«وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ انْتَجَبَكُمْ بِنُورِهِ وَ أَیدَكُمْ بِرُوحِهِ وَ رَضِیكُمْ خُلَفَاءَ فِی أَرْضِهِ وَ …»
در زیارت جامعه فرازهایی رسیدیم كه حضرات معصومین علیهالسلام را مخاطب قرار میدهیم
به حضرات معصومین علیهمالسلام عرض میكنیم:
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
سیر این زیارت مانند زندگی ماست یعنی ما در ابتدای زندگی در حضور بودهایم و مدتی به دلیل اشتغالات مختلف غایب شدهایم امّا چون دوست رشتهای بر گردنمان افكنده به آنجا میرویم كه خاطر خواه اوست. دورهی غیبت و فاصله میان ما و معصوم به پایان رسیده است.
«وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ»
«(خدای سبحان) حضرات معصومین را به برهان خود اختصاص داد»
خدای سبحان شما را برای برهان خویش اختصاص داده است. اگر سؤال شود برهان چیست؟ كه به معصوم اختصاص دارد؟ محدوده این اختصاص چنان است كه حتی ملائك و مرسلین هم در آن جای نمیگیرند. خداوند شما معصومین را برای چیزی اختصاص داده كه حتی ابراهیم خلیلالله و عیسی روحالله و جبرئیل امینالله از آن محروماند.
معنای برهان
مفسرین زیارت میگویند: برهان همان قرآن است كه خداوند علم آن را در اختیار معصوم قرار داده و قوام آن را منوط به آنان كرده، علمی كه قرآن ناطق ـ حضرات معصومین ـ نسبت به قرآن صامت دارد در اختیار هیچ نبّی و ملكی نیست؛ تنها شما عالم به كتاب اللهاید و از تمام رموز و اسرار آن باخبرید.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«انَّ القرآن صامتٌ فلابدَّ من رجالٍ یترجمونه و هم هم»
«قرآن ساكت است باید مردانی باشند كه آن را ترجمه كنند و آنان ائمه علیهمالسلام هستند»
ائمه مترجمینی هستند كه از همهی رمز و راز و سر و باطن قرآن آگاهند.
امام صادق (ع) در ذیل این آیه «أُوحِی إِلَی هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ»؛[1]«خداوند، گواه میان من و شماست؛ و(بهترین دلیل آن، این است كه) این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه این قرآن به آنها مىرسد، بیم دهم(و از مخالفت فرمان خدا بترسانم)» به من وحی شده شما را با قرآن انذار كنم. حضرت میفرمایند: عبارت «مَنْ بَلَغ» (كسانی كه قرآن را ابلاغ كنند) معصومینند.[2]
همان گونه كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله با قرآن انذار میكردند ائمه نیز با قرآن انذار میكنند.
چرا قرآن برهان است؟
علمای شیعه برای برهان بودن قرآن چند وجه ذكر كردهاند كه به تعدادی اشاره میشود.
آنها میگویند: الفاظ قرآن خود برهان است؛ زیرا در طول تاریخ هیچ كس نتوانسته مشابه این كتاب، كتاب دیگری بیاورد . پیامبر صلیاللهعلیهوآله بارها فرمودهاند: اگر میتوانید سوره و یا حتی آیهای مثل قرآن بیاورید؛ این تحدی پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت به دشمنان از آنروست تا آنان اذعان كنند اصلاً نمیتواند كلامی مثل كلام الله بیاورند.
با این توضیح درمییابیم كه لفظ قرآن به دلیل بلاغت و فصاحت و هماهنگی و روانی، خود برهان است. همچنین علمای شیعه علوم باطنیه قرآن را برهان دانستهاند وگفتهاند: كه علوم و اسراری در قرآن نهفته است كه تا كنون ذرهای از آنها كشف شده است، این اسرار نماد برهان بودن قرآن است.
دلیل سومی كه آنان بیان میكنند آن است كه دلایل مختلفی كه به امتهای گذشته رسیده است در قرآن به طور جامع بیان شده كه این، خود دلیلی بر برهان بودن قرآن است و همه این علوم نزد حضرات معصومین علیهمالسلام است.
برهان به معنای معجزه
معنای دیگر برهان، معجزات خاص است و خداوند این معجزات را تنها در اختیار معصومین علیهمالسلام قرار داده است و این معجزات به هیچ پیامبری داده نشده مثلاً (سنگریزه را به صدا در آوردن و درخت را به حركت در آوردن و رد الشمس كردن) اگر كسی در خدمت معصومین علیهمالسلام قرار بگیرد برای او از این معجزات پرده برداری میشود معجزاتی كه هیچ پیامبری نمونهای از آنها را ندانسته است.
برهان به معنای اسم اعظم خداوند
معنای دیگر برهان، اسم اعظم خداوند است به این معنا كه اسم اعظم خداوند سبحان در اختیار معصومین علیهمالسلام قرار دارد، در این فراز به حضرات معصومین علیهمالسلام عرض میكنیم:
شما معصومین اسمی دارید كه ابراهیم خلیل نداشت، هر چند كه ابراهیم علیهالسلام مورد عنایت خاص حضرت حق قرار گرفته و نسبت بت شكن در تاریخ به او داده شده امّا از داشتن اسم اعظم محروم است، همچنین موسی كلیم الله و عیسی روح الله از نعمت چنین اسمی بیبهرهاند.
حضرت موسی علیهالسلام معجزات فراوانی داشت، عصایش به مار تبدیل شد و دستش از پیراهن نورانی بیرون آمد و عنوان ید بیضاء را گرفت امّا اسم اعظم از آنِ او نبود، همچنین عیسی مرده زنده میكرد ولی از داشتن اسم اعظم محروم بود.
برهان به معنای نور معصومین
معنای دیگر برهان، نوری است كه خداوند سبحان در اختیار معصومین علیهمالسلام قرار داده است. این نور اختصاص به آن بزرگواران دارد و همه پیامبران از این نور بیبهرهاند، این نور از شما حضرات معصومین علیهمالسلام است یعنی حقیقت امام، حقیقت نوریهای است كه ذرهای كدورت در آن حقیقت راه ندارد، در زندگی هر یك از انبیاء مرسل، ترك اولیایی هر چند ریز و مختصر دیده میشود امّا در زندگی حضرات معصومین علیهمالسلام چنین نیست، آنان عصمت از گناه و اشتباه داشتهاند و كمترین ترك اولیایی حتی از آن دیده نشد. اگر مقام شفاعت از رسولان الهی سلب شده به دلیل همان ترك اولی است.
ترك اولی چیست؟
عرض میكنیم: نوح با همه تلاشی كه برای نجات قوم خویش كرد و شیخ الانبیاء نام گرفت امّا یك زمان قومش را نفرین كرد. قرآن میفرماید: حضرت نوح درباره قوم خویش گفت: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرینَ دَیاراً »[3]؛«پروردگارا! هیچ یك از كافران را بر روى زمین باقى مگذار» این نفرین برای نوح، ترك اولی است چون پیامبر است و برای تربیت بشر فرستاده شد و تربیت رابطهای با نفرین ندارد. به همین جهت است كه در روایت گفته شده خداوند به نوح گفت: تعدادی كوزه بساز و بعد از آنكه نوح آنها را ساخت خداوند به او فرمان داد: ای نوح! آن كوزها را بشكن. نوح در جواب خداوند سبحان گفت: من برای این كوزهها زحمت كشیده بودم چرا باید آنها را بشكنم.
خداوند به نوح خطاب كرد تو حاضر به شكستن كوزهای گِلی نیستی چگونه دعا میكنی تا من بندههایم را نابود كنم در حالی كه ممكن است در اعقاب و نسلهای آینده این افراد مؤمنینی قرار داشته باشند.
به همین جهت است كه پیامبران قبل از رسول الله صلیاللهعلیهوآله در قیامت مقام شفاعت ندارند، مردم در آن روز به حضرت نوح برای شفاعت مراجعه میكنند امّا حضرت نوح در این مقام نیست.
عصمت و علم حضرات معصومین
قرآن درباره عصمت حضرات معصومین علیهمالسلام و حقیقت نورانی آنان میفرماید:
«إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهیرا»[4]
«و خدا و رسولش را اطاعت كنید؛ خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.»
درباره علم خاص حضرات معصومین علیهمالسلام میتوان گفت: كه وجود مقدس آنان از جهالت به دور بوده هیچ امری در خلقت بر آنان پوشیده نیست ، از ظاهر و باطن افراد آگاهند و هیچ كس نمیتواند سریر و باطن خویش را از آنان پنهان كند، زیرا جلوه تاّمه صفت عالم خدای سبحانند و در علم خدای سبحان ظاهر و باطن هیچ چیز فرقی ندارد و آنان نیز چنیناند.
درخواستهای ما در این فراز از زیارت جامعه
همینجا به نكتهای اشاره میكنیم كه خالی از لطف نیست و نكته این است كه در متن زیارت جامعه درخواستهای رسمی و ظاهری زیادی به چشم نمیخورد، شاید این موضوع اشاره به این بیت دارد كه:
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجت است
حضرات معصومین علیهمالسلام از همهی درخواستهای ما آگاهند و شاید نیازی به تكرار و گفتن مجددشان نباشد.
«خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ» شما نور خاصی دارید كه با آن هیچ امری بر شما پوشیده نیست سابقه و لاحقه همگان برای شما معلوم است.روایت داریم که فردی به خدمت امیرالمؤمنین علیهمالسلام میرسد و میگوید: خیلی شما را دوست دارم. حضرت فرمودند: اسم شما را در میان محبّین خود نمیبینم، بعد از سالیانی همین مرد در شمار خوارج جای میگیرد.
همچنین امام صادق علیهالسلام به مردی كه بر ایشان وارد شد فرمودند:
«یا ابَا بَكْرٍ مَا یخْفَى عَلَی شَیءٌ مِنْ بِلَادِكُم»[5]
«یا ابا بكر چیزى از اتفاقات شهرهاى شما بر من مخفى نیست.»
و همچنین امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
«إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَینَاهُ بِحَقِیقَةِ الْإِیمَانِ وَ حَقِیقَةِ النِّفَاق»[6]
«ما چون فردی را ببینیم خوب او را مىشناسیم كه داراى حقیقت ایمان است یا واقعاً منافق است.»
وقتی ما كسی را میبینیم نه تنها ظاهرش را میبینیم بلكه كُنه و ذات او را میبینیم، اگر مؤمن است حقیقت ایمانش را میبینیم و اگر منافق است پشت پرده او را میبینیم، همان باطنی كه از دیگران مستور است.
پیش از آنكه فراز بعدی را پیگری كنیم همیشه عرض كردهایم:
هر یك از فرازهای زیارت جامعه علاوه بر آنكه سلامی به حضرات معصومین علیهمالسلام است از سوی دیگر نشانگر درخواست و طلب خواننده است.
«خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ» خدا شما را به علم قرآن اختصاص داد. در همین فراز از حضرات معصومین طلب میكنیم: ما را دعا كنید تا لایق همراهی قرآن شویم؛ دعای شما رموز و اسرار قرآن را بر ما هویدا میسازد اگر شما اذن فراگیری این رموز را به ما عطا كنید به واسطه فراگیری آن توفیق نزدیك شدن و قرب به شما نصیبمان میگردد.
همچنین اگر این فراز را معجزات معصومین علیهمالسلام معنا كنیم از آنان درخواست میكنیم تنها با معجزه شما برای ما میسر میشود تا از رذایل اخلاقیمان دور شویم و خود را قابل اصلاح ببینم:
به ذره گر نظر لطف پور بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند
«خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ» خداوند به شما مقام شفاعت را عطا كرده، در این فراز از شما طلب میكنیم تا در این دنیا چنان ما را همرنگ شریعت كنید تا در قیامت از شفاعتتان بهرهمند شویم.
«خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ» خداوند شما را به واسطه عصمت بر همگان اختصاص داده است تنها دعای شما ما را از هر لغزشی در امان میدارد.
«خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ» خداوند علم اولین و آخرین را به شما اختصاص داده در این فراز دعا میكنیم كه تنها دعای شما ظرف وجودی ما را از جهالت پاك میكند و نور علم را در آن جای میدهد، آن را از ما دریغ نكنید.
«وَ انْتَجَبَكُمْ بِنُورِهِ»
«(خدای سبحان) شما را به سبب نور خویش برگزیده است.»
انتجاب، به معنی برگزیدن و انتخاب كردن است، شما معصومین، منتجب خدای سبحاناید. از میان تمام موجودات، خداوند سبحان شما را با علم خود انتخاب كرده است. باء در عبارت «بِنُورِهِ» ، باء سببیت است، خداوند سبحان شما را به سبب نور خویش برگزیده است.
خدای سبحان علم كامل به تمام مخلوقات دارد و بر اساس همین علم كامل شما حضرات معصومین علیهمالسلام را انتخاب كرده است، حضرت حق لحظهای از این انتخاب پشیمان نمیشود زیرا او به میزان عبودیت و سرسپردگی شما در مقابل خود عالم است.
مفسرین میگویند:
«انْتَجَبَكُمْ بِنُورِهِ» یعنی «انْتَجَبَكُمْ بِعِلْمِه » خدا شما را عالمانه برای امامت برگزیده است و كمترین شبهای در این گزینش نیست.
خلقت نوری ائمه اطهارعلیهمالسلام
همچنین مفسرین گفتهاند: خدای سبحان شما را به سبب حقیقت نورانیتی كه در وجودتان به ودیعه گذاشته انتخاب كرده و این انتخاب به دلیل خود شماست نه به سبب علم حضرت حق، وجود مقدس ائمه اطهار علیهمالسلام یك خلقت ظاهری در عالم خلق دارند و یك خلقت نوری.
خلقت ظاهری پیامبر صلیاللهعلیهوآله حدود 1400سال پیش روی داده. به جهت جنبه خلقی تولد و وفات چهاره معصوم در عالم از یكدیگر جداست. زمانی اباعبدالله علیهالسلام به دنیا میآیند و زمان دیگری موسی بن جعفر علیهالسلام و یك زمان وجود مقدس صاحب الزمان و فاصله تولد این بزرگواران در محدوده زمان قرار میگیرد.
امّا خلقت نوری آنان از تمام محدودیتهای عالم خلق جداست، آنان در خلقت نوری حقیقت واحدند كه هزاران سال قبل از خلقت خلق شدهاند.
زمانی كه زمین و زمان و خورشید و ماه و ملك و فلكی نبود، معصومین علیهالسلام خلقت نوری داشتهاند.
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّه نوری»[7]
«اولین مخلوق در نظام عالم نور من است»
در خلقت نوری بحث از هیچ یك از آنان به طور جدا جدا و تنها نیست، بلكه همه یكی میشوند و گفته میشود:«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّد »[8]
جالب اینجاست كه در خلقت نوری كمترین نازیبایی و كدورتی وجود ندارد، هر چه هست درخشش است و درخشش جمال نورانی حضرت حق در وجود معصوم به نمایش گذاشته میشود.
تاریخ جلسه: 91/7/12
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه انعام، آیه 19
[2] اصول کافی، ج1، ص 416
[3] سوره مبارکه نوح، آیه 26
[4] سوره احزاب، آیه 33
[5] بصائرالدرجات فی فضائل أل محمد صلی الله علیهم، ج1،ص 443
[6] کافی،ج1،ص438
[7] مرآه العقول فی شرح اخبار الرسول،ج1، ص 31
[8] بحارالانوار، ج 26، ص 6