ذَوِی النُّهَى

«ذَوِی النُّهَى»

 

«سلام بر صاحبان عقل و اندیشه»

 

«ذوی» به معنای صاحب و دارنده است. «نُهی» جمع نُهیة به معنای عقل است. از ترکیب این دو واژه معنای جمله آن است که سلام بر صاحبان عقل و اندیشه.

عرب به آخرین میزان معرفت و شناخت عقل، نُهی می گوید همان عقلی که انسان را از کار زشت باز می دارد و مانع از فحشا و منکر می شود.

از همین رو اهل لغت به کسی که در ابتدای بلوغ است اطلاق نُهي نمي‌كند زیرا درک او از مطالب، سطحی و جزئی و زودگذر است و هچنین به کسی که عقل معاش دارد اما دروغ و غیبت را ضمیمه معاش خود می کند نیز نُهی گفته نمی شود.

صاحبان نُهیة از بالاترین و متعالی‌ترین مرحله عقل برخوردارند. عقل آنها تنها وسیله‌ای برای وصل و قرب به محبوب است و این عقل، آنها را از کمترین انحراف و خطر اخلاقی بازمی دارد.

صاحبان نُهیة در حقیقت کسانی هستند که سخن و نظرشان فصل الخطاب است و هیچ گاه نظرشان مردود نمی شود و بی‌فایده نخواهد بود.

در عالم امکان چه کسانی به غیر از حضرات معصومین نظراتشان فصل الخطاب تفکر بشریت است.

حضرات معصومین عقل کل عالمند و اگر به لطف حضرت حق از این نعمت الهی برخوردار نبودند اصلاً نمی‌توانستند در جایگاه عصمت قرار گیرند، چون تنها کسانی شایستگی معصوم بودن را دارند که به واسطه کمال عقل از هر گونه خطا و اشتباه در امان باشند.

 

معصومین، منبع و مبداء تمام تفکرات صحیح

 

در زبان عرب به (برکه‌ آب) نیز منهيه گفته می شود، برکه محلی است که آبها در آنجا جمع می‌شوند. اگر با این معنا «ذَوِی النُّهَى» را بررسی کنیم باید بگوئیم منبع و مبداء همه تفکرات صحیح انسان، حضرات معصومین هستند و در نهایت، عقل همه عقلا از یک فضا منشعب می شود و از یک دریا سیراب می‌شود.

خداوند در آیه ۱۲۸ سوره مبارکه طه، پس از یادآوری نعمتهای فراوان می فرماید:

«إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‏»

«همانا در آن نشانه هایی برای صاحبان خرد است.»

 

در تفسیر لاهیجی و قمی آمده است که امام صادق (ع) فرموده است:

«فَنَحْنُ أُولُو النُّهَى»[1]

«به خدا قسم ما اولی النهی هستیم.»

 

اولی النُّهی، صاحبان اخلاق حسنه و درایتهای محکم

 

عقل نیروی تشخیص و فهم و انقیاد بشر است و فعالیت و درک مسئولیتی را رقم می زند که موجب نیکی و خوش رفتاری در انسان می شود.

در کتاب اصول کافی «باب ایمان و کفر» روایتی از امام باقر (ع) از قول پیامبر (ص) آمده است که حضرت می فرمایند:

«اولی النهی، صاحبان اخلاق حسنه و درایتهای محکم هستند»

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند:

«الْعَقْلُ غِطَاءٌ سَتِير»[2]

«عقل پرده ای پوشاننده است.»

 ظلمت‌ها و تاریکی‌ها با عقل پوشانده می شود و چنانچه انسان بخواهد از ظلمت منیّت و نفسانیت خویش رها شود و تاریکی‌های عالم ماده را در هم نوردد باید که به عقل کلّ عالم، وجود مقدس حضرات معصومین علیهم‌السلام متوسل شود تا با مدد گرفتن از آنها از ظلمت و تاریکی رهایی یابد.

عقول مطلقه ائمه اطهارعلیهم‌السلام چون به دریای بیکران وحی اتصال دارد هیچ گاه در مدد رسانی و راهنمایی افراد دچار عجز و ناتوانی نمی‌شوند.

 

عقل مطبوع و عقل مسموع

 

امیرالمؤمنین (ع) عقل را بر دو قسم تقسیم کرده است: عقل مطبوع و عقل مسموع، حضرت معتقدند عقل مسموع اگر در سایه عقل مطبوع نباشد هیچ فایده و ارزشی ندارد.

شارحین زیارت جامعه در رابطه با سخن امیرالمؤمنین (ع) گفته‌اند:

چنانچه نور خورشید بدون نور چشم باشد فایده‌ای ندارد. چشمی که کور است از نور خورشید بهره نمی‌برد و هر چشم به میزان نور خویش از تلالو خورشید بهره‌مند می شود.

عاقل کسی است که از عقل خویش برای بهره‌مند شدن از دریای بی کران عقل ائمه اطهار بهره کافی و لازم را برگیرد.

 

مطالبی پیرامون عقل

 

مراتب عقل هر کس بستگی به درجات مقام علمی او دارد به میزانی که جهل و نادانی از انسان دور شود او به عقل و خرد نزدیکتر می شود.

ـ شخصی خدمت امام صادق رسید و از ایشان پرسید «مَا الْعَقْل‏» عقل چیست؟حضرت فرمودند:

«مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان»[3]

«عقل چیزی است که بنده به وسیله آن به خدای رحمان واصل می‌شود و به وسیله آن به بهشت دست می‌یابد.»

 

با توجه به این روایت عقل از مبداء تا معاد زندگی او را در برمی گیرد و فرد را به ستایش حق وامی دارد و او را بر صراط مستقیم، ثابت قدم نگه می دارد و او را به بهشت می رساند.

اگر حضرات معصومین در زیارت جامعه «ذَوِی النُّهَى» خطاب می شوند از آن روست که عقلشان باعث شده تا وجود آنها  فانی در حضرت حق شود و ایشان به سبب عقل در مقابل خدای سبحان تسلیم محض‌‌اند و کمترین اراده ای از خویش در برابر ارده مطلق الهی ندارند.

 

تشخیص عقل از شیطنت

 

باید دقت داشت جایگاه عقل با شیطنت خلط نشود.

ـ شخصی از امام صادق (ع) می پرسد: آیا آنچه در معاویه خودنمایی کرد عقل بود؟حضرت فرمودند: «تِلْكَ النَّكْرَاءُ وَ تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِعَقْلٍ»[4]؛ «آن منکر بود، آن شیطنت بود، شبیه به عقل بود اما عقل نبود.»

کلاهبرداری و شیطنت عقل نیست! فرد عاقل اهل اطاعت است نه فریب کاری و نیرنگ. عاقل می‌داند که فیض الهی لحظه به لحظه به او می‌رسد در نتیجه عقل برای او آرامش‌بخش است. اگر عقل هر‌کس موسای دوران او شود می‌تواند فرعون وجودیش را نابود کند و این امر تنها با کمک گرفتن از صاحبان عقل، وجود مقدس حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ میسر خواهد بود.

 

تاریخ جلسه: 88/9/25 ـ جلسه 18

 «برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 


[1]  بحارالأنوار، ج 24 ، ص 118

[2]  کافی، ج1، ص20

[3]  کافی، ج1، ص11

[4]  همان

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *