زیارت جامعه کبیره: شرح فراز «مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَرَاجِمَةً لِوَحْیه‏»

«وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ»

 

«(خدای سبحان) شما معصومین را ودیعتگاه حکمت قرار داد»

 

توضیح كوتاه در رابطه با «مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ» عرض می‌كنیم.

قرآن می‌فرماید:

«یؤْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ‏ یشاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً كَثیراً»

«خدا به هر كس بخواهد حكمت را عطا می‌كند و به هر كس حكمت عطا كند كوثر داده شده»

 

خداوند سبحان حكمت را به حضرات معصومین علیهم‌السلام داده است، گاه در ادعیه از آنان به عنوان معدن حكمت یاد می‌كنیم و گاه می‌گوییم«مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ‏» اگر كسی در پی یافتن حكمت است باید به معصوم مراجعه كند و قول حكیمانه و فعل حكیمانه و اندیشه حكیمانه و به تعبیری عقل نظری را از معصوم دریافت كند.

 

حکمت، امانت خدا دست معصوم

 

در همین جا لازم است ذكر شود اگر در ابتدای زیارت جامعه هر زائر مؤظف است 100 مرتبه «الله‌اكبر» بگوید از آن روست كه گرفتار غلو نشود كه گمان كند العیاذ‌بالله معصوم، خدا است. هم‌چنین در فرازهایی كه زائر به حضرات معصومین علیهم‌السلام به عنوان معدن حكمت سلام می‌دهد گمان نكند که حكمت مستقلاً در اختیار معصوم قرار گرفته و حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ به خداوند سبحان برای دریافت حكمت نیازی ندارند، چون آنان معادن حكمت‌اند و معدن جایی است كه چیزی در آن اقامت دائم دارد و محل نشو و نمای آن است، پس حضرات معصومین علیهم‌السلام العیاذ بالله خدا هستند كه معدن و اصل حكمت‌اند.

با ذكر فراز «مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ» این شبهه مرتفع می‌شود. زیرا این فراز بیان می‌‌دارد كه حكمت به عنوان ودیعه در اختیار حضرات معصومین علیهم‌السلام قرار گرفته و حكمت امانت خدای سبحان در دست معصوم است.

وقتی حكمت امانت باشد نقش معصوم امانت‌داری است، حكمت از آن خداست و امانت دار معصوم، هر كس را خدا اذن دهد حضرات معصومین علیهم‌السلام حكمت در اختیارش قرار می‌دهند و هر كس را خدا اجازه ندهد از دریافت حكمت بی‌بهره‌ و از دریافت آن محروم است.

در فراز«مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ‏» معصوم مالك نیست امین حكمت‌ها است، معصوم قبل از این كه هر صفتی را داشته باشد عبد است و عبد صرفاً زیر نظر مولی كار می‌كند امّا عبودیت او اقتضا می‌كند كه از انواع حكمت‌ها و معارف بهره‌مند شود، تا در مقابل ربوبیت خدا، حقِ عبودیت را ادا كند.

 

قرار گرفتن در اوج عبودیت با داشتن حکمت

 

حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ چون در اوج قله عبودیت قرار دارند خدا همه حكمت‌ها را در اختیار آنان قرار داده است، دارا بودن این همه حكمت آنان را در اوج بندگی قرار می‌دهد. هر چه بنده حکیم‌تر باشد بندگی صحیح‌تر انجام می‌شود. خدای سبحان حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ را به عنوان ظرف حكمت انتخاب كرده و حكمت را وثیقه و امانت آنان قرار داده و در این زمان مجوز بذل حكمت را به آن‌ها داده است، اگر كسی در زندگی خویش به اندیشیدن درست نیازمند است باید سراغ «‌مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ‏» برود، آنان درست اندیشیدن را به هر خواهانی می‌آموزند، ظرف حكمت آنان هستند و توزیع حكمت از خانه ولایت است، آنان رفتار درست و گفتار صحیح را به بندگان می‌آموزند.

 

حکمت، کوثر و ولایت

 

یكی از مفسرین در رابطه «مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ‏» می‌گوید:‌ حكمت، كوثر است، كوثر همان ولایت است‌«مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ» یعنی ولایت الله به عنوان ودیعه در اختیار حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ قرار گرفته است، ولایت یعنی قدرت تصرف در هر چیز به اذن حق، حضرات معصومین علیهم‌السلام امانت‌دار ولایت هستند«فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ‏ یرَاكَ‏ قَتِیلا» [1]معصومین ابداً‌ در مقابل نظر خدا نظری ندارند، در آیه 257 سوره مباركه بقره آمده است:

«اللَّهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»[2]

«خدا ولی مؤمنین است و آن‌ها را از تاریکی به سوی نور خارج می‌کند»

و حضرت حق، مؤمن را به دلیل ولایت مداریش از ظلمت به طرف نور و از جهل به طرف علم و از معصیت به طرف طاعت و از هر رذیله‌ای به طرف هر فضیلت حركت می‌دهد، هم‌چنین حركت كمالی بندگان چنین است كه خدا به‌واسطه معصومین علیهم‌السلام آن‌ها را از ظلمت به سوی نور می‌برد.

 

تصرف حضرات معصومین در وجود ما

 

خدا ما را تحت ولایت معصوم قرار داده و پیوست ما به معصوم سبب می‌شود تا حضرات معصومین علیهم‌السلام در وجود ما تصرف كنند، وقتی تصرف صورت گیرد مبدأ میل ما عوض می‌شود از جهالت رضایتی ندارم و از رذیله وعقب‌گرد و معصیت متنفرم، با این تصرف مبدأ میل ما تغییر می‌کند این تصرف ما را به سوی طاعت و عزت و نورانیت و علم می‌برد.

 

حکمت به معنای ولایت

 

اگر حكمت را ولایت معنا كنیم باید بگوییم؛ حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ این ودیعه الهی را در اختیار نااهل و خائن، مخالف و منكر قرار نمی‌‌دهد. هر كس كه این ودیعه به او داده می‌شود باید با آن آشنا باشد، مثلاً مأمون جلسات علمی فراوانی در محضر علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام داشت امّا از حكمت حضرت بهره‌مند نشد.  بزنطی مسیحی است امّا به دلیل بهره‌مندیش از حكمت امام به جایی می‌رسد كه نامش در شمار روات ثقه مطرح شده است، هر جا نام بزنطی هست روایت‌ها قابل اعتماد است و خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود، او از محضر معصوم علیهم‌السلام‌ دریافت حكمت داشته‌ است.

 

«تَرَاجِمَةً لِوَحْیه‏»

 

«(خدای سبحان) شما معصومین را مفسران وحی قرار داد»

 

«تَرَاجِمَةً لِوَحْیه» قرار است با زیارت جامعه زندگی كنیم زیارت جامعه نقش معصوم را در گوشه گوشه زندگی به ما نشان می‌‌دهد، در این قسمت از زیارت حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ را به عنوان مترجم وحی می‌شناسیم؛ یعنی كسانی كه با بیان واضح كلام را تبیین می‌كنند آنان كلمات و الفاظ را چنان معنا می‌كنند كه مخاطبشان آن را درك كنند.

وقتی كسی با این عنوان به حضرات معصومین علیهم‌السلام سلام می‌‌دهد در حقیقت بیان می‌دارد باید قرآن با حضرات معصومین علیهم‌السلام خوانده شود تا آنان ترجمه و تفسیر كنند، بدون حضور معصوم بهره‌مندی از قرآن ممكن نیست حضرات معصومین علیهم‌السلام قرآن را برای ما قابل فهم می‌كنند، آنان مترجم و مبین و مفسر قرآنند و از آن پرده‌برداری می‌كنند و از راز و رموز قرآن خبر می‌‌دهند آنان ترجمه كنندگان الهی‌اند.

 

معانی وحی

 

معنای اول: هر چیزی است كه به دیگری القا شود، اعم از كلام یا غیر كلام، ممكن است گاهی این القاء از طریق گفتار باشد و گاه گواهی است كه دل فرد به او می‌‌دهد در حالی كه هیچ گفتاری در میان نیست.

خدای سبحان در قرآن می‌فرماید:

«وَ أَوْحَینا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیمِّ وَ لا تَخافی‏ وَ لا تَحْزَنی‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلین»‏[3]

«و به مادر موسى وحى كردیم كه: او را شیر ده، و چون بر او بیمناك شدى او را در نیل بینداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى‏‌گردانیم و از [زمره‏] پیمبرانش قرار مى‌‏‍دهیم.»

در روایات آمده است که الهامات الهی است، این دریافت بواسطه حضرات معصومین علیهم‌السلام صورت می‌گیرد. هر چه عقربه دل مؤمن به حضرات معصومین علیهم‌السلام نزدیكتر باشد دریافت الهامات قلبی او صحیح‌تر است.

 

چرا معصومین مترجم وحی هستند؟

 

یكی از مفسرین بیان می‌دارد: اولاً علت اینكه معصومین مترجم وحی هستند چون اشراف كامل به وحی دارند؛ یعنی هر آن‌چه بر دل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وارد شده از چشم سایر حضرات معصومین علیهم‌السلام دور نیست، چون معصوم كلام الله ناطق است هیچ قسمتی از قرآن برای معصوم مبهم نیست آن‌ها همه رمز و راز قرآن را می‌‌دانند امّا اگر قرار باشد ما به حقیقت قرآن عالم شویم باید در خدمت معصوم قرار بگیریم.

 

چرا به حضرت علی علیه‌السلام امیرالمومنین گفته می‌شود؟

 

از امام صادق علیه‌السلام سؤال شد چرا به امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفته می‌شود حضرت فرمودند:

«لِمَ سُمِّی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ لِأَنَّهُ‏ یمِیرُهُمْ‏ الْعِلْمَ‏ أَ مَا سَمِعْتَ فِی كِتَابِ اللَّهِ- وَ نَمِیرُ أَهْلَنا»[4]

«چون امیرالمؤمنین علیه‌السلام غذای علمی مؤمنین را در اختیار آنان قرار می‌‌‌دهد»

 و حضرت فرمودند:

«أَ مَا سَمِعْتَ فِی كِتَابِ اللَّهِ- وَ نَمِیرُ أَهْلَنا»

«آیا این آیه قرآن را نخواندی كه می‌گوید:«رُدَّتْ إِلَینا وَ نَمیرُ أَهْلَنا»[5] «خانواده‌مان را اطعام می‌كنیم»».

 

در روایتی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  ذكر شده كه ایشان می‌فرمایند[6]: طوبی نام درختی در بهشت است اصلش در خانه من و فرعش در خانه تمام اهل بهشت است.

و حضرت چند روز بعد مجدداً فرموده‌اند: طوبی درختی است كه اصلش در خانه علی و شاخه‌هایش در خانه همه اهل بهشت است.

همه گفتند:‌ شما چند روز پیش فرمودید: طوبی اصلش در خانه من و شاخه‌هایش در خانه بقیه اهل بهشت است.

و امروز می‌گویید: اصلش در خانه علی و شاخه‌هایش در خانه اهل بهشت است.

حضرت فرمودند: مگر خانه من و علی در بهشت فرق می‌كند؟ خانه ما یكی است ایشان با ذكر این روایت بیان می‌دارند علم در اختیار ماست اهل علم را خدا به ما عطا كرده و شاخه‌هایش در خانه مسلمین است.

 

درخواست ما از معصومین در این فراز

 

در حقیقت اصل وحی را حضرات معصومین علیهم‌السلام درك می‌كنند امّا راضی نمی‌شوند كه فقط خود آن‌ها لذت آن را ببرند و دیگران بی‌بهره‌ باشند.

هر وقت ما به حضرات معصومین علیهم‌السلام به عنوان مترجمان وحی سلام می‌دهیم در حقیقت از آنان می خواهیم تا از حقیقت وحی برای ما پرده‌برداری كنند.

البته باید دقت داشت این پرده‌برداری زمانی ثمر دارد كه من خواهان آن باشم، بخواهم كه از وحی برای من پرده‌برداری شود زیرا در عالم اصلاً تاریكی و ظلمت محض وجود ندارد، هر كس به قدر درخواستش از وحی بهره‌ می‌برد.

در محضر معصوم قرآن برای ما معنی‌دار می‌شود، در زیارت جامعه گدایی رسمی نیست ولی تلویحی و ضمنی است وقتی به حضرات معصومین به عنوان تراجمه وحیه سلام می‌دهم یعنی هر روز می‌گویم آقا هر روز یك آیه قرآن برای ما باز كن تا ما در دراز مدت  از رمز و رموز قرآن مطلع ‌شویم.

 

تاریخ جلسه: 91/9/22 ـ جلسه

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] – بحارالانوار،ج44،ص 364

[2] – سوره بقره، آیه 257

[3] – سوره قصص، آیه 7

[4] -اصول کافی،ج 1، ص 412

[5] – سوره یوسف، آیه 65

[6] – تفسیر فرات الکوفی، ص 216

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *