«بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا»
«بوسیله حاکمیت ولایت شما معصومین در زندگی ما، خدای سبحان معالم دینی را به ما آموزش داده است»
موالات
باید ابتدا موالات را توضیح داده و سپس به معالم دین بپردازیم:
«موالات» به معنی «متابعت» است و متابعت تبعیت قولی و فعلی از معصوم است که این تبعیت آثار خاصی را در پی دارد.
موالات محبت نسبت به معصوم است. زیرا یکی از معانی «وَلَی» نزدیک شدن دو چیزی است که از هم جدا بودند اما چنان به هم نزدیک میشوند که بین آنها فاصلهای باقی نمیماند. بر اساس قانون محبت، انسان به معصوم نزدیک میشود. «بِمُوَالاتِكُمْ» یعنی «بِمحبّتِکم» محبّت به معصوم امتثال امر مولی و اجتناب از نهی اوست، آنگونه که پسند معصوم پسند ما و نهی معصوم نهی ما باشد.
لازمه موالات
همچنین لازمه موالات اعلام برائت از دشمنان معصوم است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: دوستان تو چند گروه هستند؛ دوستت و دوست دوستت و دشمن دشمنت.
اگر اهل ارادت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستم نمیتوانم نسبت به مبغضین حضرتش بیتفاوت باشم، باید از آنان که به وجود مقدس حضرت صدمهای وارد کردهاند برائت جویم.
به واسطه تبعیت و محبت و اجرای اوامر و ترک نواهی شما، به واسطه برائت از دشمنان شما که لازمه محبت شما است رویدادهای زیبایی در زندگی ما صورت میگیرد.
عَلَّمَنَا اللَّهُ
خدا با تمام خدایی خویش معلم ما شده و آموزههای دینی را به ما آموزش میدهد. نور ولایت اجازه جاهل بودن به افراد را نمیدهد و به اذن حق بنده را در مقام شاگردی خدای سبحان قرار میدهد. نور ولایت لحظه به لحظه زندگی را با آموزشهای مختلف نورانی میکند.
«عَلَّم» باب تفعیل است و یکی از معانی این باب تدریج در فعل میباشد؛ یعنی این امر و این تربیت به تدریج صورت میگیرد و شامل یک برهه و یک زمان خاص از زندگی ما نیست بلکه همیشگی و دائمی است.
تبعیت از اهل بیت و محبت نسبت به آنان قلب را به نور علم منور کرده و ظلماتش را مرتفع مینماید. همچنین محبت اهل بیت معرفت به خدا و معرفت به اهل بیت را افزون میکند و انسان را عارف به خود مینماید. محب اهل بیت، جاهل نیست. متعلم است او آموزش پذیر است و آموزههای خدای سبحان را میپذیرد.
تعلیم به چه شکل است؟
خدای سبحان شریعت را به ما آموزش داده و قرآن را با عنوان «ذکر»، به معنای یادآوریکننده بر ما فرو فرستاده است. گویا چنان است که حضرت حق قرآن را به همه آموزش داده و حال به واسطه کلامش به ما یادآوری میکند «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ»[1] ما از قدیم در فضای تعلم بودهایم وقتی ولایتپذیر باشیم خدا واجب و حرام را به ما آموزش میدهد.
- خدای سبحان راه بندگی و مسیر آن را به ما تعلیم کرده. علامت این امر آن است که اگر کمترین زاویه انحرافی نسبت به اهل بیت پیدا کنیم متوجه میشویم و این امر بدان معناست که خدا، کیفیت بندگی را آموزش داده است که باید خود را از رذائل اخلاقی تطهیر کرد و به فضائل اخلاقی آراسته نمود. باید از رذایل اخلاقی دور باشیم و توحید در زندگی ما جای گیرد.
«عَلَّمَنَا اللَّهُ»؛ امام هادی علیهالسلام فعل را ماضی بکار بردند تا بیان دارند خدای سبحان به واسطه معصوم ما را از قدیم در عرصه شاگردی قرار داده و آموزشهای لازم را به ما داده است.
حال اگر کسی که قبلاً اهل تعلّم و علمآموزی بوده و الان متأسفانه همه این امور را کنار گذاشته و نسبت به آنان بیگانه شده است، بسیار دردآور است. میگوییم او همیشه در باغ علم و معرفت بوده چگونه از آن کناره گرفته؟!
پیشینه ابوالبشر و تمامی افراد علم آموز بوده، فعل ماضی «عَلَّمَ» معلوم میکند همه ما از گذشته در عرصه شاگردی خدای سبحان بودهایم و به عبارتی دیگر همه ما حقیقت دین را در عهد الست از خدای سبحان آموختهایم و آن را پذیرفتهایم و جلوه ظاهری ربّالعالمین را در وجود مقدس حضرت علی علیهالسلام دیدهایم و حالا چه شده است که از این مربی جدا افتادهایم.
سابقه درخشان
یکی از شارحین زیارت جامعه میگوید: تعلیم خدا به انسان از باب پاداش نبوده زیرا او عملی انجام نداده که مستحق پاداش تعلیم معالم دین باشد بلکه، صرفاً نقش ولایت اهل بیت چنین است این عنایت تنها به دلیل وجود آنان است نه عملکرد بندگان. قبول ولایت اهل بیت سبب میشود که انسان سابقه نورانی داشته باشد. «العلم نور»؛ جوهره وجودی انسان نور میشود و ظلمت نمیتواند بر کُنه وجودش مسلط گردد، شاید ظلمت بر او عارض شود اما زودگذر و فناپذیر است. «عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا» محبین همه دینشناساند.
«بِمُوَالاتِكُمْ»؛ محبت و ولایت معصوم، تبعیت از آنان و دوری از دشمنانشان چنان نورانیتی به انسان عطا کرده که خدای سبحان تعلیم معالم دینی بنده را به او عهده میگیرد و معارف را به او آموزش میدهد این معارف شامل معرفت خودِ باریتعالی، پیامبر صلیاللهعلیهوآله و حضرات معصومین علیهمالسلام و اولیای حق است.
مَعَالِمَ دِينِنَا
«معالم» جمع «معلم» از خانواده علامت است، خدای سبحان بواسطه حضرات معصومین علامتهای دین را به انسان ما آموزش داده و نشانهای دین را به او یادآوری میکند هرچه عشق و تبعیت او نسبت به معصوم افزون شود آموزش را بهتر ادراک میکند.
آثار محبت اهل بیت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«حُبِّي وَ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِي الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ»[2]
محبّت من و خانوادهام در هفت موضع منفعت خاصی دارد: اول در زمان مرگ، دوم قبر و سوم بعث، چهارم زمان کتاب، پنجم زمان حساب، در میزان و در صراط محبّت پیامبر و اهل بیت در این هفت موضع پشتوانه و تکیهگاه محکمی برای محبّین است؛ زیرا اعمال بندگان از عمق خاک و اعمال امام در عرش اعلی است و زمانی که بنده باید از صراط عبور کند محبت اهل بیت عبور او را آسان میکند و این سهولتها در این مواضع از آن روست که محبت حضرات معصومین بنده را اهل معرفت کرده و کیفیت بندگی را به او آموزش داده وی را از رذائل اخلاقی دور میکند و به فضائل اخلاقی متصف مینماید این آموزشها در عرصههای سخت تأثیر خود را به وضوح نشان میدهد.
مثلاً کسی که مصیبت سختی به او وارد شده اما شکایت و بیقراری و جزع و فزع ندارد و صبوری مینماید و بر مصیبت مسلط میگردد و اجازه نمیدهد تا مصیبت بر او مسلط شود چون مصیبت خود را با مصیبت اهل بیت مقایسه میکند و در مکتب آنان بردباری و صبر را تجربه میکند. آنکس که آموزشها را صحیح دریافت میکند و مسیر را درست حرکت مینماید از نگرانیهای مختلف در امان میماند.
محبّت، پیشنیاز تبعیت
برید بن معاویه اجلی که از اصحاب امام باقر علیهالسلام است میگوید:
« كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ قَادِمٌ مِنْ خُرَاسَانَ مَاشِياً فَأَخْرَجَ رِجْلَيْهِ وَ قَدْ تَغَلَّفَتَا وَ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا جَاءَ بِي مِنْ حَيْثُ جِئْتُ إِلَّا حُبُّكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ قَالَ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحَبُّ»[3]
خدمت حضرت بودم دیدم فردی از خراسان پیاده راه افتاده بود خدمت حضرت رسید وقتی کفشها را از پایش در آورد همه پا تاول زده بود به حضرت عرض کرد از جایی که آمدم هیچ چیزی من را اینجا نیاورده است مگر عشق شما خانواده. نیامدم حاجت بگیرم و سیاحت داشته باشم فقط عشق شما مرا به اینجا کشانده است.
حضرت فرمودند: اگر سنگ هم ما را دوست داشته باشد با ما خدا محشورش میکند، آیا دین به غیر از محبت به اهل بیت امر دیگری است؟ [محبتی که حرکت و هجرت ایجاد کرده است و در غالب الفاظ نمیگنجد، محبّ حاضر است خستگی تحمل کند اما اظهار ارادت خود را اعلام کند] حضرت برای آن فرد این آیه را تلاوت میکنند: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»[4] اگر عاشق خدا هستید باید تبعیت از من پیامبر داشته باشید تا محبوب خدا شوید.
البته حضرت در ادامه روایت با ذکر آیه قرآن میفرمایند محبت لازم است اما کافی نیست، محبّت باید در غالب تبعیت نمودار شود. اگر کسی ولایت معصوم را بپذیرد در جهالت باقی نمیماند. خدا آموزش لازم را به او میدهد از هر طریقی که خود خدا صلاح بداند.
گذشتگان ما شاید تحصیل آکادمیک زیاد نداشتند اما چون محبّ اهل بیت بودند علم بر قلبشان میبارید و آنان حلال را از حرام تفکیک میکردند و به حلال عمل میکردند و از حرام دوری مینمودند.
دوستی دو طرفه
در متن زیارت جامعه گفته نشده «بِوِلایَتکم» بلکه آمده است «بِمُوالاتِکم».
«موالات» باب مفاعله است یعنی دوستی دو طرفه. باب مفاعله طرفینی است کسی نباید گمان کند او نسبت به معصوم اظهار ارادت خالصانه دانسته اما معصوم نسبت به او بی توجه است.
همچنان که محبت مادر نسبت به فرزند قابل مقایسه با محبت فرزند نسبت به مادر نیست. همچنان است محبت حضرات معصومین نسبت به محبّ. اصلاً لطف و عنایت و محبت حضرات معصومین نسبت به محبّ خویش قابل مقایسه با محبت محبّ نیست. امکان ندارد دوستی ناقص با محبت کامل قابل مقایسه باشد و یا هر دو به یک اندازه باشد.
«وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا»
«(به وسیله ولایت شما اهل بیت) خدای سبحان هرچه فساد در دنیای ما بود اصلاح کرد»
«فاسد» به معنی «غیر نافع» است. وقتی گوشت فاسد است قابل استفاده نیست گوشت فاسد وزنش تغییر نمیکند و رنگش هم عوض نمیشود اما قابل استفاده نیست. دنیا بدون اهل بیت فاسد است اما دنیایی که با ولایت اهل بیت سپری شود دنیای مفیدی است. ولایت، دنیای ما را نافع میکند و اجازه نمیدهد عمر، مال، آبرو، جمال، توان، مقام، حسب و نسب بیفایده و بیثمر بماند و یا اینکه این نعمات صرفاً برای مدت محدودی مفید باشد بلکه همه اینها با ولایت اهل بیت تا ابد مفید خواهد بود.
مفید بودن داراییها تا ابد
بهترین استفاده از موجودی فرد با ولایت اهل بیت صورت میگیرد.
در روایتی آمده است فردی بسیارخوش صدا بود و آواز میخواند، معصوم فرمود با این صدا چرا قرآن نمیخوانی گفت بلد نیستم. حضرت دهان مبارکشان را به گوش او نزدیک کردند و او از بهترین قاریان شد. آنچه به وجود معصوم متصل گردد ماندنی میشود. وقتی ما داراییهای خود را در مسیر ولایت به کار گیریم دیگر امور مفید ما محدود نیست بلکه تا قیامت باقی است. به همین دلیل گفتیم «ِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ أُسْرَتِي»
اصلاح و دوری از فساد با ولایت
در این فراز ما به گذشته خود در دنیا باز میگردیم به زمانی که تعلقات دنیایی ما را گرفتار کرده و نقش ولایت را درزندگیمان کمرنگ نموده. زمانی که عملکرد فاسد وخلق فاسد داشتهام اما ولایت ما را از فساد دور کرده است.
- فضّه مشرک و بتپرست بوده اما چون به مدینه میآید و اسیر میشود و به لطف حق خادمه بیت فاطمی میگردد از گذشتهاش جدا شده و گویا هویتی جدید و نو به او عطا میشود، دیگر کسی فضه را به روزگار مشرک بودنش نمیشناسد بلکه همه از او به نام خادم بیت فاطمی یاد میکنند. با فراز «وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا» تحولی در زندگی ما ایجاد میشود و از فسادی که از آن شرم داریم فاصله میگیریم.
- ـ سلمان، مجوسی بود اما چون ولایت پذیر شد«سلمان منّا اهل البیت» شد. هیچ کس سلمان را به گذشته مجوسی یاد نمیکند، بلکه همه او را از یاران پیامبر و سلمان محمدی میشناسند. ولایت سبب میشود عمر فرد از فاسد بودن و مفید نبودن فاصله بگیرد.
امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: اگر جوانی را بیکار ببینم دوست دارم او را بزنم. البته این زدن در معنای به خود آمدن و حرکت کردن و مثمر ثمر شدن است زیرا چوب معلم گل است، هنگامیکه ولایت در دوره جوانی بر انسان حاکم شود فرد از جوانی خودش استفاده مفید میکند؛ زیرا ولایت اجازه نمیدهد جوانی بیثمر سپری شود.
هر یک از ما برای لحظه لحظه عمر باید پاسخگو باشیم از این رو حق آن نیست که لحظات به باطل سپری شود، جوان امروز ما اجازه ندارد جوانی خویش را به بطالت بگذارند؛ زیرا دنیا دنیای ارتباطات است و به بسیاری از علوم دسترسی دارد، اگر جوان ولایت پذیر باشد ولایت اجازه نمیدهد دنیایش را بیثمر سپری کند «الدُّنیا مزرعة الاخرۀ» وظیفه همه ما در دنیا کاشت است و قیامت زمان برداشت.
خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُون»[5]
«آيا شما آن را [بى يارى ما] زراعت مىكنيد يا ماييم كه زراعت مىكنيم»
البته توفیق کاشت را خدا به بنده عطا میکند، اما دنیا فقط محل کاشت است هرچه ولایت در زندگی انسان پررنگتر شود درمییابد زمین وجودیاش چقدر وسیع است. ولایت رشد وجودی انسان ولایت پذیر را تصاعدی بالا میبرد و هر آنچه را گمان میکرد که شاید در زندگیاش به ثمر ننشیند به ثمر میرسد. هیچ کس نباید خود را در انجام خیرات ناتوان ببیند؛ زیرا انسان ولایتپذیر از حمایت معصوم برخوردار است و معصوم جلوه همه اسامی حضرت حق میباشد. اگر کسی از تواناییهای هبه شده خویش استفاده نکند به خود ظلم کرده است.
تاریخ جلسه: 97/11/3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره الرحمن، آیات 3 ـ 1
[2] امالی الصدوق، ص10
[3] بحار الانوار، ج27، ص95
[4] سوره مبارکه آل عمران، آیه 31
[5] سوره واقعه، آیه 64