«وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ لَدَيْکَ مُتْرَعَة»
«و چشمههای لطف برای تشنگان وصالت پُرآب است.»
چشمههای لطف
«مَناهِل» جمع مَنهَل بهمعنای چشمه است؛ چشمهای که با چشم دیده میشود و معروف و شناخته شده باشد که علاوه بر انسانها، حیوانات هم بر آن وارد میشوند.
«ظِماء» بهمعنای تشنه است. کسی که خیلی تشنه است، خطای دید پیدا میکند و سراب را از دور، آب میبیند؛ چون تشنگی شدید روی دید چشم اثرگذار است.
«تُرعَه» بهمعنای دربِ کوچک است؛ اما در اصطلاح عرب به باغی که درختانش در یک مکان مرتفع قرار گرفته، «تُرعه» گویند.
مکان مرتفع از خطر سقوط درامان است؛ یعنی اطرافش درّه نیست و شیب آن خیلی نرم است به آن «روضه» هم گفته میشود. به روضةالنبی هم «رَوْضَة مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّة» گویند؛ یعنی باغ بهشتی که در مکان مرتفع قرار دارد و دارای آرامش است. وقتی فرد به مدینةالرسول میرود، از آرامش خاصی بهرهمند است و احساس ناامنی ندارد.
چشمه برای تشنگان همیشه پُرآب است. زائر در آخر دعای ندبه نیز درخواست میکند:
«وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ، رَيّاً رَوِيّاً، هَنِيئاً سَائِغاً»
«خدایا تو ساقی ما باش و از کاسۀ جدّ امام زمان و به دست جدّش ما را سیراب کن.»
در مناجاتالمطیعین میخوانیم:
«أَوْرِدْنَا حِيَاضَ حُبِّك»
«خدایا! ما را در حوض محبتت وارد کن.»
در مناجات العارفین میخوانیم:
«وَ مِنْ حِيَاضِ الْمَحَبَّةِ بِكَأْسِ الْمُلَاطَفَةِ يَكْرَعُون»
«از خصوصیات اهل معرفت این است که از حوض محبت با جام لطف مینوشند و مینوشانند.»
چشمههای پُرآب
در تعابیر عرفانی از آب به محبت، قرب و معرفت تعبیر شده است. زائر، این چشمههای پرُآب را که مخصوص تشنگان است، مییابد.
در دعای ابوحمزه میخوانیم:
«مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَیک مُتْرَعَة»
«چشمههای اميد را بهسويت سرشار میيابم.»
آب معرفت، محبت، قرب هر روز به گونۀ جدیدی در جریان است و خود را به نمایش میگذارد.
درکلاس آموزشی امام سجاد علیهالسلام میآموزیم که چشمههای متعددی وجود دارد؛ چشمههای معرفت، چشمههای محبت و چشمههای قرب. این چشمهها همیشه پُرآب است. هرچقدر از این نوشیدنی استفاده کنیم، هیچ صدمهای به چشمه وارد نمیشود.
در کنار چشمۀ معرفت، افراد دیگری هم قبل و بعد از ما وارد شدهاند؛ به همین جهت، حضور ما باعث عُجب نمیشود.
تعامل اهل معرفت
در کنار چشمۀ معرفت از این مطلب پردهبرداری میشود که اهل معرفت تعامل اجتماعی مناسبی با یکدیگر دارند. رمز ورود به این چشمهها طلب آب است؛ اما اگر فرد تشنه نباشد و یا تشنگی خود را اعلام نکند بر این چشمههای پُرآب وارد نمیشود. تشنگی، انسان را بر چشمههای مرتفع و پُرآب وارد میکند.
دعوت طالبان علم
طالب معرفت بر چشمۀ معرفت و محبت و قرب وارد میشود و نوع طلبش به نوعی است که دیگران را هم دعوت میکند.
«کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ عِبَادَةَ سَنَةٍ یمْشِی عَلَى الْأَرْضِ وَ هِی تَسْتَغْفِرُ لَهُ شَهِدَتِ الْمَلَائِکةُ أَنَّهُمْ عُتَقَاءُ اللَّهِ مِنَ النَّارِ»[1]
«هر قدمی که طالب علم برمیدارد، عبادت یک سال برای او ثبت میشود. حرکتش در عالم به صورتی است که یک تیم دعاگو دارد. مَلَک و مومنین برای او استغفار میکند؛ پس آلودگی برایش نمیماند. ملک گواهی میدهد که طالبان علم، از آتش جدا شدند.»
جدایی از آتش، یعنی، جدایی از حرص، حسد، کینه، بخل، شرک، بددهانی و هرآنچه که نازیبایی حساب شود و سرمایۀ انسانیت را میسوزاند. طالب علم، به منزلۀ فرد تشنهای است که به جستجو و طلب علم میرود. در واقع تشنۀ معرفت به بلوغی رسیده است و هر چقدر از آب معرفت مینوشد، تشنهتر میشود.
ارزش کسب علم
پیغمبر به ابوذر میفرماید:
«وَ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاکرَةِ الْعِلْمِ خَیرٌ لَک مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیامٍ نَهَارُهَا وَ قِیامٍ لَیلُهَا»[2]
«نشستن یک ساعت برای مذاکرۀ علمی، بهتر است از یک سال عبادتی که روزهایش روزه، و شبهایش قیام به عبادت باشد.»
یک سال روزۀ روز و قیام شب، انسان را صیقلی میکند؛ اما یک ساعت طلب علم، مذاکرۀ علمی، بیش از آن ارزشمند است.
علم، مانند آب، آبادی و سرسبزی بههمراه دارد. انسان درآب علم از آلودگی و نجاست پیراسته میشود؛ البته به نوع علم و جریان آن هم بستگی دارد.
همانگونه که نگاه به آب، غصۀ دنیا را از دل بیرون میکند، علم هم حال وجودی انسان را خوب میکند.
مردى از انصار نزد پیامبر آمد و گفت: «اگر تشییع جنازۀ مؤمنی همزمان با مجلس علمآموزی باشد، کدامیک ترجیح دارد؟»
پیامبر فرمود: «اگر براى جنازه كسى هست كه آن را تشییع كند و به خاک بسپارد، حضور در مجلس عالم، برتر از شركت در هزار تشییع جنازه و عیادت هزار بیمار و هزار شب زندهدارى و هزار روز روزه بودن و هزار درهم صدقه دادن به فقیران و هزار حج مستحبّى و هزار بار با مال و جان جهاد كردن در راه خداست، جز جهاد واجب. آیا نمىدانى كه خداوند با دانش، اطاعت و عبادت مىشود و نیكى دنیا و آخرت با دانش بدست میآید و بدى دنیا و آخرت با نادانى.»[3]
امیرالمومنین میفرماید:
«طَالِبُ الْعِلْمِ یشَیعُهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنْ مَفْرَقِ السَّمَاءِ و یقُولُونَ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[4]
«هفتاد هزار مَلَک از بالای آسمان به دنبال طالب علم حرکت میکنند و درود و سلام بر پیامبر و آل پیامبر میفرستند.»
در واقع قدر و ارزش علم و معرفت بر حضرات معصومین آشکار است.
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
فضیلت طلب علم
روایتی در فضلیت طالب علم بیان شده است:
«إِنَّ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ یتَعَلَّمُهُ الرَّجُلُ خَیرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یكُونَ لَهُ أَبُو قُبَیسٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِی سَبِیلِ اللَّه»[5]
«فردی که بابی از علم را می آموزد، بهتر از این است که به اندازۀ کوه ابوقیس طلا داشته باشد و در راه خداوند انفاق کند.»
آموزش علم نافع و خالصانه از انفاق مقدار زیادی طلا ارزشمندتر و قیمتیتر است. چرا؟ چون:
- علم، انسان را از وابستگیها جدا میکند؛ پس انفاق برای او سهل و آسان می شود؛
- بواسطۀ علم، انسان خودش را سرمایهدار میداند؛
- شخص عالم آنقدر در جامعه نقش بسزایی دارد که مانع ضررهای اقتصادی افراد میشود و در زندگی افراد منفعت وارد میکند.
در روایتی آمده است:
«طَالِبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمُجَاهِدِینَ وَ الْمُرَابِطِینَ وَ الْحُجَّاجِ وَ الْعُمَّارِ وَ الْمُعْتَكِفِینَ وَ الْمُجَاوِرِین»[6]
«طالب علم از همۀ مجاهدین، مرزداران، حجاج، عمرهکنندگان، معتکفین و مجاورین خانۀ خدا دارای اعتبار بیشتری است.»
تشنۀ علم بودن به انسان اعتبار و ارزش میدهد.
«إِنَّ لِطَالِبِ الْعِلْمِ شَفَاعَةً کشَفَاعَةِ الْأَنْبِیاء»[7]
«برای طالب علم، شفاعتی مانند شفاعت انبیا وجود دارد.»
طالب علم آنقدر در گفتار و رفتار و حالاتش حساب شده و سنجیده عمل میکند که جاذبۀ خیلی گسترده ایجاد میکند و این جاذبه به او شفاعتی در حد شفاعت انبیا میدهد.
طلب علم نافع
پیغمبر اکرم میفرماید:
«اَشَدُّ النّاسَ حَسرةً یومَ القیامة رَجلٌ امکَنَه طلبُ العِلمِ فی الدُّنیا فَلَم یَطلُبه»[8]
«روز قیامت یومالحسرة است. انسان بیشترین حسرتی که در روز قیامت میخورد، این است که امکان طلب علم برای او میسر بوده؛ اما در پی آن نرفته است.»
در واقع چشمۀ علم جوشان بود؛ اما فرد اظهار تشنگی نداشت و حتی ناظر بود که افراد دستهدسته بهسمت یادگیری علم نافع میروند؛ اما او احساس نیاز خود را اظهار نداشت!
چرا در قیامت حسرتش زیاد است؟ چون در قیامت از منافع علم پردهبرداری میشود و به عقبماندگی خود واقف میشود.
آثار کسب علم نافع
در طلب علم برکات فراوانی، اعم از برکات معنوی و مادی، نورانیت و آثار مثبت وجود دارد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«لَوْ یعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ»[9]
«اگر مردم مىدانستند كه علم چه فوايدى دارد، هر آينه در جستجوى آن بر مىآمدند، گرچه در راه آن خون بريزند و در ژرفاى درياها فرو روند.»
چرا در زمان کنونی معیشت افراد وسیع نیست؟ تعداد افراد مستحق زیاد شده است؟ چرا دلهرۀ روزی دارند؟
در جواب بیان میشود؛ چون افراد بهدنبال آموزش علم بودهاند؛ اما نه علم نافع؛ در حالیکه روایات به طالب علم نافع اشاره میکنند.
1. معاش پرخیر و برکت
«مَنْ غَدَا فِی طَلَبِ الْعِلْمِ أَظَلَّتْ عَلَیهِ الْمَلَائِکةُ وَ بُورِک لَهُ فِی مَعِیشَتِهِ وَ لَمْ ینْقُصْ مِنْ رِزْقِهِ»[10]
«اگر کسی در طلب علم صبح کند، مَلک سایهبانش میشود (رحمت خاصی بر او فرود میآید.) معیشتش پر از خیر و برکت است و از روزیاش چیزی کم نمیشود.»
خداوند رزق طالب علم را تضمین کرده است و طالب علم نگران روزیاش نیست.
2. دریافت محبت الهی
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
«مَا مِنْ عَبْدٍ یغْدُو فِی طَلَبِ اَلْعِلْمِ أَوْ یرُوحُ إِلاَّ خَاضَ اَلرَّحْمَةَ وَ هَتَفَتْ بِهِ اَلْمَلاَئِکةُ مَرْحَباً بِزَائِرِ اَللَّهِ وَ سَلَک مِنَ اَلْجَنَّةِ مِثْلَ ذَلِک اَلْمَسْلَكِ»[11]
«هیچ بندهای در جستجوی دانش، شام را به صبح و صبح را به شام نرساند جز آنكه در مهر و رحمت خدا غوطه خورد و فرشتگان بر او ندا برآورند: آفرین بر زیارتگر خدا و از همان راهی كه در جستجوی دانش پیموده به بهشت رود.»
3. زیارت خدا
طالب علم زائر خود خدا محسوب میشود؛ همین امر حال وجودی او را خوب میکند. از طرفی در روایت خواندیم: «مصلی زائر خداوند است.» جمع بین دو روایت در این بیت جلوهگری دارد:
خوشا آنان که دائم در نمازند
یعنی خوشا به کسانی که دائماً بر چشمهسار علماند و تغذیۀ علمی دارند؛ از این رو زائر خداوند حساب میشوند.
4. همرتبهگی با انبیا
«مَن جاءَتهُ مَنِیتُهُ و هُوَ یطلُبُ العِلمَ فبَینَهُ و بَینَ الأنبیاءِ دَرَجَةٌ»[12]
«هرکس مرگش رسید در حالی که اهل طلب علم بود، بین او و انبیا به اندازۀ یک درجه فاصله است.»
پیامبر اکرم میفرماید:
«طالِبُ العِلمِ رُكنُ الإسلامِ و يُعطى أجرَهُ مَعَ النَّبِيّينَ»[13]
«طالب علم، ستون دین است و به او اجر همراهی با پیامبران داده میشود.»
5. رسیدن به مقام شهود
پیامبر میفرماید:
«إِذَا جَاءَ الْمَوْتُ طَالِبَ الْعِلْمِ وَ هُوَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ شَهِیداً.»[14]
«هر گاه مرگ دانش جويى در حال آموختن دانش فرا رسد، شهيد مرده است»
بهمیزانی که فرد تشنۀ علم و معرفت شود، خداوند در همین عالم او را به مقام شهود میرساند و دارای نگرش زیبا و توحیدی میشود. یکی از خواستههای مهم افراد، وصول به مقام شهادت است. این روایت آموزش میدهد که کسب علم نافع، وصول به مقام شهود را برای انسان میسر میکند و از نگاه خاکی به نگرش توحیدی دست مییابد.
تلازم طلب علم و آبادی دین
بین طلب علم و آبادی اسلام تلازم وجود دارد. اگر طالب علم وجود نداشت، اسلام، خراب و ویرانه بود. اسلام تا زمانی استوار و پابرجاست که افراد دائما قرارشان بر یادگیری معارف دینی باشد.
زائر در زیارت امین الله عناوین زیبایی را کسب میکند که با جلوهگری آن در محضر خداوند دارای اعتبار و ارزش میشود. گاهی اوقات زائر عنوان زیبایی ندارد؛ اما حالات زیبایی او را در بر میگیرد، مثلاً گریه و خضوع او مضاعف میشود، یا نسبت به معارف و معنویات الهی تشنگی و عطش در او نمایان است. تکرار این حالات زیبا سرنوشتساز است و جایگاه بندگی را در مقابل مولا رقم میزند.
************
«اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی»
«خدایا دعای مرا به اجابت برسان و حمد و ثنایم را قبول کن.»
دعای مستجاب
زائر از ابتدای زیارت در پی اولویتشناسی بود؛ بدین جهت درخواستهای شخصی خود را بیان کرد و در انتهای زیارت به جایگاهی میرسد که دعای خود را مستجاب میداند. زائر با وساطت امام دست به دعا میگشاید و استجابت دعای خود را بدون پیشنیاز تقاضا دارد.
حرف «فا» در «فاستَجِب» دو تعریف دارد:
- دعا پیشنیاز لازم دارد؛
- بهمعنای فوریت است؛ یعنی خدایا! در محضر معصوم، بسیار احساس فقر و احتیاج میکنم؛ پس فوراً و اورژانسی به فقر من توجه کن و جوابم را بده.
سوالی که ذهن زائر را به خود مشغول میکند آن است که چگونه زائر در انتهای دعا بیان میکند: «وَ اقْبَلْ ثَنَائِی» در حالیکه در متن زیارت، ثنا و حمد خداوند وجود نداشته است؟!
در جواب بیان میشود:
1. درود به حضرات معصومین ثنای خدای سبحان محسوب میشود؛
۲. شهادت و گواهی به ولایت معصوم، همان ثناگویی خداست؛ زیرا که خداوند معصوم را در جایگاهی قرار داده است که ثناگویی او حمد خداوند شمرده میشود؛
۳. طرح نیاز به درگاه خداوند نوعی ثناگویی است؛ زیرا درخواست زائر، دارایی و مالکیت و غنای خداوند را بهظهور میرساند. به عبارتی دیگر، پشت پردۀ درخواستهای زائر، غنای خداوند نهفته است.
دعا و ثنا از یک خانواده محسوب میشود؛ دعا از جنس ثناست و ثنا از جنس دعا.
چشمگیر بودن فقرو نیاز زائر
در این فراز محتاج بودن و فقر زائر چشمگیر است که با همۀ وجود این فقر و نیاز خود را اعلام میکند و با ثناگویی از خداوند درخواست دارد که ثنای او مقبول شود.
************
«وَ اجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ أَوْلِیائِی»
«خدایا! بین من و اولیائم جمع کن.»
درخواست فردی
زائر در این فراز برای خود دعا میکند. هرکس باید خودش وارد میدان بندگی شود و درخواست خود را بیان کند تا فاصلۀ او با اولیای الهی برطرف شود و جمع صورت بگیرد. ناگفته نماند اگر این جمع شدن، میسر نبود اجازۀ درخواست به ما داده نمیشد.
افزایش قابلیت با طرح پیشنیازها
البته قابل ذکر است که زائر با طرح پیشنیازهای قبلی، قابلیت وجود خود را افزایش میدهد و به فعلیت میرساند؛ یعنی با کسب عناوین زیبا، درخواستهای او متعالی میشود و جمع بین خود و اولیای الهی را طالب است. حضور در جمع خوبان پیشنیاز لازم دارد. فرد باید یا متصف به صفت متعالی شود و یا حالات زیبایی او را دریابد.
در واقع دعا همت انسان را متعالی میکند و به امور مادی بسنده ندارد؛ بلکه از خدای غنی، خدا را طلب میکند.
در روایتی از امیرالمؤمنین نقل شده است:
«مَن شَرُفَت هِمَّتُهُ عَظُمَت قِيمَتُهُ»[15]
«هركه همّتش والا باشد، ارزشش عظيم شود.»
آری زائر در این فراز وفاداری به حضرات معصومین را طلب میکند، وفاداری که معیت و همسفره شدن را رقم بزند.
تاریخ جلسه: 1402/10/6 – جلسه سیزدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. مفاتیحالحیاة، ص 341.
[2]. مفاتیحالحیاة، ص 351.
[3]. مفاتیحالحیاة، ص 353.
[4]. بصائر الدرجات،ج 2، ص 4.
[5]. آثار الصادقین ، ج 13، ص 464.
[6]. مفاتیحالحیاة، ص 358.
[7]. مفاتیحالحیاة ص 359.
[8]. آثارالصادقین، ص 495.
[9]. مفاتیحالحیاة، ص 475.
[10]. منیة المرید، ص 103.
[11]. مفاتیحالحیاة، ص 469.
[12]. مفاتیحالحیاة، ص 473.
[13]. [13] کنز العمّال، حدیث 2872.
[14]. آثار الصادقین،ج 13، ص 447.
[15]. غرر الحکم، حدیث 8320.