«وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّه»
«(خداوند سبحان) شما را بر حفظ اسرار غیبی خویش انتخاب کند»
خدای سبحان شما حضرات معصومین علیهمالسلام را در جایگاه خاصی قرار داده، وجود شما ظرف سرّ خداست و حضرت حق شما را از اموری آگاه كرده كه حتی ملائك و سكنهی عالم قدس و كروبیان از آن مطلع نیستند.این توضیح را می توانیم در كنار روایت امام باقر علیهالسلام قرار دهیم كه میفرمایند:
«اگر بندهای ما را دوست داشته باشد و دوستی او نسبت به ما رو به افزایش باشد، چنانچه سؤال خاصی بر او عارض شود ما در باطن جواب آن سؤال را به او القاء میكنیم»[1]
از مفهوم روایت استنباط میشود به میزانی كه محبّت میان ما و معصومین علیهمالسلام افزایش یابد به اذن حق اجازه مطلع شدن از اسرار الهی برای ما صادر میشود، نكته قابل توجه این است كه آن سرّ در باطن ما قرار دارد، گویا باطن ظرفی است كه اسرار الهی بیواسطه به آن القاء میشود.
محب اهل بیت، حامل اسرار الهی
وجود معصوم ظرف سّر الله است و محّب به میزان محبّتش به اهل بیت علیهمالسلام حامل اسرار الهی است.
ولایت حضرات معصومین علیهمالسلام خود یك سّر است، این سّر را تنها شیعه میتواند حمل كند. ظرف وجودی شیعه و محّب به گونهای است كه بدون تأمل و با سهولت سرّ ولایت را حمل میكند.
در روایتی از وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها آمده است كه حضرت فرمودهاند:
«خِیارُكُمْ أَلْینُكُمْ مَنَاكِباً فِی الصَّلَاة» [2]
«بهترین شما كسی است كه بار نماز را آسانتر و نرمتر حمل میكند»
هر چه بار نماز به نظر ما سنگین جلوه كند اهل خیر نیستیم و هر چه آن را آسان حمل كنیم در شمار اهل خیر جای میگیریم.
امیر المؤمنین علیهالسلام در روایتی میفرمایند:
«أنا الصلاة»[3]
«من نماز هستم»
حقیقت نماز روح ولایت است، آنكس كه بار ولایت را آسانتر بر میدارد از دید فاطمه سلاماللهعلیها «خیركم» و بهترین است.
«وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِه»
«(خداوند سبحان) شما را به توانایی و قدرت کامله مخصوص گردانید»
اصل «جبایة» جمع آوری است؛ آنچه در حوضی جمع میشود عرب به آن «جبوة» میگوید. وقتی به حضرات معصومین علیهمالسلام عرض میكنیم «وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِه» این عبارت دو معنی دارد:
1- خدای سبحان همه قدرت خود را در وجود شما حضرات معصومین علیهمالسلام جمع كرده و شما حوض قدرت و عرصه قدرت خداوند سبحانید. اگر سؤال شود همه این قدرت در كجا به یكباره جمع شده است میگویند: در وجود فاطمه سلاماللهعلیها؛ زیرا در حدیث كساء آمده است: «هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها»؛« اینان فاطمه و پدرش، فاطمه و همسرش و فاطمه و فرزندانش هستند» پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام در زیر كسای فاطمی جای میگیرند، فاطمه جامع قدرت است. خدا همه قدرت خویش را در ظرف وجودی معصومین علیهمالسلام جای داده است.
2- خدا همه كمالات را در ظرف وجودی حضرات معصومین علیهمالسلام جای داده است «إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیم»[4]؛«همانا خداوند به همه چیز داناست»
وجود ائمه اطهار علیهمالسلام جایگاه قدرت و كمالات خدای سبحان است، امّا این قدرت و كمالات برای انسان خاكی قابل ادراك نیست زیرا حضرات معصومین علیهمالسلام جلوهی تامّه خدای سبحانند و چون قدرت و كمال خداوند سبحان از حد درك و فهم بشری خارج است، قدرت و كمال حضرات معصومین علیهمالسلام نیز چنین است.
قرآن میفرماید:
«وَ ما أَدْراكَ ما لَیلَةُ الْقَدْر»[5]
«و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟»
ای پیامبر تو در این عالم خاكی قدرت درك لیلة القدر را نداری، اگر به گفتهی امام صادق علیهالسلام لیلةالقدر را فاطمه سلاماللهعلیها بدانیم، خداوند سبحان به وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید: حتی توی پیامبر در این عالم قدرت شناخت حقیقت فاطمی را نداری، فاطمه سلاماللهعلیها وجودی نیست كه در عالم خاكی قابل شناخت باشد انوار تجلیات این گوهر در قیامت آشكار خواهد شد.
قدرت حضرات معصومین در تمام امور به اذن خداوند
«اخْتَارَكُمْ لِسِرِّه» در ادامه توضیح فراز میگوییم اگر «ل» اضافه شده به سّر را لام غایت بدانیم باید بگوییم: خدای سبحان شما معصومین را بر همهی امور قادر كرده است و شما در انجام این وظایف كمترین نقصان و كاستی را روا نمیدارید هیچ عجز و ناتوانی در انجام امور بر شما غالب نمیشود.
البته قدرت آنان استقلالی نیست بلكه در طول قدرت حضرت حق قرار دارد چنین نیست كه معصومین علیهمالسلام در انجام امور قدرتی را جداگانه اراده كنند بلكه آنان در همه امور تسلیم محض خدای سبحانند.
حضرات معصومین علیهمالسلام از باب تسلیم در برابر حضرت حق، درجایگاه سّر خداوند
در زیارت حضرت زهرا سلاماللهعلیها آمده است:
«یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِی خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة»
«ای آزموده شده،آن که تو را آفرید آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود،شکیبا یافت»
وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها تسلیم محض حضرت حقند، این فراز زیارت تأكیدی است بر این كه خداوند سبحان حضرت زهرا سلاماللهعلیها را قبل از خلقت آزمایش و امتحان نموده و ایشان در تمام امتحانات الهی صابر و راضی به رضای حق بودهاند.
همهی حضرات معصومین علیهمالسلام همین میزان تسلیم را در مقابل حضرت حق دارند مثلاً امام رضا علیهالسلام در زمان ولایت عهدی و اجبار به پذیرش آن میتوانستند با قدرت ولایی از این ولایت سرباز زنند امّا چون امر خداوند سبحان بر پذیرش ولایت عهدی ایشان بود حضرت در پذیرش آن در والاترین میزان تسلیم بودند.
توضیحاتی كه گذشت از آن رو بود كه عرض كنیم: وجود حضرات معصومین علیهمالسلام از باب تسلیم در برابر حضرت حق، در جایگاه سّر خداوند سبحان است. وجودی كه جایگاه اسرار الهی است از دو ولایت برخوردار است :
1-ولایت تشریعی
2- ولایت تكوینی
آنان هم بر كل نظام خلقت ولایت دارند و هم بر احكام شریعت، امّا با این قدرت كمترین تخطئی از فرامین الهی را روا نمیدارند.
فعل«اخْتَارَكُم» به باب افتعال رفته و یكی از معانی باب افتعال پذیرش است، به این معنی كه حضرات معصومین علیهمالسلام پذیرش دریافت كمالات و قدرت حضرت حق را دارند.
«وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاه»
«(خدای سبحان) شما را به هدایت خود عزّت بخشید»
خدا شما حضرات معصومین علیهمالسلام را به وسیله هدایت خاصهاش، عزیز كرده است در این فراز واژه عزت باید بررسی شود:
1. عزّت به معنای محكم بودن؛ خدا سرشت شما را با هدایت خاصه خود محكم كرده؛ هیچ انحرافی در شما راه نمییابد.
2.عزت به معنای تقویت؛ خدا قوتی را كه به شما عطا كرده به وسیله هدایت خاصه خویش بوده است.
3.عزت به معنای غلبه؛ خدای سبحان شما را به وسیله هدایت خاصهاش بر همه مخلوقات غالب كرده است.
4.عزت به معنای محترم بودن؛ خدا در این عالم به وسیله هدایت خاصهاش برای شما حرمت خاصی را در نظر گرفته است.
5.عزت به معنای نفوذ ناپذیری؛ خدا شما را نفوذ ناپذیر قرار داده؛ به این معنا كه هیچ اراده سوء و فكر ناسالمی در شما نفوذ نمیكند.
معانی هدایت
- دلالت و راهنمایی است قرآن میفرماید:«أَنَّ اللَّهَ لا یهْدی كَیدَ الْخائِنین»[6]؛«و خداوند مكر خائنان را هدایت نمىكند»
- بیان و توضیح یك امر
- امضا و پایان یك چیز
- طریقه، «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِه» [7]؛«طریقه پیشینیان را دنبال كردن»
- توفیق و كمال، قرآن میفرماید:«إِنَّكَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ »[8]؛«تو نمىتوانى كسى را كه دوست دارى هدایت كنى»
خدا شما را عزیز و نفوذ ناپذیر كرده است خدای سبحان شما را بر همه چیز غلبه داده است و حساب و كتاب همه مخلوقات با شماست.
كرامت حضرات معصومین
در قرآن آمده است:
«إِنَّ إِلَینا إِیابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَینا حِسابَهُم»[9]
«به یقین بازگشت(همه) آنان به سوى ماست. و مسلّماً حسابشان(نیز) با ماست!»
راوی از امام رضا علیهالسلام معنی این آیه را سؤال میكند امام معصوم در جواب به خود اشاره میكند كه رجوع همه خلق به ماست و حساب آنها نیز با ماست، راوی میگوید: با سخن شما كار بندگان راحت میشود زیرا شما اصل كرامتید. [10]
اگر پاسخ امام را در كنار روایتی از امام رضا علیهالسلام قرار دهیم كه حضرت میفرمایند:« لَنَا أَعْینٌ لَا تُشْبِهُ أَعْینَ النَّاس»[11]؛ «…ما چشمانی داریم كه شبیه چشمان مردم نیست»
میتوانیم چنین بگوییم: كه كرامت حضرات معصومین علیهمالسلام شبیه كرامت هیچ كس نیست، زیرا آنان با چشمان كریمانه به مردم نگاه میكنند كه خدمات و خیرات اندك آنان را كثیر و بدیهایشان را قلیل میبینند. افق نگاه امام به دور است در حالی كه چشمان مردم هر آنچه را میبینند كه به آنان نزدیك است، چشمان معصومین بر ریزترین و كوچكترین خیرات بسته نیست امّا مردم حتی از دیدن خیرات كثیر و عظیم ناتوانند.
خداوند سبحان به معصومین علیهمالسلام عزّت داده و آنها را غالب بر زندگی افراد قرار داده تا حدی كه امضا یا مهر رد و تأیید اعمال توسط آنان زده میشود. امضای پایانی زندگی با معصومین علیهالسلام است.
رحمة الله الواسعه بودن حضرات معصومین
حضرات معصومین علیهمالسلام رحمة الله الواسعهاند، رحمت آنان با جلوهی ولایت تكوینی، زندگی هر محّب و شیعهای را در بر میگیرد، به عنوان مثال سید حِمیری شیعه نبوده امّا بعد از شناخت امیرالمؤمنین علیهالسلام شیعه میشود، خانوادهی حمیر او را نسبت به تغییر در اعتقاداتش مورد آزار و اذیت قرار میدهند، حمیر مدتی در مسجد زندگی میكرد و در انتها شاعر اهل بیت علیهمالسلام شد.
زمان مرگش اهل و خانوادهاش بالای سر او حضور داشتند، آنها میدیدند كه صورت حمیر رو به سیاهی گراییده و كم كم در حال سیاه شدن است، حمیر در همان حال احتضار قصیدهای را برای امیرالمؤمنین علیهالسلام سرود و در لابلای اشعار چنین گفت:یا مولایم! من در گذشته روسیاه بودهام امّا چنین پنداشتم كه محّبت شما اجازه نمیدهد كه روسیاه از دنیا بروم، خانوادهام در حال استهزاء و مسخره كردن من هستند، آنان به حمیر میگفتند: ای حمیر! خانوادهای كه تو در وصف آنان شعر میگفتی نتوانستد كاری برای تو انجام دهند، سخنان آنان دل حمیر را به درد میآورد امّا در همین احوال رنگ صورت حمیر از سیاهی رو به سپیدی نهاد و حمیر همچنان به شعر گفتن ادامه داد و گفت: من میدانستم وعده شما حق است ، وعده شما آن است كه از احوال دوستان خویش بیخبر نباشید[12].
درخواست هدایت الهی با وساطت معصوم علیهمالسلام
خدا شما را با هدایت خاصه از كل مخلوقات ممتاز كرده و عزّت بخشیده است.
یکی از معانی «اعز» در فراز «أَعَزَّكُمْ بِهُدَاه»، محكم كردن است؛ خدا شما را با هدایت خاصه محكم كرده و تقویت نموده. ما در بیشتر جلسات زیارت جامعه عرض كردهایم هر فرازی كه در خدمت آن قرار میگیریم نشانگر نیاز و درخواست ما از حضرات معصومین علیهمالسلام است. دراین فراز چون فرازهای پیشین نیاز ما همان چیزی است كه قرائت میكنیم، اگر هدایت خاصه نصیب ما شود از ضعف و تزلزل در مسائل اعتقادی، اخلاقی و … نجات مییابیم، درخواست هدایت الهی با وساطت معصوم علیهمالسلام در زندگی بنده قوّت و قدرتی عجیب و خارق العادهای ایجاد میكند و همین قدرت سبب میشود تا برای رسیدن به كمال از تیر ملامت دیگران نمیهراسیم و از انجام هیچ امر خیری خسته و ناتوان نشویم.
این جلسه آخرین جلسه امام شناسی سال 1391 بود، آنچه گفتیم و شنیدیم، نوشتیم و خواندیم گذشت، گروهی از ما معرفت الامام را یافتیم و دیدیم، و گروهی بر دلهامان این معرفت حك شد و باور كردیم، آنچه را آموختیم. گروهی دیگر شنیده هامان به یقین بدل شد، امّا با این همه نمیدانیم با چه زبانی باید از امام هادی علیهالسلام تشكر كنیم به جهت میزان لطفی كه به هر یك از ما دارند و ما را در كنار سفره خاص زیارت جامعه كبیره قرار میدهند، با چه زبانی میتوان از سایر معصومین علیهالسلام تشكر كرد كه به ما اجازه معرفت خود را میدهند.
امّا عاجزانه از امام هادی علیهالسلام طلب میكنیم كه دعایمان كنند كه سخت مسكین و محتاج و فقیریم. هر یك از ما فقیر معرفت آنانیم و مسكین شناختشان میباشیم هر چه عمر ما بیشتر سپری میشود كمبود یك امر را بیشتر احساس میكنیم.
روز و شب با تو بودنم هوس است
چون كاروان عمر به پیش میرود درمییابیم به میزانی كه با این خانواده بیشتر ارتباط برقرار میكنیم میل به افزایش ارتباطمان بیشتر میشود، زیرا این ارتباط و این میزان معرفت برای ما كم است.
هیچ مگو ما را بر این در بار نیست
با كریمان كارها دشوار نیست
تاریخ جلسه : 91/2/27
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[2] عوالی اللئالي العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، ج1، ص 178
[4] سوره مجادله، آیه 7
[5] سوره قدر، آیه 2
[6] سوره مبارکه یوسف،آیه 52
[7] سوره مبارکه انعام، آیه 90
[8] سوره مبارکه قصص،آیه 56
[9] سوره غاشیه، آیه 26-25
[11] بصائرالدرجات،ج1،ص 419
[12] الامالی،ص 628