راهکارهای اصلاح خانواده ـ بخش ششم

مقدمه

 

خدای سبحان را بیش از پیش سپاسگزاریم که توفیق کسب معارف حقه را نصیب یکایک ما فرمود. در محضر قرآن کریم، موضوع راهکارهای اصلاح در خانواده را بررسی کردیم و دریافتیم که نهاد خانواده قابلیت بازسازی، اصلاح، ترمیم و رفع نواقص را دارد.

 

توجه به نیازهای اساسی افراد خانواده

 

گاهی ما کارهای بسیاری را در خانواده انجام می‌دهیم، امّا می‌بينيم که معضل همچنان باقی است و مشكل مرتفع نشده است! غافل از اینکه به امور حاشيه‌ای و جانبی پرداخته‌ایم و بعضی از امور اصلی را رها کرده‌ایم.

شاید شما هم این داستان را شنیده باشید که فردی، یک طوطی خرید، اما فردای آن روز به سراغ فروشنده رفت و گفت: «من اين طوطی را نمی‌خواهم! چون حرف نمی‌زند!» فروشنده گفت: «در قفس آینه بگذار. وقتی طوطی هم نوع خود را ببیند، بلافاصله شروع  به حرف زدن می‌كند.» مرد رفت و آينه‌ای را در قفس نصب كرد؛ اما باز هم طوطی حرفی نزد. مجدداً نزد فروشنده رفت و گفت: «اين طوطی را نمی‌خواهم! در قفس او آينه نیز نصب كردم؛ اما باز هم حرف نزد!» فروشنده گفت: «قفس را بزرگ‌تر کن و در آن نردبان بگذار، در این صورت طوطی حتما شروع به حرف زدن می‌كند.»

مرد خريدار، قفس را بزرگ كرد و نردبان نیز در قفس گذاشت؛ اما باز هم طوطی حرفی نزد. مجدداً نزد فروشنده آمد و گفت:‌ «می‌خواهم اين طوطی را پس بدهم! اين طوطی حرف نمی‌زند!» فروشنده گفت:‌ « در قفس تابی بگذار! طوطی ها وقتی روی تاب هستند، ذوق می‌كنند و حرف می‌زنند!» خريدار رفت و در قفس تاب گذاشت؛ اما فردای آن روز نزد فروشنده رفت و گفت: «طوطی افتاد و مُرد!» فروشنده پرسيد: «طوطی قبل از مردن هيچ حرفی نزد؟» مرد گفت: «طوطی گفت که آیا آن فروشنده‌ای که تو را راهنمايی كرد به تو نگفت که وقتی طوطی گرسنه است، برایش غذا بگذاری؟!»

بسیار دردآور است كه گاهی ما در خانواده‌، خدمات بسیاری به همسر و فرزندانمان می‌دهیم، امّا آن خدمات، خدماتی اساسی نیست! گاهی اوقات آنقدر گرفتار جوانب و امور فرعی در زندگی می‌شویم که از تأمین نیازهای اصلی غافل می‌مانیم. آنقدر به امور جانبی توجه می‌كنيم كه کاملا فراموش می‌کنیم که طرف مقابل ما نیاز دیگری داشته كه در رأس نيازمندی‌هايش بوده است.

 

تفاوت نیازها

 

نيازهای اصلی اطرافيان ما در خانواده، گاهی نيازهای فرزندان است که متفاوت از نیاز همسر ماست و گاهی نيازهای اساسی همسر ماست که با نیاز فرزندان متفاوت است. اصلی‌ترین نیاز در عرصۀ ارتباط با همسر، «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»[1]؛ «تا بدانها آرام گيريد»‌ است. قرار است همسر با همسر خود سکنی بگیرد؛ نه اینکه جمال، مال، مقام یا مدرک همسرش او را جذب کند! گاهی نیز ما در ارتباط با فرزندانمان، زحمت بسیاری می‌کشیم؛ اما به امور اصلی نمی‌پردازیم. به فرزندان خود، توجه خاص نداریم. خود «توجه»، زحمت بسیار مهمی است كه بايد متحمل شویم.

متأسفانه دنیای ارتباطات مجازی، بسیاری از افراد را از خانواده غافل کرده است. فاجعه وقتی معلوم می‌شود که یک گسل جدی در زندگی ایجاد شود كه قابل جبران نیز نيست. آن‌گاه متوجه می‌شويم که از دنیای حقیقی‌ چشم بسته‌ایم و همه توجه‌مان به دنيای مجازی است. نسبت به شخصی که در مهمانی یا در منزل خودمان در کنار ماست بی‌توجه‌ایم و همۀ توجه ما معطوف به دنیای مجازی است.

 

راهکار: شناسایی نیاز اصلی

 

یکی از راهکارهای اصلاح، توجه صحیح و مستمر به اطرافیان و شناسایی نیازهای اصلی از نیازهای جانبی است. بطور مثال خانمی که مقید است در زمانی که شوهرش می‌خواهد به خانه بازگردد، حتماً‌ دسته گل تازه روی ميز بگذارد و در چهار گوشۀ منزل شمع روشن كند؛ اما بر نیازهای اصلی همسرش سرپوش می‌گذارد، تنها با اين امور صوری خود را سرگرم می‌كند. او از نيازهای اصلی كه  آرامشی است که بايد در فضای خانواده حاكم و جاری باشد، غافل مانده است.

 

توجه به وجود ارشمند افراد

 

ممکن است که هر یک از اطرافیان ما به هر دلیلی گرفتار معصیت یا گرفتار رفیق ناباب شده باشند و یا شغل خود را از دست داده باشند و بطور خلاصه به دلایل مختلف، دچار عوارضی شده باشند، هیچ‌یک از این امور نباید موجب شود که اعتبار ایشان نزد ما خدشه‌دار شود.

شاید این داستان را شنیده باشید که در یک گردهمایی، سخنران، يك بیست دلاری را در دست گرفت و به حاضرین گفت: «كدام يك از شما اين بيست دلاری را می‌خواهد؟» همۀ حضار گفتند:‌ «ما آن را می خواهیم!» او سپس، بيست دلاری را مچاله كرد و گفت:‌ «چه كسی اين را می‌خواهد؟» باز هم همگی گفتند: «ما آن را می‌خواهیم!» ‌او بیست دلاری مچاله شده را زیر پایش انداخت و گفت:‌ «حالا چه کسی آن را می‌خواهد؟» باز هم همگی خواستار آن بودند؛ زیرا چیزی که اصل آن ارزش دارد، با مچاله شدن و خاکی شدن قیمتش از بین نمی‌رود و به ارزش خود باقی است.

 

توجه نداشتن به وضعیت فعلی افراد

 

همۀ ما ممکن است با افرادی ارتباط داشته باشیم که به دلايل مختلفی، تحت تأثیر مشکلات قرار گرفته‌اند و جذب عالم ماده شده‌اند؛ امّا در هر صورت، اصل ایشان قیمتی و ارزشمند است. هنگامی که می‌خواهیم خانواده را اصلاح کنیم، به وضعیت فعلی افراد نگاه نکنیم، بلکه اصل آنها را در نظر داشته باشیم. اینکه شخص بیماری خاصی دارد، ناسزا‌گو شده است و یا با فلان فرد ارتباط دارد را نادیده بگیریم. همان بيست دلاری را در نظر بگیریم كه خاكی و مچاله شده است و ما آن را دور نمی‌اندازیم! اگر هم ما آن را دور بيندازيم، فرد زرنگی آن را از سطل زباله در می‌آورد، پاکیزه‌اش می‌کند و برای خود نگه می‌دارد!

به خاطر داشته باشیم که اگر همسر و فرزندان ما گرفتار هر نوع خطا و معصیت شدند، اصل‌شان قیمت و ارزش دارد. پس وقتی به ایشان نگاه می‌كنیم، اصلشان را ببينیم و نه آن عوارضی که بر ایشان عارض شده است. این عوارض، گذراست و نمی‌تواند به ارزش ایشان نزد خدای سبحان صدمه وارد کند.

 

وقت گذاشتن برای اعضای خانواده

 

یکی دیگر از نکات مهم در اصلاح خانواده، آن است که بسیاری از ما‌ کارهای زیادی برای خانواده‌ خود انجام می‌دهیم؛ امّا کاری که بسیار مهم‌تر از همۀ این امور است، وقت گذاشتن است. ممکن است پول خرج کنیم و هزینه کنیم؛ اما زمان کافی برای با هم بودن، نمی‌گذاریم! در حالی که همسر و فرزندان، بودن در کنار ما را می‌خواهند نه مال ما را.

 

کیفیت مهم‌تر از کمیت

 

اگر می‌خواهیم خانواده از سلامت خاصی برخوردار باشد، قرار را بر اين بگذاریم که زمان بگذاریم. البته منظور کمیت نیست، بلکه مهم کیفیت رابطه است. گاهی حتی برخی افراد به سفر هم که می‌روند، دغدغۀ حضر را دارند و در اختیار خانواده نیستند، یا در اختیار گوشی همراه خود هستند و یا با ارتباطاتی كه دارند، در اختیار کار خود هستند! به کیفیت‌ زمان‌هایی که در اختیار خانوادۀ خود می‌گذاریم، توجه کنیم.‌ چقدر زمانی که برای همسر و فرزندان خود  اختصاص می‌دهیم، حقیقتاً زمان خاص آنهاست و هيچ كار ديگری نداریم، مگر بودن با آنها؟!

به خاطر داشته باشیم که این امر، کار اول و اولویت اصلی ماست و بقيه كارهای ما جانبی است. اگر خانوادۀ ما در آرامش نباشند، بقیه کارهای ما برکت لازم را ندارد. ممکن است انجام شود؛ ولی مبارک و پايدار نيست. عمل صالح نیست و تا قيامت برای ما نفعی ندارد، هرچند که ممکن است موقتاً منفعت داشته باشد.

 

نقل خوبی‌ها در زمان با هم بودن

 

راهکار دیگری که در اصلاح خانواده به آن اشاره می‌کنیم، آن است که در هنگام با هم بودن و زمان گذاشتن برای اطرافیان، گزارشگر غصه‌ها به یکدیگر نباشیم، بلکه گزارشگر خیرات باشیم. ما می‌توانیم غصه‌هایی که تمام‌شده را به یادآوریم و به خاطر برطرف شدن آنها خدا را شکر کنیم، نه آنکه دائماً ناکامی‌های خود را ذکر کنیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذی‏ أَذْهَبَ‏ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»[2]

«سپاس خدايى را كه اندوه را از ما بزدود، به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حق‏شناس است.»

 در خلوت‌هایی که با هم دارید و زمان‌هايی كه با هم سپری می‌کنید، الطاف خدا و مشکلاتی که به لطف او مرتفع شده است را بیان کنید. متاسفانه معمولاً افراد وقتی که کنار هم هستند از مشکلات فعلی خود صحبت می‌کنند و نه از مشکلاتی که گذشته و به لطف خدا برطرف شده است. آن چه گذشته را عادی می‌پندارند و آنچه پيش آمده را بسیار عجيب می‌دانند!

 

هنگام باهم بودن شاکر باشیم

 

در اوقاتی که با هم می‌گذرانیم، اعلام کنیم: «أَذْهَبَ‏ عَنَّا الْحَزَنَ»؛ «اندوه را از ما بزدود» بگوییم: «خدا را شکر که مشکل شما و ما مرتفع شد.» رفع مشکلات خود، همسر و فرزندان را یادآوری کنیم. شاید يادشان رفته باشد که در گذشته به خاطر وجود آن مشکل چقدر آزرده بودند و حال، به لطف خداوند آن مشکل برطرف شده است! در روزهای عادی شكرگزار باشیم، هرچند اطرافیان ما شکرگزار نیستند. اگر ما شکرگزار خدا باشیم، به دلیل آنکه به یکدیگر پیوست داریم، اثر شكرگزاری ما در زندگی آن‌ها نیز جریان می‌یابد. همانطور که اثر شاکربودن آنها نیز برای ما هم هست.

بنابراین در زمان باهم بودن، مشکلات رفع شده را یادآوری کنیم و به جهت آن خداوند را سپاسگزار باشیم. بدانیم که این ربوبیت خداست. دست خدا در زندگی ماست که مشکلات ما را مرتفع می‌کند. حتما خداوند بر روی عیوب ما پرده انداخته است وگرنه چه بسا به دليل عيوبی كه داریم، مشكل باقی می‌ماند. «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ» «به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حق‏‌شناس است». اگر خدا می‌خواست که بابت هر خلاف ما، يك مشکل در زندگی ما ایجاد کند،  زندگی ما جولانگاه مشکلات خاص بود.

خانم با معرفتی می‌گفت: در حرم امام رضا علیه‌السلام شروع به مطرح کردن مشكلاتم کردم. ناگهان به خود آمدم و گفتم: «آقا ببخشيد! گویی من برای شما آينه دق شدم!» گاهی ما در خانواده برای یکدیگر آینه دق هستیم! اطرافیان  به جای آنکه از حضور ما خوشحال باشند، از آنجا که دائم مشکلات خود را مطرح کرده‌ایم، از حضور ما ناراحت و آزرده می‌شوند. متاسفانه اگر چنین باشیم اطرافیان از ما فرار می‌كنند! ما نمی‌توانیم به زور صیدشان کنیم! اما اگر مشکلات مرتفع شده را یادآوری کنیم، هیچ مسئله خاصی به لطف حق پیش نمی‌آید.

 

متهم نکردن دیگران

 

یکی دیگر از راهکارهای اصلاح که بسیاری از ما هنوز در آن نمرۀ کافی را کسب نکرده‌ایم آن است که وقتی می‌خواهیم اصلاحاتی انجام دهیم، دیگران را متهم می‌کنیم! قرآن کریم در آیه 23 سوره مبارکه طور، آنگاه که خصوصیت بهشتی‌ها را مطرح می‌‌کند، می‌فرماید: «لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيم‏»«كه در آن نه ياوه‏گويى است و نه گناه.». «تَأْثيم‏» به معنی «نسبت گناه به یکدیگر دادن» است. وقتی مشکل پیش می‌آید، به دنبال متهم نگردیم و نسبت گناه را به ديگری ندهيم؛ این تجربه بسیار موفق بزرگان است و بسیاری از مشکلات را حل می‌کند.

در هنگام مشکلات بگوییم: «ظَلَمْتُ نَفْسي‏»[3]«من به خويشتن ستم كردم‏»؛ تقصير من است! تقصير را به گردن دیگری نیندازیم. ما همیشه می‌خواهیم برای مشكلات‌مان، مقصر پیدا کنیم! غافل از اینکه اصلی‌ترین مقصر، خودمان هستیم. همسر ما مقصر نیست! رفتار نامناسب ایشان بازتاب رفتار خود ماست! فرزند ما مقصر نیست! او زیر دست خود ما بزرگ شده است! به اطرافیان خود نسبت گناه ندهيم. گناه را باید به خود نسبت دهیم که يا افراط داشته‌ایم و يا تفريط.

 

پرهیز از پذیرش خدمات افراطی

 

«وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»[4]

«و اگر خواستيد همسرى [ديگر] به جاى همسرِ [پيشين خود] ستانيد، و به يكى از آنان مال فراوانى داده باشيد، چيزى از آن را پس مگيريد. آيا مى‏‌خواهيد آن [مال‏] را به بهتان و گناهِ آشكار بگيريد؟»

 «قِنْطار» به معنای «پوست گاو پر از طلا» است. آیه خطاب به مردان می‌فرماید که اگر به اندازۀ پوست گاو پر از طلا مهریۀ همسر خود کرده باشید، وقتی که ارادۀ همسر دیگری به جای او کردید، نمی‌توانید چیزهایی را که به او داده‌اید، پس بگیرید. یکی از نکاتی که در این آیه وجود دارد، آن است که اگر اساس در خانواده، بر اعتدال باشد، دوام وجود خواهد داشت. افراط، به دوام زندگی خدشه وارد می‌کند. همان مردی که یک روز به اندازۀ پوست گاو پر از طلا، مهریه کرده است و فوراً هم آن‌ را پرداخت کرد، اکنون اراده کرده است که فردی را جایگزین همسر خود کند! این، همان مرد است! اما آن افراط، این تفریط را به دنبال داشت!

برای اصلاح خانواده، دقت لازم است نباید اجازه ندهیم افراطی بر ما عارض شود، بلکه در حد متعارف، خدمات را بپذیریم. وقتی که کار خیلی افراطی شود، آهنگ تخريب خانواده سر داده شده است! بنابراین به خاطر کار‌های افراطی مانند مهریۀ زیاد و خرج‌های گزاف ذوق نکنیم! حتی اگر طرف مقابل از روی احساس دچار افراط شده است، به نحوی مانع آن شویم  و تنظیمش کنیم! بگذاریم طرف مقابل بداند که ما اعتدال را می‌پسندیم. ما با پذيرش امور افراطی، خودمان به تخريب كمك می‌كنيم!

 

پرهیز از متذکر شدن عیوب

 

راهکار دیگر برای اصلاح خانواده، آن است که در خلوتی که با یکدیگر وقت می‌گذرانید، عیوب را متذکر نشوید. شاید این داستان را شنیده باشید که عروسی در دروان عقد، بیماری آبله گرفت و اتفاقا بيشترين صدمه نیز به صورت او وارد شده بود. داماد متوجه شد که صورت عروس بسیار وحشتناك شده است. دفعه دیگر که به دیدار عروس رفت، گفت که چشمش درد گرفته است. او پس از مدتی عصا به دست گرفت و عينك دودی به چشم زد و گفت: که اصلا نمی‌بيند! او بیست و پنج سال با عصای نابينايان زندگی می‌كرد. پس از آنکه عروس درگذشت، مردم در تشيع جنازه دیدند که مرد، بدون عصا راه می‌رود! او بيست و پنج سال خود را به نديدن زد تا همسرش شرمندۀ عیوب صورتش نباشد! حال این کجا و آن که به محض دیدن عیبی، همۀ خانواده را باخبر می‌کند! آیا چنین زندگی دوام پیدا می‌کند؟!

این یک قانون است که اگر می‌خواهیم عیب‌مان گفته نشود، نباید از دیگران عیب‌جویی کنیم. خدای سبحان در آیه 23 سوره مباركه طور می فرماید: «يَتَنازَعُونَ‏ فيها كَأْساً لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيم‏»«آنها در بهشت جام‌هاى پر از شراب طهور را كه نه بيهوده‌‏گويى در آن است و نه گناه، از يكديگر مى‏گيرند!» بده و بستان است! در این آیه شریفه، «يَتَنازَعُونَ‏» باب تفاعل است؛اب تفاعل، تعاملی و دو طرفه است. یک‌جانبه نیست. محبت بدهید و محبت بگیرید. نمی‌توان انتظار داشت که ما عیب‌های طرف مقابل را ببینیم و او عيب‌های ما را نبيند! اگر می‌خواهیم طرف مقابل در نزد خانواده و دیگران با ما رفتاری شایسته و بدون عیب‌جویی داشته باشد، باید ابتدا خود نیز، این رفتار را داشته باشیم. اين دو طرفه بودن را ببينیم و يك طرفه عمل نکنیم.

 

ناله و شکایت ممنوع

 

نکتۀ دیگر دربارۀ اصلاح خانواده  آن است که اگر می‌خواهیم امری را اصلاح کنیم، با شیون، ناله و شکایت امکان‌پذیر نیست! خانواده با جزع و فزع و اعتراض اصلاح نمی‌شود. اصلاح، با عقلانیت، تدبر و برنامه‌ریزی صحیح امکان‌پذیر است.

«إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً»[5]

«چون صدمه‏اى به او رسد عجز و لابه كند.»

جزع و فزع، صفت انسان مادی است و نه انسان الهی. در ادامه می‌فرماید: «إِلَّا الْمُصَلِّين»‏[6]«مگر نمازگزاران». مصلين در گرفتاری، جزع و فزع ندارند. ناله و شكايت ندارند. برای به دام انداختن طرف مقابل، از ادبيات اشک استفاده نمی‌كنند. ادبیات جزع و فزع  و ناله و شكايت را كنار بگذاريد، این صفت انسان الهی نیست. مصلی، اوقات خوش را با ناله، شکایت و جزع و فزع تخريب نمی‌كند.

 

تواضع در برابر بزرگترها و کوچکترها!

 

اسلام برای ما دو سفارش با عبارت «وَ اخْفِضْ‏» دارد. «خفض» به معنی «فرود آوردن» است. یک مرتبه «خفض» و تواضع در مقابل بزرگتر است: «وَ اخْفِضْ‏ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة»[7]«و بال‌هاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو:پروردگارا! همان‏گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!». «خفض» دیگر در قرآن، در مقابل کوچکتر است. می‌فرماید: «وَ اخْفِضْ‏ جَناحَك‏ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ»[8]‌ «و بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏‌كنند بگستر!»

اگر پرسیده شود که: «پس چه زمانی می‌توانیم تواضع نداشته باشیم؟!» پاسخ آن است که: «هیچ‌گاه!» قرآن می‌فرماید که هم در مقابل بزرگتر و هم در برابر کوچکتر تواضع کن، در این صورت حتی عنایت بیشتری به شما می‌شود. وقتی تواضع داشته باشید و روی خود و آموخته‌های خود حساب باز نکنید، اطرافیانتان به شما نزدیک می‌شوند و از شما حرف‌شنوی خواهند داشت؛ اما اگر با تکبر با دیگران مواجه شوید، هیچ‌گاه پند و اندرزهای شما را نخواهند شنید و تلاش برای اصلاح اطرافیان، بی‌ثمر خواهد بود. افراد از کسی که دائماً امر و نهی می‌کند، اصلاحات را نمی‌پذیرند. در منزل، حقیقتاً و بدون ظاهرسازی، فروتنی کنید.

امام عسکرى علیه‌السلام می‌فرماید: «التَّواضُعُ نِعمَةٌ لایُحسَدُ عَلَیها»[9]«تنها نعمتی که مورد حسادت قرار نمی‌گیرد، تواضع است». تنها در این مورد است که نه فرزند به ما حسادت می‌كند و نه همسر و نه هیچ فرد دیگری. وقتی که هیچ‌کس به ما حسادت نمی‌کند، به‌راحتی می‌توانیم ارتباط برقرار كنیم؛ زیرا مانعی بین ما و آن‌ها وجود ندارد. اينكه می‌بينيد که بسیاری از اصلاحات ما به نتيجه نمی‌رسد، به دلیل آن است که ما خود را بالا می‌بينيم.

 

خانه، محل آرامش

 

اینکه پیامبر اکرم فرمود: «اگر می‌‌خواستم کسی را فرمان دهم که بر دیگری سجده کند، حتماً امر می‌کردم که زن بر شوهر خود سجده کند.»[10] به دلیل همان تواضع است. خانه برای مرد «منزل» است؛ یعنی «محل نزول»؛ محل فرود از قدرتمندی. خانه و خانواده عرصۀ قدرت نيست. همچنین خانه برای زن «بیت» است. «بَيْت» مکانی است که در آن شب را با آرامش به صبح برسانند.  آسيه به خدا می‌گويد: «رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتا»[11]؛ «گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز» و خانه برای زن و مرد «مسكن» است كه با هم سكنی می‌گيرند؛ مکانی که در آن آرامش حاكم است.

بسیاری از ما دانش لازم را داریم، اما در زمان اجرا كم می‌آوريم! در حالی‌که می‌دانیم که بعد از مرگ، دیگر فرصتی نداریم! اگر پرسیده شود راه چاره چیست؟! پاسخ آن است که: «دعا، دعا، دعا!»:

«رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ‏ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً»[12]

«و كسانى كه مى‏‌گويند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان، مايۀ روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهيزگاران پيشوا گردان!»

دعا ‌کنید که خانوادۀ نمونه باشید و نه خانوادۀ معمولی! این معنای «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً» است. دعا کنیم که خانوادۀ ما به نحوی نمونه باشد که خوب‌ها به آن استناد كنند نه افراد معمولی! متقین آن را الگو قرار دهند. خانوادۀ‌ ما به گونه‌ای باشد که وقتی پرده‌برداری شود، خجالت‌زده نباشیم.

 

تاریخ جلسه: 93/6/18 ـ جلسه 6

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»     

 

 


[1]. سوره روم ، آيه 21

[2]. سوره فاطر، آیه 34

[3]. سوره قصص، آیه 16

[4]. سوره نساء، آیه 20

[5]. سوره معارج، آیه 20

[6]. سوره معارج، آیه 22

[7]. سوره اسراء، آیه 24

[8]. سوره شعراء، آیه 215

[9]. تحف العقول، ص. ۴۸۹

[10]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، ج 1، ص 351

[11]. سوره تحریم، آیه 11

[12]. سوره فرقان، آیه 74

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *