زیارت جامعه کبیره: شرح فراز «وَ وَكَّدْتُمْ‏ مِيثَاقَه‏ وَ أَحْكَمْتُمْ‏ عَقْدَ طَاعَتِه»

«وَ وَكَّدْتُمْ‏ مِیثَاقَه‏»

 

«پیمانش را مؤکد نمودید»

 

در عرف متداول است كه هرگاه افراد تافته جدا بافته می‌شوند و یا به مقام و منصبی دست می‌یابند و خود را متفاوت از دیگران می‌بینند تصور می‌كنند قوانین در مورد آنها نباید اجرا شود و خود را از دایره قانون به دور می‌دانند آنان به دلیل اینكه قُربی نصیبشان شده و صاحب امتیازات خاصی گردیده‌اند نسبت به انجام تكالیف مسامحه‌كار می‌شوند و به قراردادهایی كه امضا نموده‌‌اند پایبند نیستند امّا برخلاف این جریان حضرات معصومین علیهم‌السلام با وجود آنكه انواع امتیازات از سوی خدای سبحان در اختیار آنان قرار داده شده امّا آنان همچنان مؤكد و قطعی بر میثاق خود با خدای سبحان پایدار مانده‌اند.

اهل فن این فراز را به دو شكل معنا كرده‌اند:

  • یك بار عبارت را به خود معصوم توجه داده‌اند و می‌گویند:‌ شما هر چه امتیاز بیشتری از جانب خدای سبحان دریافت می‌كنید پایبندی‌تان نسبت به تعهداتتان بیشتر می‌شود.

«میثاق» در زبان عرب ریسمان یا زنجیری است كه اسیر را با آن می‌بندند كه فرار نكند، ریسمانی كه اسیر به واسطه آن در اسارتش ثابت قدم و ماندگار می‌شود.

«وَكَّدْتُمْ‏ مِیثَاقَه‏» یعنی حضرات معصومین علیهم‌السلام هر چه امتیازات بیشتری دریافت كردند در عرصه بندگی محكم‌تر و پایدارتر شدند. میثاق همان عهدی است كه در عالم الست با خدای سبحان بسته‌اند، تعهدی كه در عالم ذر با خدای سبحان بسته‌اند.

  • معنای دوم در رابطه با«وَكَّدْتُمْ‏ مِیثَاقَه‏» آن است كه گفته شود شما معصومین میثاق خدای سبحان را در مورد عباد مؤكد كرده‌اید یعنی اگر بنده‌ای بخواهد خود را از بندگی جدا كند و ریسمان عبودیت را پاره كند و اسیر دنیا گردد شما بلافاصله به فریاد او می‌رسید و میثاقش را محكم می‌كنید تا از عرصه بندگی خارج نشود و در اسارت بندگی حق كه اوج عزت است باقی بماند.

با توجه به معنای دوم هر آن كس كه با گذشت سالهای متوالی از عمرش همچنان بنده مانده و نعمت و مصیبت و قدرت و اشتغالات مختلف او را از امر بندگی خارج نكرده باید مدیون حضرات معصومین علیهم‌السلام باشد، این بزرگواران او را در امر بندگی محكم و پابرجا نگه داشته‌اند و اگر مدد آنها نبود باید هزار بار زنجیر بندگی را گسسته بود و از عرصه آن خارج شده بود.

با توجه به همین معنا ریسمان بندگی شیعه را حضرات معصومین علیهم‌السلام محكم می‌كنند، به شكرانه الطافی كه خدای سبحان به معصومین داشته آنها می‌خواهند تا مؤمنین در حریم میثاق الهی پایدار بمانند گاهی افراد در زندگی‌هایشان تا مرز تردید و شك و شل شدن در بندگی به پیش می‌روند امّا به ناگاه ورق زندگی آنها بر‌می‌گردد و حق را پررنگ‌تر از قبل دریافت می‌كنند در این تغییر تنها دست ولایی معصومین است كه به میان آمده و آنها را نجات می‌دهد.

«وَكَّدْتُمْ‏ مِیثَاقَه» شما معصومین مؤكد می‌كنید تعهدی را كه مؤمنین با خدا بسته‌اند. اگر تأكید شما نبود در گذر زمان‌ تعهدهای‌ بندگان شل می‌شد و در اجرای احكام الهی مسامحه كار می‌شدند.

 

ـ داود رقی از قول امام صادق علیه‌السلام نقل می‌كند:

«زمانی كه خدا خواست مخلوقات را بیافریند آنها را پخش كرد در مقابل خودش از آنها سؤال كرد رب شما كیست؟

 اولین كسی كه اعلام ربوبیت خدا را كرد پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرات معصومین علیهم‌السلام بودند و فرمودند: تو ربّ ما هستی. 

خدا علم و دین را بر این بزرگواران حمل كرد بعد به ملائكه فرمود: اینها حامل علم و دین من و امینان در میان خلق هستند.

خدا به همه بنی‌آدم گفت: اقرار كنید به ربوبیت خدا و اقرار كنید برای این چند نفر كه اطاعت اینها را قبول دارید، بنی آدم گفتند:‌ خدایا ! ما اقرار كردیم 

خدا به ملائكه گفت:‌ گواه باشید.

 ملائكه گفتند:‌  ما به این قضیه گواهی دادیم كه فردا نگویند ما اینها را نمى‏‌شناختیم …»[1]

 

ـ در روایتی ابوبصیر می‌گوید:‌ به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم:

«كَیفَ‏ أَجَابُوا وَ هُمْ‏ ذَرٌّ» [ملائکه] چطور پاسخ دادند اینها هنوز خلق نشده بودند.

 امام صادق علیه‌السلام پاسخ دادند: «جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ- یعْنِی فِی الْمِیثَاقِ» خدا قدرتی در آن ذرات قرار داد عقل و شعوری در ذرات قرار داد و قوه گفتاری در ذرات قرار داد كه وقتی از ایشان سؤال كند بتوانند پاسخ‌گو باشند.[2]

 

در روایت دیگر علت تسمیه “یوم‌الجمعه” به یوم الجمعه این است كه روزی كه ذرات همه جمع شدند یوم‌الجمعه بوده است پیامبر و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام و همه بنی‌آدم آن روز پاسخ‌گو بودند یوم الجمعه بوده و عید بودن جمعه به همین اعتبار است.

بر حفظ این میثاق از سوی حضرات معصومین علیهم‌السلام تأكید شده و آنان این تأكید را به چند شكل انجام می‌دهند:

رسالتی كه خدای سبحان به واسطه وظیفه به آنان محول كرده بود به خلق و مردم رساندند و آنان را به توحید دعوت كردند، آنان با مقام داعی اللهی خود ما را به حق دعوت كرده و می‌كنند و این دعوت پیمان را محكم‌تر می‌كند از سوی دیگر حضرات معصومین علیهم‌السلام با این تأكید میثاق را به بهانه‌های مختلف به انسان یاد‌آوری می‌كنند.

 

ـ روزی بلال برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام خربزه خریداری كرد، خربزه تلخ بود حضرت فرمودند: بلال! این را به صاحبش برگردان پولش را از او بگیر.

 بعد فرمودند:‌ پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله به منِ علی فرمود:«‌ان الله قد اخذ حبك علی البشر و الشجر و الثمر»  خدا محبت تو را بر انسان‌ها و بر درختان و میوه‌ها عرضه كرد بر همه تخم گیاهان عرضه كرد « فما اجاب علی حبك عذب»

این خربزه از خربزه‌هایی است كه مرا دوست نداشته.

 

این روایات به آن جهت مطرح شد تا بیان داریم خداوند از همه چیز میثاق گرفته است همه موجودات در ربوبیت خدای سبحان و رسالت پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله بلی گفته‌اند ولی در ولایت امیرالمؤمنین علیهم‌السلام اكثریت “لا” گفته و تنها اقلیتی “بلی” گفته‌اند، به همین جهت قرآن می‌گوید:  مؤمنین قلیل‌اند یعنی افراد ولایت پذیر در عالم قلیل و اندك‌اند.

وقتی ما حضرات معصومین علیهم‌السلام را با این عنوان خطاب می‌كنیم از آنان می‌خواهیم تا میثاق را به ما مكرراً  یادآوری كنند بعلاوه آنكه با دستان ولایی خویش ما را در مسیر اطاعت محكم و مقاوم نگه دارند، همچنین عقد ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به ما یادآوری نمایند.

یكی از علامات مؤمن به دست كردن انگشتر عقیق است؛ زیرا عقیق اولین سنگی است كه ولایت حضرات معصومین علیهم‌السلام را پذیرفته به همین دلیل ارتباط مؤمن هم باید با آن برقرار شود. اگر می‌بیند به لطف خدای سبحان امور مختلف در گذر زمان نه تنها محبت ما و اطاعت ما را نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام  كم نكرده بلكه روز افزون نموده آن است كه این محبت، كار ما نیست بلكه دستان ولایی اهل بیت است و گرنه باید هر دو گِره در گذر زمان باید باز می‌شد.

 

«وَ أَحْكَمْتُمْ‏ عَقْدَ طَاعَتِه‏»

 

«و پیوند طاعتش را محكم گرداندید»

 

  • «أَحْكَمْتُمْ‏»: شما معصومین گِره اطاعت خدا را در زندگی خود محكم كرده‌اید بیشترین میزان طاعت از آن شماست و هیچ اشتباه و خطایی در طاعات شما صورت نگرفته.
  • معنای دیگر«أَحْكَمْتُمْ‏» به معنای تفصیل و باز كردن است، شما معصومین عقد طاعت را به تفصیل و با همه جزئیات و لطایف اجرا كرده‌اید.
  • معنای دیگر، آن است كه شما حضرات معصومین درباره بندگان عقد طاعت و گره اطاعت خدا را محكم كرده‌اید، چنانچه بنده‌ای بخواهد امری را انجام دهد تنها با شما از خطا و اشتباه در امان می‌ماند و خارج از نظر ولایت هم انجام اوامر و هم ترك نواهی برای او به سختی صورت می‌گیرد.

مرحوم حاج مرشد چلویی صاحب چلوكبابی بود روزی نماز می‌خواند چون دستهای او بلند بود زمان سجده به طور كامل روی زمین قرار نمی‌گرفت. در تشرفی که خدمت حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه داشت، حضرت به او فرمودند:‌ كف دستانت را به زمین بچسبان.

حضرات معصومین علیهم‌السلام هم به كلیات امور بندگان توجه دارند و هم به جزئیاتی از قبیل كف دست روی زمین گذاشتن.

حضرات معصومین علیهم‌السلام خود چنان در اطاعت خدا تسلیم‌اند و آن را به طور كامل و با جزئیات انجام می‌دهند كه وقتی به ما معرفی می‌شوند به عنوان «كالمیت‏ بین یدى الغاسل‏»[3] مانند مرده‌ای در دستان غسال معرفی می‌شوند ، زمانی كه پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله به معراج رفت خدای سبحان به ایشان فرمود:‌ «فسئل ما شئتَ» بخواه هر چه می‌خواهی آنچه درخواست كنی به تو عطا می‌شود در این زمان پیامبر فقط یك درخواست داشت و آن بندگی بود یعنی خدایا !  مرا به خود نسبت بده و بنده خود كن.

امر آنچه تو فرمایی

حکم آنچه تو بنمایی

با «أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طَاعَتِه‏» عملكرد شیعه هم استوار و آشکار می‌گردد و هم نیش خالص می‌گردد. هرگاه دست ولایت وارد زندگی محبّ و شیعه شود او را از انواع اختلافات و تزلزل‌ها به دور نگه‌ می‌دارد، نقش ولایتی معصوم محكم كردن اعتقادات و حركات صحیح افراد است، اگر خدای ناكرده ملاحظه می‌فرمایید: گروهی گرفتار مسامحه و تزلزل مسائل دینی شده‌اند اینها به اختیار خویش خود را از دستان ولایی حضرات معصومین علیهم‌السلام دور نگه داشته‌اند.

 

 

تاریخ جلسه: 92/7/10 ـ جلسه 66

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، ص486: «داود الرقّيّ عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال: لمّا أراد اللَّه‏ أن‏ يخلق‏ الخلق‏ خلقهم‏ و نثرهم بين يديه فقال لهم: من ربّكم؟ فأوّل من نطق رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و أمير المؤمنين و الأئمّة من ولده عليهم السلام فقالوا: أنت ربّنا، فحمّلهم العلم و الدين، ثمّ قال للملائكة: هؤلاء حملة ديني و علمي و امنائي في خلقي و هم المسئولون. ثمّ قال لبني آدم: أقرّوا للَّه بالربوبيّة و لهؤلاء النفر بالطاعة و الولاية، فقالوا: نعم ربّنا أقررنا، فقال اللَّه للملائكة: اشهدوا، قالُوا: شَهِدْنا عَلى‏ أن لا يقولوا غدا إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ‏ …».

[2] کافی، ج2،ص12

[3] شرح أصول الكافی (صدرا)، ج‏2 ،ص 142

[4] بحارالانوار، ج 16 ، ص 95

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *