«أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ…الْمُقَرَّبُون»
«شهادت میدهم شما پیشوایان و امامان مقرّب هستید»
جایگاه قرب عبد به خداوند
در خدمت زیارت جامعه كبیره به عبارت «الْمُقَرّبُون» رسیدیم. به حضرات معصومین علیهالسلام عرض میكنیم شما همه در اوج قرب در محضر حق قرار دارید، قرب به معنی نزدیكی به چیزی است، قرآن در رابطه با خداوند سبحان چنین میگوید:
«نحن أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[1]
«خدا از رگ گردن به بنده نزدیكتر است.»
از آنروست كه رگ گردن به انسان نزدیك است. نزدیكی خدا به ما بیشتر از رگ گردن است و یا در ادعیه میگوئیم:
«یَا مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ قَرِیبٌ»[2]
«ای خدای كه در اوج برتری به بنده نزدیكی»
نزدیكی خدا به بندگان امری است كه همگان به این نزدیكی واقفاند. زیارت، از نزدیكی حضرات معصومین علیهالسلام نسبت به خدا سخن میگوید، یعنی از جایگاه قرب عبد نسبت به حق نشان میدهد نه جایگاه قرب حق نسبت به عبد.
حضرات معصومین علیهالسلام در اوج نزدیكی با حقاند و هیچ حاجب و مانعی میان آنان و خداوند سبحان وجود ندارد.
قرب حضرات معصومین علیهالسلام نسبت به حق
معمولاً قربها اعتباری هستند یعنی وقتی گفته میشود فلانی جزء مقربین فلانی است به این معناست كه او نزد فلانی جایگاه خاصی دارد، مثلاً میگوئیم: وزیر جزء نزدیكان سلطان است، یعنی جایگاه خاصی در محضر سلطان دارد و از سوی سلطان عنایت ویژه شامل حال او میشود.
قرب حضرات معصومین علیهالسلام نسبت به حق از این قانون مستثنی نیست، آنان نیز در محضر سلطان از قرب خاصی برخوردارند زیرا وجود آنها در اوج بندگی است، هر چه بندگی فردی در محضر حق بیشتر باشد اعتبارش بیشتر است و نزدیكیاش به خدای سبحان بیشتر.
دلایل قرب ائمه اطهار علیهالسلام نسبت به حق
قرب ائمه اطهار علیهالسلام نسبت به حق به دلیل آن است كه آنان در مسیر بندگی بیشترین میزان بندگی را به نمایش میگذارند، آنان در انجام عمل صالح و اخلاص در اوجاند و همه لحظات زندگی خود را در حضور حق سپری میكنند، از این رو جا دارد كه در محضر خدای سبحان از بالاترین اكرام و عنایات بهرهمند شوند، زیرا آنها به اذن حق خود اسباب و لوازم قرب به حق را ایجاد كردهاند.
موانع قرب به حق
برای دستیابی به قرب باید از تمام موانع قرب دوری كرد مثلاً: عامل جهل از مهمترین عواملی است كه مانع دستیابی بنده به قرب حق میشود. جهل حجاب است، هر چه شناخت بنده نسبت به خداوند سبحان كمتر باشد، امكان دستیابی به قرب تقلیل و كاهش مییابد و گاه تا جایی به پیش میرود كه سبب ایجاد شك و تردید میشود و در نهایت به انكار حق ختم میشود در حالی كه حضرات معصومین علیهالسلام مزین به معرفت اللهاند، آنان جلوه تام نام علیم و خبیر خداوند سبحان هستند، خدای خویش را میشناسند و در این شناخت به فنای محض رسیدهاند.
مهمترین عامل دوری انسان از خدا
مهمترین عامل دوری انسان از خدا ناشی از منیت اوست، به میزانی كه بنده از خدا چشم بپوشد و به خواستههای خود توجه كند، به همان میزان از قرب به حق دور میشود. اما حضرات معصومین علیهالسلام چون در محضر حق خودی برای خویش قائل نیستند و به مقام فنا رسیدهاند، از این مقام هم بالاتر رفتهاند و به گفته اهل دل آنان به بقای بعد از فنا دست یافتهاند و از هر منیتی مصون و محفوظاند، آنها عصمت مطلق دارند.
ائمه اطهار علیهمالسلام، جلوه تام حق
ائمه اطهار علیهمالسلام هویتی به غیر از هویت حقانی ندارند، همه وجودشان فقط تابش انوار الهی است و لاغیر، یعنی همه اسماء جمال و جلال حق درآیینه وجود آنها جلوهگر است، این جلوهگری نه تنها به جهت شدت تابندگی انوار حق است بلكه به دلیل شدت صیقلی بودن حضرات معصومین علیهمالسلام است، وجود آنان چنان صیقلی و صاف است كه همه صفات و اسماء خداوند در آنان هویدا است و به عبارتی جلوه تامه حقاند.
حضرات معصومین علیهمالسلام به اذن حق مقرباند، آنان چنان در این قرب ذوب شدهاند كه تمام اسماء و صفات حق در آنان به طور كامل به ظهور رسیده است.
در مثالی میتوان این موضوع را چنین توضیح داد: آهنی كه در آتش قرار میگیرد و گرم میشود از جنس آتش نیست اما اگر همین آهن برای مدت طولانی در درون آتش باشد خاصیت سوزاندن آتش را مییابد و كار به جایی میرسد كه این آهن به اندازه آتش میسوزاند، شدت نزدیكی آهن و آتش سبب میشود تا آهن از آهن بودن خود خارج شود و به آتش تبدیل شود، در واقع این آهن آتش نیست اما همان نقش آتش را ایجاد میكند.
حضرات معصومین علیهالسلام فی الواقع خدا نیستند ولی به دلیل شدت قربشان به حق، جلوه تام اویند و همه صفات الهی از طریق آنان به عالم منتقل میشود قرآن میگوید:
«وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»[3]
«و این تو نبودى(اى پیامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها) انداختى؛ بلكه خدا انداخت!»
تیر را پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرتاب میكند اما گویا دست خداست كه به وسیله پیامبر صلیاللهعلیهوآله تیر را به هدف میرساند. قرب به حق سبب میشود تا بنده هیچ موجودیتی به جهت بندگی در محضر حق نداشته باشد.
خدای سبحان در جایی دیگر میفرماید:
«أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول»[4]
«اطاعت خدا و اطاعت پیامبر كنید!»
اطاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله عطف به اطاعت خداست كه این دو جدا نشدنی و لاینفك از یكدیگرند. البته قرآن در آیهای دیگر به عكس این اطاعت نیز اشاره میكند و میگوید:
«اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُم »[5]
«دعوت خدا و پیامبر را اجابت كنید هنگامى كه شما را به سوى چیزى مىخواند كه شما را حیات مىبخشد! »
قرآن میگوید: وقتی پیامبر صلّیاللهعلیهوآله شما را صدا میزند جواب او را بدهید، جواب پیامبر صلیاللهعلیهوآله همان جواب خداست. چون به گفته مفسرین پیامبر صلیاللهعلیهوآله هیچ موجودیت غیر حقانی ندارد هر چه از پیامبر صلیاللهعلیهوآله در عالم ظهور دارد ذل عبودیت در برابر عزّ ربوبیت است.
خلقت نورانی پیامبر صلیاللهعلیهوآله
روایتی از قول امام باقر علیهالسلام وارد شده كه حضرت میگویند: اولین مخلوق وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و خدا پیامبر را از نور عظمتش آفریده است و بعد حضرات معصمومین علیهمالسلام را آفرید و به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و حضرات معصومین علیهمالسلام گفت:
«فَكُلُّ شَیءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهِی وَ أَنْتُمْ وَجْهِی لَا تَبِیدُونَ وَ لَا تَهْلِكُونَ وَ لَا یبِیدُ وَ لَا یهْلِكُ مَنْ تَوَلَّاكُمْ وَ مَنِ اسْتَقْبَلَنِی بِغَیرِكُمْ فَقَدْ ضَلَّ وَ هَوَى وَ أَنْتُمْ خِیارُ خَلْقِی وَ حَمَلَةُ سِرِّی وَ خُزَّانُ عِلْمِی وَ سَادَةُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ»[6]
«هر چیز نابودشونده است بجز وجهم و شما وجه منید كه نابود نمیشوید و هلاك نمیگردید و هر كه شما را دوست بدارد نابود نمیشود و هر كس هم شما را ولی قرار دهد از بین نمیرود.»
قرب به معصومین، عامل بقا
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيدا»[7]
«كسى كه بمیرد در حالیكه محبت آل محمّد در دل اوست، شهید مرده است»
برای نائل شدن به شهادت، حضور در جبهههای جنگ لازم نیست، بلكه كافی است بر محبّت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و آل پیامبر باقی بمانیم؛ زیرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت، فانی و از بین رفتنی نیستند و محبّ آنان نیز فانی نمیشود بلكه باقی و ماندگار است. قرب به خدا، حضرات معصومین علیهمالسلام را ماندگار كرده و قرب ما نسبت به معصومین، ما را ماندگار میكند.
میزان قرب ائمه علیهمالسلام به خداوند
در روایت از امام باقر علیهالسلام آمده است:
«يَفْصِلُ نُورُنَا مِنْ نُورِ رَبِّنَا كَشُعَاعِ الشَّمْسِ مِنَ الشَّمْس»[8]
«نور ما از نور پروردگارمان گرفته شده است مثل شعاع خورشید از خورشید»
همانگونه كه میان شعاع خورشید و خورشید فاصلهای نیست و آن دو چسبیدهاند و انقطاعی ندارند، میان خدا و معصومین علیهمالسلام نیز فاصله و انقطاعی نیست.
خداوند سبحان نور حضرات معصومین علیهمالسلام را این گونه در عالم جلوهگر كرده است؛ زیرا دستیابی و دسترسی به خورشید ممكن نیست، به این معنا كه قرب به خداوند سبحان برای بندگان به تنهایی و بدون بَلَد و راهنما میسر نیست بلكه باید با شعاع خورشید تا خورشید رفت البته لازم است بیان داریم شعاع خورشید، از خورشید انقطاع و فاصلهای ندارد. یعنی حضرات معصومین علیهمالسلام از خداوند سبحان فاصله و انقطاعی ندارند بلكه در اوج قدرت و نزدیكیاند.
این روایت میگوید:
«انّ للَّه تعالى شرابا لأولیائه اذا شربوا (منه) سكروا، و إذا سكروا طربوا »[9]؛«خدا نوشیدنیای برای دوستانش قرار داده كه وقتی آن را مینوشند مست میشوند» (از هر نوع تعلقی فارغ میشوند گویا دنیای آنها عوض میشود)، وقتی مست شدند از انواع خباثتها و رذائل پیراسته و طیب میشوند( یعنی در اوج لذت قرار میگیرند این اوج لذت همان قرب به حق است.)
«و إذا طابوا ذابوا »؛«وقتی طیب شدند ذوب میشوند » و هیچ منیت و موجودی برایشان باقی نمیماند و در محضر حق به خضوع كامل میرسند،
« و إذا ذابوا خلصوا» ؛«وقتی ذوب شدند خود را از هر غیر خدایی خالص میكنند»،
«و إذا خلصوا طلبوا»؛«وقتی خود را از غیر خدا خالص كردند خدا را طلب میكنند»،
«و إذا طلبوا وجدوا»؛«وقتی خدا را طلب كند حتماً او را مییابند»،
« و إذا وجدوا وصلوا»؛«وقتی خدا را یافتند به خدا وصل میشوند»،
«و إذا وصلوا اتّصلوا»؛«وقتی وصل شدند، مقام قرب به حق را میپذیرند» یعنی (چنین نیست كه در این قرب عرصه بر آنان تنگ شود و بخواهند از مقام وصل به محبوب كناره گیرند)
«و إذا اتّصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم»؛«وقتی آنان مقام قرب و اتصال به حق را پذیرفتند بین آنها و بین حبیبشان فرقی نیست» این همان مقام قرب است. در ادعیه شیعه نیز به جایگاه قرب حضرات معصومین علیهمالسلام نسبت به حق اشاره دارد.
در دعای ماه رجب آمده است:
«لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك»
«خدایا بین تو و ائمه اطهار فرقی نیست، الاّ اینكه عبد و مخلوق تو هستند.»
درخواست زائر از حضرات معصومین در این فراز از زیارت
همیشه عرض كردهایم در هر فراز زیارت جامعه درخواستی از سوی زائر نهفته است، وقتی عرض میكند شما حضرات معصومین علیهمالسلام عند الله مقرب هستید میخواهد عاجزانه استدعا كند تا آنان وساطتی كنند تا موانع و حجب بین زائر و حضرات معصومین علیهمالسلام و شما و خدا مرتفع شود و زائر هم از محجوریت و تبعیدها رها شود. او اقرار میكند ائمه اطهار مقربیناند و هر كس به آنان نزدیك شود از مقربین است. آنان در اوج مقام قرباند هر كس به میزانی كه از ولایت حضرات معصومین علیهمالسلام بهرهمند شود از تبعیدی بودن در عالم خاك خارج میشود و قرب عندالله نصیبش میشود.
عدم ارتباط با ائمه علیهمالسلام، عامل دوری از خداوند
دوری بندگان از خداوند از آن روست كه نتوانستهاند به خوبی با مقربترین افراد عالم ارتباط برقرار كند، هر چه این ارتباط تنگاتنگتر شود قرب به حق افزونتر میشود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:«انّ للَّه تعالى شرابا لأولیائه»؛«خدا نوشیدنی برای دوستان خود دارد» هر كس از دوستان حق باشد، شراب قرب در دستش قرار میگیرد، فقط كافی است گوارا بودن این نوشیدنی از سوی ما درك شود. خداوند سبحان مقام قرب را به تك تك شیعه در زمان خلقت عطا كرده است، به عبارتی چون ناف ما را بر محبت اهل بیت بریدهاند گویا در همان ابتدای خلقت شراب قرب را به ما نوشاندهاند اما لازم است هرگاه نوشیدنی محبت و قرب به حق را نوشیدم توجهام نسبت به محبوب بیشتر شود چرا که ساقی حقیقی در عالم الست این نوشیدنی را به ما نوشانده است، فقط كافی است چون قدم در این عالم میگذارم در پی نوشیدنیهای دیگر حركت نكنم و میلم به شراب دیگری به غیر از محبت و قرب به اهل بیت و به خدا به چیز دیگری متمایل نشود.
آثار حبّ و قرب به اهل بیت
اگر خدا شراب حبّ اهل بیت را به كسی بچشاند و او را مشتاق این شراب سازد، او را باقی كرده است و قرب قطعی نصیبش ساخته است، او به پشتوانه شراب محبت اهل بیت هرگز از آستان بندگی اخراج و دور نمیشود؛ زیرا پیوست به معصوم ما را از حجاب ظلمت و ظلم و انكار و جهل و وسوسه و نفاق و انواع موانع دور نگه میدارد. نزدیكی و قرب نسبت به هر یك از حضرات معصومین علیهمالسلام هم قرب به حق را به دنبال دارد و هم بنده را به اوصاف خاص آن معصوم نزدیك میكند.
مثلاً آن كس كه به آستان قدسی امام رضا علیهالسلام نزدیك است سریع الرضا میشود و بندهای كه به آستان قدسی باقرالعلوم نزدیك شده، از علم حضرت بهرهمند میشود. قرب به آستان جواد الائمه علیهالسلام جود خاص میباشد و نزدیكی به امام كاظم علیهالسلام كظم غیظ به همراه دارد. آستان امام حسن عسكری علیهالسلام هیبت خاصی به بنده عطا میكند و … با نزدیك شدن به آستان قدسی هر یك از حضرات معصومین علیهمالسلام اسمی از اسماء خدا در فرد تجلی میكند و با تجلی این اسماء منیتهایش ذوب میشود و آلودگیهایش از میان میرود و فواصل بین او و معصوم روز به روز كمتر و تنگتر میگردد.
و گاه این گره چنان محكم میشود كه بنده عارف هیچ دری به غیر از در بیت ولایت را نمیكوبد و به هیچ دامنی به غیر از دامن ائمهاطهار علیهمالسلام متوسل نمیشود، او میداند هر آنچه از قرب و وصل و تقرب و نزدیكی به حق طلب میكند، همه از این در توزیع و پخش میشود و چندان بر این در میماند كه دست خالی باز نگردد.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره ق، آیه 16
[2] زیارت جامعه کبیره، 35
[3] سوره انفال، آیه 17
[4] سوره تغابن، آیه 12
[5] سوره انفال، آیه 24
[6] بحارالانوار، ج 25،ص 19
[7] بحارالانوار،ج23،ص 233
[8] بحارالأنوار، ج25، ص17
[9] جامع الاسرار، ص 205