«وَ بِمُوَالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ»
«به وسیله ولایت شما معصومین در زندگی ما و قبول این ولایت از ناحیه ما، کلمه تمام شد»
ریشه کلمه موالات «ولی» میباشد. «و ل ی» دو چیزی است که از یکدیگر جدا هستند اما به هم نزدیک میشوند. حضرات معصومین بر ما ولایت دارند یعنی آنان خود را به ما نزدیک میکنند مهم این است که ما خود را از آنان دور ننماییم. اگر ولایت معصوم در زندگی ما جاری و ساری شود و ما این ولایت را بپذیریم، اتفاقات بسیار خوشایند و عجیبی در زندگی صورت میگیرد.
«الْكَلِمَةُ»
کلمه به گفته بعضی از شارحین کلمه توحید است و کلمه توحید «لاالهالهالاالله» است یعنی اگر ولایت معصوم نباشد توحید در زندگی ما ناقص است.
از امام رضا علیهالسلام است روایتی که سلسله سند روایت به پیامبرصلیاللهعلیهوآله میرسد، ایشان فرمودهاند:
«إِنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ قَالَهَا مُخْلِصاً اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ قَالَهَا كَاذِباً عُصِمَتْ مَالُهُ وَ دَمُهُ وَ كَانَ مَصِيرُهُ إِلَى النَّارِ»[1]
«لا اله الا الله» کلمه گسترده و گرانبهایی است که اگر کسی این گفتار را در کمال اخلاص بر زبان بیاورد بهشت بر او واجب میشود (در مقابل «مُخْلِصاً»، «كَاذِباً» آورده تا بیان دارد «مُخْلِصاً» به معنای «صادِقاً» است) اگر کسی به دروغ این جمله را بر زبان آورد خون و مال او حفظ میشود و صیرورت و تحول او به سوی آتش است.»
ولایت باب قلعه توحید است
حقیقت جریان توحید در زندگی ما به وسیله ولایت شما معصومین صورت میگیرد. هم اقرار به ولایت، هم قبول ولایت و هم قرار گرفتن تحت سلطه ولایت موجب میشود که توحید در زندگی کامل شود و چون توحید کامل شود انسان در قلعه محفوظی قرار میگیرد، قلعه ای که در آن از هر آسیبی در امان است.
در حدیث قدسی آمده است:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي- فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»
و در جای دیگرآمده است:
«وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»[2]
برای ورود به قلعه توحید باید از در ولایت وارد شد و اگر این ولایت در زندگی حاکم شود ایمنی خاص حاصل میگردد.
ورود به بهشت با کلمه توحید
« يَا أَبَانُ إِذَا قَدِمْتَ الْكُوفَةَ فَارْوِ هَذَا الْحَدِيثَ مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّهُ يَأْتِينِي مِنْ كُلِّ صِنْفٍ مِنَ الْأَصْنَافِ فَأَرْوِي لَهُمْ هَذَا الْحَدِيثَ قَالَ نَعَمْ يَا أَبَانُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَيُسْلَبُ مِنْهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَّا مَنْ كَانَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ» [3]
ابان بن تغلب خدمت امام باقر علیه السلام میرسد و به ایشان عرضه میدارد: من هر بار که به کوفه میروم افراد به من میگویند مدینه در خدمت امام بودهای حرف تازهای برای ما بگو. من چه بگویم؟ حضرت میفرمایند از من روایت کن هرکس گواهی به لا اله الا الله دهد بهشت بر او واجب است. ابان میگوید به همه بگویم میفهمند؟ حضرت میفرمایند: روز قیامت خداوند پیشینیان و آیندگان را جمع میکند و کلمه توحید از آنها گرفته میشود مگر کسی که بر امر ولایت باشد.
در قیامت نامسلمان بودن بسیاری از مردم آشکار میشود. برخی افراد مسلمان محشور نمیشوند. کلمه لاالهالاالله با ولایتپذیری تمام میگردد. آن کس که ولایت معصوم را بپذیرد مسلمانیاش در قیامت جلوهگر میشود و اگر ولایت را نپذیرید مسلمان نیست.
با توجه به دو حدیث فوق آیا قلعه لا اله الا الله و ولایت امیرالمؤمنین دو قلعه هستند یا یک قلعه؟
این دو حقیقتاً یک قلعهاند که گاهی با کلمه لاالهالاالله و گاهی با ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفی شدهاند؛ یعنی انسان هرقدر ولایتپذیرتر باشد توحید در زندگیاش نمایانتر است و هرچقدر توحید در زندگی فرد کمرنگ باشد به همان میزان ولایتپذیری او کمرنگ است. نور ولایت به زندگی هرکس بتابد او را موحد میکند. اگر ولایتپذیر باشیم باور خواهیم داشت هر آن کس که به قلعه ولایت وارد شود در امان است. با این نگاه؛ دیگر نگران هیچ چیز نخواهیم بود.
انسان ولایتپذیر نگران رزق و روزی نیست زیرا خدای رزاق رزق او را برعهده دارد. نگران انجام امورات خویش نیست زیرا خدای وکیل وکالت امورش را بر عهده دارد.
عدم نگرانی در سایه ولایت
اینکه حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام در رابطه با «لا اله الا الله» از عبارت «حصن» استفاده کردند، از آن روست که به محکم بودن آن تأکید فرمایند. زیرا «حصن» به معنای «قلعه محکم» است و آن کس که در درون این قلعه جای گیرد هیچ آسیبی تهدیدش نخواهد کرد. اگر فرد در قلعه ولایت باشد جایی برای نگرانی وجود ندارد. ولایت، انسان را یکه شناس میکند به عبارتی انسان با ولایت خداشناس میشود و آن کس که خدا را شناخت نگران عدم تأثیر اسباب مختلف نیست.
سر خم میسلامت شکند اگر سبویی
اگر خدا و اولیائش در زندگی ما محفوظ باشند در این صورت زندگی آسیب پذیر نخواهد شد.
اکرام خاص
« قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ضَمِنَ لِلْمُؤْمِنِ ضَمَاناً قَالَ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ ضَمِنَ لَهُ إِنْ هُوَ أَقَرَّ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ ص بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِيٍّ ع بِالْإِمَامَةِ وَ أَدَّى مَا افْتُرِضَ عَلَيْهِ أَنْ يُسْكِنَهُ فِي جِوَارِهِ قَالَ قُلْتُ فَهَذِهِ وَ اللَّهِ الْكَرَامَةُ الَّتِي لَا يُشْبِهُهَا كَرَامَةُ الْآدَمِيِّينَ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْمَلُوا قَلِيلًا تَتَنَعَّمُوا كَثِيراً. [4]»
امام صادق علیه السلام میفرمایند: خدا برای مؤمن ضامن شده است. (دیگر برای مؤمن ناراحتی نیست ضمانت از ناحیه خدای حی و قیوم است) فردی از ایشان میپرسد خداوند چه چیزی را ضمانت کرده است؟ حضرت میفرمایند: خدا ضامن شده است اگر مؤمن به ربوبیت خدا اعتراف کند و پیامبری پیامبر صلیاللهعلیهوآله را باور کند و امیرالمؤمنین علیهالسلام را امام خودش بداند و واجبات را انجام دهد خدا او را در همسایگی خود قرار دهد و حضرت میفرمایند: به خدا قسم این اکرامی است که شبیه هیچ اکرامی نمیباشد.
مجاور حضرت حق
خدای سبحان ضمانت کرده است که وقتی کسی ولایتپذیر شد، در پناه او مجاور شود و کسی که مجاور حضرت حق گردد هرگز احساس کمبود نخواهد کرد. با مثالی غیر قابل قیاس میتوان گفت اگر شما همسایهی عالم مقتدر، رئوف و حواس جمعی باشید که از نیازهای شما مطلع است به یقین خیال شما راحت است که او به نیازهایتان رسیدگی خواهد کرد. حال اگر کسی ولایتپذیر شد حضرت حق او را در فضایی قرار میدهد که آرامش محض است. کد ولایتپذیری انسان انجام واجبات و ترک محرمات است.
در روایتی آمده است که حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام در نیشابور حدیث سلسلهالذّهب را از پدرانشان نقل کردند که خدای سبحان فرمود:
«قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ الْإِيمَانُ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي وَ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ ثُمَّ ضَرَبَ رَاحِلَتَهُ وَ سَارَ قَلِيلًا وَ النَّاسُ خَلْفَهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْهِمْ ثُمَّ قَالَ بِشَرْطِهَا وَ شُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا.»[5]
منظور از ولایت تبعیت است با تبعیت از حضرات معصومین توحید کامل میشود. تبعیت به صرف ادّعا حاصل نمیشود بلکه باید در زندگی افراد ظهور و بروز کامل داشته باشد.
«وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ»
«به وسیله ولایت حضرات معصومین نعمت گسترده شد»
در این فراز حضرت از عبارت «عَظُمت» استفاده میکنند زیرا در لسان عرب، «عظیم» و «کبیر» با هم فرق دارند. «کبیر» به معنی «بزرگ» بوده و «عظیم» به معنی «گسترده» است.
ثمرات وجود ولایت در زندگی فرد
اگر ولایت بر ما حاکم باشد گستردگی نعمات را در زندگی خویش دیده و در میان سیل نعمات هیچ جای خالی نمیبینیم. به عبارتی دیگر با ولایت آتش حسرت شعلهور نمیشود؛ زیرا جای جای زندگی پر از نعمت است. شاید گاهی جای نعمات مادی در زندگی اهل ولایت خالی باشد اما در محضر امام هادی علیهالسلام انسان به چنان آموزشی دست مییابد که به هیچ چیز احساس نیاز نمیکند؛ زیرا اگر انسان یک بزرگتر فکری خوب و اهل شریعت داشته باشد با دعای آن بزرگتر همه مصالح او تأمین میشود، با دعای آن بزرگتر همه آفات از آن فرد مرتفع میگردد.
نعمت ولایت
ما همه با ولایتپذیری علی و اولاد علی علیهمالسلام قدم در این عالم نهادهایم هیچ یک از ما برای ولایتپذیری زحمتی متحمل نشدهایم بلکه از زمان تولد همه ما محبّ علی و اولاد علی علیهمالسلام زاده شدهایم.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله به امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«يَا عَلِيُّ لاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مَنْ طَابَتْ وِلاَدَتُهُ»[6]
«یا علی کسی تو را دوست نخواهد داشت مگر آنکه لقمهاش پاک است.» (به عبارتی فقط حلالزادهها تو را دوست دارند.)
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
«مَنْ أَصْبَحَ يَجِدُ بَرْدَ حُبِّنَا عَلَى قَلْبِهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى بَادِئِ النِّعَمِ قِيلَ وَ مَا بَادِئُ النِّعَمِ قَالَ طِيبُ الْمَوْلِدِ.[7]»
«هرکس صبح میکند در حالی که خنکی محبّت ما را در قلبش مییابد بلافاصله شکر کند به جهت نعمت آغازینی است که به او عطا شده است. راوی میگوید: نعمت آغازین چیست؟ حضرت میفرمایند: حلال زاده است.»
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«لَا يُحِبُّنَا مِنَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ وَ غَيْرِهِمْ مِنَ النَّاسِ إِلَّا أَهْلُ الْبُيُوتَاتِ وَ الشَّرَفِ وَ الْمَعْدِنِ وَ الْحَسَبِ الصَّحِيحِ …[8]»
با ولایت اهل بیت نعمت محبت در زندگی همه ما پخش شده است. زیرا ما با محبت و عشق آنان چشم به دنیا گشودهایم. از مهمترین نعمتها در زندگی آن است که خانوادهای همسو، همجهت و همفکر در کنار یکدیگر قرار گیرند و یکدیگر را دوست بدارند. و پذیرش ولایت، این نعمت را بر ما تمام کرده است زیرا آنکس که محبوب او خدای سبحان و حضرات معصومین باشد با کسی درگیری تنش و ناآرامی ندارد او بدخلق و بداخلاق نیست و عداوت و دشمنی ندارد زیرا تار و پود زندگی او بر مبنای محبت است.
برترین نعمت
در زمان امام صادق علیهالسلام مرد روغن فروشی خدمت حضرت میرسد و حضرت به ایشان میگویند:
«إِنَّ فَوْقَ كُلِّ عِبَادَةٍ عِبَادَةٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ.[9]»
«بدرستی که بالاتر از هر عبادتی عبادت دیگری هست و محبت ما اهل بیت بالاترین عبادت است.»
با توجه به روایت فوق عبارت «عظمت النعمه» یعنی نعمت ولایت در زندگی ما گسترده است و عاشقی و حب آنان از هر نعمتی افزون است.
امام صادق علیهالسلام در رابطه با آیه شریفه «الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً- وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ[10]» میفرمایند:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ نِعْمَةُ اللَّهِ»[11]»
«به خدا نعمت خدا ما هستیم»
- نعمت ولایت از آن رو که گسترده است در گوشه گوشه زندگی ما سایه افکنده و سیطره آن تمام زندگیمان را در برگرفته است و همین فراگیری نعمت ولایت سبب میشود که فرد تلاش کند تا در عرصه فردی و اجتماعی به خوبی زندگی کند. به واسطه حضرات معصومین حسنخلق داشته باشد و اگر میتواند در خدمت خلق قرار گیرد و خود را در میان عیالالله بداند.
- گستردگی یعنی نعمت ولایت یک گوشه از زندگی را در بر نمیگیرد بلکه در همه جای زندگی عیان است. اگر تمام زندگی ما پر از نعمت ولایت باشد هر آنچه انجام میدهیم و هر بندگی که در محضر ربالعالمین به جا میآوریم پر و پیمان و کامل انجام میدهیم.
از نگاه دیگری میگوییم هر امری، زمانی عظیم است که دوام داشته باشد. اگر مقطعی باشد عنوان «عظیم» برآن بار نمیشود. در این فراز نعمت ولایت را عظیم دانسته یعنی نعمتی است که هم در دنیای ما نافع باشد و هم در آخرت ما و هم در برزخ جاری باشد. افراد زیادی فقط در دنیا از نعمات بهرهمندند آنان که از دین بهرهای نبردهاند از نعمتها استفاده میکنند اما این نعمات تنها در دنیا برای آنان فایده دارد اما نعمت ولایت برای ما چنین نیست و تا قیامت از ثمرات و برکات آن متنعم هستیم.
فاجر و فاسق کیست؟
«… قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع الرَّجُلُ مِنْ مَوَالِيكُمْ يَكُونُ عَارِفاً يَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ يَرْتَكِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ فَقَال تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لَا تَبَرَّءُوا مِنْهُ أَحِبُّوهُ وَ أَبْغِضُوا عَمَلَهُ قُلْتُ فَيَسَعُنَا أَنْ نَقُولَ فَاسِقٌ فَاجِرٌ فَقَالَ لَا الْفَاسِقُ الْفَاجِرُ الْكَافِرُ الْجَاحِدُ لَنَا النَّاصِبُ لِأَوْلِيَائِنَا أَبَى اللَّهُ أَنْ يَكُونَ وَلِيُّنَا فَاسِقاً فَاجِراً وَ إِنْ عَمِلَ مَا عَمِلَ وَ لَكِنَّكُمْ تَقُولُونَ فَاسِقُ الْعَمَلِ فَاجِرُ الْعَمَلِ مُؤْمِنُ النَّفْسِ خَبِيثُ الْفِعْلِ طَيِّبُ الرُّوحِ وَ الْبَدَنِ وَ اللَّهِ مَا يَخْرُجُ وَلِيُّنَا مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَحْنُ عَنْهُ رَاضُونَ يَحْشُرُهُ اللَّهُ[12]»
زید بن موسی شحام میگوید خدمت حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام رسیدم و عرض کردم یکی از دوستان شما شرب خمر دارد و گناهان کبیرهای که ما انجام نمیدهیم، او مرتکب میشود. آیا اجازه داریم از او اعلام برائت کنیم؟ حضرت فرمودند: از فعل زشت او اعلام برائت کنید ولی از کارهای خوبش اعلام برائت نکنید. فرد گفت: میتوانم به او فاسق و فاجر بگویم؟ حضرت فرمودند: نه، آن کس که ما و دوستان ما را انکار میکند فاسق و فاجر است. نَفْسِ این فرد مؤمن است اما فعلش خبیث است.
تاریخ جلسه: 97/11/17 ـ جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] توحید صدوق ص23
[2] عیون اخبار رضاج2ص136
[3] محاسن ج1ص33
[4] توحید صدوق، ص19
[5] عوالی و اللئالی ج4ص94
[6] بحارالانوار، ج39، ص 300
[7] معانی الاخبار ص161
[8] کافی ج8ص435
[9] محاسن ج1ص150
[10] سوره مبارکه ابراهیم، آیه28
[11] بحارج24ص51
[12] بحارالأنوار،ج65، ص148