«عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ»
«(خدای سبحان) شما معصومین را از لغزشها محفوظ نگه داشت»
«عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ» خدا شما حضرات معصومین علیهالسلام را از لغزشها و فتنهها، آلودگی و چرک محفوظ نگه داشته و شما را تطهیر کرده است، «زلل» جمع زلّ به معنی لغزش است.
عصمت مستلزم چند امر است:
- صدق در گفتار
- حسن فعل
- حفظ حقوق
- نظم در امور زندگی مادی و معنوی:در این مرحله عصمت، فرد را به ساماندهی امور مادی و معنوی وا میدارد. او از امور مادی و معنوی، فردی و اجتماعی زندگی خود به اذن حق چنان مراقبت میکند که از هر گونه خسارت مصون و محفوظ بماند.
با عبارت «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ» به حضرات معصومین علیهالسلام عرض میکنیم: خدای سبحان از ابتدا شما را این چنین آفریده، خمیره و سرشت شما را چنان قرار داده که صِدق قول و حُسن فعل و نظم معاش و معاد در آن باشد.
آیا حضرات معصومین علیهالسلام در موضع لغزش قرار میگیرند؟
اگر سؤال شود مگر حضرات معصومین علیهالسلام در موضع لغزش قرار میگیرند که خدا آنها را حفظ کند؟
در پاسخ میگوییم: اتفاقاً این فراز بیان میدارد که خدا معصومین علیهالسلام را به گونهای قرار داده که اصالتاً موضع لغزش را انتخاب نمیکنند چون اصل لغزش به دلیل غفلت است، معصوم چون دائم الحضور و دائم الذکر است، اصلاً در موضع غفلت قرار نمیگیرد، تا خدا اراده کند او را از لغزش حفظ کند. حتي لحظهاي شرک بر معصوم عارض نمیشود و آنی عدم توکل در او پديدار نميشود، و لحظهای نادیده گرفتن الطاف الهی در زندگی معصوم نیست، علامت این رضایت آن است که معصوم در سختترین موقعیتها فقط طالب رضای حق است، امام حسين علیهالسلام در گودال قتلگاه میگوید:«رِضًا بِقَضَائِك» حضرات معصومین علیهالسلام جلوه نام عالم خدای سبحانند یعنی از هر آنچه در جریان کربلا و بعد از آن بر اهل بیت علیهالسلام خواهد گذشت آگاهند ولی حضرت امام حسین علیهالسلام حتی یک بار از مقدرات خویش و اهل بیتاش سؤالی نمیکند که بپرسند چرا شهادت، چرا اسارت، چرا خیمههای سوخته، چرا شام و چرا ….
حضرت میداند آنچه خدا پسندیده مصلحت تام است.
مصونیت از انواع لغزش
«مِنَ الزَّلَلِ» یعنی حضرات معصومین علیهالسلام از لغزش قولی و فعلی و حتي نیّت در امانند. معصوم چیزی نمیگوید که بر مبنای هوای نفس باشد، خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى ، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»[1]
«پيامبر صلیاللهعلیهوآله از سر هوس سخن نمىگويد. اين سخن بهجز وحيى كه وحى مىشود نيست.»
همچنین معصومین علیهالسلام از مسامحه و تأخیر در انجام وظایف مصونند، البته معصومین به اذن الله به این مقام رسیدهاند امّا هر یک از ما چنانچه خالصانه در پی رسیدن به عصمت باشیم میتوانیم به آن دست یابیم.
آیت الله قاضی فرمودند: بیست سال روی چشمم کار کردم که به نامحرم نگاه نکنم و بعد از بیست سال به محض دیدن نامحرم خود چشمم فرو میافتاد؛ معلوم است عصمت اکتسابی و کسب کردنی است.
يكي از عواملي كه خداي سبحان از حضرات معصومين به طور خاص حفاظت كرده اين است كه آنان براي خود وجودي قائل نيستند زيرا وجود ايشان وجودي حقاني است.
خدای سبحان میفرماید:
«وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَ اللَّهَ رَمى»[2]
«(ای پیامبر!) و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند.»
عصمت معصومین
یکی از شارحین در رابطه با «عَصَمَكُمُ اللَّهُ» میگوید: گاهی اوقات ما با تمام قوّت اعتقادی داریم امّا چنانچه در کنار فردی بنشینیم که القای شبهه میکند ممکن است یک لحظه از ذهن ما بگذرد که سخن او غلط هم نیست همچنین ما گاهی ممکن است تحت تأثیر پوشش و گویش و روش دیگران قرار بگیریم این امور چندان به سرعت تأثیر گذارند که فرد خود اصلاً متوجه نیست امّا در رابطه با حضرات معصومین علیهالسلام اصلاً چنین نیست که اگر تمام عالم هم کافر شوند ذرهای بر اعتقادات و اخلاقیات و رفتار و عملکرد آنها اثری ندارد.
آنها جلوه نام عزیز خدای سبحانند، نفوذناپذیر و محکماند.
«وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ»
«(خدای سبحان) شما معصومین را از فتنهها درامان نگه داشت»
مصونیت از فتنهها
«وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» خدا شما حضرات معصومین علیهالسلام را از فتنهها در امان نگه داشته. امان به معنی عدم خوف است یعنی نبود ترس. یکی از اسامی خدای سبحان مؤمن است یعنی خدایی که ایجاد امنیت میکند خدا معصومین علیهالسلام را مؤمن قرار داده، یعنی آنها را از انواع اموری که موجب فراق از حق شود در امان نگاه داشته است، اگر خدا این صفت را به مؤمنین عطا کرده از آن روست که مؤمنین نیز از عذاب در امانند.
«وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» خدا به شما معصومین علیهالسلام امنیت بخشیده، یعنی هیچ آسیبی نه به دین و نه به دنیای شما وارد نمیشود.
اگر سؤال کنید حضرات معصومین علیهالسلام که از آسیبهای دنیا در امان نماندهاند پس چگونه خداوند آنها را ایمن ساخته است مثلاً جسم مطهر اباعبدالله علیهالسلام زیر سُم اسب قرار گرفت این چه امنیت و حفاظتی است که خدای سبحان برای معصوم قرار داده است؟
لازم است ابتداً فتنه را معنی کنیم و سپس به سؤال پاسخ دهیم، فتنه در لغت عرب به معنی کوره آتش است، فتنه هم به دین و به دنیای فرد وارد میشود، فتنهی در دین آن است که كسي مرتد شود، یا اهل تردید باشد و یا رسماً از خدا برگردد یا در وجود خدا شک کند و یا اهل معصیت گردد امّا فتنه در امور دنیوی یعنی مصائب و گرفتاریهای خاصی که مردم را تهدید میکند؛ البته هر مصیبت دنیوی ظاهری دارد و باطنی، آنچه فتنه را در دنیا فتنه میکند این است که معمولاً در فتنهها افراد بصیرت خود را از دست میدهند، یعنی آنان در فضای فتنه کور وکر میشوند، نه حرف حق را میشنوند و نه آن را میبینند امّا اگر کسی مانند حضرات معصومین علیهالسلام در دوره فتنه و آزمایشهای دنیوی از این آسیبها در امان باشد و آزمایشات دنیایی به اعتقادات آنان ضربه نزند از آسیب فتنه در امان است در رابطه با بیماریهاي جسمی باید گفت: حضرات معصومین علیهالسلام از درد جسم در امان نبودند حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام چشم درد شدیدی داشتند یا حضرت زهرا سلاماللهعلیها در روزهای آخر عمر درد شدیدی را تحمل کردند امّا اینها هیچ یک به دین آنان آسیب وارد نکرد جلوه بشری معصومین علیهالسلام از بیمارهای جسمانی در امان نبوده است.
حضرات معصومین علیهالسلام زمان آزمایشات الهی و آسیبهای جسمی هم کلام حق را میشنوند و هم حق را میبینند به همین جهت دل به آزمایشات الهی میسپارند این نامش فتنه نیست، این که در ادعیه آمده است «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ»[3]؛«خدایا ! از فتنهها به تو پناه میبرم» منظور آزمایشات الهی است که بر ساختار اعتقادی ما اثر بگذارد و خدای ناخواسته آن را کمرنگ کند.
البته لازم به توضیح است که میان آزمایشهای الهی و فتنه تفاوت است هر فتنهای آزمایش هست ولی هر آزمایشی فتنه نیست. آزمایش دایره بزرگی است که قسمتی از درون آن فتنه و بقیه دایره آزمایش الهی است در فتنه بسیاری از افراد بازندهاند امّا امتحانات الهی برنده زیاد دارد.
در زیارت نامه حضرت زهرا سلاماللهعلیها به حضرت عرض میکنیم: «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك» «تو امتحان شدهای هستی که خدا ممتحن تو بوده»، ممتحن از اسامی خدای سبحان است، خدا ممتحن تو بوده نه اینکه در این عالم تو را امتحان کرده باشد بلکه قبل از این عالم تو امتحان شدهای خداوند سبحان تمام گرفتاریها را به حضرت زهرا سلاماللهعلیها نشان داده و حضرت در مقابل همه آنها «رِضًا بِقَضَائِك» بوده است.
نمونه فتنه در قرآن
یکی از مفسرین در رابطه با فتنه میگوید: فتنه یعنی ضلالت و گناه، کفر و رسوایی، خدا معصوم را در امان نگه داشته است یعنی اگر به جسم معصوم صدمه وارد میشود ذلتی در میان نیست.
میگوییم: در قرآن جریان سامری و گوساله طلایی او در شمار بالاترین فتنههاست که مردم به دلیل مال دنیا گرفتار فتنه شدند، گوساله سامری یک فتنه بود که مردم دینشان را با آن از دست دادند و به دینشان آسیب وارد شد، «آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» یعنی ممكن است آسیبهای مادی به زندگی شما وارد شود امّا سر سوزنی به معنویات شما صدمه وارد نميشود.
یکی دیگر از معنای فتنه به معنی «خلصناک من الغش» است، فتنه به معنی تخلیص و جداسازی است، جداسازی از شائبههای مختلف، وقتی در زیارت جامعه به حضرات معصومین علیهالسلام گفته میشود «آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» یعنی شما حضرات معصومین علیهالسلام را خدای سبحان از هر نوع شائبهای در امان نگه داشته چون اخلاص محضاید و نیازی به این تخلیص و جداسازی ندارید، تخلیص برای کسی است که ناخالصی داشته باشد.
«وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ»
«(خدای سبحان) شما معصومین را ازآلودگیها تطهیر کرد»
بررسی دو کلمه را داریم : طهر و دنس.
کلمه تطهیر به معنی منزه کردن است، یعنی منزه از هر نجاستی و از هر آلودگی، به همین جهت تطهیر در تخلیص هم به کار میرود چیزی از هر آلودگی خلاص و رها شود، «وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيرا». «دَّنَسِ» با وسخ به معنای چرک هم معناست، عرب به چرکی که بعد از کیسه کشیدن از تن جدا میشود وسخ میگوید به همین جهت هر چیزی که نجس نیست امّا کثیف است عرب «دَّنَسِ» میگوید.
پس «دَّنَسِ» دایره بزرگی است که هم به نجاسات نسبت داده میشود و هم به کثافات، هم به نجاسات و هم به کدورات، همچنین عرب به نجاست باطنیه « دَّنَسِ» میگوید، کلاً وقتی گفته میشود چیزی آلوده است، این آلودگی میتواند ظاهری باشد یا باطنی، نجاست ظاهری مشخص است امّا نجاست باطنی چون در قلب جای دارد معلوم نیست، آلودگیهای قلبی مثل انواع رذائل اعتقادی و اخلاقی، مثلا ظاهر کسی مرتب و بیمشکل است امّا بخیل است اين شخص گرفتار رذیله بخل است و یا حسود است هر چند ظاهراً آراسته است امّا باطنش گرفتار نجاست است به همین دلیل چنین شخصی محبوب همگان نیست چون درون او آلوده است حتی گاهي درون افراد گرفتار معصیت نیست یعنی بخل و حرص و حسد ندارند، امّا تنگ نظرند تنگ نظری حرام نیست امّا یک کدورت است. چون تحمل نعمتهای دیگران را ندارد کدورت او باطنی است امّا در ظاهرش اثر ميگذارد تا جايي كه گاهي مردم تحمل نگاه کردن به او را ندارند و یا مثلاً جهل یک نجاست است هر چند که جهل نجاست رسمی نیست امّا کدورت است، اگر نور و ظلمت تقسیم بندی شود جهل در خانواده ظلمت جای میگیرد.
«دَّنَسِ» لفظی است که عرب آن را برای هر امر خبیثی به کار میبرد میتواند نجاست ظاهری باشد یا نجاست باطنی و میشود اصلاً نجاست نباشد بلکه کدورت باطنی باشد، نجاست نیست امّا «دَّنَسِ» است.
نکته جالب اینجاست که کدورت درون بر ارتباطات بیرونی اثر میگذارد و ارتباطات را آلوده میکند و سلامت آن را تحت شعاع میبرد.
با توضیحاتی که گذشت باید گفته شود خدای سبحان وجود حضرات معصومین علیهالسلام را از هر آلودگی و کدورتی پاک کرده است نه اینکه خدای ناخواسته از اول وجود معصومین آلوده بوده و بعد پاک شدهاند بلکه بالاصاله حضرات معصومین علیهالسلام از هر کدورت ظاهری و باطنی و از هر نجاست جسم و روح درامانند.
تاریخ جلسه:91/12/16
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه نجم ، آیات 3 و 4
[2] سوره مبارکه انفال ، آیه 17
[3] بحارالانوار، ج33 ، ص 22