زیارت جامعه کبیره: شرح فراز «وَ أَهْلِ الذِّكْرِ» ـ بخش اول

«وَ أَهْلِ الذِّكْرِ»

 

«(سلام بر حضرات معصوین که) اهل ذکر هستند»

 

در ابتدای زیارت جامعه در فراز «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» عبارت اهل بررسی شد. در آن فراز عرض کردیم اهل، گروهی هستند که اهلیت و شایستگی انجام اموری را دارند.

اهل بیت کسانی هستند که شایستگی ماندگاری در بیت ولایت را دارند، حقيقتاً بیت ولایت از آن رو که جایگاه این گروه است همیشه به خود می‌بالد.

اما در رابطه با عبارت «ذکر»، معانی و توضیحات مختلفی در دست است که به اقتضا‌ی وقت به آن می‌پردازیم. در مراجعه به قرآن این عبارت را در معانی مختلف می‌بینیم.

 

  • در اولین معنا به معنای خود قرآن به کار رفته است.

خدای سبحان در آیه‌ی 44 سوره‌ی مبارکه‌ی زخرف می‌فرماید:

«وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»

«و اين مايه يادآورى(و عظمت) تو و قوم تو است و به زودى سؤال خواهيد شد.»

با توجه به این آیه می‌توان گفت اهل ذکر یعنی کسانی که اهلیت قرآن را دارند. اهلیت قرآن صورت‌های متفاوت دارد، گاهی مردم تنها اهلیت قرائت قرآن را دارند، گاهی اهلیت قرائت و ترجمه‌ی آن را دارند، گاهی اهلیت قرائت ترجمه و تفسیر و گاهی از اهلیت تأویل آیات نیز برخوردارند. گروهی به لطف حق اهلیت دستیابی به باطن و اسرار و رموز قرآن را نیز دارند.

آیه‌ی دیگری در قرآن آمده است که تصدیقی است بر این مطلب که قرآن خود ذکر است:

«وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‏ إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[1]

«ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مى‏‌كرديم، نفرستاديم! (همه انسان بودند و از جنس بشر!) اگر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد.»

 

  • قرآن برای شما مبهم است از اهل ذکر بپرسید . تفاسیر می‌گویند: اهل الذکر، حضرات معصومین هستند.

ذکر در قرآن به معنای پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله و سایر حضرات معصومین به کار رفته است. در ذیل این آیه «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[2] روایت از امام صادق علیه‌السلام آمده است که ذکر الله خود پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله است، وجود مقدس پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله آرامش بخش است. قلوب افراد با وجود پیامبر رحمت به آرامش می‌رسند.

 

  • اگر اهل ذکر را حضرات معصومین بدانیم در مورد ذکر بودن امیرالمؤمنین نیز روایت وجود دارد.

در ذیل آیه: «وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»[3] ؛ «نزديك است كافران هنگامى كه آيات قرآن را مى‏‌شنوند با چشم ‏زخم خود تو را از بين ببرند و مى‏‌گويند: «او ديوانه است!» در روایات آمده است پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله ذکر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در میان مردم زیاد می‌گفتند مردم نمی‌توانستند شدت علاقه‌ی پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله به علی علیه‌السلام را تحمل کنند، از این رو آنان قصد چشم زدن و کشتن پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله را می‌کردند و می‌گفتند: پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله دیوانه است که علی علیه‌السلام را این چنین ذکر می‌کند.

تا کنون گفتیم روایات، اهل ذکر را در معنای اول قرآن و در معنای دوم پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و در معنای سوم حضرت علی علیه‌السلام می‌گویند.

 

  • در معنای چهارم اهل ذکر، ولایت حضرات معصومین است.

قرآن می‌گوید:

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏»[4]

«و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى(سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‏‌كنيم!»

اگر کسی اعراض از ذکر من کند، زندگی‌اش تنگ و سخت می‌شود. تفاسیر می‌گویند: «ذکری» یعنی ذکر‌الله که جلوه‌ی این ذکر در  ذکر علی علیه‌السلام و اهل بیت علی علیه‌السلام به نمایش گذاشته می‌شود.

زائر در زیارت جامعه در فراز اهل ذکر به این نکته اشاره می‌کند که قرآن و علی علیه‌السلام و پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت علیهم‌السلام اهلیت ذکر را دارند.

 

ذکر خیر، از میزان عبودیت معصوم نمی‌کاهد

 

در ادامه‌ی بحث اهل ذکر می‌گوئیم: به اذن خداوند سبحان وجود پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و حضرات معصومین از چنان عظمتی برخوردار است که ذکر محاسن و خوبی‌های آن‌ها هیچ خللی در مسیر عبودیت‌شان ایجاد نمی‌کند. هر چه بندگان زبان به تعریف و تمجید و تحمید آنان باز می‌کنند کمترین عارضه‌ عجب، آنان را تهدید نمی‌کند.

صلوات بر محمد و آل محمد صلّی‌الله‌علیه‌وآله از بزرگترین تمحیدات است که خداوند از ابتدای عالم تا انتهای عالم به موجودات اذن داده تا بر پیامبر و آل او صلوات بفرستند. ذکر صلوات تنها برای بندگان نیست بلکه تمام موجودات از برکت این ذکر برخوردارند. اهل بیت شایستگی دارند تا هر لحظه ذکرشان بر سر هر کوی و برزنی باشد اما این میزان ذکر گویی بندگان نسبت به حضرات معصومین ذره‌ای از تسلیم آن‌ها در مقابل معبود نمی‌کاهد. آنان بالاترین درخواست‌شان این است که عبد باشند.

 

چرا انسان اهلیت ذکر را ندارد

 

اجازه بدهید قبل از ادامه‌ی کلام مثالی بزنیم تا بحث واضح‌تر شود. اگر ما در زندگی روز‌مره‌ی خویش چند بار ذکر خوبی‌های افراد را داشته‌ باشیم به یقین این امر در دراز مدت سبب عجب فرد می‌شود، یا اگر معلمی در کلاس چند بار از محسنات شاگردی تعریف کند آن شاگرد در دراز مدت به خود اجازه می‌دهد تا در آنچه از حیطه‌ی اوخارج است دخالت کند و یا تقاضای چیزی را کند که شایستگی آن را ندارد.

این سخن به این معناست که انسان «بما هو انسان» اهلیت ذکر را ندارد زیرا عجب، غرور و خود‌بزرگ‌بینی، او را تهدید می‌کند.

 

قابلیت یک وجود حقانی

 

اگر سؤال کنید ما از علماء‌ و عرفا کسانی را می‌شناسیم و سرگذشت‌شان را خوانده‌ایم که اهلیت ذکر را دارند یعنی چنانچه دیگران از آن‌ها تعریف ‌کنند در عبودیت آن‌ها کمترین خللی ایجاد نمی‌شود؟

در پاسخ گفته‌ می‌شود، آنچه شما از فرد می‌بینید موجوديت انساني او نيست بلكه موجوديت حقانی اوست.

آن فرد از پوسته‌ی جسمانی خود خارج شده و حصار تنگ جسم مادی را در هم شکسته است و دیگر جایی برای گرفتاری به عجب و غرور باقی نمی‌ماند، چنین فردی هیچ یک از اعمال صالح و خیرات خویش را زائیده‌ی شخص خود نمی‌بیند تا ذکر مردم او را گرفتار عجب کند، در هر بار تعریف افراد نسبت به خویش تنها یک جمله می‌گوید: «هذا من فضل ربی» به این معنا که ذکر افراد ظاهراً درباره‌‌ی آن‌هاست در حالیکه حقیقتاً مردم در رابطه با آن عالم یا عارف، ذکر الله را بیان می‌کنند.

 

ذکر معصومین ملال‌آور نیست

 

اما تفاوت دیگری میان اهل ذکر بودن ائمه‌ی اطهار و انسان وجود دارد آن است كه مردم از شنیدن نام اهل ذکر خسته نمی‌شوند اگر شما اهل دل باشید، خواهید دید. هربار که نام ائمه اطهار برده ‌می‌شود فضای وجودی شما نورانی می‌شود و اگر اهل علم باشید خواهید دید قال الباقر و قال الصادق هر بار جلوه‌‌ی جدیدی دارد. اگر در شمار مردم عادی به حساب آئیم خواهیم دید اگر سالی چند بار به زیارت ائمه‌ی اطهار مشرف شوید هیچ‌گاه احساس خستگی و بی رغبتی نمی‌کنید.

ممکن است گاهی جسم خسته شود ولی به یقین روح خسته نمی‌شود. در وجود ما آنچه اهل ذکر بودن حضرات معصومین را دریافت می‌کند روح است و روح خستگی ناپذیر است. اما اگر شما در محفلی ذاکر یک فرد از عموم مردم و یا حتی از خواص مردم باشید مستمعین شاید لحظات اول و یا حتی ساعات اول و یا روز‌های اول تعریف شما را از فرد تحمل کنند ولی بعداً به شما تذکر خواهند داد که اگر ممکن است نزد ما دیگر از این فرد سخن مگو در حالیکه ذکر حضرات معصومین همیشه از تازگی خود برخوردار است، زیرا حضرات معصومین قرآن ناطقند و در روایات آمده است نام دیگر قرآن، حدیث است.

 

ذکری نو و رشد دهنده 

 

زبان عرب، حدیث را به معنای نو و جدید به کار می‌برند یعنی شما هر بار که قرآن می‌خوانید اگر اهل دل باشید باید از قرآن سخن نو برداشت کنید و هرآنچه برای انسان، نو باشد خسته کننده و آزار‌دهنده نخواهد بود. حضرات معصومین هم از آن جهت که قرآن ناطقند، نو و جديدند و ذكرشان هر بار تازه و حديث است.

ذکر آنها نه تنها خسته کننده نیست بلکه کمال آفرین و رشد دهنده است، نه تنها خسته کننده نیست بلکه یاری دهنده و کمک کننده است، ذکر آن‌ها به سلوک ذاکر صدمه‌ای وارد نمی‌کند و نه به جایگاه مذکور بلکه ذکر آنها در هر حال ارتقاء بخش است.

 

پرده‌برداری از ابهامات قرآن

 

اجازه بدهید مجدداً به معنای ذکر بازگردیم و به حضرات معصومین عرض کنیم شما اهل الذکريد یعنی اهلیت آیات قرآن را دارید. یعنی اهلیت آموزش و تعلیم وتعلّم آن را دارید. اگر بندگان برای دریافت معانی این ذکرِ عظیم دچار تردید و مشکل ‌شوند شما اهل ذکر، نادانسته‌های آنان را روشن می‌کنید.

تبیین مطالب از سوی شما نسبت به درک و دریافت هر خواهانی است. گاهی برای اهل معرفت از باطن قرآن پرده برداری می‌کنید، گاهی برای اهل علم از تفسیر آن پرده را کنار می‌زنید و گاهی برای عامه‌ مردم لذت خواندن قرآن را نصیب می‌کنید. از این رو یک فرد عامی در طول عمر چندین بار قرآن را دوره می‌کند ولی یک بار از قرآن نسبت به خود خسته نمی‌شود و احساس شکرگذار بودن از آیات و قرآن را ندارد. این امر تنها به برکت اهل ذکر بودن شماست هرکس اهل قرآن شود ابهامات و اجمالات قرآن به برکت حضرات معصومین برای او مرتفع می‌شود.

اگر آیه می‌گوید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» چون خداوند می‌داند هرگاه قرآن ناطق و قرآن صامت کنار یکدیگر قرار بگیرند به یقین در دل فرد ثمره‌ی روشن و واضحی را ایجاد می‌کنند.

حضرات معصومین اهلیت دارند مردم را از طریق قرآن ناطق و صامت به حق برسانند و افراد به میزان نزدیکی‌شان به اهل ذکر از الطاف آنان بهره‌مند می‌شوند و به میزان بی‌توجهی نسبت به آن‌ها در جهل مرکب باقی می‌مانند.

شاید شما سؤال کنید ما افرادی را می‌بینیم که زیاد قرآن قرائت می‌کنند اما هیچ نشانه‌ای از توضیحات بالا در آنها هویدا نیست؟ در پاسخ می‌گوییم آنان سخت در اشتباهند زیرا از قرآن ظاهر آن را برگزیده‌اند و از باطن غفلت کرده‌اند.

 

در تأیید سخن یا سؤال شما باید پرسیده شود ما در جلسات متفاوت عرض کرده‌ایم که نماز، نزدیک‌ترین حلقه‌ی اتصال و راه هموار دستیابی به معشوق است و مصلی نزد حضرت حق محبوب استT اما قرآن در آیه‌ای‌ می‌گوید:

«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّين‏»[5]

«پس واى بر نمازگزارانى كه…»

وای بر نماز گزار دزد، نماز گزار سارق. ما هم در اینجا می‌گوئیم: خدا می‌داند که هر کس به چه میزان اهلیت اهل ذکر را دارد.

 

تاریخ جلسه : 91/1/30 ـ جلسه 51

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه انبیاء، آیه 7

[2] سوره مبارکه رعد، آیه 28

[3] سوره مبارکه قلم، آیه 51

[4] سوره مبارکه طه، آیه 124

[5] سوره مبارکه ماعون، آیه 4

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *