ناچیز دیدن کار خود
یکی از اموری که در زندگی اسلامی حتما باید رعایت شود، اندکدیدن کارهای درستی است که انجام میدهیم. امام سجاد علیهالسلام میفرماید:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی»[1]
«بار خدایا! شب و روز را در حالی میگذرانم که کردار خود را ناچیز میشمارم.»
ما نباید فکر کنیم پُر و زیاد کار میکنیم. ناچیز دیدن کارهای مثبت، محرکی است برای انجام کارهای مثبت بیشتر.
آگاهی نسبت به رعایت نکردن حدود
در زندگی اسلامی باور داریم در خیلی از امور حد و اندازه را رعایت نکردهایم و از قاعدهها تجاوز داشتهایم. در فرازی از دعای ۵۲ صحیفه، امام سجاد علیهالسلام به این موضوع اشاره میکند:
«أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی ذَلِیلٌ، عَمَلِی أَهْلَكَنِی وَ هَوَای أَرْدَانِی وَ شَهَوَاتِی حَرَمَتْنِی»
«من خوار گزافکاری با خویشام و کردارم مرا به هلاکت افکنده و هوای نفسم نابودم کرده و شهوتهایم محرومم ساخته است.»
وقتی باور داشته باشیم که گاه شدت عمل و گاه کوتاهی داشتهایم، دچار خودباوری کاذب نخواهیم شد. آگاهی نسبت به کمکاریها و زیادهرویها سبب میشود برای هر روز زندگیمان اصلاحاتی را در نظر بگیریم و خود را مستغنی از اصلاح ندانیم.
نکوهش ترس از مردم
در نگاه دینی هرگز ترس از مردم نباید بر وجود ما حاکم شود. در صحیفه سجادیه چنین آمده است:
«وَ اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِكَ عَمَلًا لَا أَتْرُكُ مَعَهُ شَیئاً مِنْ دِینِكَ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ»[2]
«و مرا در عرصه خشنودیات به عمل و کوششی به کار گیر که با آن چیزی از دینت را به خاطر ترس از مردم رها نکنم.»
یکی از درخواستهای ما از خدا این است که ما را در اموری به کار گیرد که مورد رضای اوست. به خاطر حرف مردم یا ترس از مردم نمیتوان قسمتهایی از دین را فاکتور گرفت. در زندگی دینی، پسند خدا مهم است. پسند مردم همیشه با پسند خدا یکی نیست. رعایت پسند مردم دور شدن از زندگی دینی است. در زندگی دینی ترس از مردم وجود ندارد و آنچه که هست رضایت خداست و بس.
ترجیح عمل محبوب خداوند بر سایر اعمال
گاهی ما اعمال خوب انجام میدهیم؛ ولی با آن عمل محبوب نمیشویم، زیرا عمل واجبی را ضایع میکنیم تا عمل مستحبی انجام شود.
«أَسْأَلُكَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ»[3]
«عملی را از تو درخواست میکنم که هر کس آن را انجام دهد به خاطر آن دوستش داری. »
خدایا! از تو میخواهم توفیق عملی را نصیب من کنی که با آن نزد تو محبوب شوم. این کار نباید بدعت باشد و حقالناس به گردنم بیاورد یا به واجبات من صدمه وارد کند. در سبک زندگی اسلامی ما فقط به دنبال انجام کار نیستیم، بلکه میخواهیم از طریق آن کار محبوب خداوند شویم.
پرهیز از غصه
در سبک زندگی اسلامی چیزی بهنام «غصه» وجود ندارد، اگر غصه میخوریم مسلمانی ما باید مورد بررسی قرار گیرد.
«یا فَارِجَ الْهَمِّ وَ كَاشِفَ الْغَمِّ یا رَحْمَانَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْرُجْ هَمِّی وَ اكْشِفْ غَمِّی»[4]
«ای زدایندۀ اندوه و برطرف کنندۀ دلتنگی و غصه! ای بخشایندۀ در دنیا و آخرت و مهرورز در هر دو جهان! بر محمد و آل محمد درود فرست و اندوه مرا بزدای و دلتنگی و غصهام را برطرف کن.»
خداوند «فارج الهمّ» است و میتواند گشایش خاص برای ما ایجاد کند. ما باید تدبیر داشته باشیم و اجازه ندهیم غصهها عارضهای در ما ایجاد کنند و آسیبی به جسم و روح ما وارد شود.
تدبیرهای ظاهری همراه با ذکر و توسل و زیارت لازم است؛ اما غصهخوردن توجیه شرعی ندارد. نگاه ما باید به امور زیبا باشد و چشماندازهای بلند را در نظر داشته باشیم. ناامیدی گناه کبیره است. ما از هیچ چیز ناامید نیستیم. اگر چیزی دیر به ما داده میشود، اقتضای حکمت خداوند است.
یادآوری الطاف خداوند در زندگی
یکی از مهمترین کارها در زندگی این است که دائم لطفهایی را که خدا در زندگی ما جاری کرده است بررسی کنیم. امام سجاد در صحیفه سجادیه به این الطاف اشاره میکند:
«وَ كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّیتَهَا عَنِّی، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَی، وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا، وَ عَافِیةٍ أَلْبَسْتَهَا، وَ أَعْینِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا، وَ غَوَاشِی كُرُبَاتٍ كَشَفْتَهَ.»[5]
«و چه بسا ابرهای گرفتاری که از من برطرف فرمودی و ابرهای نعمت که بر من باراندی و چه جویبارهای رحمت که روان ساختی و عافیت که بر من پوشاندی و چشمههای حوادث که به خاک انباشتی و پردههای غم که برطرف کردی.»
باید دائم به خودمان متذکر شویم که خداوند چه تحولات خاصی را در زندگی ما ایجاد کرده است. میشد حسود یا بخیل باشیم؛ اما خداوند ما را عافیت داد. چه نداریهایی که خدا برایمان جبران کرده و چه افتادنهایی که خدای سبحان بلندمان کرده است. در سبک زندگی اسلامی ما باید زمانی را صرف یادآوری گشایشهای خداوند کنیم. آن خدا، اکنون نیز هست و در جای جای زندگی ما حضور دارد. او الطاف بیکرانش را در همۀ مقاطع زندگی ما جاری کرده است. این یادآوری سبب شکرگزاری و اصلاح نگاه ما به زندگی میشود.
درخواست نصیب فراوان از خداوند
گاهی ما از اینکه درخواست نصیب فراوان از خداوند داشته باشیم شرم میکنیم. در حالی که امام سجاد علیهالسلام درخواست خیر فراوان را به ما آموزش می دهد:
« مَهْمَا قَسَمْتَ بَینَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ خَیرٍ أَوْ عَافِیةٍ أَوْ بَرَكَةٍ أَوْ هُدًى أَوْ عَمَلٍ بِطَاعَتِكَ، أَوْ خَیرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَیهِمْ تَهْدِیهِمْ بِهِ إِلَیكَ، أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً، أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیراً مِنْ خَیرِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ»[6]
«از تو میخواهم که هرچه میان بندگان مؤمن خود از نیکی و تندرستی و برکت و رهنمود یا توفیق عمل به طاعتت، تقسیم فرمودهای یا خیری به ایشان میدهی و با آن، آنان را به سوی خود رهنمون میشوی یا در نزد خویش، پایگاه و رتبۀ آنان را فرا میبری یا خیری دیگر از خیرهای این جهان یا جهان واپسین را به آنان میبخشی، برای من نیز بهرهای و نصیبی فراوان قرار دهی.»
ای خدایی که همیشه همه چیز را به من دادی، اکنون نیز بهتریناش را به من بده. خزینۀ خدا بزرگ است ؛ از خدای سبحان میخواهیم در مادیات و در معنویات روزی ما را فراوان کند. گاهی ما چون گدایان عمل میکنیم و میگوییم فقط آخرت را میخواهیم و دنیا را باید رها کرد! در حالی که از خیر این دنیا و آن دنیا باید بیشترین سهمیه را طلب کنیم. گاهی نیز شرم میکنیم که درخواستی از خدا داشته باشیم؛ اما باید بدانیم: «در گشاده است و صلا در داده، خوان انداخته» پس باید برویم و بگیریم. اگر فقط گوشۀ چشمی طلب کنیم به اندازۀ همان گوشۀ چشم به ما میدهند؛ چون خودمان بیشتر نخواستهایم.
پرهیز از کینه
امام سجاد علیهالسلام میفرماید:
« وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ»[7]
«و دشمنی مومنان را از دلم بر کن.»
در سبک زندگی اسلامی کینه وجود ندارد. هرچه توان داریم باید به کار گیریم تا کینه از دل ما پاک شود. کینه باید از دل ما برود تا الطاف خدا را دریافت کنیم. گاهی ذکر فراوان میگوییم؛ اما به نتیجه نمیرسد؛ زیرا کینه مانع میشود. کینه ما را قفل میکند.
منزلت اجتماعی
ما باید منزلت اجتماعی داشته باشیم و در جامعه نباید به چشم بد به ما نگاه کنند.
«وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَةً یصْغُرُ لَهَا قَدْرِی»[8]
«و مرا به فرومایگی که قدر و منزلت را بکاهد دچار مکن.»
خدایا مُهربد به ما نزن! مبادا نزد مردم بیارزش شویم و مُهر نامناسب به ما بزنند. در جامعۀ اسلامی باید خوب و خوبتر داشته باشیم. یکی خوشاخلاق و دیگری، خوشاخلاقتر است. یکی مؤدب و دیگری، مؤدبتر است. همۀ دستورات دینی ما برای آن است که از عزت اجتماعی خاصی بهرهمند باشیم و به هیچ صفت بدی معروف و مشهور نباشیم. بعضی اهل شکایت هستند. گرچه ممکن است واجد برخی بدیها باشیم؛ اما نباید بدی در ما ملکه شود و با آن بدی در جامعه معروف شویم.
مبارزه با وسوسۀ نفس
گاهی کار خیری را شروع میکنیم؛ اما نفس ما میگوید: تو این کار را خالصانه انجام نمیدهی، رهایش کن! هر کار مثبتی بخواهیم انجام دهیم وسوسۀ نفس میخواهد آن را از ما بگیرد. در زندگی اسلامی باید با وساوس نفسانی مبارزه کنیم.
«أَشْكُو إِلَیكَ یا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِیما وَعَدْتَهُ أَوْلِیاءَكَ، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَكَ، وَ كَثْرَةَ هُمُومِی، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِی»[9]
«ای خدای من! از ناتوانی وجودم نمیتوانم نسبت به آنچه به دوستانت وعده دادی شتاب ورزم و از آنچه دشمنانت را از آن برحذر داشتی دوری کنم و از اندوه زیادم و وسوسه نفسم به تو شکایت میکنم.»
نفس دائماً میخواهد ما را تضعیف و تحقیر کرده و در ما تردید ایجاد کند. نفس به ما میگوید: اگر میخواستی آدم شوی تا چهلسالگی شده بودی! در این سن با این سراشیبی تند نمیتوانی خود را عوض کنی! این لقمه برای دهان تو بزرگ است! ما باید دائم به وساوس نفس دست رد بزنیم و به خدا پناه ببریم. باید در جمع خوبان حضور داشته باشیم؛ زیرا انرژی جمع نمیگذارد وسوسههای نفس در سینۀ ما جولان دهد.
پرهیز از فاش کردن امور
امام جواد علیهالسلام میفرماید:
«إظهارُ الشَّیءِ قَبلَ أن یستَحكَمُ مَفسَدَةٌ لَهُ»[10]
«آشکار کردن چیزی پیش از استوار شدن، مایه تباهی است.»
این امر در زندگی ما از اهمیت ویژهای برخوردار است و ما کمتر به آن توجه میکنیم! اگر میخواهیم کاری انجام دهیم قبل از انجام کار نباید آن را فاش کنیم؛ زیرا یا انجام نمیشود و یا با چالشهای بسیاری مواجه خواهیم شد.گاهی فکر میکنیم گفتن به دوستان صمیمی اشکالی ندارد؛ در حالی که چنین نیست. بایستی بدانیم تا کاری محکم و قطعی نشده است، نباید آن را برای دیگران تشریح کنیم وتوضیح دهیم.
آراستگی
ظاهر ما به عنوان یک مسلمان همیشه باید آراسته باشد. اهل معرفت نباید ظاهر ژولیده داشته باشند. در سیرۀ پیامبر داریم که همیشه خود را برای دوستان آراسته میکردند:
«لَقَدْ كَانَ یتَجَمَّلُ لِأَصْحَابِهِ فَضْلاً عَلَى تَجَمُّلِهِ لِأَهْلِهِ وَ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ یحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذَا خَرَجَ إِلَى إِخْوَانِهِ أَنْ یتَهَیأَ لَهُمْ وَ یتَجَمَّلَ»[11]
«و خود را نه تنها برای خاندانش بلکه برای اصحاب خویش میآراست و میفرمود: خدا دوست دارد که بندهاش وقتی برای دیدن برادران از خانه بیرون میرود خود را آماده کند و بیاراید.»
گاهی افراد متدین میشوند؛ اما فقط از آنها کمال دیده میشود و جمالی از آنها مشاهده نمیشود. تجمل از باب تفعل است. (یعنی به زور خود را جمیل کردن) پیامبر میفرمود: خدادوست دارد بنده او وقتی به سراغ برادران دینیاش میرود خود را آراسته کند. برای این آراستگی، محدودیت سنی هم قائل نشدهاند. مؤمن حتی در عین نداری نیز باید آراستگی داشته باشد. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«المؤمنُ لَهُ ··· ، تَجَمُّلٌ فی فاقَةٍ»[12]
«مومن هنگام تهیدستی، آراسته است.»
پرهیز از ناچیز شمردن خدمات دیگران
ما نباید لطفی را که در حق ما میکنند، اندک حساب کنیم. کم حساب کردن لطف دیگران گناه است. پیامبر اکرم میفرماید:
«كَفَى بِالْقَوْمِ إِثْماً أَنْ یسْتَقِلُّوا مَا یقَرِّبُهُ إِلَیهِمْ أَخُوهُمْ »[13]
«و میهمانان را همین گناه بس که آنچه را برادرشان در برابرشان میگذارد کم شمارند.»
بسیاری از خانوادهها بر سر خرید عروسی، میزان سوغاتی، خلعتی و یا شیوۀ پذیرایی اختلاف پیدا میکنند. کاری که مردم برای ما میکنند باید به چشممان بیاید. در سیرۀ صحیح زندگی اسلامی کمشمردن لطف دیگران مذموم است؛ زیرا سبب کاهش ارتباطات و شکایت و درگیری میشود. «إِثْم» گناهی است که ضرر اجتماعی و بدآموزی دارد. سعی ما باید بر آن باشد که لطف دیگران به چشممان بیاید و به چشم نیامدن را گناه بدانیم.
تاریخ جلسه: 95/6/2 ـ جلسه 11
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. صحیفه سجادیه، دعای 52
[2]. صحیفه سجادیه، دعای 54
[3]. صحیفه سجادیه، دعای 54
[4]. صحیفه سجادیه، دعای 54
[5]. صحیفه سجادیه، دعای 49
[6]. صحیفه سجادیه، دعای 48
[7]. صحیفه سجادیه، دعای 47
[8].صحیفه سجادیه، دعای 51
[9]. صحیفه سجادیه، دعای 51
[10]. تحفالعقول، ج 1، ص 457
[11]. مفاتیح الحیاة، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص ۱۴۸
[12]. اصول کافی، جلد ۴، ص ۲۳۱، حدیث 2
[13]. مفاتیح الحیاة، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص ۲۹۶