مقدمه
به لطف حضرت حق بعد از پایان زیارت جامعه دعای وداع حضرات معصومین را بررسی کردیم که بعد از زیارت چه درخواستهایی مطرح میشود، طبیعی است بعد از این تعداد سلامی که از طرف زائر به پیشگاه معصوم عرضه میشود گویا مزور به زائر اذن درخواست را عطا میکند و وساطت او را در عرصه درخواست به عهده میگیرد، طبیعی است که این درخواستها باید بهترین درخواستها باشد تا زیارت زائر موجب کمال و رشد بیشتر وی شود.
در دعای بعد از زیارت به این فراز رسیدیم:
«وَ جَعَلَنِي مِمَّنِ انْقَلَبَ (ینقلب) مُفْلِحاً مُنْجِحاً غَانِماً سَالِماً مُعَافًى غَنِيّاً فَائِزاً بِرِضْوَانِ اللَّهِ وَ فَضْلِهِ وَ كِفَايَتِهِ»
زائر چون از میزان نیازمندیهای خویش و از شدت آن آگاه شده همه درخواستها را برای خود طلب میکند و از خدای سبحان درخواست میکند: خدایا! مرا در شمار گروهی قرار دهد که چون از زیارت برمیگردند به خصوصیات ذکر شدهای که در زیارت بیان شده آراسته شوم.
«انْقَلَبَ» پیام بسیار واضح و روشنی دارد، بدین معناکه زائر بعد از هر زیارتی زندگی عادی خویش را از سر گیرد و تمنای اعتکاف در آن زیارتگاه یا اقامت دائم در آنجا را ندارد. عبارت «انْقَلَبَ» معلوم میکند که زائر بعد از زیارت باید به زندگی صحیحی برگردد که انعکاس انوار زیارت در زندگیش مشاهده شود، ـ این عبارت باید قابل توجه کسانی باید قرار گیرد که در پایان هر زیارت از مزور درخواست می کنند ای کاش ما را همین جا ونزد خود نگه میداشتید ـ در حالیکه متن این دعا خلاف این امر را اعلام میکند و من بارها افرادی را در زندگی دیدهام که اقامت را در زیارتی درخواست کردهاند اما اقامت ابداً به نفع آنها تمام نشده است و اقامت برای آنها نورانیتی ایجاد نکرده.
«جَعَلَنِي مِمَّنِ انْقَلَبَ» خدای سبحان من را در شمار کسانی قرار دهد که چون از زیارت باز میگردند به این صفات آراسته شدهاند «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً»[1].
خصوصیاتی که در هنگامه بازگشت از زیارت در زائر باید مشاهده گردد این چند خصوصیت است:
«مُفْلِحاً»
فلاح یعنی رسیدن به مقصود و کامروا شدن، یعنی امیدوارانه زندگی کردن و ندیدن ناکامی در زندگی، به همین جهت زائر درخواست کامروایی از خدای سبحان کامروایی میکند و البته این کامروایی به واسطه زیارت این بزرگواران محقق میشود، یکی ازخصوصیات زیارت آنست که زائر بعداز زیارت احساس ناکامی نمیکند.
او سرگردان و رها نیست، مقصود و مطلوبی دارد و در هر زیارتی طالب و قاصد است و وسیله دستیابی به مطلوب و مقصود خویش را همین زیارت می داند یعنی:
من که امروزم بهشت وصل حاصل می شود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
«مُفْلِحاً» اشاره دارد به این که ظاهر یک فرد کامروا مملو از نشاط و سرور و خوشی است، به عنوان مثال اگر فردی زحمت لازم برای موفقیت در کنکور کشیده و زحمت او ثمره داده و رتبه بالایی نصیبش شده چقدر ظاهراً احساس کامروایی میکند؟ در زیارت نیز زائر باید احساس کامروایی نماید؛ زیرا کام او رسیدن به معصوم بود که در زیارت محقق شد به همین جهت گویا هیچ درخواست دیگری ندارد.
من که امروزم بهشت وصل حاصل می شود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
پس تامل بفرمایید ظاهر زائر نیز باید پس از هر زیارتی مملو از شادمانی و کامروایی باشد، هرگز خویش را دست خالی در هنگام مراجعه نمیبیند.
«مُنْجِحاً»
نجاح رسیدن به مطلوب به سرعت و محقق شدن مطلوب است؛ یعنی اینکه زائر حقیقتا احساس کامروایی می کند نه در عالم خیال، مرتفع شدن موانع را به سرعت میبیند نه اینکه منتظر مرتفع شدن موانع باشد.
نکات
قبل از اینکه به ادامه بحث بپردازیم به نکاتی چند اشاره می کنیم وسپس بحث را ادامه میدهیم
«جَعَلَنِي مِمَّنِ» زائردر این عبارت تصریح میکند تنها او نیست که از این امتیازات بهرهمند میگردد بلکه گروه کثیری در همان زمان صاحب این صفات میشوند و او عاجزانه استدعا می کند که در زمره آن گروه قرار گیرد، یعنی زائر نمیخواهد فقط خود به تنهایی نمره 20 را به دست آورد بلکه میخواهد در میان کسانی قرار گیرد که آنان نمره 20 را دریافت نمودهاند همچنین تنها در جمع آنان بودن را طلب نمیکند بلکه میخواهد از آنان باشد، او صرفاً حضور در جمع خوبان را درخواست نمیکند، بلکه زیارت را بهانهای میداند که خود نیز یکی از خوبان گردد.
البته من معتقدم همه این صفات چون مطلق ذکر شده است اعم از دنیا و آخرت است؛ یعنی زائرخود را در هر دو عالم کامروا میبیند.
نکته قابل توجه دیگر اینست که همه این صفات مذکور به صورت اسم فاعل ذکر شده؛ یعنی زائر هم در حال حاضر خود را صاحب این صفات میبیند و هم در آینده، گاه انسان پس از پایان زیارت حال خوشی دارد اما وقتی به زندگی روزمره خویش باز می گردد حال او حال مناسبی نیست، در اینجا زائر درخواست میکند هم فعلا و هم در آینده این صفات را دارا باشد. (یعنی زائر پس از زیارت منتظر استجابت نیست یقین به استجابت در زمان زیارت دارد گرچه ممکن است برای دریافت پاسخ سالها زمان لازم باشد اما یقین به استجابت دارد).
نکته ای که در همه این صفات مشاهده میشود این است که این صفات نکره ذکر شدهاند؛ یعنی کامروایی که خود من هم از میزان آن مطلع نباشم، سودی که نهایت این سود را نتوانم تصور نمایم؛ زیرا ممکن است اطلاع از حقیقت این اوصاف موجب توقف یا عجب یا غرور زائر گردیده و او را از ادامه سیر منع کند.
«غَانِماً»
خدایا من را بعد از این زیارت به گونهای قرار بده که غنیمتی به دست آوردم، مثلا اگر در عرصه جنگ ساعت قیمتی از سپاه مقابل نصیب رزمندهای شد به نظرش غنیمت میآید اما جعبه کبریت رزمنده عراقی برای بسیجی ما غنیمت محسوب نمیشود، این مثال را از این جهت عرض کردم که اعلام کنم غنیمت شیئ ارزشمندی است که نصیب زائر میگردد، پس زائر در دعای خویش درخواست امور ارزشمند و قیمتی را نموده به نظر بنده با کلمه « غَانِماً » گویا زائر از خدای سبحان می خواهد از درخواست های پست و بی ارزش وی ممانعت نموده و او را هدایت به درخواست های نفیس و گرانقدر نماید. مثلا مصاحبت با انبیا و صدیقین و شهداء و قرار گرفتن در رتبه ابرار و نیکان، رفاقت با حضرات معصومین که این همه غنیمتی است و زائر به خود اجازه می دهد طلب غنیمت نماید.
« سَالِماً» زائر عاجزانه درخواست می کند تا عطایایی که در این زیارت و با وساطت معصوم نصیب او شده از هر گزندی مصون بماند، هیچ آسیبی در فتنه های روزگار نه بر آن عطایا وارد شده و نه بر خوداو وارد شود، به گونه ای که زائر با قلب سلیم در عالم دیگر ورود نماید، « يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون* إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم»[2]
زائردر محضر کریم تنها درخواست موجودی نمی نماید، بلکه موجودی را طلب می کند که در گذر روزگار حتی در عالم برزخ و قیامت هم از هر آسیبی مصون بماند، از نگاه بنده رمز این سلامت محبت و ولایت اهل بیت است که هرچقدر این محبت در زندگی فرد عمیق تر و پررنگ تر باشد مصونیت او را در امور مختلف افزایش می دهد.
« مُعَافًى » درخواست دیگر زائر این است که به او عافیت عطا شود، « مُعَافًى » در اینجا معنای اسم مفعولی دارد نه اسم فاعل، یعنی آن چنان این زیارت به زائر بصیرت می دهد تا در فتنه های روزگار عبور صحیح نموده و اسیر فتنه ها نگردد،
« مُعَافًى » به این معنا است که زائر تقاضا می کند فتنه با ولایت معصوم یا اصلا آسیبی براو وارد نکند ویا اگر در فتنه قرار گرفت فتنه به دین و دنیای او هیچ آسیبی وارد ننماید، یعنی «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة»[3] و او خوب می داند که هم با خوشی ها در معرض آزمون است و هم از طریق ناخوشی ها، گویا با این کلمه « ُعَافًى » شکر در خوشی ها و صبر در ناخوشی ها را طلب نموده تا فتنه به دین و دنیای او صدمه ای وارد نکند.
زائر خوب می داند که همواره در معرض آزمون است اما زیارت را وسیله بسیار مفیدی شناخته تا باآن رتبه لازم را در آزمون به دست آورد، زائر می داند که علی الدوام غربالگری صورت میگیرد و در هر مرحله ای ریزشی است وبه نظر بنده زائر از خدای سبحان با کلمه « مُعَافًى » این درخواست را می نماید « ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْق[4]» .
« مُعَافًى » سلامت جسم و روح است گویا در این کلمه زائر حسن خلق و شرح صدررا تقاضا می نماید، عافیت اعم از صحت جسم و روح است بلکه شرح صدر را نیز طلب می کند ،زائردر کلمه « مُعَافًى » خود را مفعول دیده و از خدای سبحان عافیت دین و دنیا و آخرت را مطلقا طلب می نماید.
درخواست دیگر زائر این عبارت است «غَنِيّاً» خدایا من را در زمره کسانی قرار بده که بی نیاز هستند، این بی نیازی یعنی فرد هرگز خود را محتاج خلق نبیند ودریافت روزی او فرلوان باشد همچنین از سوی دیگر طاعات و حسنات زیاد داشتن است . او با عبارت «غَنِيّاً» درخواست می کند چنان موجودی وی زیاد باشد که وظیفه خود بداند بدون هیچ مزد و منتی به دیگران پرداخت لطف داشته باشد.
با ادبیات دیگری در این کلمه «غَنِيّاً» گویا زائر برای خود برنامه ریزی می نماید که زندگی را هرگز به بطالت سپری ننموده بلکه طاعات لازم را به حول و قوه حق و دعای معصومین کسب کند، تا بی نیاز از درخواست پاداش در قیامت از دیگران گردد، پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در روایتی نقل می کنند که مادر سلیمان بن داوود به او گفت « قَالَتْ أُمُّ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ لِسُلَيْمَانَ ع يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ كَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّيْلِ فَإِنَّ كَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّيْلِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقِيراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ.» [5] بپرهیز از این که شب زیاد بخوابی خواب طولانی در شب موجب می شود دست بنده در قیامت از حسنات خالی باشد، پس زائر وقتی طلب غنا می نماید، یعنی خدایا روز و شب من مملو از طاعت تو باشد تا از خلق بی نیاز گردم. در عین این که رزق مادی زیادی را طلب می کند( چون در عبارات جلوتر است اینجا توضیح داده نمی شود)برای دنیا وقیامت خود نیز طلب بی نیازی ازخلق دارد
پس اگر بعضی از ما از مناعت طبع محروم بوده و به هر شکلی خود را محتاج اطرافیان می دانیم نیاز به زیارت مجددی داریم که در آن زیارت این درخواست بر آورده شود. احتیاج اعم از عاطفی مادی احترامی و سایر احتیاجات است، باید زائر به خویش فرمان دهد مولای او آن چنان وی را در دنیا و آخرت تامین می نماید که از همه مخلوقات مستغنی می گردد.
طبیعی است که اگر در زیارت انسان به مفاتح الغیب راه پیدا کند و به کلید داران گنجینه های حق روی نماید قطعا بهره لازم از این رویکرد نصیب او می شود.
«فَائِزاً بِرِضْوَانِ اللَّهِ وَ فَضْلِهِ وَ كِفَايَتِهِ» فوز هم به معنی کامروایی هم به معنی دست یافتن به مقصود است،
اما در این جا فائز مقید به سه امر در یک نگاه شده است؛
1-او خواهان فوز به بهشت نیست بلکه خواهان فوز به رضوان الهی،2. فوز به فضل الهی، 3. فوز به نام کافی، حضرت حق است . همت متعالی زائر در این عبارت جلوه گر می شود که او طالب بهشت نیست بلکه می خواهد به رضای حق نائل شود، مژده بده مژده بده یار پسندید مرا.
«فَائِزاً بِرِضْوَانِ اللَّهِ» زیارت می تواند چنان قدرتی داشته باشد که زائر را مرضی حق قرار دهد، یعنی زیارت آن چنان پرشی نصیب انسان نماید که نه تنها از خواست خویش صرفه نظر نموده و نه تنها از نعیم بهشت نیز گذر می نماید بلکه تنها و تنها پسند حق را طلب نموده و بلند همتی خویش را در این عرصه به نمایش می گذارد.
طبیعی است که زائر در این جایگاه از بهشت هم بهره مند است، زیرا چون که صد آمد نود هم پیش ما است اما او با زیارت آموزش می گیرد به نود اکتفا ننموده و طالب صد باشد.
« فَائِزاً بِرِضْوَانِ اللَّهِ » زیارت نردبانی است که انسان به وسیله آن نه تنها از دنیا بالاتر میرود بلکه سر به عقبی هم فرود نمی آورد و صرفا طالب رضای حق می گردد.
گویا در این عبارت زائر از خدای سبحان طلب می کند که خدا از او راضی شود، اگرحضرات معصومین از او راضی شوند رضای معصوم سبب رضای خدا است، در این صورت در یک جایگاه ویژه ای داخل می شود که نامی جز « جَنَّتي» ندارد«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة فَادْخُلي في عِبادي وَ ادْخُلي جَنَّتي »[6] در خواست دیگر زائر این است که به فضل خدا نائل شود یعنی اموری که هرگز استحقاق وی نیست او در زیارت به دنبال درخواست عطا نیست، بلکه یقین دارد خدای سبحان قابلیت لازم را برای دریافت کاملترین عطایا در اختیار او قرار می دهد به همین جهت هیچ محدودیتی برای درخواست قائل نیست.
« فَضْلِهِ » زیاده ای نامحدود بی کران، « كِفَايَتِهِ » زائر از خدای سبحان درخواست کامروایی می کند با این سه علامت که 1 رسیدن به رضایت حق است 2 مواجه شدن با فضل رب است 3 کامروایی که کفایت خدا را در زندگی مشاهده کند، لحظه ای و ذره ای به دیگران واگذار نگردد گویا به همه عالم این ندا را سر می دهد « حَسْبِيَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِينَ وَ حَسْبِيَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ وَ حَسْبِيَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِينَ وَ حَسْبِيَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِين»[7] .
دیگر اندک دغدغه ای در زندگی زائر مشاهده نمی گردد زیرا اگر خدای سبحان تامین امور او را می نماید که ذره ای کاستی در زندگی وی مشاهده نمی شود.
« فَائِزاً بِرِضْوَانِ اللَّهِ وَ فَضْلِهِ وَ كِفَايَتِهِ » اگر باء برضوان باء سببیت باشد یعنی رسیدن به همه این جایگاه ها صرفا به فضل حق است، صرفا به پسند حق صورت می کیرد به تامینی که خالق نسبت به بنده خویش اعمال نموده و درغیرایت صورت شایسته رسیدن به این جایگاه و حضور در میانه این افراد نیست.
زائر پس از زیارت غریب نیست زیرا از خدای می خواهد از کسانی باشد که یک چنین خصوصیاتی را دارند پس بین او و آن افراد جذبه ای حاصل شده و تعاملات صحیحی صورت می گیرد حتی اگر آن افراد علی الظاهر در این عالم نیستند، اما ارتباط زائر با آنان ارتباط گسترده ای است.
بعضی از افراد که گمان می کننددر زیارات دعای وداع را نباید بخوانند توجه داشته باشد چه امتیازات بزرگی را از با اظهار نکردن این نیازها از دست می دهند، و جالب اینجا است که ازائر همه این درخواست ها را در حد معمول نمی خواهد بلکه در بالاترین سطح ممکن درخواست می کند.
« بِأَفْضَلِ مَا يَنْقَلِبُ بِهِ أَحَدٌ مِنْ زُوَّارِكُمْ وَ مَوَالِيكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ وَ شِيعَتِكُمْ » زائر در زیارت باید زیاده طلب بوده و نگران زیاده طلبی نباشد زیرا داد او را قابلیت شرط نیست بلکه شرط قابلیت داد او است، او خوب می داند که در هر زیارتی وجود گسترده ای به وی عطا شده که امکان قبول همه دریافت ها را دارد، شنیده اید که حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام وقتی به سائل عطایی می دادند باربر و شتری را در اختیار سائل قرار می دادند تا سائل نگران حمل بارِ عطا شده نباشد، در زیارت حضرات معصومین علیهم السلام زائردر اذن دخول افضلیت را درخواست می کند که پاسخ او برترین نوع پاسخ در میان زائران باشد، در پایان زیارت هم درخواست ما این است که افضل زیارات برای ما ثبت شده باشد، البته به نظر بنده افضل به معنای کثرت نیست، بلکه کیفیت زیارت به گونه وشکلی باشدکه حب لازم در او وجود داشته، شوق لازم در او نمایان شده، معرفت لازم در او ظهور نموده و پاداش خاص در اختیار وی قرار گیرد، به نظر بنده زیارت وقتی می تواند افضل باشد که زائر از آغاز تا پایان برای خود هرگز وجودی قائل نبوده و همه داده های الهی را خارج از استحقاق خویش شمرده و با ادبیات اهل معرفت به فنا رسیده باشد، در این جا است که می تواند صاحب برترین مدارج شده و بالاترین مقامات معرفتی را کسب نماید،
دقت بفرمایید در زیارت حضرات معصومین انبیاء زائر اند، شهداء زائر بوده، اولیاء زائر می باشند، به تعبیر مرحوم آیه الله بهجت در زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام حضرت عیسی و حضرت مریم زائر است اماهرگز فکر کرده اید وقتی ما در پایان زیارت می گوییم « بِأَفْضَلِ مَا يَنْقَلِبُ بِهِ أَحَدٌ مِنْ زُوَّارِكُمْ وَ مَوَالِيكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ وَ شِيعَتِكُمْ » درخواست چه نوع زیارتی را داریم؟ با کیفیت ترین زیارت در محضر شما معصومین چه زیارتی است؟ و به چه کسی نسبت داده می شود؟ زائر آن زیارت با کیفیت را طلب می کند زیارتی که می توان به جرات گفت زیارتی افضل از زیارت ملائک و افضل از زیارت بسیاری از انبیاء،« بِأَفْضَلِ مَا يَنْقَلِبُ بِهِ أَحَدٌ مِنْ زُوَّارِكُمْ وَ مَوَالِيكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ وَ شِيعَتِكُمْ » آنچه مهم است این امر است که این زائر خود را نه در زمره زوار نه در زمره موالی و نه در زمره محبین و نه در زمره شیعیان می داند در حالی که خود را از این چهارگروه پایین تر می شمارد اما با فضل حق در خواست می نماید جایگاهی برتر از اینان به او عطا شود، یعنی زائر نهایت خضوع خویش را در این زیارت اعلام می کند بالاترین زوار شما شاید شیعیان و سپس دوستان شما و سپس آزادشدگان در حریم شما و زائران شما باشند من خود را تحت هیچ یک از این عناوین نمی بینم اما چون فضل حق را در حریم شما بسیار مواج مشاهده می کنم عاجزانه از حضرت حق درخواست می کنم با کیفیت ترین زیارت را به فضل و کرم خود برای من رقم زند.
ان شالله زیارت گاه ها به زودی زود باز شود و همه ما زیارت از نزدیک حضرات معصومین را داشته باشیم زیارتی که با معرفتی بیش از زیارت سابق صورت بگیرد و توشه ما از این زیارت بیش از زیارات سابق ما باشد.
تاریخ جلسه: 99/1/20
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] المقنعه، ص44
[2] شعراء/88و89
[3] انبیاء/35
[4] کامل الزیارات ص179
[5] من لا یحضره الفقیه ج3ص556
[6] فجر27 تا30
[7] عیون اخبارالرضاعلیه السلام ج1ص305