مقدمه
هر چند که بحث راهکارهای اصلاح خانواده صرفاً مربوط به متأهلین نیست؛ اما مثالهایی که در این زمینه بیان میشود دربارۀ زوجین است؛ زیرا اساس سلامت خانواده، مبتنی بر ارتباط صحیح زوجین با یکدیگر است. اگر هستۀ مرکزی ارتباط، سالم شكل بگیرد، خود به خود تشعشعات آن تا حد زیادی، فرزندان را نیز تحتالشعاع قرار میدهد.
طلب سلامت برای یکدیگر
اولین امری که باید در راستای اصلاح خانواده مورد توجه قرار بگیرد، آن است که خانواده بايد به شكلی باشد که طرفین برای يكديگر طلب سلامت کنند و از هر آنچه که به سلامت این بنا آسیب میزند، بپرهیزند. خدای سبحان در سورۀ واقعه میفرماید:
«إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً»[1]
«سخنى جز سلام و درود نيست.»
خصوصیت اهل بهشت این است که برای یکدیگر طلب سلامت میکنند. دعا باید در خانواده جریان داشته باشد. ما باید دائماً از خدا برای اطرافیانمان کمالات خاص را طلب کنیم. هیچیک از اطرافیان خود را مستغنی از دعا ندانیم و گمان نکنیم که فلان شخص، به دعا نیاز ندارد. همۀ ما محتاج دعا هستیم؛ خوبها محتاج دعا هستند تا خوبیشان باقی بماند و افرادی که دارای نقص هستند، نیز محتاج دعا هستند، تا به كمالات برسند؛ بنابراین جریان دعا در زندگی باید جاری باشد و همه باید خود را ملزم به به دعا كردن برای يكديگر بدانند.
پرهیز از تحقیر
بهشتیان از هر گفتاری که به سلامت خانواده اختلال وارد میکند پرهیز دارند. رفتار و گفتار فردی که با فخرفروشی، شخصیت طرف مقابل را تحقیر میکند، با سلامت سازگار نیست. اگر میخواهیم خانواده را اصلاح کنیم، باید از هر گفتهای که بوی تحقیر از آن به مشام میرسد، بپرهیزیم. اگر از گذشتۀ زندگی فردی اطلاع داریم، حق نداریم آن را برای دیگران بازگو کنیم.
اگر قصد اصلاح كسی را داریم، ابتدا بايد او را در جايگاه عزت قرار دهيم؛ يعنی كمالاتش را نمایش دهیم و از هر گونه تحقیری نسبت به او اجتناب کنیم. گاهی ما خود فرد را تحقیر نمیکنیم؛ اما خاندانش را تحقیر میکنیم، این هم به نوعی تحقیر خود فرد است. اگر کسی تحقیر شد به تعبیر امیرالمؤمنین علیهالسلام قابلیت اصلاح را از دست میدهد:
«مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ»[2]
«اگر کسی به نظر خودش خوار و بیمقدار شد، از شر او در امان نباشید.»
با اين تحقير، قابليت اصلاح را از بين بردهايم و به آسانی قابل جبران نیست؛ زیرا او خوار و ذلیل شده و قابلیت رشد را از دست داده است، علاوه بر اینکه فرد تحقیر شده، حتماً به شما آسیب میرساند. گفتار، باید سالم باشد؛ گاهی اوقات یک جملۀ ما هر چند کوتاه و مختصر، صدمۀ بسیار جدی وارد میکند و برای مدت مدیدی فرد را آزار میدهد؛ بنابراین برای اصلاح افراد، باید از هر آنچه که به سلامت خدشه وارد میکند بپرهیزیم.
پرهیز از ادعا
یکی از مواردی که قول سالم محسوب نمیشود «ادعا کردن» است. بطور مثال وقتی کمالات فردی را مشاهده میکنیم، میگوییم: به دلیل همراهی با من چنین کمالاتی داری! این ادعاها نماد شرك است؛ زیرا خداوند هدايت كرده است: «هو الهادی» و شما وسيلۀ هدايت بودهاید.
خدای سبحان در آیه 14 سوره مباركه حجرات میفرماید:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُمْ»
«[برخى از] اعراب و باديهنشينان گفتند: «ايمان آورديم.» بگو: «ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم. و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است.»
اگر کمالی در دیگران در اثر همنشینی با ما ایجاد شده است، تنها ناشی از آن است که خدای سبحان ما را وسیلۀ رسیدن او به کمال قرار داده است؛ بنابراین نمیتوانیم آن را به خود نسبت دهیم. ادعای وساطت ما برای رسیدن دیگری به کمال، ادعایی گزاف است و با «قيلاً سَلاماً سَلاماً» ناسازگار. وقتی قول سالم نيست، فضا دودآلود است و در فضای دودآلود، اصلاحی صورت نمیگیرد.
تحسین کردن افراد
«صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ»[3]
«بر آنان درود فرست (و دعا كن)؛ زيرا دعاى تو، مایۀ آرامش آنان است.»
راهکار دیگر در جهت اصلاح خانواده، مطرح کردن خوبیهای افراد است. آیه میفرماید که بر آنها درود بفرستید. هر فرد بالاخره، يك كار مثبت داشته است! این درود فرستادن، موجب آرامش او میشود. اگر میخواهیم خانواده را اصلاح و از یک سلسله عیوب دور کنیم، حتماً باید محاسن آنها را ذکر کنیم. البته نه فقط ذکر سطحی، مقطعی و ظاهری، بلکه ذکر بسیار عمیق و دائمی.
فردی که در مقاطع مختلف، موفقیتهای خاصی را کسب میکند اگر از موفقیتهای او تمجید نشود، جذب افراد نابابی که اندکی از او تعریف میکنند، میشود؛ بنابراین باید خوبیها و موفقیتهای افراد خانواده را تحسین کرد.
ممکن است گفته شود: این آیه دربارۀ پیامبر است و نمیتوانیم آن را تعمیم دهیم! اما در پاسخ میگوییم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[4]«همانا براى شما در رسول خدا الگو و سرمشقى نيكوست.» وظيفۀ ما اين است كه مقتدای خودمان را پيامبر قرار دهيم. اگر فضای خانواده، فضایی آکنده از تعریف و تحسین خوبیها شد، اصلاحات شایستهای صورت میگیرد! تنور محبت با تعريف كردنهای صحیح داغ میشود و وقتی تنور محبت داغ شد میتوان به راحتی اصلاحات را انجام داد. باور کنیم درود پیامبر در یک سطح وسیع، موجب آرامش فراوان میشود. درود ما نیز آرامش ایجاد میکند: «سَكَنٌ». خانواده جايگاهی است كه بايد افراد در كنار يكديگر به آرامش برسند.
تدریجی بودن مسیر
نکته دیگری که از «صَلِّ عَلَيْهِمْ» میآموزیم آن است که این تعریف و تحسین ما باید همیشگی باشد. این همیشگی بودن از آن جهت است که «صَلِّ»، باب تفعیل است که بیانگر تدریج است؛ بنابراین یکی دیگر از راهکارها برای اصلاح خانواده آن است که برای اصلاح عیوب افراد عجله نداشته باشیم. بدانیم که مقدماتی لازم است. اگر مقدمات را رعایت کنیم، ثمرۀ مطلوب حاصل میشود؛ اما وقتی بدون مقدمه باشد، تلاشهای ما ثمر نمیدهد.
پرهیز از گله و شکایت
نکتۀ دیگری که برای اصلاح خانواده بسیار ضروری به نظر میرسد، پرهیز از شکایت است. اگر فضای خانواده آکنده از گله و شکایت باشد، فضا شیطانی میشود؛ در فضای شیطانی رشدی صورت نمیگیرد و شکوفایی وجود ندارد. اگر از مسئلهای ناراحت شدیم و حتی حق هم با بود، سکوت را انتخاب کنیم. شکایت نکنیم؛ زیرا شکایت فضا را مسموم میکند. سکوتی که در آن بر خود مسلط باشیم و موضوع را برای خود تجزیه و تحلیل کنیم. اگر شکایت کردیم، دیگر نمیتوانیم به راحتی فضا را آرام کنیم.
خدای سبحان میفرماید:
«اَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَن»[5]
«اما وقتی که او را امتحان کند و روزی او را تنگ نماید، میگوید: پروردگارم مرا خوار کرده است.»
آیۀ فوق انسانِ مذموم را معرفی میکند نه انسان الهی را. اگر خداوند به منظور آزمایش، روزی او را کم کرد، بلافاصله میگوید که خدا مرا خوار کرده است. «رَبِّي أَهانَن» یک شکایت است. انسانی که شاکی شد، دیگر نمیتواند مصلح باشد.
بطور مثال سخنرانی را فرض کنید که به محض ورود به مجلس، شروع به شکایت از جای پارک خودروی حضار، بینظمی کفشهایشان و… کند؛ اگر او یک دنیا حرف خوب هم بزند، نهتنها هیچکس به سخنان او گوش نمیدهد، بلکه از او دلخور هم میشوند. اگر قرار ما بر اصلاح است، نبايد شاكی باشيم. چون وقتی میخواهیم اصلاح کنیم، ابتدا ذهنيت شكايت در ذهنمان وارد میشود و آنقدر فضا را مكدر میكند كه نورانیت بقيۀ سخنان ما را از بين میبرد. بسیاری از نتیجه نگرفتنهای ما ناشی از همین گله و شکایتهاست.
اصلاحات در فضای شاد
نکتۀ دیگری که توجه به آن، برای اصلاح خانواده بسیار ضروری به نظر میرسد آن است که اصلاحات بایستی در فضای شاد صورت گیرد. اگر با یک دنیا غصه، چهرهای در هم کشیده و با وضعیت ظاهری نامناسب قصد اصلاح داشته باشیم، قطعاً به نتیجۀ مطلوب دست نمییابیم. در دعاهای هر روز ماه رمضان میخوانیم:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْغَمِ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْكَسَل»[6]
«بار خدايا! من به تو پناه مىبرم از غم و اندوه و ناتوانى و كاهلى و بخل و بزدلى.»
با غصه نمیتوان کسی را اصلاح کرد! شاید بسیار عجيب به نظر برسد؛ اما واقعیت آن است که حتی با حزن باطنی و قلبی نیز اصلاح افراد ممکن نیست! چهرۀ ما نبايد نمایانگر اندوه باشد. غصهخوری انرژی ما را تلف میکند و دیگر توانی برای اصلاح نداریم.
اگر بر خدای سبحان توکل کنیم و از او بخواهیم ولایت خود را اِعمال کند، غصهای بر ما عارض نمیشود: «تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَايَمُوتُ»[7] «توکل کردم بر زنده جاودانی که هرگز نمیمیرد.»، غصه هنگامی بر ما عارض میشود که میخواهیم با تکیه بر خود، اقدام به اصلاح كنیم؛ اما وقتی با اعتماد بر قدرت الهی اقدام کنیم؛ غصهای نداریم؛ چون او بر همه چیز تواناست:«عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[8]. مطمئن باشید که در فضای غصه و حزن ظاهری یا باطنی، اصلاحی صورت نمیگیرد. ممکن است با سخنی که بر زبان میرانید، تخلیۀ روانی شوید؛ اما هیچ تأثیری ندارد و به مطلوب خود كه رفع نقص فرد است، نمیرسید. در فضای شاد، امکان اجرای هر گونه اصلاحاتی وجود دارد. در فضای بیحالی و کسالت امکان اصلاح نیست.
قدرت اصلاح از جانب خداوند
نکتۀ دیگری که قابل توجه است آن است که بدانیم بدون تکیه بر قدرت الهی هیچ کاری از ما ساخته نیست. خداوند در آیه 10 سوره مباركه اعراف، آنگاه که میخواهد انسانیت انسان را معرفی کند، میفرماید:
«وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِی الْأَرْضِ»
«و قطعاً شما را در زمين قدرت عمل داديم.»
یعنی خدای سبحان است که قدرت و توان میدهد. قدرت صید و تسخیر قلوب، قدرت مرتفع کردن نقائص و… همه و همه ناشی از قدرتی است که خدای سبحان در وجود شما به ودیعه گذاشته است. یکی از دلایلی که گاهی مسیری که میرویم به بنبست میرسد و تیر ما به خطا میرود و سعی و تلاش ما بینتیجه و ابتر میماند، آن است که به قدرت خود تکیه میکنیم. هر جا که احساس توانمندی کردیم، بدانیم که کار اوست؛ پس بیشتر شاکر خدای سبحان باشیم و ارتباط خود را با او عمیقتر و گستردهتر کنیم.
آنچه در این آیه چشمگیر است آن است که «تمکین»، باب تفعیل است؛ یعنی خدای سبحان بهتدریج به ما قدرت میدهد. اگر به خوبی استفاده کردیم و شکر آن را به جا آوردیم، زياد میشود؛ اما اگر استفاده كردیم و به جای خدا، خودبین شدیم، از ما باز پس میگيرد. به میزانی که شاکر قدرتهایی باشید که خدای سبحان به شما ارزانی داشته است و سر تعظیم در مقابل او بسائید، توان شما را افزون میکند؛ اما اگر با توان خود، دچار خودباوری كاذب شدید و امر بر شما مشتبه شد، دوام نخواهد داشت.
بزرگ ندیدن مشکلات
از دیگر راهکارهای اصلاح خانواده آن است که جریان سختیها را در زندگی عادی ببینیم و گمان نکنیم که اتفاق عجیبی در زندگی ما روی داده است. زندگی، دشتی هموار نیست، بلکه دارای پستی و بلندی است و گردنه و صخره دارد.
اگر میخواهیم در حریم اصلاح وارد شویم گمان نکنیم فتحالمبينی انجام میدهیم! فكر نكنیم که زندگی هیچکس مانند زندگی ما نیست! زندگي هر فردی، مشكلات خاص خود را دارد. وقتی مشکل را خیلی بزرگ میبینیم، احساس میكنيم از پس آن برنمیآییم و به همین جهت نمیتوانیم آن را اصلاح کنیم.
وقتي بیندیشیم که اين مشکلی که ما با آن مواجهیم، بسیاری از افراد دیگر هم به اشکال گوناگون دیگر دارند، آنگاه گرفتاری به نظرمان كوچك میشود و وقتی گرفتاری، كوچك شد، اصلاحپذیر است. وقتی گرفتاری را بزرگ میبينيم، اصلاح نمیشود. جريان سختیها همیشه در زندگی وجود دارد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»[9]
«و البته شما را به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و صابران را بشارت و مژده بده.»
«أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»[10]
«آنانند كه برايشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمتهايى است و همانها هدايت يافتگانند.»
قرارمان بر این باشد که مشکلات را عجیب و غریب ندانیم. گاهی اوقات که نمیتوانیم اصلاح کنیم بدان جهت است که مسئله را حاد میبینیم. از بزرگ ديدن مشكل پرهيز كنيم. وقتی بدانیم که همه با آن دست و پنجه نرم میکنند، دیگر برای ما بزرگ جلوه نمیکند. وقتی بدانیم که مشكلات قانون خدا در زندگی است، دیگر عجيب و غريب نخواهد بود. هر کس به یک شکل گرفتار است، فقط نوع گرفتاری یک فرد با نوع گرفتاری دیگری متفاوت است. همين نگاه، توان ما را در مواجه با مشکل، مضاعف میکند؛ امّا وقتی مشکل را بزرگ ببینیم، احساس عجز میكنيم و مشکل عظیمتر میشود.
ریشه یابی مشکلات
برای اصلاح و حل مشکلات بطور صحیح، پس از استمداد از خدای سبحان، مانند پزشکان ماهری که به دنبال ریشه و علت اولیۀ بیماری هستند، به سراغ ریشهیابی آنها بروید.
بطور مثال اگر فردی ادعا میکند که از علاقۀ همسرش کاسته شده، یا همسرش به او خیانت کرده است، یافردی دیگر میگوید فرزندش نماز را کنار گذاشته است، باید تلاش کنند تا بیابند ریشۀ این امر از کجا ناشی میشود!؟ همانگونه که دیواری که در پس آن پوسیدگی وجود دارد، رنگ نمیزنند، بلکه ابتدا علتیابی میکنند و سپس به اصلاح ظاهری آن اقدام میکنند. قابل ذکر است که برای اصلاح مشکلات، فوراً بهدنبال متهمی در خارج از خودمان نباشیم. با عینک دودی هم علتيابی نکنیم؛ زیرا در این صورت، نمیتوانیم علتها را بطور صحیح شناسایی كنیم.
برای ریشهیابی، زمانهای خاصی در نظر بگیریم. در حالت غضب و عصبانيت یا در زمانی که هوس غالب شده است و هدف، تشفی خاطر است، علت را درست تشخيص نمیدهیم. علت را تنها در یک فضای کاملاً سالم میتوانیم تشخيص دهيم. در این باره دین اسلام به ما میآموزد که یک محاسبه در زمان بین الطلوعین داشته باشیم و يك محاسبه نیز در آخر شب. در بين الطلوعين- كه علما نیز بر آن بسیار توصيه كردهاند- به دلیل خالیالذهن بودن و حضور در فضایی سالم و بدون غرض است. بعد از نجوا با پروردگار و ادای نماز و زمانی که هنوز گَرد معصيت بر وجودمان ننشسته است،میتوانیم محاسبۀ خوبی داشته باشیم و سپس در طول روز به مراقبه بپردازیم. بینالطلوعین نماد برزخ و قیامت است؛ بدان معنا که خود را در مقابل خدا حاضر ببینیم و به اتفاقات صورت گرفته بیاندیشیم.
نکتۀ شایان توجه آن است که با روش حکما ریشهیابی کنیم؛ یعنی فقط همان موضع و مورد خاص را بررسی نکنیم، بلکه بسیار کلان به بررسی بپردازیم. برای ریشهیابی باید دید خود را وسيع کنیم. اگر كلان نگاه نكنیم، مطمئناً یک گوشه اصلاح میشود؛ اما گوشۀ دیگر خراب.
بطور مثال ریشۀ مسئله پیش آمده ممکن است به سالها قبل بازگردد. عمل ما در عالم گم نمیشود، چنانچه تغییر انرژی از شكلی به شكل ديگر صورت میگیرد. ممکن است در زمان گذشته، آن مسئله در موقعيتی نبوده است كه بازتاب داشته باشد؛ اما در موقعیت فعلی، خود را نشان داده است. این یک بیماری کهنه بوده و اکنون نمایان شده است. البته ممكن است ریشۀ مشکل، سطحی و مقطعی باشد، در این صورت مسئله بهآرامی برطرف میشود.
تاریخ جلسه: 93/5/28 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سوره واقعه، آیه 26
[2]. تحف العقول، ج ۱، ص ۷۷۵
[3]. سوره توبه، آیه 103
[4]. سوره احزاب، آیه 21
[5]. سوره فجر، آیه 16
[6]. بحار الأنوار، ج91، ص 239
[7]. الکافی، ج۲، ص۵۵۴
[8]. سوره هود، آیه 4
[9]. سوره بقره، آیه 155
[10]. سوره بقره، آیه 157