«الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِیعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَیبِه»
«برگزیده، فرمانبردارخدا، قیام کننده به فرمانش، عمل کننده به خواسته اش، دست یافته به کرامتش»
پیش از شروع كلاس عرض میكنیم معرفت نسبت به معصوم علیهالسلام ما را به خود گمشدهمان باز میگرداند، اگر به عظمت وجودی معصوم واقف شویم جایگاه خویش را در عالم بیشتر شناسایی میكنیم.
صفتهای تكرار شده این فراز از جهت دستوری معرفهاند (شناخته شده)؛ زیرا صفات حضرات معصومین علیهالسلام برای همه كس شناخته شده و معرفه است.
علت شهادت دادن زائر
زائر شهادت میدهد كه حضرات معصومین علیهالسلام «الْمُصْطَفَوْنَ» هستند. شهادت دادن او در ترفیع جایگاه معصوم هیچ تأثیری ندارد، بلكه این تأثیر برای خود زائر ارتقاء آفرین و كمال بخش است. اهل دل میگویند: حدیث ولایت و سخن عشق به معصوم باید ظهور و بروز داشته باشد؛ زیرا حكایت این عشق، پنهان ماندنی و در خفا نیست اصلاً پنهان نماندن، خاصیت عشق است. این سخن از كلمهی اشهد استنباط میشود؛ زیرا فرد باید ببیند كه بتواند شهادت بدهد.
عبارت «أَشْهَد» (شهادت میدهم) اشاره به این مطلب دارد كه شناخت زائر نسبت به حضرات معصومین علیهالسلام شناختی پوشیده در خفا و در سویدای قلب پنهان شده نیست بلكه شناختی است كه باید به همه عالم اعلام شود.
زائر در زیارت جامعه خود به تنهایی شهادت میدهد و بیان میدارد «أَشْهَد» (من شهادت میدهم).
اگر هر كس قلب و زبانش به ولایت معصوم شهادت بدهد در نهایت نوای این قلبها به قلب حقیقی و به قلب عالم امكان وصل میشود. این شهادت، شهادتی محكم و استوار است و هیچ كس نباید آن را با تردید و دلنگرانی بر زبان بیاورد، بلكه باید با قاطعیت اعلام كند تنها شما حضرات معصومین علیهالسلام شایستگی صفات حضرت حق را به طور كامل دارید.
صفت«الْمُصْطَفَوْنَ»
از ماده «صفوۀ» به معنی خالص هر چیز است، خلاصه هر چیز را و آنچه بدون شائبه و كدورت است «الْمُصْطَفَوْنَ» گویند. شما حضرات معصومین علیهالسلام مصطفون و برگزیدگان حقاید؛ زیرا ذرهای ناخالصی و كدورت در وجودتان نیست. شهادت میدهم در میان خلق اولین و آخرین و در میان سكنهی عالم ملك و ملكوت و در میان سكنهی عرش و فرش و در میان 124 هزار پیامبر و 313 رسول، شما برگزیده و انتخاب شده هستید، شما در میان پیامبران اولوالعزم و در میان همهی خوبان عالم تك و برجستهاید، شما در میان ملائكه عرش نیز برگزیدهاید حتی از جبرئیل، اسرافیل، میكائیل و … برترید.
هركس در عالم برگزیده شد و میشود با انتخاب شماست.
وجود برگزیدگی در ذات و صفات معصوم
امام حسن عسكری علیهالسلام میفرمایند:
«فَالْكَلِیمُ أُلْبِسَ حُلَّةَ الِاصْطِفَاءِ لِمَا عَهِدْنَا مِنْهُ الْوَفَاءَ وَ رُوحُ الْقُدُسِ فِی جِنَانِ الصَّاقُورَةِ ذَاقَ مِنْ حَدَائِقِنَا الْبَاكُورَة» [1]
«لباس صفوه و برگزیدگی بر تن موسی علیهالسلام بهواسطهی وفاداری به ما بود»
به عبارتی دیگر حضرت امام حسن عسكری علیهالسلام فرمودند: موسی حق ما اهل بیت را كامل ادا كرد و برگزیدگی ما را پذیرفت.
اگر بپرسید صفوۀ و برگزیدگی حضرات معصومین علیهالسلام از باب فعل است و یا صفت؟ در پاسخ میگوئیم: صفوۀ (برگزیدگی) هم در ذات آنهاست هم در صفات و هم در فعل معصوم.
آنان هم در اوصاف خاصاند و هم در افعال.
پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«أَنَا وَ عَلِی مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى»[2]
«من و على از یك اصل آفریده شدیم و دیگر مردم از اصلهاى مختلفى»
بیهمتایی در صفت و ذات تنها در وجود حضرات معصومین علیهالسلام تجلی میكند و این جلوهها حتی در ابراهیم خلیل و موسی كلیم و عیسی روح الله و … خودنمایی نكرد بلكه خاص حضرات معصومین علیهالسلام است.
برگزیدگی محبین اهل بیت بالتبع برگزیدگی ائمهاطهار علیهمالسلام است
حضرات معصومین علیهالسلام برگزیدهاند و دوستداران و عاشقان آنها نیز به تبع برگزیدگی ائمهاطهار علیهالسلام برگزیدهاند. قرآن در روایت این برگزیدگی را چنین توضیح میدهد.
قرآن در آیهی 59 سورهی مباركهی نمل میفرماید:
«قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذینَ اصْطَفى آللَّهُ خَیرٌ أَمَّا یشْرِكُونَ»
«بگو: حمد مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگان برگزیدهاش، آیا خداوند بهتر است یا بتهایى كه همتاى او قرار مىدهند؟! »
پیامبر اكرم صلىاللَّهعلیهوآلهوسلم در روایتی میفرمایند:
«الرَّوْحُ وَ الرَّاحَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ النُّصْرَةُ وَ الْیسْرُ وَ الْیسَارُ وَ الرِّضَا وَ الرِّضْوَانُ وَ الْمَخْرَجُ وَ الْفَلْجُ وَ الْقُرْبُ وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ لِمَنْ أَحَبَّ عَلِیاً وَ ائْتَمَّ بِالْأَوْصِیاءِ مِنْ بَعْدِهِ حَقّاً عَلَی أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِی شَفَاعَتِی وَ حَقٌّ عَلَى رَبِّی أَنْ یسْتَجِیبَ لِی فِیهِمْ لِأَنَّهُمْ أَتْبَاعِی وَ مَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی مَثَلُ إِبْرَاهِیمَ جَرَى فِی لِأَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ وَ دِینُهُ دِینِی وَ دِینِی دِینُهُ وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی وَ سُنَّتِی سُنَّتُهُ وَ فَضْلِی فَضْلُهُ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنْهُ وَ فَضْلِی لَهُ فَضْلٌ وَ ذَلِكَ تَصْدِیقُ قَوْلِ رَبِّی ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[3]
«روح و راحت و رحمت و نصرت، فراخى و توانائى، خشنودى و رضوان و رهائى و رستگارى و قرب و محبت از جانب خدا و پیامبر اختصاص دارد به كسى كه علی علیه السّلام را دوست داشته باشد و پیرو جانشینان بعد از او باشد، بر من لازم است كه آنها را داخل در شفاعت خود نمایم و بر خدا لازم است كه خواسته مرا در باره آنها بپذیرد. زیرا آنها پیروان مناند و هر كس پیرو من باشد از من محسوب مىشود.»
شبیه ابراهیم در من نیز جارى است چون او از من و من از اویم، دینش دین من و دین من دین اوست، سنت او سنت من و سنت من سنت اوست، فضل من فضل او است ولی من از او برترم و برترى من براى او یك نوع برترى و فضل است و این تفسیر قول خداست:
«ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[4]
«آنها فرزندان و(دودمانى) بودند كه(از نظر پاكى و تقوا و فضیلت)، بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست(و از كوششهاى آنها در مسیر رسالت خود، آگاه مىباشد).»
درخواست زائر در این فراز از زیارت
در ادامه میگوئیم: در شهادت دادن به صفت «الْمُصْطَفَوْنَ» به محضر ائمه اطهار علیهالسلام اعتراف میكنیم که شما برگزیدگان و انتخابشدگان عالم خلق و ملكوت هستید، ما در این شهادت از شما درخواست میكنیم تا به دعای شما، ما نیز برگزیده و زبده شویم.
در دعای كمیل آمده است :
«وَ اقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ اخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیكَ»
«و منزلتم را نزد خود نزدیكتر از ایشان كن، و رتبهام را»
هر كس تنها با وساطت «مُصْطَفَوْنَ» از انواع كدورتها جدا میشود و خلوص و طهارت و قداست به نیات و اخلاق و اعمالش باز میگردد، اطاعتهای خالصانه یك رو بنا است و این رو بنا به زیرساختی محكم و مقاوم نیازمند است، كه خضوع و خشوع قلبی است زیرا هر طاعتی متفرع بر انقیاد قلب است.
خضوع قلبی چگونه حاصل میشود؟
اگر بپرسید انقیاد و خضوع قلبی چگونه حاصل میشود؟ عرض میكنیم انقیاد قلبی، فرع بر معرفتالله است. ابتدا باید معرفتالله حاصل شود تا قلب در محضر حق خاضع گردد و در پی خضوع قلب، اعضاء و جوارح متواضع میشوند، به عبارتی دیگر، طاعت، فرع بر انقیاد و انقیاد فرع بر معرفت و معرفت فرع بر رفع تردید و رفع شك است.
اگر شك و تردید كنار برود و ایمان فطری ظاهر شود و معرفت زیربنای ایمان قرار گیرد، ایمان یقینی و طاعت خالصانه نمودار میشود، طاعت خالصانه ذوالمراتب است، حتماً باید مقدمات قبل از خود را داشته باشد تا حاصل گردد. امّا برای حصولش حتماً باید به دامن آنانكه در این عالم اصطفی و برگزیده هستند دست توسل زد.
سربلندی در امتحانات الهی، عامل برگزیدگی
از ابتدای بحث عرض كردیم كه حضرات معصومین علیهالسلام برگزیدگان حریم حقاند، اینان در عالم الست در محضر خدای سبحان آزمایشات و امتحانات فراوانی دادهاند كه برگزیده شدهاند، در سلام به حضرت زهرا سلاماللهعلیها میخوانیم:
«السَّلامُ عَلَیكِ یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِی خَلَقَك» [5]
«ای كسی كه خدای سبحان قبل از آنكه تو را خلق كند امتحانات فراوانی از تو گرفت و تو در همه این امتحانات سخت، سربلند بیرون آمدی»
و خدا اراده كرد تا شما اهل بیت علیهالسلام را از هر رجس و آلودگی در امان بدارد.
«لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»[6]
«خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.»
خداوند در علم خویش انواع آزمایشات را از وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها به عمل آورد و چون صابره عالم از این آزمایشات سربلند بیرون آمدند و برگزیده حق شدند، كمترین سهو، نسیان، خطا و نقصان و عدول از نظرات حق بر وجود مطهرهی عالم عارض شد. تنها حضرات معصومین علیهالسلام تحمل علم خدای سبحان را دارند، زیرا موارد فراوانی در علم خداوند وجود دارد كه با زندگی و پسند بشر هم سویی و همخوانی ندارد و اگر هر یك از ما از علم حق باخبر شویم، سر ناسازگاری خواهیم داشت امّا وجود مقدس حضرت زهرا «امةالله» است، یعنی كنیز خدای سبحان است و كنیز كسی است كه در مقابل نظر مولی كمترین اظهار نظری ندارد.
وجود فاطمه سلاماللهعلیها ظرف علم خدای سبحان است و هر چه علم بنده نسبت به حق بیشتر شود، اطاعتش بیشتر میشود و چون كسی اطاعتش بیشتر شود، برگزیده میشود. فاطمه، عالمه است و چون عالمه است برگزیده است.
فاطمه سلاماللهعلیها چون خدای سبحان یگانه روزگار میشود و اهل بیت یگانه و برگزیده شدند.
«الْمُطِیعُونَ لِلَّهِ»
حضرات معصومین علیهالسلام مطیع خدای سبحانند، یعنی آنان بدون هیچ سختی و تكلفی خدا را اطاعت میكنند؛اطاعتی عاشقانه و با لذت.
طاعت، انجامِ فعل با رغبت است. آن كس كه عبادت میكند امّا در انجام آن لذت نمیبرد، طاعت ندارد.
حضرات معصومین علیهالسلام مطیع خداوند میباشند و دیگران را مطیع حضرت حق میخواهند؛ زیرا لذت اطاعت را چشیدهاند و میخواهند تا دیگران نیز از این لذت بینصیب نمانند.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«فِی قَوْلِهِ تَعَالَى وَ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا الْآیةَ قَالَ هَذِهِ الْآیةُ وَ اللَّهِ خَاصَّةٌ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی ع كَانَ أَكْثَرُ دُعَائِهِ یقُولُ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا یعْنِی فَاطِمَةَ وَ ذُرِّیاتِنا الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ قُرَّةَ أَعْینٍ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّی وَلَداً نَضِیرَ الْوَجْهِ وَ لَا وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّی وُلْداً مُطِیعِینَ لِلَّهِ خَائِفِینَ وَجِلِینَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَیهِ وَ هُوَ مُطِیعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَینِی قَالَ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً قَالَ نَقْتَدِی بِمَنْ قَبْلَنَا مِنَ الْمُتَّقِینَ فَیقْتَدِی الْمُتَّقُونَ بِنَا مِنْ بَعْدِنَا وَ قَالَ أُوْلئِكَ یجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا یعْنِی عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ ع وَ فَاطِمَةَ وَ یلَقَّوْنَ فِیها تَحِیةً وَ سَلاماً خالِدِینَ فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً »[7]
«سعید بن جبیر در باره آیه: «وَ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا»،میگویند این آیه اختصاص بهامیر المؤمنین علی علیه السّلام دارد، حضرت در بیشتر دعاهاى خود میگفت: «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا» (یعنى فاطمه زهرا علیها سلام) وَ« ذُرِّیاتِنا» (حسن و حسین علیهما السّلام) «قُرَّةَ أَعْینٍ» هستند. امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: به خدا قسم از خدا فرزند زیبا و خوش قد و قامت نخواستم ولى تقاضا كردم فرزندى مطیع خدا و بیمناك و پرهیزگار عنایت فرماید تا هر وقت چشمم به او افتاد كه فرمانبردار خدا است، خرسند شوم. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» فرمود پیروى كنیم به پرهیزگاران پیشین و پیروى كنند پرهیزگاران بعد از ما از ما «أُوْلئِكَ یجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» پاداش آنها را غرفههاى بهشت قرار دادیم براى شكیبائى كه كردند، یعنى علی بن ابى طالب و حسن و حسین و فاطمه علیهمالسلام «یلَقَّوْنَ فِیها تَحِیةً وَ سَلاماً خالِدِینَ فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» به آنها تحیت و سلام گفته مىشود و در بهترین جایگاه و منازل براى همیشه زندگى مىكنند.»
روح انسانی و نفس ناطقه انسان به لحاظ حقیقت اولیهاش، مقرب عندالله بوده و چون قرب داشته قابلیت معرفت وخضوع و اطاعت نیز داشته است. گسترهی وجودی حضرات معصومین علیهمالسلام پس از خلقت چنان وسعت مییابد كه تلاش میكنند هر كس را در سفر قرب الی الله با خود همراه كنند. در طول زندگی مادی و خلقتی حضرات معصومین علیهمالسلام ذرهای شائبه و كدورت بر وجود مقدس آنان عارض نشد و هیچ تعلقی از تعلقات دنیا قدرت نداشته تا میان حضرات معصومین علیهمالسلام و خدای سبحان فاصله و حجابی ایجاد كند، از این رو آنان در اوج عشق و حضور و خضوع باقی ماندهاند.
امیرالمؤمنین علیهمالسلام میفرمایند:
«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك» [8]
« معبودا من تو را از جهت ترس از آتش و یا طمع بهشت عبادت نمیكنم فقط چون تو را سزاوار پرستش و عبادت میدانم عبادت میكنم و چنین ادعائى از غیر این گونه افراد پذیرفته نمیشود»
حضرت اباعبدالله علیهالسلام در جریان كربلا میفرمایند: «رضی بقضائك»[9]؛«خدایا! من راضی قضا و مقدراتی هستم كه تو تعیین نمودهای»
تاریخ جلسه: 91/1/16
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] – بحارالانوار، ج 26، ص 265
[2] اصول کافی، ج2 ، ص 718
[3] بحارالانوار، ج23، ص 227
[4] – سوره آل عمران، آیه 34
[5] – مفاتیح الجنان ، زیارتنامه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
[6] – سوره احزاب، آیه 33
[7] بحارالانوار، ج 43، ص 279
[8] – بحارالانوار، ج67، ص 186
[9] – اصول کافی، ج1، ص 96