداوند آن را ببخشد؟!

حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام بسیار تخصصی و دقیق پاسخ می‌دهند که جنبه روان‌شناسی خاصی نیز دارد:

«به نظر مشرکین در مکه کسی گناهکارتر از پیامبر نبود؛ چون آن‌ها 360 بت را عبادت می‌کردند و وقتی پیامبر آن‌ها را به توحید دعوت کرد؛ این امر به نظر اعراب بسیار سخت و گران آمد و گفتند: «آیا او به جاى معبودهاى متعدّد (360بت) یك معبود قرار داده است؟(تا ما به عوض این همه معبود یکی را عبادت کنیم؟) البتّه كه این، چیزى بسیار عجیب است!» سردمداران كفر، (سخن پیامبر) را رها كردند (و به دیگران نیز گفتند): «بروید و بر پرستش خدایان خود پایدار بمانید كه این مقاومت شما چیز مطلوبى است. ما این مطالب را در آیین اخیر (نیاكان یا آیین مسیحیت) نشنیده‏ایم، این آیین جز آیینى ساختگى نیست»[4]

پس از فتح مکه، خدای سبحان آیه نازل کرد: «ای محمد! برای تو مکه را فتح کردیم، فتح آشکاری! تا خدا گناهان قبل و بعدی تو را نزد مشركان عرب ببخشاید که گناه تو در گذشته و آینده، دعوت آن‌ها به توحید بوده و خواهدبود؛ زیرا عده‌ای از مشرکین مکه مسلمان شدند و یک دسته از مکه بیرون رفتند و آنان كه ماندند نتوانستند آن زمان كه حضرت مردم را به توحید دعوت مى‏كرد در مورد توحید نسبت به حضرتش ایراد بگیرند؛ چه اینكه با غلبه حضرت بر آنان، آنچه از نظر آنان گناه محسوب مى‏شد، پوشیده گردید (یعنی خداوند با این آیه به آنان فرمود: «اگر دعوت به توحید از نظر شما گناه است؛ من این گناه را بر پیامبرم بخشیدم»»[5]

پس پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به دلیل سخنان جدید و دعوت مردم به توحید، گناهکارترین فرد مکه نزد مشرکین به حساب می‌آمدند. با این وجود، پیام ایشان قبل و بعد از فتح مکه، تغییر نکرد و ایشان همچنان به دعوت به توحید مشغول بودند. خداوند در آیه موردبحث اعلام کرد: «من همان گناهی که به نظر مشركین گناه بود بخشیدم» و گرنه پیامبراكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عصمت مطلقه داشته و گرفتار هیچ خطایی نمی‌شوند.

البته ذیل آیه موردبحث در برخی از روایات و تأویلات آمده است: منظور از «ذَنبِک» آن است که گناه امت اسلام بر پیامبراكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بار می‌شود و خداوند گناه امت را به عصمت ایشان می‌بخشد.

 

بخشش گناهان پیامبر (ص)

 

سوال بعدی مأمون از امام رضا علیه‌السلام [6] درباره آیه زیر بود:

«عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ…»[7]

«خداوند از تو در گذشت، چرا به آنان اجازه (مرخّصى) دادى؟»»

چرا که این آیه این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که مگر پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کاری را بدون اجازه خداوند انجام داده‌اند؟!

حضرت پاسخ را در ضمن ضرب‌المثلی بیان می‌کنند: «این آیه، از قبیل «من به تو می‌گویم تا همسایه‌ات بشنود» است. یعنی خداوند پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را مخاطب قرار داده اما در حقیقت امت او مخاطب خداوند هستند»

این ضرب‌المثل در زبان عرب، مانند ضرب‌المثل «به در می‌گویند تا دیوار بشنود» در زبان فارسی‌ست.

در ادامه امام رضا علیه‌السلام دو آیه دیگر را مطرح می‌کنند که از همین قبیل می‌باشد:

«… لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ‏»[8]

«اگر شرك ورزى؛ بدون شك عمل تو تباه مى‏شود و قطعاً از زیانكاران خواهى شد»

و

«وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَیهِمْ شَیئاً قَلیلاً»[9]

«و اگر ما تو را ثابت قدم نمى‏ساختیم؛ نزدیك بود به آنان تمایل كنى»»

 

با توجه به توضیح حضرت، معنای آیه اول این‌گونه می‌شود:

پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله هرگز مشرک نمی‌شود؛ زیرا از سوی حضرت حق، عصمت مطلقه دارند. مخاطب حقیقی آیه امت اسلامی هستند یعنی اگر آنان لحظه‌ای مشرک شوند؛ همه حسنات‌شان از بین رفته و جزو ورشکستگان خواهند شد.

آیه دوم نیز به این معناست:

پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله لحظه‌ای به کفار تمایل نداشتند. مخاطب اصلی این آیه نیز، امت اسلامی هستند یعنی اگر خداوند به آنان ثبات قدم عطا نکند؛ متمایل به کفار خواهند شد.

 

تاریخ جلسه: 86/11/1 ـ جلسه 15

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه یوسف، آیه110

[2] عیون اخبارالرضا، ج1، ص202

[3] سوره مبارکه فتح، آیه2

[4] سوره مبارکه ص، آیه 5 و 6 و 7

[5] عیون اخبارالرضا، ج1، ص202، «لَمْ یكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِی أَهْلِ مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّهُمْ كَانُوا یعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ ص بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَیهِمْ وَ عَظُمَ وَ قَالُوا «أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَی‏ءٌ عُجابٌ وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‏ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَی‏ءٌ یرادُ ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ» فَلَمَّا فَتَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِیهِ ص مَكَّةَ قَالَ لَهُ یا مُحَمَّدُ «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ‏ مَكَّةَ فَتْحاً مُبِیناً لِیغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ» عِنْدَ مُشْرِكِی أَهْلِ مَكَّةَ بِدُعَائِكَ إِلَى تَوْحِیدِ اللَّهِ فِیمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ لِأَنَّ مُشْرِكِی مَكَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَكَّةَ وَ مَنْ بَقِی مِنْهُمْ لَمْ یقْدِرْ عَلَى إِنْكَارِ التَّوْحِیدِ عَلَیهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَیهِ فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِی ذَلِكَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَیهِم‏»

[6] عیون اخبارالرضا، ج1، ص202

[7] سوره مبارکه توبه، آیه43

[8] سوره مبارکه زمر، آیه65

[9] سوره مبارکه اسراء، آیه74

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *