«وَ حَوَائِجَ خَلْقِک عِنْدَک مَقْضِیة»
«خدایا نیازهای خلقت در نزد تو برآورده شده است.»
عبور از موانع و درک لذت حضور
تمرکز بر واژه «عندک» این واقعیات را آشکار میکند که اولاً زائر برای وصول به مقام حضور باید از موانع بسیاری عبور کند؛ ثانیاً زائر در مقام عندیت، لذت حضور را مییابد؛ یعنی زمانی که فرد از خودبینی و دیگربینی پرهیز کند و تمام توجه او به خداوند باشد،لذت حضور را میچشد.
تا نیست غیبتی، نبود لذت حضور
بیتردید تا انسان چشم امید به دیگران دارد و نقش و وجودی برای خود و دیگران قائل است، لذت حضور را ادراک نمیکند؛ اما زمانیکه از خود و دیگران غائب شود و هیچکس چشم او را پُر نکند، لذت حضور را میچشد.
درک مقام عندیت، انسان را به این بلوغ فکری میرساند که باید نیازهای خود را فقط به خداوند اعلام کند و اولویت نیاز خود را در معرفت و یافتن خداوند بداند، حیات و زندگی خود را در پی معرفت خداوند ترسیم کند و لحظهای غفلت از خداوند، موجب ترس او شود، زیرا در سیر جادۀ بندگی کم میآورد و خود را به منزلۀ مردهای متحرک میپندارد. غفلت از خداوند، انسان را ذلیل و محتاج غیر میکند.
زمانی که زائر مقام حضور را درک کند، محتاج نیست؛ چرا که در وصول به خداوند تمام نیازهای او برآورده میشود. در واقع همۀ نیازها بهانهای برای یافتن خداست.
به فرمودۀ آیتاللهحسنزادۀ آملی:
الهی تو را دارم؛ پس چه کم دارم، پس چه غم دارم
زمانی که سطح معرفت زائر افزایش یابد و به این باور برسد که باید نیازهای خود را فقط به خداوند اعلام کند، از افراد دیگر توقعی نخواهد داشت.
«یَسئَلُهُ مَن فِی السَّماوات وَ الارض کُلّ یَومٍ هُوَ فِی شأن»[1]
«تمام موجودات آسمانی و زمینی فقط از او درخواست میکنند و خداوند هر روز جلوۀ جدیدی دارد.»
از این رو هیچگاه در صفت رزاقیت او تکرار نیست.
جلوهگری دائم خدای سبحان
سوالی که ذهن را به خود مشغول میکند آن است که آیا در مقام حضور، نیازی وجود ندارد؟
در جواب بیان میشود: زائر در مقام حضور هر روز یک جلوۀ جدیدی از خداوند را طلب میکند. خداوند لحظهبهلحظه برای بندهاش جلوهگری جدیدی دارد. در یک لحظه اسم «رزاق» خود را نشان میدهد، در لحظۀ دیگر اسم «علیم» خود را و در لحظه بعدی اسم «قدیر»ش را. بنابراین هر لحظه جلوهگری جدیدی دارد و تکرار در درخشش اسماء وجود ندارد. در هر درخششی خدایی به نمایش گذاشته میشود که تا به حال چنین شناخت و معرفی برای زائر صورت نگرفته بود.
جدایی از رذائل، ثمرۀ وصال
قابل تأمل آنکه وصول به مقام عندیت، مسیر سختی است؛ اما اگر این وصال صورت بگیرد، زائر از رذائل اخلاقی جدا میشود. مثلاً زائر در مقام حضور از بخل جدا میشود و بهراحتی خرج میکند؛ چرا که بر این باور است که مقام عندیت جایگاه وصال به سرچشمۀ فیوضات است.
زائر در مقام عندیت، رجوع مردم را به خود، منت خداوند میداند؛ چراکه خداوند او را واسطۀ فیض قرار داده است تا خدماترسانی به مردم داشته باشد و به این امر واقف است که اگر خلق به خداوند رجوع کنند، خداوند مُجیب آنهاست؛ ازاین رو رجوع مردم را به خود، از موارد لطف و عنایت خداوند میداند که اعتبار او را افزون میکند. خداوند قاضیالحاجات است و همۀ حاجتهای بندهاش را برآورده میکند؛ بنابراین بر ما منت میگذارد که اجازه میدهد، نیازهای بندگانش به دست ما مرتفع شود.
زائر این مرحله را میدان آزمونی برای خود میداند و مغرور نمیشود. اگر در این آزمون نمرۀ قبولی کسب کند، تثبیت مقام عندیت را بههمراه دارد؛ درغیر این صورت از این مقام اخراج میشود.
دغدغۀ بقا در مقام حضور
انسان درپی معرفت این فراز، دغدغۀ حضور را دارد که باید همۀ فاصلههای بین خود و خداوند را برطرف کند. بهمیزانی که در جادۀ عبودیت سیر داشته باشیم، نهتنها محتاج خلق نمیشویم؛ بلکه خلق با اکرام بسیار به ما خدماترسانی دارند.
دریافت نگرش توحیدی
این فراز، نگرش توحیدی به انسان عطا میکند و در نتیجه همۀ خلق را فقط محتاج به خداوند میداند؛ از این رو قبل از اینکه محتاج عطای خلق باشد، خود را محتاج خود خدا میداند. اگر انسان خود را محتاج عطای خداوند بداند، عطای خود را میگیرد و میرود اما اگر زائر خود را محتاج خودِ خدا بداند، در حریم خداوند مستقر میشود و خداوند همه خلق را خادم او قرار میدهد.
این فراز امین الله، باب توقع از خلق را برای انسان میبندد و اگر بندگان به او خدماتی داشته باشند، فقط زبان به شکر فراوان میگشاید؛ زیرا آنان را واسطۀ خداوند میداند.
چنین فردی دائم با خود نجوا می کند:
کارساز ما به فکر کار ماست
فکر ما در کار ما آزار ماست
**********
«جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَک مُوَفَّرَه»
«جایزهها برای فردی که به تو اعلام نیاز کند، فراوان است.»
جایزههای فراوان
زائر در کلاس آموزشی امام سجاد علیهالسلام میآموزد که:
- درخواست باید به خداوند سبحان فقط عرضه شود؛
- درب اجابت همیشه باز است؛
- هیچگاه بر سینۀ داعی، دست رد زده نمیشود؛
- اگر فردی بهعنوان سائل به آستانۀ خداوند وارد شد، علاوه بر پاسخ به درخواست او، جایزههای فراوانی هم دریافت میکند؛ اضافاتی که اصلاً تصورش را نمیکند، در اختیارش قرار داده میشود. جایزۀ خداوند از جنس فعل فرد نیست؛ بلکه جایزه از جنس دیگری است. هر عملی بازتابی دارد و خداوند غیر از آن بازتاب، جوائزی را در نظر میگیرد. جوائزی به فرد داده میشود که مستدعی آن هم نبوده است!
اقسام سائلین
سائلین به دو گروه تقسیم میشوند:
- سائل تکوینی؛ یعنی وجود انسان از لحظۀ خلقت، فقیر الیالله است و فقر و نیاز به خداوند در وجود او نهفته است. در سائل تکوینی همواره محتاج بودن بنده، به ظهور میرسد؛ در نتیجه او را در معرض جایزۀ الهی قرار میدهد.
- فردی که در اوج دارایی و توانایی خودش را سائل میداند.
حضرت اباعبدالله در بخش پایانی دعای عرفه به نیاز فطری انسان اشاره میکند:
«أَوْقِفْنِی عَلَى مَرَاکزِ اضْطِرَارِی»
«خدایا! مرا را به قسمتهای اضطرارم مطلع کن.»
یعنی از این جهت که گام به هستی نهادم، همواره اضطرارم به نمایش گذاشته میشود، نه اینکه فقط در گرفتاریها نیاز خود را اعلام کنم. ما ممکن الوجودیم در برابر واجب الوجود. ما نیاز مطلقایم که برای لحظه به لحظۀ بودن، به او احتیاج داریم. بیشک هر انسانی برای استفادۀ صحیح از موجودی به او محتاج است.
ثمرۀ غفلت از اظهار نیاز به خدای سبحان
برخی افراد از فقر و نیاز دائمی خود غافلاند؛ در نتیجه از کسب جوائز خداوند خود را محروم میکنند. چقدر تفاوت است بین افرادی که دائماً فقر و نیاز خود را اعلام میکنند و افرادی که فقط در اوقات گرفتاری خود را نیازمند به خداوند میدانند؟!
تمام گرفتاریهای انسان به این علت است که خیالراحتی بر او حاکم میشود و از فقر و نیاز خود غافل. بهمیزانی که انسان احساس بینیازی از خدای سبحان داشته باشد، از جایزههای خداوند محروم میشود که بهنوعی چوب خداست.
امام سجاد علیهالسلام در دعای ۵۴ صحیفه میفرماید:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، [وَ کثُرَتْ ذُنُوبُهُ،] سُؤَالَ مَنْ لَا یجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِیثاً، وَ لَا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیاً [،وَ لَا لِذَنْبِهِ غَافِراً]غَیرَک»
«خدایا! از تو درخواست میکنم؛ درخواست کسی که نیازش شدید، و نیرویش ضعیف و گناهانش زیاد شده، درخواست کسی که برای نیازمندیش فریادرسی، و برای ناتوانیش نیرودهندهای، و برای گناهش آمرزندهای، غیر تو نمییابد.»
چگونگی قابلیت دریافت جایزههای الهی
هنگامی که خود را در تمام امور زندگی محتاج خدا ببینیم، وجودمان قابلیت دریافت جوائز الهی را پیدا می کند.
اساسأ همۀ جایزههای خداوند سبحان بابت معرفت و اعمال ما صورت میگیرد؛ البته قابل ذکر است که جایزههای خداوند بابت اعمال، قابل مقایسه با جایزههای مربوط به معرفت نیست؛ چون معرفت بسبار گستردهتر از عمل است که محدودیت دارد. پس باید همواره نیاز و فقر خود را به خداوند اعلام کنیم، تا قابلیت دریافت جوائز الهی را داشته باشیم.
مطمئناً خداوند فقط پاسخگوی نیاز انسان نیست؛ بلکه جایزه میدهد. همین که بنده درِ خانه خداوند را به صدا درآورد و درِ خانۀ دیگری را نکوبد، جایزۀ جداگانهای دارد. جایزههای وسیع الهی برای کسی است که همواره اعلام نیاز به خداوند را داشته باشد.
اگر همۀ عالم لحظهبهلحظه نیاز خود را به خداوند اعلام کند، از فیوضات و رحمات بینهایت خداوند ذرهای کاسته نمیشود؛ زیرا جایزههای الهی همیشه به وفور وجود دارد؛ جایزههای خداوند به همگی میرسد. مسلماً هر رجوعی به غیر، انسان را مشرک میکند؛ چرا که در این رجوع به نوعی اظهار نیاز به غیر است. رجوع به خداوند، جوائز توحیدی را بههمراه دارد؛ زیرا بنده، به خداوند نسبت یگانگی داده است و خداوندِ «خیر الشاکرین» جوائر فراوانی را در اختیار سائل قرار میدهد.
ناگفته نماند همین که زائر فقر و نیاز دائمی خود را در هر امری اعلام کند، مشمول جوائز وسیع خداوند قرار میگیرد.
استمرار فیوضات االهی
فیوضات الهی دائماً و پشت سر هم در حال بارش است و اصلاً تعطیلبردار نیست. قفل و بایگانی ندارد. واژه «عِنْدَک» این بارش دائمی را بیان میکند مثل هر نمازی که در حضور و با توجه قلب صورت گیرد. ذکر در محضر خداوند و زیارتِ باتوجه، انبساط عجیبی در وجود آدمی ایجاد میکند؛ چرا که دریافتی او خیلی وسیع و غیرقابل تصور است. زائر بر این باور است که زندگی توحیدی، او را دائما تحت بارش رحمات و برکات «لا ینقطع» خداوند قرار میدهد و دائماً پروندۀ او باز است و بسته نمیشود.
وفور فیوضات الهی
در مقام «عندک»(حضور) فیوضات، رحمات و تمام خیرات و زیباییها بهوفور وجود دارد؛ از این رو دیگر فرد تنگنظر نیست، بخیل و حریص نمیماند و دارایی دیگران چشم او را پُر نمیکند؛ بلکه میداند که همۀ فیوضات الهی وسیع و در حال بارش است؛ فقط هر فردی باید خودش به مقام حضور نزدیک شود و دریافتی گسترده داشته باشد. ذرهای معامله با خداوند، برکت و افزایش زیادی را بههمراه دارد.
جان بستاند و صد جان دهد
آنچه در وصف تو ناید آن دهد
عطایای فوق تصور
روز اول شوال پیغمبر به جابر بن عبدالله انصاری میفرماید:
«یا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوک»
«جایزههای خدا مثل جایزههای سلاطین نیست.»
عطایای سلاطین به نظر افراد، عجیب و غریب است؛ اما جوائز خداوند در تصور و فهم بشریت نیست. در این فراز پرده برداری از جوائز خداوند صورت می گیرد؛ یعنی خیراتی که سِرّی نیست؛ بلکه خداوند تمام مقاماتی که بنده به آن دست یافته است؛ اعم از معروفیت، محبوب بودن و کسب نام نیک را برای همگی افشا میکند.
**********
«وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّة»
«هر کس از خداوند طلب طعام را دارد، سفره آماده است.»
آماده بودن سفرههای مادی و معنوی
به سفرهای که در آن چند نوع غذا وجود دارد، مائده گفته میشود. هر انسانی که طلب طعام میکند، سفرههای طعام مادی و معنوی او آماده است، فقط باید با شوق و ذوق سر سفره حاضر و از معارف آن بهرهمند شود و با لذت غذای روحش را تناول کند.
«فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه»[2]
«باید به طعامی که میخورد نگاه کند.»
در ذیل این آیه امام صادق علیه السلام میفرماید:
طعام، از علم حکایت میکند. هرکس باید به قوت معرفتی و علمی خود نگاه کند که آیا این نوع یادگیری درست است یا نه ؟ آیا با این علم میتواند حقیقت را از مَجاز تشخیص دهد؟
زائر در مکتب امام سجاد علیه السلام میآموزد که اگر طالب علم باشد، سفرۀ علمی پهن شده و آماده است. البته بعضی از اوقات، افراد بهعلت بیحالی، درخواست و طلب ندارند؛ در حالیکه سفرۀ معرفتی و علمی و … چیده شده است، فقط انسان باید طلب خود را اعلام کند.
تلازم طلب علم و کسب علم
زائر در زیارت امینالله میآموزد که برای کسب طعام معرفتی، باید طالب باشد؛ چرا که سفره آماده است. خداوند به بهانههای مختلف میخواهد این رزق عاشقی را در بندگان خود افزایش دهد و آنچه موجب دریافت این رزق معرفتی میشود، طلب بنده است.
در همۀ مهمانیهای معرفتی، دعوتنامه فرستاده شده است؛ چون سفرهها دائم پهن است، فقط باید طالب معرفت بود. سفرۀ معرفتی خداوند همواره گسترده است فقط شرط حضور در این مائده آسمانی، طلب است؛ از این رو طلب و درخواست عنوان زیبایی به انسان میدهد و او را مُکرَم میکند.
همسفرگی با اولیای الهی
قابل تأمل آنکه در سفرۀ معرفتی فقط یک نفر حاضر نیست؛ بلکه افراد زیادی در کنار این سفره نشستهاند و خداوند علاوه بر نمایش طعام، خورندگان آن طعام را هم معرفی میکند. زائر مییابد که با اولیا و بزرگان دینی همسفره شده است.
سفرۀ محبت
سر سفرۀ معرفت، فقط رزق معرفت توزیع نمیشود؛ بلکه با طلب علمومعرفت، خداوند محبت خود و اولیائش را به زائر عطا میکند.
در این فراز علاوه بر طعام معرفت، اکرام خداوند هم نصیب بنده میشود. زائر با طلب طعام معرفتی، بر سفرۀ پهنشدۀ خداوند قرار میگیرد و طالب اوصاف و صفات الهی است.
ناگفته نماند که هر بیمعرفتی، نتیجۀ طلب ناصحیح فرد است که یا طالب نبوده، یا در دعا و طلب، ادب را رعایت نکرده است. انواع لقمههای مادی و معرفتی برای طالب معرفت آماده است؛ فقط طلب فرد مهم است.
اگر زائر بر سفرۀ معرفتی حضور یابد؛ دیگر تنهاخوری ندارد؛ بلکه دست به دعا بلند میکند و برای ملتمسین دعا، طلب خیر دارد و از افرادی که به اوج معرفت رسیدند، رمز وصال خود را سوال میکند.
پیامبر میفرماید:
«أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَا کثُرَتْ عَلَیهِ الْأَیدِی»[3]
«محبوبترین غذا نزد خدای سبحان غذایی است که دستهای زیادی به طرف آن غذا دراز میشود.»
از قول امام صادق علیهالسلام نقل شده است:
«إِذَا وُضِعَ الْخِوَانُ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ إِذَا أَکلْتَ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ عَلَى أَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ وَ إِذَا رُفِعَ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ»[4]
«زمانی که سفره انداخته میشود، «بسم الله» بگو و در هنگام غذا خوردن هم از ابتدا تا انتهای غذا به یاد خدا باش و در انتهای غذا هم بگو «الحمدلله»»
اطعام دائم امیرالمؤمنین
گفتنی است، سفره معرفتی امیرالمومنین همواره در عالم پهن شده و تمام معارف به طفیل امیرالمومنین به ما میرسد؛ کلمۀ «امیر» از «میر» بهمعنای اطعام دهندۀ مومنین است.
امیرالمومنین دائماً سفرۀ معرفت خود را گسترانیده تا از مومنین پذیرایی کند؛ پس هر گونه تزکیه و تعلیم و تربیتی در عالم به وساطت امیرالمومنین صورت میگیرد.
ناگفته نماند که با درخشش نور ولایت، اثری از منیت و انانیت زائر باقی نمیماند و هیچگونه نقش و فاعلیتی برای خود قائل نیست.
شیرینی محبت
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مومنان شیرین پسندند.» نماد شیرینی محبت است. شیرینیهای معمولی گاه برای انسان مضرّ است و محدودیت دارد؛ اما شیرینی محبت بسیار نافع است و آدمی تقاضای ازدیاد آن را دارد.
در روایت دیگری نقل شده است:
«مَنْ لَقَّمَ أَخَاهُ لُقْمَةَ حَلْوَاءَ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ مَرَارَةَ الْمَوْقِفِ یوْمَ الْقِیامَة»[5]
«هرکس یک لقمه شیرین به برادر یا خواهر دینیاش بدهد، خداوند تلخی قیامت را از او منصرف میکند.»
فرد در این عالم شیرینی میدهد؛ اما تلخی هزاران سال دیگر را از خود منصرف میکند.
تجمیع روایت با فراز «مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّة» بیان میکند.: هنگامی که خداوند برای لقمههای شیرین، قیمت و ارزشی به این وسعت قرار داده است که با سایر لقمهها فرق میکند، آیا امکان دارد که ما را سر سفرۀ معرفت خود بنشاند و از محبت محروم کند؟!
حلاوت معرفت همواره آماده است؛ اما زمان عطای آن متفاوت است. خداوند گاه در ایام فاطمیه و گاه در محرم صفر، گاه صبح جمعه و … این طعام معرفتی را به بنده خود میچشاند.
آداب سفره
امیرالمؤمنین در روایتی بیان میکند:
«إِذَا جَلَسَ أَحَدُکمْ عَلَى الطَّعَامِ فَلْیجْلِسْ جِلْسَةَ الْعَبْدِ»
«بر سر سفره طعام مانند نشستن عبد بنشینید.»
آداب نشستن سر سفرۀ معرفت
۱. فرد پای خود را روی پای دیگر نیندازد؛
۲. نشستن او چهار زانو نباشد؛
۳. مانند عبد مؤدب بنشیند؛
- نشستن سر سفرۀ معرفتی، مانند جلوس فرد طاغی نباشد که معتقد باشد قابلیت کسب این معارف را داشته است؛ بلکه ادب نشستن باید رعایت شود؛
- فرد هیچگاه نباید در هنگام حضور در سفرۀ معرفتی، برای خود نقش و وجودی قائل باشد؛ بلکه باید همۀ معارف را عنایتی از خداوند بداند که قابلیت آن را نداشته است. آیا واقعا ما قابلیت معیت با امیرالمؤمنین و اصحاب خاص حضرت را داریم؟!
ادب سفره اقتضا میکند که زائر هر بار که بر سر سفرۀ معرفتی حاضر میشود، گوید: خدایا! من قابلیت نشستن بر سر این سفره را ندارم تا لقمه لقمه طعام معرفتی در معیت خوبان را دریافت کنم! اما به فضل و کرم تو امیدوارم.
طلب جمعی
از پیامبر اسلام روایت شده است:
«اجْتَمِعُوا عَلَی طَعَامِکم»[6]
«در غذا خوردن با یکدیگر اجتماع داشته باشید.»
بزرگتر خانواده برای حفظ کانون خانواده، باید سفرۀ طعام او گسترده باشد تا همۀ افراد را به دور هم جمع کند. سر سفرۀ طعام معنوی هم بدین صورت است. مانند سفرۀ فاطمیه محرم و صفر و… مَثَل ما مانند ماهی در آب است که دهان خود را برای غذا بالا میآورد تا غذا در آن ریخته شود. در سفرۀ معرفتی هم همۀ افرادی که طلب خودشان را اعلام میکنند با یکدیگر اجتماع دارند.
پیامبر اکرم فرمود:
«فَاجْتَمِعُوا عَلَیهِ [عَلَی طَعَامِکم] وَ اذْکرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیهِ یبَارَک لَکمْ فِیهِ»[7]
«بر طعام اجتماع داشته باشید و نام خدا را بر زبان آورید تا غذا بر شما برکت یابد.»
جمع شدن به ضمیمۀ یاد خدا، موجب برکت میشود. در این سفرۀ معرفتی باب آشنایی با علما و فحول دین هموار میشود.در اجتماع سفرۀ معرفتی، بزرگتر و کوچکتر تحت نور ولایت کنار همدیگر قرار میگیرند.
حضور بیدعوت!
در روایت آمده است:
«مَنْ مَشَى إِلَى طَعَامٍ لَمْ یدْعَ إِلَیه فَقَد دَخَل سارقاً و خَرَجَ مُعَیرا»[8]
«اگر کسی به طرف غذایی رفت که به آن دعوت نشده بود، درهنگام ورود عنوان دزد به او داده میشود و در زمان خروج هم بیعزت است.»
ارزش اطعام
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«أَنْ أُطْعِمَ رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِینَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُطْعِمَ أُفُقاً مِنَ النَّاسِ»[9]
«یک مسلمان را خوراک دهم، از خوراک دادن افقى از مردم نزد من بهتر است.»
اطعام شیعۀ علوی موجب مغفرت و آمرزش میشود:
«مِنْ مُوجِبَاتِ الْمَغْفِرَةِ إِطْعَامُ الْمُسْلِم»[10]
«اطعام مسلمان موجب بخشش گناهان میشود.»
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «اگر مؤمن محتاجی را اطعام کنم، برای من محبوبتر است که او را زیارت کنم و زیارت یک مؤمن محتاج نزد من محبوبتر است از اینکه ده برده آزاد کنم». سر سفرۀ حضرات معصومین نگاه انسان تغییر میکند و از سطحینگری رها میشود.
طلب باطنی و کسب مائده معرفت
زائر در این فراز میآموزد که آنقدر موضوع درخواست و طلب اهمیت دارد که برای کسب مائدۀ معرفتی، طلب باطنی هم کافی است؛ یعنی حتی اگر درخواست زبانی هم برای این دعا نباشد؛ همینکه با لسان باطن طلب کرد، سفرۀ معرفتی او آماده است!
«اللَّهُمَّ رَبَّنا عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیةً مِنْک وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیرُ الرَّازِقین.»[11]
«بارالها، ای پروردگار ما، تو بر ما از آسمان مائدهای فرست تا (این روز) برای ما و کسانی که پس از ما آیند روز عید مبارکی گردد و آیت و حجّتی از جانب تو برای ما باشد، و ما را روزی ده، که تو بهترین روزی دهندگانی.»
تاریخ جلسه: 1402/9/8 – جلسه دوازدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره الرحمن، آیه 28.
[2] . سوره عبس، آیه 24.
[3] بحار الانوار ، جلد63، ص 349
[4] المحاسن، ص 433.
[5] تنبیهالخواطر، ج 1، ص 49.
[6] مصباح الهدایه، ص 272.
[7] مصباح الهدایه، ص 272
[8] مسند الشهاب، ج 1، ص314
[9] وسائل الشیعه، ج 24، ص 346
[10] المحاسن، ج 2، ص 181
[11] سوره مائده، آیه 114.