تعریف هوش اجتماعی و جایگاه آن در قرآن کریم
یکی از مسائل مهم روانشناسی که در زندگی ما کاربرد بسیاری دارد، مبحث «هوش اجتماعی» است، که از آن به «ای کی یو»[1] یاد میشود و عبارت است از ارتباط رفتاری سالم با دیگران. این موضوع و زیر مجموعههای آن، در آیات مختلف قرآن کریم، بیان شده است.
«هوش اجتماعی» که به آن «هوش عاطفی» و یا «هوش هیجانی» نیز گفته میشود، روابط مستمر سالمی است که انسان میتواند با دیگران بر قرار کند. گاهی روابط سالم بهطور مقطعی وجود دارد؛ اما هوش اجتماعی به ما آموزش میدهد که چطور میتوانیم روابط سالم مستمری داشته باشیم. شایان ذکر است، افراد دارای هوش اجتماعی، لزوماً تخصص خاصی ندارند؛ ممکن است فردی فوق تخصص داشته باشد؛ اما دارای هوش اجتماعی نباشد و در ارتباط با دیگران، دافعه داشته باشد. بطور مثال فروشندهای که تحصیلات دانشگاهی هم ندارد و از هوش اجتماعی بالایی برخوردار است، میتواند با مهارت خاصی توجه مشتری را به گونهای جلب کند که مشتری به فروشگاه دیگری نرود. همچنین گاهی فردی عامی که بدون شناخت قبلی، با دیگران ارتباط سالمی برقرار میکند، بطوری که برای آنها بسیار خوشایند و دلنشین است.
با بررسی آیات قرآن کریم درمییابیم که این مهم، در ارتباط ما با همسر، فرزند، دوستان و آشنایان، تأثیر بسیار زیادی دارد. در قرن حاضر مبحثی به نام «ای کی یو» مطرح شده است، که شریعت ما، سالها پیش، همۀ دقتها و ظرافتهای آن را در اختیار ما قرار داده است.
در این مجال، ابتدا به بررسی خصوصیات افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، میپردازیم و سپس بر اساس آن، آیات و مصادیق قرآنی را بیان می کنیم.
ویژگی های افراد دارای هوش اجتماعی
1. پرهیز از بروز اختلافات و سعی در حل و رفع آن
افراد دارای هوش اجتماعی اجازۀ بروز اختلاف را نمیدهند. اساس تفکر و رفتار آنها بر رفع اختلاف است و نه فتنهافروزی و بروز اختلافات. خدای سبحان در آیۀ ۲۹ سورۀ فتح آنگاه که خصوصیت همراهان پیامبر را مطرح میکند، میفرماید:
«وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلىَ الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنهَمْ»
«كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند.»
آنان تلاش میکنند در جمعهای خود، از جدل و اختلاف جلوگیری کنند تا اختلافات نه تنها شعلهافروزی نکند، بلکه حل و رفع شود. همچنین آنان به یکدیگر به شدت محبت دارند، که خود این محبت، مانع بروز اختلاف است.
خداوند در سوره واقعه، آنگاه که خصوصیات «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون»[2]؛ «گروه پيشگامان پيشگام» را مطرح میکند، میفرماید: جز سلام و تحيت هيچ چيز نشنوند و نگويند:«إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَاما»[3]: ایشان دائماً برای یکدیگر طلب سلامتی میکنند و اجازه بروز اختلاف را نمی دهند. اگر هم در بینشان مشکلاتی ایجاد شود، آن را حل و فصل میکنند.
خدای سبحان سورۀ نساء، «مؤمنین» را چنین معرفی میکند:
«فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يجَدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسْلِيما»[4]
«به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشند.»
مؤمنینی که از هوش اجتماعی برخوردارند، در منازعات، بزرگتر حقیقی یا حقوقی را حَکَم قرار میدهند. گاهی بزرگتر، یک شخص است و گاهی قرآن، پیامبر و شریعت. زمانی که با بروز کمترین اختلاف به بزرگتر مراجعه میشود دیگر هیچ غباری از اختلاف در درونشان باقی نمیماند و کوچکترین دشواری و سختی احساس نمیشود. حَکمیت برایشان بسیار شیرین است، حتی اگر مخالف با نظرشان باشد. خداوند در آیه فوق میفرماید: پس از حل اختلاف نیز، اجازه نمیدهند که ریشۀ اختلاف در درونشان باقی بماند. مؤمنین کاملا تسلیم پیامبرند و هر چه ایشان بفرماید، به نظرشان صحیح است:«وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً».
2. تلاش برای حل و رفع اختلافات دیگران
خداوند میفرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَينْ أَخَوَيْكمُ»[5]
«مؤمنان برادر يكديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد.»
مؤمنین از هوش اجتماعی برخوردارند. ایشان نه تنها در مواجهه با اختلافات بیتفاوت نیستند، بلکه از قدرت حل و فصل اختلافات نیز برخوردارند، سعی میکنند هیچ اختلافی در میان اطرافیانشان باقی نماند تا انرژی منفی اختلاف، آسیبی به آنان وارد نکند و کدورت اطرافیان، به آنها نیز سرایت نکند.
خداوند سبحان در معرفی عبادالرحمن میفرماید:
«وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا»[6]
«بندگان خاص خداوند رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بىتكبّر بر زمين راه مى روند و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام مىگويند.»
بندگان خاص خدا از هوش اجتماعی بالایی برخوردارند. زمانی که مورد خطاب گروه جاهلی قرار میگیرند، مقابلهبهمثل نمیکنند، بلکه در حق جاهل دعا میکنند. ایشان میدانند دلیل رفتار آها، جهالتشان است. بنابراین دعا میکنند تا جهالت رفع و در نتیجه برخوردها زیبا شود. از کنار برخورد نامناسب، با سلامت عبور میکنند و اجازه نمیدهند برخورد نامناسب سرایت کند و در بقیۀ زندگی جریان یابد:«قَالُواْ سَلَامًا»
3. پرهیز از بحث و جدل
افرادی که از هوش اجتماعی بالایی برخوردارند، از جدل پرهیز میکنند؛ چرا که با جدل گویا فرد تلاش میکند گرهای که با دست باز میشود را با دندان باز کند! خداوند خطاب به پیامبر، بیان میدارد که دشمنان به تو بسیار دروغ میگویند و نسبتهای ناروایی چون دروغگو، دیوانه، ساحر و… میزنند؛ اما تو با آنها جدل نکن، بر نظر خود مقاومت داشته باش و از آنها دور شو؛ البته دوری زیبا، نه با دلخوری:
«وَ اصْبرِ عَلىَ مَا يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلا»[7]
«و در برابر آنچه (دشمنان) مىگويند شكيبا باش و به طرزى شايسته از آنان دورى گزين.»
جدل مجاز در قرآن (جدل احسن)
در قرآن کریم، تنها در یک مورد، اجازه جدل داده شده است:
«ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن»[8]
«با حكمت و اندرز نيكو به سوى راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به طريقى كه نيكوتر است استدلال و مناظره كن.»
در قرآن کریم جدل معمولی و یا جدل حسن پذیرفته نیستند، بلکه تنها جدل احسن، صحیح است. در جدل احسن، به شخصیت طرف مقابل بها داده میشود و از همان نظرات و ادبیات خود او، نظر صحیح مطرح میشود؛ در نتیجه فرد موضعگیری نخواهد داشت.
بطور مثال در جدل احسن، فردی که دارای هوش اجتماعی است، میگوید: «شما دربارۀ این نظریه تأمل کنید و من نیز فکر می کنم!» در واقع نظر طرف مقابل را نپذیرفته، اما او را وادار به تعصب نیز نکرده است.
راهکار جلوگیری از جدل
برای جلوگیری از جدل، بعد از نماز آیۀ «ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلىِ حَمِيم»[9]را بخوانید.
هر مشکلی را به نحو احسن و با زیباترین رفتار حل کنید. در این صورت فردی که با شما دشمنی میکند، گویا دوست صمیمی شما میشود و همان اتفاقی که خوشایند شماست رخ میدهد.
وقتی طلحه و زبیر، شخصی را خدمت امیرالمؤمنین میفرستادند، به او گفتند: «علی علیهالسلام مهرۀ مار دارد! کنار او ننشین و از اسبت پیاده نشو و غذایش را نخور! آیۀ سخره[10] را بخوان و او را تسخیر کن! جوابت را بگیر و سریعا برگرد»! او آیۀ سخره را خواند. سپس آیه را هفتاد بار دیگر نیز با ایشان خواند؛ اما پس هنگام رویارویی با حضرت گفت: «آقا دعا کنید نزد آنان باقی نمانم، بازگردم و نزد شما شهید شوم.» این فرد، همان فردی بود که هنگامی که نظرش را درباره علی علیهالسلام پرسیده بودند، پاسخ داده بود:« میخواهم علی را تکه تکه کنم!»[11]
4. پرهیز از مقصر دانستن دیگران
از دیگر ویژگیهای افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، پرهیز از مقصر دانستن دیگران است. ایشان تقصیر را به گردن هیچکس، به غیر از خودشان، نمیاندازند. در تمام مشکلاتی که پیش میآید، فقط خود را مقصر میدانند؛ چنانچه خداوند میفرماید:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنىّ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِين. فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمّ وَ كَذَالِكَ نُجِى الْمُؤْمِنِين»[12]
«صدا زد:«(خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمكاران بودم!ما دعاى او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مىدهيم.»
نجات از غم، تنها زمانی است که در گناه، همیشه خود را مقصر بدانیم. «كُنتُ» ماضی استمراری است؛ یعنی در درازمدت مرتکب اشتباهی شدم و به همین دلیل مجازات شدم. پس اگر خود را اصلاح کنم، در اینصورت از غم نجات مییابم:«نجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمّ». و اینکه فرمود:«همۀ مؤمنین را به این طریق نجات میدهیم»، یک قانون است. این قانون فقط درمورد یونس علیهالسلام نیست، بلکه دربارۀ همۀ مؤمنین صدق میکند.
در سورۀ اعراف بیان میکند که آدم و حوا اقرار کردند که به خود ظلم کردند و خود ایجاد کنندهی مشکل بودند؛ «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسرِين»[13]؛«گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!»
چنانچه ما نیز خود را ایجاد کنندۀ مشکلاتمان دانسته و خودمان را مقصر بدانیم، میتوانیم خود را اصلاح کنیم و برای ترک یا انجام اعمالمان به خود برنامهای صحیح بدهیم.
5.برخورداری از مهارت ایجاد رابطه صمیمانه
ویژگی دیگر کسانی که دارای هوش اجتماعی هستند، هنر ایجاد رابطه صمیمانه است. رابطه مؤمنین و مؤمنات، بسیار صمیمانه است:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض»[14]
«مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند.»
«اولیاء»جمع «ولیّ» و به معنای دو چیز جدا از هم، که به یکدیگر می چسبند، است. مؤمنین و مؤمنات با هم بسیار صمیمی هستند و به محض مشاهدۀ یک کار گروهی مثبت، بخشی از آن را بر عهده میگیرند.
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
افرادی که دارای مهارت ایجاد رابطۀ صمیمانه نیستند و در اجتماعات با دیگران ارتباط صحیح و صمیمانه برقرار نمیکنند، حتی اگر از دنیا بروند، کسی متوجه مرگ ایشان نمیشود. افرادی که در محفل انس و شادی مؤمنین، حتی لبخندی نمیزنند و یا در کار خیر گروه مؤمنین شرکت نمیکنند، از هوش اجتماعی بالایی برخوردار نیستند.
مؤمنین میتوانند با دیگران رابطۀ صحیح و صمیمانه برقرار کنند، آنها نهتنها هرگز از برقراری این ارتباط صمیمانه خجالت نمیکشند، بلکه آن را بر خود لازم و ضروری نیز میدانند. چرا که حُسن خلق، نصف عقل است. ایشان با یکدیگر آنقدر صمیمی هستند که وقتی معروفی را انجام میدهند، دیگران را هم به انجام آن دعوت میکنند و هنگامی که منکری را ترک میکنند، دیگران را نیز به ترک آن فرا میخوانند.
شایان ذکر است که ارتباط صمیمانه به معنای بازگو کردن همۀ مسائل زندگی نیست، بلکه مهم، نبودن مانعی در ارتباط است. در ارتباط صمیمانه، افراد به دنبال تخلیۀ اطلاعات دیگری نیستند، زیرا نمّامی صورت گرفته و موجب فتنه میشود. ایشان دارای هنر ایجاد رابطۀ صمیمی و متعادل هستند.
6.برخورداری از محبوبیت اجتماعی
از دیگر ویژگیهای افرادی که دارای هوش اجتماعی هستند، برخورداری از محبوبیت اجتماعی است. خدای سبحان دربارۀ مؤمنین چنین می فرماید:
«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَيَجْعَلُ لهَمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا»[15]
«مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مىدهد!»
خدا به ایشان محبوبیت خاصی میدهد، هر چند موجب تعجب دیگران شود. مردم ایشان را به نحو خاصی دوست دارند و آن را اظهار هم میکنند. «محبت» به آن معناست که کسی را در قلب خود دوست داشته باشیم، گرچه اظهار نکنیم؛ اما بعضی افراد به نحوی دوستداشتنی هستند که مردم ناخودآگاه به ایشان اظهار محبت میکنند. «محبت» از ماده «حُب»، به معنای «کاشته شده در قلب» است و ظهور در خارج از قلب، «مودت» نامیده میشود.
7. برخورداری از مهارت خوب گوش دادن
خصوصیت دیگری که در روانشناسی برای افرادی که هوش اجتماعی دارند ذکر شده، هنر خوب گوش دادن است. ایشان میتوانند بطور فعال و مؤثر به حرف دیگران گوش کنند. همۀ افرادی که سخن پیامبر را گوش کردند، از هوش اجتماعی برخوردار بودند. در سورۀ نوح میخوانیم:
«جَعَلُواْ أَصَابِعَهُمْ فىِ ءَاذَانهِمْ»[16]
«انگشتان خويش را در گوش هايشان قرار دادند.»
و در سورۀ زمر چنین بیان شده است:
«الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»[17]
«كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده و آنها صاحبان عقولند.»
اگر بخواهیم ارتباط شایستهای با دیگران داشته باشیم، باید از مهارت خوب گوش دادن بهرهمند باشیم:
«اتَّقُواْ اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُواْ»[18]
«پس تا مىتوانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد.»
در سورۀ مبارکه انفال مشاهده میکنیم که یکی از خصوصیات بدترین افراد، این است که هنر خوب گوش کردن ندارند:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُون»[19]
«بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالى هستند كه انديشه نمىكنند.»
بطور مثال فردی زمان بسیاری با دیگری صحبت میکند؛ اما در پایان معلوم میشود که او اصلاً گوش نداده است! و یا فردی که هنگام مواجهه با تأخیر طرف مقابل، سریعاً نسبت بدقولی به او میدهد و اجازه نمیدهد که او در مورد علت تأخیرش توضیح دهد (شاید عذرش موجه بوده باشد)، شنوندۀ خوبی نیست؛ اگر شنوندۀ خوبی بود، موقعیت او را درک میکرد و به او حق می داد!
8. برخورداری از مهارت کنترل احساسات
از دیگر خصوصیات افرادی که دارای هوش اجتماعی هستند، قدرت و مهارت کنترل احساسات است:
«وَ لَوْ أَنهَّمْ صَبرَواْ حَتىَ تخَرُجَ إِلَيهْمْ لَكاَنَ خَيرْا لَّهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيم»[20]
«اگر آنها صبر مىكردند تا خود به سراغشان آيى، براى آنان بهتر بود؛ و خداوند آمرزنده و رحيم است!»
عدهای از متدینین بر پیامبر وارد شدند و مشاهده کردند که ایشان در کنار یکی از معاندین نشسته و با او گفتگو میکند. آنها عصبی شدند و نتوانستند احساسات خود را کنترل کنند! خداوند خطاب به آنان فرمود که خود را کنترل کنید و صبر کرده و خشم و محبتتان را تنظیم کنید. حتماً ضرورتی ایجاب کرده است که پیامبر در کنار آن فرد بنشیند و با او گفتگو کند.
افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، نمایش لطف و مِهر و ناراحتی شان کنترل شده است و در ابراز احساسات، افراط و تفریطی ندارند. امیرالمؤمنین میفرماید:«خاک میریزم روی صورت کسی که بخواهد بصورت افراطی از من تعریف کند. ایشان می خواهند افرادی را پرورش دهند که از هوش اجتماعی بالا و مهارت کنترل عواطف و احساسات برخوردارند؛ افرادی که در جریان نمایش احساسات، در مواجهه با دوست یا دشمن، افراط و تفریطی ندارند.
برای مثال شخصی که میگوید:«زیاد اظهار محبت کردم؛ طرف مقابلم از این محبت سوء استفاده کرد.» از هوش اجتماعی برخوردار نیست.
9.برخورداری از مهارت وقتشناسی
افرادی که هوش اجتماعی دارند، به این دلیل که از مهارت کنترل احساسات و عواطف برخوردارند، میدانند چه کاری را در چه وقت انجام دهند؛ بنابراین هر زمان، کار مناسب با آن زمان را انجام میدهند. دارد:
«إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[21]
«آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مىكنند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص کرده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است.»
افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، میدانند، هنگامی که در محضر بزرگتر هستند، بایستی با صدای آهسته سخن گویند. میدانند چه کاری را در چه زمانی باید انجام دهند.
معرفی افراد فاقد هوش اجتماعی
«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فىِ قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعَا بَلْ كاَنَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرَا»[22]
«بزودى متخلّفان از اعراب باديهنشين (عذرتراشى كرده) مىگويند:«(حفظ) اموال و خانوادههاى ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستيم در سفر حديبيه تو را همراهى كنيم)، براى ما طلب آمرزش كن!» آنها به زبان خود چيزى مىگويند كه در دل ندارند! بگو: «چه كسى مىتواند در برابر خداوند از شما دفاع كند هر گاه زيانى براى شما بخواهد، و يا اگر نفعى اراده كند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه كارهايى كه انجام مىدهيد آگاه است!»
متخلفان از اعراب به جنگ نمیرفتند و دائماً عذر میآوردند، سپس ناراحت بودند که چرا نرفتند! آنها عذر میآوردند که گرفتار مغازه و خانواده و زن و بچه بودیم:«شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا». آنها از هوش اجتماعی برخوردار نیستند؛ زیرا نمیدانند چه کاری را در چه زمانی باید انجام دهند.
افراد دارای هوش اجتماعی نهتنها به دنبال قضا کردن کارها نیستند، بلکه میخواهند کارها را بصورت اداء انجام دهند؛ بنابراین کار را در وقت خود انجام میدهند. آنها تلاش میکنند، به جای عذرخواهی بعدی، هر کاری را در وقت خودش انجام دهند.
بطور مثال افرادی میگویند که در زمان ازدواج و بچه داری باید فلان امور را انجام میدادیم که دیگر جبرانی هم ندارد. و یا بعضی از افراد همانند ساعتهایی با باطری تمامشده هستند، همانگونه که عقربههای آن ساعتها روی یک زمان مشخص باقی مانده است، آنها نیز در یک سن باقی ماندهاند و تغییری نمیکنند و درک نمیکنند که هر زمان کار خودش را میطلبد.
تاریخ جلسه: 89/4/1 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. EQU
[2].سوره واقعه آیه 10
[3].سوره واقعه آیه 26
[4].آیه 65
[5].سورۀ حجرات آیه ۱۰
[6] .سورۀ فرقان، آیه ۶۳
[7].سورۀ مزمل، آیه 10
[8].سوره نحل، آیه 25
[9].سورۀ فصلت، آیه 35 : «بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است!»
[10].سوره اعراف، آیه 54
[11].اصول کافی، ج2 ، ص 145
[12].سورۀ انبیا، آیات ۸۷ و۸۸
[13].آیه ۲۳
[14].سورۀ توبه، آیه 71
[15].سوره مریم، آیۀ 96
[16].آیه 7
[17].آیه 18
[18].سورۀ تغابن، آیه 16
[19].آیات 20 تا 23
[20].سورۀ حجرات، آیۀ ۵
[21].سورۀ حجرات، آیه ۳
[22].سورۀ فتح، آیه11