به مناسبت شب ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام اجازه میخواهم ابتدای کلاس، روایتی را از آن حضرت نقل کنم؛ روایت زیبايى که در آن، حضرت ولیّ عصر علیهالسلام معرفی شده است.
مهدی در کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام
امام صادق علیهالسلام از امام حسین علیهالسلام نقل میکند: شخصی به محضر امیرالمؤمنین علیهالسلام مشرف شد و عرض کرد:
«نَبِّئْنَا بِمَهْدِيِّكُمْ»
«از مهدی خودتان به ما خبر دهید.»
حضرت فرمود:
«إِذَا دَرَجَ الدَّارِجُونَ وَ قَلَّ الْمُؤْمِنُونَ ذَهَب الْمُجْل»
«وقتى کسانی که باید بمیرند، مردند و مؤمنین اندک شدند و شورشگران از بین رفتند، مهدی ما در آن زمان است.»
آن شخص پرسید: «او از کدام طایفه است؟»
حضرت فرمود:
«مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْ ذِرْوَةِ طَوْدِ الْعَرَبِ وَ بَحْرِ مَغِيضِهَا إِذَا وَرَدَتْ وَ مَجْفُوِّ أَهْلِهَا إِذَا أَتَتْ وَ مَعْدِنِ صَفْوَتِهَا إِذَا اكْتَدَرَتْ لَا يَجْبُنُ إِذَا الْمَنَايَا اهَلِعَتْ وَ لَا يَحُورُ إِذَا الْمُؤْمِنُونَ اكْتَنَفَتْ وَ لَا يَنْكُلُ إِذَا الْكُمَاةُ اصْطَرَعَتْ. مُشَمِّرٌ مُغْلَوْلِبٌ ظَفِرٌ ضِرْغَامَةٌ حَصِدٌ مُخَدِّشٌ ذَكَرٌ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّهِ رَأْسٌ قُثَمُ نَشِقٌ رَأْسَهُ فِي بَاذِخِ السُّؤْدُدِ وَ غَارِزٌ مَجْدَهُ فِي أَكْرَمِ الْمَحْتِدِ. فَلَا يَصْرِفَنَّكَ عَنْ تَبِعَتِهِ صَارِفٌ عَارِضٌ يَنُوصُ إِلَى الْفِتْنَةِ كُلَّ مَنَاصٍ إِنْ قَالَ فَشَرُّ قَائِلٍ وَ إِنْ سَكَتَ فَذُو دَعَائِرَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَى صِفَةِ الْمَهْدِيِّ(ع). فَقَالَ: أَوْسَعُكُمْ كَهْفاً وَ أَكْثَرُكُمْ عِلْماً وَ أَوْصَلُكُمْ رَحِماً. اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ بَيْعَتَهُ خُرُوجاً مِنَ الْغُمَّةِ وَ اجْمَعْ بِهِ شَمْلَ الْأُمَّةِ فَأَنَّى جَازَ لَكَ فَاعْزِمْ وَ لَا تَنْثَنِ عَنْهُ إِنْ وَفَّقْتَ لَهُ وَ لَا تُجِيزَنَّ عَنْهُ إِنْ هُدِيتَ إِلَيْهِ هَاهْ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِ»
«از خاندان بنی هاشم، از بلندترین کوه عرب؛ دریای بیکرانِ آن است، هنگامی که وارد شود (کنایه از دریای علوم و دریای خیرات) و پناهگاه اهل آن است، زمانی که آورده شود. معدن برگزیدگانِ آن است، زمانی که کدورتی مشاهده شود. زمانی که مرگ نازل شود و گرفتاریهای مختلف برسد، در وجود او هیچ ترسی نیست و ضعیف نمیشود. هنکامی که مرگ نزدیک شود، امتناع و خودداری ندارد. زمانی که شجاعان به زمین میافتند و دوام نمیآورند، او از مواجهۀ با مشکلات اعراضی ندارد. برای اصلاح امت، دامن همت به کمر بسته است. موفق است و شیر بیشه است. دشمن را درو میکند و به او آسیب میزند. شمشیری است از شمشیرهای الهی. سالاری است که بسیار عطا میکند. اصل و ریشۀ او در بلندترین و فاخرترین شرافتها رشد کرده است. شرافت او در گرامیترین امور خالص محکم شده است. هیچکس شما را از بیعت با او منصرف نکند و هیچ چیز مانع بیعت شما با او نشود. غار او بسیار وسیع است. (و همۀ اهل عالم میتوانند به او پناه برند.) علمش با هیچکس قابل مقایسه نیست. بسیار اهل صلۀ رحم است.» سپس این گونه دعا کردند: «خدایا، قیام او را موجب خروج امت از غصه قرار بده، سرگردانی و تفرق امت را بهوسیلۀ او سامان بخش. اگر موفق شدی و مهدی ما را درک کردی، برای بودن با او عزم جزم داشته باش و از او به دیگری متمایل نشو. اگر به او رسیدی، از او عبور نکن (او غایت آمالات و کعبه مقصودت باشد، زیرا دستیابی به هر کمالی از طریق اوست، و لاغیر.)»
سپس امیرالمؤمنین علیهالسلام آهی کشید و فرمود: «چقدر مشتاق او هستم!»
درایت در روایت:
«أَوْسَعُكُمْ كَهْفاً»
غار، محل پناهنده شدن است. وجود مقدس امام زمان عجلاللهتعالیفرجه همچون پناهگاهی بسیار وسیع است که همگان را در خود جای میدهد. همانگونه که اصحاب کهف از ردههای مختلف اجتماعی بودند، هم فقیر در میانشان بود و هم صاحبمنصب و درباری؛ پناهجویان کهف ولایت نیز میتوانند از هر طیف و گروهی باشند.
هیچیک از ما نباید تصور کند برای پناهندگی به غار ولایت شایستگی ندارد. چه عالم و چه جاهل، چه عاصی و چه صالح، چه درخدمت و چه در غفلت، همه میتوانند حریم ولایت آن حضرت را مأمن و مأوای خود بدانند.
«أَوْصَلُكُمْ رَحِماً»
امام عصر عجلاللهتعالیفرجه پدر اُمت است، پدری بسیار مشفق و مهربان که بیشترین و عمیقترین پیوند را با ما برقرار میکند. میزان محبت بزرگترها به کوچکترها با میزان محبت کوچکترها به بزرگترها قابل قیاس نیست.
چقدر دلتنگ امام خود هستیم؟ چقدر با عشق، از او یاد میکنیم؟ چقدر مشتاق یاری و همراهی با او هستیم؟
امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در همۀ زمینهها بسیار افزونتر، مِهر و لطفش را به سوی زندگی ما روانه میکند.
«فَاعْزِمْ وَ لَا تَنْثَنِ عَنْهُ»
امیرالمؤمنین علیهالسلام توصیه میکند که اگر به امام خود رسیدیم، برای تداوم این پیوند، عزممان را جزم کنیم و از او به چیز دیگری متمایل نشویم. خیر دو دنیای ما در گرو نزدیکی به ولیّ الله است. در پرتو ارتباط با اوست که میتوانیم از الطاف الهی بهرهمند شویم و بهترین و کاملترین خیرات را دریافت کنیم.
بیایید توصیه حضرت امیر را جدی بگیریم و مراقب باشیم به بهانۀ امور مادی و وابستگیهای دنیایی از حضرت دور نشویم.
در طلب کمک و نصرت
سیدبنطاوس دعایی را برای فرج حضرت ولیّ عصر عجلاللهتعالیفرجه نقل کرده است که جوادالائمه علیهالسلام آن را در قنوت خود می خواند:
«وَ بَادِرْنَا مِنْكَ بِالْعَوْنِ الَّذِي لَا خِذْلَانَ بَعْدَهُ وَالنَّصْرِ الَّذِي لَا بَاطِلَ يَتَكَأَّدُهُ وَ أَتِحْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ مُتَاحاً فَيَّاحاً»
«خدایا از نزد خودت برای ما شتاب کن، به واسطۀ کمکی که پس از آن هیچ خواری و ذلتی نیست و (شتاب کن) با پیروزی و نصرتی که هیچ باطلی قدرت مقابله با آن را ندارد خدایا، برای ما از ناحیۀ خودت آمادگی بسیار گسترده ای را فراهم کن.»
با جلوهگری امام، باطل نابود میشود. همانگونه که خداوند فرمود:
«قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِل»
از حضرت جوادالائمه علیهالسلام درخواست میکنیم دعاگوی تک تک ما باشند تا از آن یاری و نصرت بهرهمند شویم. میخواهیم پس از برخورداری از آمادهسازی گسترده، با ظرفیتی وسیع، عنایات و کرامات امام را دریافت کنیم و جلوهگری آن امام همام را در وجود خود، شاهد باشيم.
خدا میداند با عنایت حضرت ولیّ عصر عجلاللهتعالیفرجه چه توانمندی و عزتى به ما داده میشود و چگونه در وجودمان، باطل از بين مىرود! همۀ رذائل اخلاقی باطل است، شرک باطل است، جهالتها، پليدىها و نازيبايىهاى فكرى و عملى باطل است. به يُمن وجود امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، همۀ اين امور باطل، چه در دنیای بيرون و چه در درون ما ريشهكن مىشود.
پس از این مقدمه، بهدنبال مبحث جلسات گذشته، فرازهایی از دعای ندبه را بررسی میکنیم. باور داریم یکایک عبارات دعا،حاكى ازآرزوهايى محقق شدنى است. اگر امکان امری برای ما موجود نباشد، درخواست آن، امری لغو است. براى چنين امورى، نه احساس نياز مىكنيم و نه طالبشان مىشويم. برای مثال، هيچگاه از خدا نمىخواهيم كه در آسمان زندگى كنيم؛ زيرا مكان حيات خود را زمين مىدانيم. بنابراين، يقين داريم همۀ تمناها و سؤالهاى ما در دعاى ندبه، امورى است كه امكان تحقق دارد.
يكى از اين درخواستها اين است كه صبح و شب مولاى خود را ملاقات كنيم.
«مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنُقِرَّ مِنْهَا عَيْناً»
«چه زمانی صبح و شبِ ما در محضر تو سپری شود [و از دیدار تو] چشمان روشن شود؟»
روز و شب با تو بودنم هوس است
در این فراز از دعا، با آرزوی ملاقات حضرت، بهگونهای دیگر درد فراق را بیان میکنیم و روز و شب، گذران با امام را تمنا داریم. در زیارت جامعۀ کبیره، حضرات معصومین را اصل و فرع خیر، معدن خیر و منتهای خیر میشناسیم؛ به همين جهت، با تحقق این درخواست، معنای حقیقی «روز به خیر» و «شب به خیر» را درک میکنیم؛ زيرا طالب همراهى با كسى هستيم كه سراسر وجود مقدسش خير است.
روز و شب با تو بودنم هوس است
بى تو بودن، نبودنم هوس است
رابطهای دو سویه
«نُغاد» و «نُراوِح» هر دو باب مفاعله هستند و بر امری دو طرفه دلالت میکنند؛ یعنی اگر همۀ عمر، صبح و شب به امام خود سلام دهیم؛ ولی آن حضرت اذن حضور ندهد، این ارتباط یک طرفه مایۀ قرة العین ما نمیشود. روشنی چشم ما زمانی خواهد بود که رابطه، دو سویه باشد. و این امکان برای همۀ ما موجود است. اگر این آرزو امکان تحقق نداشت، هر صبح جمعه از زمان آن سؤال نمیکردیم.
مثَل ما، مثَل کسی است که پس از خواستگاری، از تاریخ عقد سؤال میکند؛ پس واضح است «بله» را گرفته، اصل قرار ازدواج قطعی شده است و حال، میخواهد زمان آن را بداند.
وقتی میگوییم «مَتَى نُغَادِيكَ»، باور داریم که امکان وصال امری قطعی است و فقط جویای زمانش هستیم. مىدانيم قابلیت داریم که یا در دورۀ عمر به وصال حضرت برسیم یا در زمان ظهور، حضور داشته باشیم.
با گفتن «متی» و سؤال از زمان، گویا هر یک از ما به خود توجه میدهیم که آمادگی وصال را داری؟ امام که «نور الله» است و همواره جلوهگری دارد. باید تو نیز در مسیر قرب قدم بگذاری و برای وصال او بکوشی، وگرنه به حلاوت روشنی چشم نمیرسی. آری، اگر هیچ چیز در این دنیا موجب دلخوشی دائم ما نمیشود به این دلیل است که:
مایه خوش دلی آنجاست که دلدار آنجا است
مایۀ روشنی چشم
تا وقتی که وصال حاصل نشود همۀ خوشیها موقّت و کاذب است؛ اما زمانی که در حضور دلدار باشیم و روز و شبِ خود را با او سپری کنیم، همواره چشممان روشن است و دلمان، خوش.
دوام این امر، از مضارع بودن فعل «نُقرُّ» برداشت میشود؛ زیرا فعل مضارع بر زمان حال و آینده دلالت میکند.
«قرة العین»، یعنی آرام شدن چشم و خوششدن دل. زمانی که دنبال کسی میگردید، آنقدر میان مردم چشم میگردانید تا او را پیدا کنید. زمانی که او را بیابید و دیدگانتان به دیدارش روشن شود، خوشحال و خوشدل میشوید. در طول زندگی، همواره در پی دیدن جمال دلربای یوسف فاطمه، به هر سو نظر افکندهایم و زبان حالمان این بوده است:
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم، یا او نشان ندارد
آن زمان که دعاهای ما مستجاب شود و آن یار غایب از نظر رخ بنماید، چشممان به دیدار سیمای زیبا و نورانیاش روشن میشود و قرار میگیرد. پس از آن دیگر نگاه ما در پی دیگری نمیرود و هیچ امر دنیایی، سر سوزنی به چشم ما نمیآید.
در حقیقت، وقتی عشقی از سر معرفت دل را تسخیرکند، دیگر جایی برای حب دنیا باقی نمیماند. دیگر هر چقدر مظاهر دنیایی برای ما جلوهگری کند، چشم ما را نمیگیرد و محبتش به قلب ما راه پیدا نمیکند.
آیتالله بهجت، با عنایت به این فراز دعای ندبه، قائل بودند که برای زیارتها باید یک بار روز اقدام کرد و یک بار، شب.
در یکی از سفرهای آیتالله بهجت به مشهد، از ایشان سؤال کردند: چرا با وجود کهولت سن در هر شبانه روز، دوبار به زیارت می روید؟ یک بار کافی است. در پاسخ فرمودند: «مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَتَقَرَّ عُيُونُنَا» اگر بخواهید چشمتان آرام بگیرد، باید هم صبح به زیارت بروید و هم شب. با یک بار زیارت، آرامش حاصل نمیشود.»
«مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ»
«کی میشود که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم؟»
نگاه نگار
به محضر حضرت عرض میکنیم : آقای ما! میدانیم اگر بخواهیم تو ما را ببینی و به چشمت بیاییم، باید دور از رذائل و آراسته به فضایل باشیم؛ اما درد اینجاست که اگر کار به خودمان واگذار شود، ناتوانیم، جاهلیم، غافلیم و از خیل عشاق جا میمانیم. براى طهارت روح و جان، براى دورى از ناپاكیها و مزيّن شدن به نيكىها، به یاری شما محتاجیم.
مولاى مهربان! با یك نگاه، ما را از سيئات، دور و به حسنات، متصف نما. تمنا مىكنيم با دست الهی خود، تطهيرمان كنيد تا به چشم آمدنى شويم و لايق وصال يار. زبان حال هر یک از ما، این است: آقاجان! بيگانهها و ناخالصها به چشم شما نمىآيند. تا زمانى كه من، «من» باشم، نه در كوى شما آشنا هستم و نه عشقى خالصانه دارم كه لایق نگاه شما باشم. مرا از خودبينى و منيّت برهانيد تا بتوانم نگاه شما را طلب كنم و به اين ديدار اميدوار باشم.
به ذره گر نظر کند…
در این عبارت، توجهی جمعی را خواهانیم. نمیگوییم «ترانی»، بلکه میگوییم: «ترانا»؛ مایلیم همه با هم به چشم امام بیاییم.
در دیار ما که هر کالا به هر جا دَرهم است
خوب و بد، معیوب و سالم، زشت و زیبا درهم است
مهدیا، یاران خوبت را مکن از بد جدا
رو سیاه و روسفیدش جان مولا دَرهم است
در خواستمان را جمعی مطرح میکنیم، به این امید که به بهانۀ نظر به خوبان، ما هم به چشم مولایمان بیاییم. تنها خدای سبحان میداند که اگر منظور نظر حضرت شویم، چه عنایات و کراماتی را دریافت میکنیم!
شعر جناب حافظ را اینگونه تغییر میدهیم:
به ذره گر نظر لطف، پور بوتراب کند
به آسمان رَود و کار آفتاب کند
اگر امام زمان عجلاللهتعالیفرجه به ما نظر کند، وجودمان همچون خورشید میشود. اگر چشم او به ما بیفتد، انقلاب ماهیتی برای ما رخ میدهد و وجودمان به دیگران نور میبخشد. قبل از اینکه تمنا کنیم حضرتش را ببینیم، باید طلب کنیم که به چشم او بیاییم. لازم است برای لقای او به آمادگی و شایستگی لازم برسیم تا در لحظۀ دیدار امام، قدر محضرش را درک کنیم و تنها طالب خود حضرت باشيم.
یکی از بزرگان میگوید: «به نیت تشرف به محضر حضرت ولیّ عصر عجلاللهتعالیفرجه، چهل شب جمعه به مسجد جمکران رفتم. در آخرین شب جمعه خیلی منقلب بودم. با دلشکستگی در گوشهای نشستم و در حالى كه اشك مىريختم با خود گفتم شاید من خواهان او هستم؛ ولى او مرا نمىخواهد. سپس به حضرت عرض كردم: آقا جان! این همه زائر مشتاق از راههاى دور و نزدیک به عشق شما در اينجا جمع شدهاند، چرا جلوهای از خود نشان نمىدهید؟ ناگاه برايم مکاشفهای صورت گرفت. حضرت فرمود: به این جمع نگاه کن، ببین چند نفر من را میخواهند؟ به من نشان دادند كسانى كه خالصانه براى ظهور حضرت دعا مىكردند، تعدادشان کمتر از انگشتان دو دست بود. باقى زائران براى حاجت گرفتن آمده بودند!»
مراقب باشیم مبادا زمانی که به حضور حضرتش مشرّف میشویم در پی حاجات دنیویمان باشیم و او را براى رفع نيازهاى خود بخواهیم.
تاریخ جلسه: ۹۹/۱2/6 ـ جلسه 9
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»