زیارت جامعه را با فراز زیر ادامه میدهیم:
«يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ»
«اى ولىّ خدا! بىگمان ميان من و خداوند عزوجل، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نمىكند»
«يا وَلِيَّ اللّهِ»
زائر در انتهای زیارت جامعه مجدداً حضرات معصومین را مخاطب قرار میدهد و اقرار میکند شما با نام «ولی الله» در بالاترین رتبه معنوی قرار دارید و متصرف در کائنات هستید و ولایت مطلقه از آن شماست و سختترین امور از طریق شما انجام میشود. من درخواست میکنم تا پرونده عملم در محضر شما گشوده شود؛ زیرا اگر از من راضی شوید خدای شما از من راضی خواهد شد؛ زیرا میان من و خدایم گناهانی اتفاق افتاده که خدا آن را محو نمیکند و از میان نمیبرد مگر اینکه شما مرا بپسندید.
عنوان «يَا ولياللَّهِ» قدرت مطلقی است که خدای سبحان به اولیای خود تفویض کرده است. ولایت به معنای انواع تصرفاتی است که خدای سبحان در اختیار ولی قرار داده است، زائر در این فراز قدرت ولایت را یادآور میشود.
«إِنَّ بَيْنِي وَبَيْنَ اللَّهِ عزوجل ذُنُوباً»
زائر در پایان دعا به مذنب بودن خود اعتراف میکند؛ گناهانی که کسی از آنها مطلع نیست، گناهانی که در سِرّ و باطن خود فرد وجود دارد.
انسان هرچه به معصوم نزدیکتر شود شناختش نسبت به جرم خویش بیشتر میشود و هیچ تردیدی در گناهکار بودن خود ندارد، سخن از شاید نیست، حرف از حتماً گناهکار بودن است. «إِنَّ» یعنی حتما گناهانی درون مرا آلوده کرده هر چند ظاهرم موجه و آراسته است و دیگران از آن گناهان مطلع نمیشوند.
مفسرین میگویند: در عبارت «إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عزوجل ذُنُوباً» چند نکته وجود دارد:
- زائر با این عبارت بیان میدارد که فقط گناهان خود را مدنظر دارد، او در زیارت نور و روشنایی یافته که نسبت به خود جرمشناس شده؛ زیرا زیارت جرم را بر خود فردآشکار میسازد.
- انسان به دلیل نورانیتی که در زیارت کسب کرده لایههای باطنی خود را مشاهده میکند و درمییابد که آلودگیهای فراوانی دارد اما به برکت وجود معصوم، به بنده مذنب توفیق داده شده تا سلامهای متعدد به امام داشته باشد.
ذنب با اثم و سیئه متفاوت است، ذنب و ذَنَب از یک کلمه است به گناهان دنباله دار ذنب میگویند که باطن انسان را شبیه حیوان میکند. زائر ابتدا حاد بودن وضعیت خود را اعلام می نماید و با جمع آوردن عبارت ذنب بیان میدارد که بسیار گنهکار است.
«لَا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلَّا رِضَاكُمْ»
در ارتباط با این فراز دو نکته بیان میگردد:
- زائر اعلام میکند من گناهانی دارم که با توبه از میان میرود اما گناهان دیگری دارم که با توبه به تنهایی از بین نمیرود بلکه به سفارش و وساطت و شما معصومین نیاز دارد،و اعلام رضایت شما هم مهم است.
مفسری میگوید: با عبارت «إِلَّا رِضَاكُمْ» زائر بیان میدارد توفیق توبه و استغفار و طلب عفو زمانی نصیب من می شود که پسند شما در میان باشد و بدون پسند شما از همه توفیقات محروم میمانم.
2.«إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُنُوباً لَا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلَّا رِضَاكُمْ» سیاق این عبارت حصر است؛ یعنی فقط همه چیز وابسته به رضایت شما معصومین است. اگر حضرات معصومین بپسندند، همه امور درست میشود و همه گناهان بخشیده میشود و توبه پذیرفته میگردد و شفاعت آنان کفایت میکند و به همین دلیل زائر یکباره عروج میکند.
مفسرین میگویند: اگر گفته نشده «لایاتی علیها الا رضالله» از آن روست که رضایت معصومین رضایت خداست.
اباعبدلله علیهالسلام میفرمایند: «رضا الله رضانا اهل البیت» رضایت خدا رضایت ما خاندان است. آنکس را که خدا نپسندد ما نمیپسندیم و پسند ما همان پسند خدا است. ثانیاً زائر در حضور امام قرار دارد و باید به امام پناهنده شود و توسل به امام داشته باشد و از امام بخواهد ولایت خودش را جلوهگر سازد.
یکی از جلوهگریهای ولایت معصومین آنست که آنان چنان تصرفی در وجود زائر میکنند که او مورد رضایت حق قرارگیرد، او را عفو کرده و گناهانش را نادیده میگیرند. به عنوان مثال زائر چون زندانی است که محکوم به حبس ابد شده حضرات معصومین نه تنها حبس را از او برمیدارند و از زندان آزادش میکنند بلکه در بالاترین مقام قرارش میدهند که در مقامات عرفانی بالاترین مقام، مقام رضا است، قرارش میدهند.
یکی از شارحین به نام مرحوم کربلایی احمد میفرماید: هرگاه حضرات معصومین کسی را بپسندند او را در دار و دسته خود قرار میدهند و میگویند:«أنت منّا اهل البیت» تو جزء ما شدهای و در گروه ما قرار گرفتهای ودر زمره ما وارد شدهای! آنکس که پسندیده شود رها نمیشود بلکه وارد گروه طرف مقابل میشود. مانند حرّ که در شمار اصحاب الحسین قرار گرفت و سلمان که «منّا اهل البیت» شد.
«فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ»
«پس قسم به حق آن کس که بر سرّ خود شما را امین گردانید و سرپرست امور بندگان خود قرار داد.»
هرگاه زائر بخواهد خدا را قسم دهد به حضرات معصومین قسم میدهد. شما معصومین را قسم میدهم به حق خدایی که شما را امین بر سرّ خود قرار داده و همه اسرار را در اختیار شما گذاشته است و شما را از پشت پرده همه امور مطلع ساخته، شما را به این خدا قسم میدهم، خدایی که شما را بر سرّ خود امین دانسته و اسرار را در اختیارتان قرار داده است و شما را قسم میدهم به خدایی که شما را راعی امر خلق قرار داد، (راعی به معنای چوپان) خدایی که از شما خواسته تا شما چوپان خلائق باشید.
«فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ»
سرّ بر دو نوع است: 1. سِرّی که فقط میان خدا و حضرات معصومین است 2. سِرّی که حضرات معصومین میتوانند برای مردم بازگو کنند.
در توضیح نوع اول باید گفت: معصومین این سرّ را برای هیچ کس اظهار نمیکنند و خدا این سرّ را فقط به این بزرگواران اختصاص داده حتی سلمان ابوذر و مقداد و … هم از آن اطلاعی ندارند بلکه فقط مخصوص معصومین است.
نوع دیگر سرّ این است که حضرات معصومین اجازه بازگو کردن آن را برای اهل سرّ دارند، مثلاً زمان امام صادق علیهالسلام فردی بر وی وارد شد و به حضرت عرض کرد آیا اسم من در شمار شیعیان است؟ حضرت صفحهای که چیزی روی آن نوشته نشده بود به ایشان نشان دادند به وی گفتند: نگاه کن! در انتهای صفحه اسم او نوشته شده بود.
فرمودند: بله نام تو در کتاب مبین در زمره شیعیان ما است، این از مواردی است که حضرات معصومین اجازه اظهار داشتهاند.
در عبارت«فبحقّ» باء قسم ذکر شده؛ یعنی شما را قسم میدهم به خدایی که شما را بر سرّ امین دانسته است و شما را راعی خلق نموده. در همین جا به داستان کودکیها اشاره کنیم. در کودکی بازی میکردیم و چنین میگفتیم: گرگم و گله میبرم و چوپان دارم نمیگذارم، چوپان داشتن در بازیهای کودکانه نگرانی و اضطراب را کاهش میداد….
«وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي»
شما را به خدایی قسم میدهم که طاعت شما را در کنار طاعت خود قرار داده است، شما نیز از خدا طلب کنید تا به عنوان هبه گناهان مرا ببخشد.
حال که خدای سبحان حضرات معصومین را راعی و چوپان خلق قرار داده و زائر وجود مقدس امام را به این جایگاه قسم میدهد، قسمتان میدهم به خدایی که از شما خواست تا چوپان خلائق باشید و شما چوپانی خلائق را پذیرفتید همچنین «وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِهِ» قسمتان میدهم به خدایی که نزدیک کرد اطاعت از شما را به اطاعت از خودش و فرمود:«اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم» در راس اولی الامر شما معصومین قرار دارید، شما را به خدایی قسم میدهم این امتیازات را به شما عطا کرد.
«لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي» یعنی «لا يقع منكم شيء إلا استيهاب ذنوبي » امری از شما واقع نشود مگر آنکه بخشودگی گناهان مرا طلب کنید.
زمانی که زائر با این شدت حضرات معصومین را قسم میدهد یعنی او عزم جزم دارد که با گناه از محضر معصوم خارج نشود، عزم جزم دارد که همه گناهان او یک باره مورد بخشودگی قرارگیرد.
زائر در این فراز به حجم و میزان گناهان خود کاری ندارد؛ زیرا باور دارد اگربه اندازه کوه هم باشد با تصرف حضرات معصومین و شفاعت آنان بخشودگی حاصل میشود. نکته جالب این است که با عبارت«لمّا» در خواست عفو فورا میکند.
اگر از عبارت عفو و غفران استفاده نشده و عبارت «استوهبتم ذنوبی» ذکر شده از آن روست که هبه به کسی داده میشود که ممکن است استحقاق آن را نداشته باشد زائر اعلام میدارد من مستحق شفاعت و وساطت شما نیستم اما چون شما در این جایگاه رفیع قرار دارید از شما میخواهم از جایگاه خویش برای بخشش گناهان من استفاده کنید.لازمه هبه استحقاق نیست، جایگاه امین الهی شما اقتضا می کند که این هبه را به گناهکار پناهنده داشته باشید دست شما باز است.
«كُنْتُمْ شُفَعَائِي» عرب به دو چیزي كه ابتدا از هم جدا بودند و اكنون به هم چسبیده اند شفع میگوید
زائر با عبارت «كُنْتُمْ شُفَعَائِي» از حضرات معصومین می خواهد با وساطت ان بزرگواران از گناهان پاک شود تا به واسطه این تطهیر قابلیت تقرب به آنان را داشته باشد.
فعل «لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي» مضارع محقق الوقوع است که در حکم ماضی است، یعنی از شما معصومین می خواهم در قیامت که بعداً واقع می شود گناهانم را به من هبه کنید. با این عبارت زائر هم یقین به جایگاه رفیع معصوم دارد و هم یقین دارد معصومین برای او از خداوند طلب بخشش و مغفرت میکنند و هم یقین به شفاعت ان بزرگواران در قیامت دارد.
اینکه افعال به صورت ماضی آمده است با این که قانوناً باید به صورت مضارع میآمد به این معنی است که بخشش و مغفرت قیامت برای زائر امری یقینی و امضا شده است.
بعد از سلامهای متوالیای که از سوی او به معصومین ابلاغ شده حال فقط در پی اطاعت عاشقانه و دائم است نه اطلاعتی موقت، او آمده تا عهدنامهای را امضا کند:«إِنِّي لَكُمْ مُطِيعٌ» بدرستی که من مطیع شما خواهم بود. ضمیر متکلم وحده «من» به صورت تاکید با حرف «انّ» بیان شده و نشانگر این است که زائر در اطاعت از معصومین به دیگران توجهی ندارد بلکه اطاعتی بی قید و شرط و بدون چون و چرا دارد و همانگونه که مطیع بی قید و شرط خداوند است از حضرات معصومین نیز اطاعت کند.
تاریخ جلسه :98/7/17 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»