مقدمه
زائر در هر صبح ابتدا با سلام به امیرالمؤمنین به لبیکگویی به امام زمان خود میپردازد؛ بدین جهت از کسالت و افسردگی دور میماند. زیارت امین الله برای زائر فرهنگسازی میکند و مانع افسردگی و ناامیدی او میشود.
زیارت امینالله نورافکنی از جانب خداوند متعال است که بر وجود زائر میتابد و لسان او به دعاهای والا گشوده میشود؛ با واژههایی که ظهور و عینیت دارد؛ اما باید با صراحت ذکر شود.
درخواستهای گسترده
در این زیارت علیرغم اختصارگویی، الطاف وسیعی از خداوند سبحان نصیب زائر میشود و زبان به خواهشهای متعالی میگشاید. زائر با ذکر و درخواست به خود القا میکند که این امور دائماً در حال عرضه شدن است و بدون درخواست، محروم خواهد شد.
زیارت امینالله در عین اختصارگویی، مشتمل بر درخواستهای جامع، کامل و گسترده است و صرفاً در زیارت به زائر اذن داده میشود که خواستار این دعاهای متعالی باشد؛ اما آیا انسان قابلیت دارد که این درخواستهای بلندمرتبه را داشته باشد؟
در پاسخ میگوییم: هر زیارتی ظرفیت وجودی فرد را توسعه میدهد و قابلیتهای عجیبی را نصیب فرد میکند. از جمله زائر اذن مییابد که درخواستهای گسترده و جامع خود را بیان کند. استعدادهای بالقوهای که در وجود انسان نهفته است، صرفاً در محضر امام به فعلیت میرسد؛ بدین جهت قابلیتهای پنهان ما با توسل و توجه به معصوم به ظهور میرسد.
زیارت و ارتقاء رتبه
زیارت، ارتقاء رتبه در وجود زائر حاکم میکند که امکان درخواستهای متعدد را مییابد؛ گویا هر زیارتی انسان را بهنحوی نورچشمی میکند که توفیق درخواستهای والا را مییابد.
آیا انسان در محضر معصوم باید درخواستهای خود را بیان کند یا درخواستهای خود را به مشیت امام محوّل کند؟
هر زائری بایستی درخواستهای خود را بیان کند؛ اما طرح این خواهشها باید از لسان معصوم در قالب دعا صورت گیرد.
ضرورت درخواست از لسان انسان کامل
زبان انسان قاصر و ناقص از درخواستهای متعالی است و زبان ناقص، تمنای ناقص دارد؛ از این رو استدعا از زبان خود فرد، آسیبهای فراوانی به زندگی او وارد میکند. مثلاً گاه انسان در دعا فقط طالب سلامتی و دلِ خوش است. خداوند مجیبالدعاء، سلامتی و دل خوش را به او عطا میکند؛ اما فرد بیدین است؛ چون دعای او ناقص بود!
در زیارت امین الله تمام این خواستها به طور کامل بیان شده است. در واقع زائر از خود درخواستی ندارد؛ بلکه تمام خواهشهای خود را در قالب دعا از لسان امام مطرح میکند.
گدایی درِ میخانه طرفه اکسیری است
گر این عمل بکنی خاک، زر توانی کرد
درخواست از لسان انسان کامل، جامع و کامل است؛ بنابراین در زیارتها حتی جزئیات هم آموزش داده میشود. گفتنی است باید درخواستهای انسان جامع و کامل باشد تا پشیمانی به همراه نداشته باشد.
«وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ مُتَوَاتِرَةٌ»
«احسان وافر و مزید خداوند بسوی مردم پی در پی است.»
روزیهای فراوان و پی در پی
«عَوائِد» جمع «عائده» بهمعنای فضل و احسان بسیار زیاد است. «عوائد» بهمعنای زیادههای نعمت است. اصل روزی مقدر شده؛ حتی کسی هم که در خواب باشد، روزیاش معین شده؛ اما خدا زیادههایی را اراده کرده است که در شرایط خاصی داده میشود.
«عائده» بهمعنای بهره، احسان، بخشش و بهرههایی است که اضافه میشود که این سرمایهها تکتک نیست؛ بلکه پشت سر هم بارش دارد.
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد
احسانهای خداوند افزون و گسترده است و بر همۀ بندگان، تکبهتک؛ اما پشت سر هم وارد میشود؛ اين احسانها تکراری نیست، مانند نماز هر زمان كه با نماز زمان دیگر متفاوت است. اضافههایی که خدای سبحان به زندگی نازل میکند، بهصورت تکتک و جدا جداست، اما چگونه؟
همانگونه که مولکولهای آب در جریان نهر ناپیداست، نعمتهای الهی هم به جهت کثرت و پیدرپی بودن، نامحسوس است؛ اما جریان دارد. عبادت ظهر با عبادت صبح، متفاوت است، رزق امروز با رزق دیروز فرق دارد؛ هر کدام جدا جداست؛ اما چون پشت سر هم جریان دارد، جدایی آنها معلوم و واضح نیست. احسان خداوند مانند بستر رودخانهای است که آب آن همواره در جریان است؛ اما هرلحظه آب جدید و غیر از آب قبلی در حركت است.
خداوند نعمتهای خود را دستچین میکند و هر نعمتی غیر از نعمت قبل است. سنت خداوند بر این شيوه است که نعمتها را یکباره سرازیر نمیکند؛ بلکه به صورت جدا جداست. آنقدر این نعمتها و الطاف الهی پشت سر هم میبارد که چشم را خیره میکند. بارش نعمتهای پیدرپی، شکر دائمی و جداگانه را میطلبد.
شکر دائم
از آن جهت که احسانهای خداوند پیدرپی و جداجدا نازل میشود، شکر هم باید به صورت جداگانه و پیدرپی صورت گیرد.
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
وین گدا بین که چه شایستۀ انعام افتاد
زائر همواره با خود نجوا دارد:
پیش از اینَت بیش از این اندیشه عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
ارسال برکات و فیوضات و نعمات الهی بدون درخواست زائر صورت میگیرد. چهبسا نعمات پیدرپی بر انسان نازل میشود؛ اما اشتغال به دنیا، فرد را از نگاه به نعمات منصرف میکند. در حالیکه ادب عبودیت، اقتضا میکند که فرد شرمندگی خود را در مقام شکر بازگو کند؛ چرا که اگر انسان توجه به نعمات نداشته و از شکر آن غافل باشد، ازدیاد نعمت برای او محقق نمیشود. توجه به نعمات الهی شرمندگی انسان را افزایش میدهد. زیارت امین الله این بینش را بر زائر حاکم میکند که نزول نعمات گسترده بر مدار لطف خداست، نه قابلیت بنده.
مشاهدۀ هر نعمتی، از فیوضات و الطاف بیکران خداوند پردهبرداری میکند. انسان هنوز شکر نعمات نازلۀ قبلی را انجام نداده که دوباره احسان و نعمات جدید نازل شده است. زائر در هر توجهی فقط خجالت و شرمندگی را از درون خود اظهار میکند.
نعمتهای فراوان
امام سجاد علیهالسلام در متن زیارت بدون مبالغه از واژه «مَزید» بهمعنای «زیاده» استفاده کرده است؛ یعنی نعمتهای خداوند آنقدر زیاد و پیدرپی است که نگاه امام را جلب میکند.
مسلماً زیادههای پشت سر هم خداوند، دائماً در حال بارش است؛ یقینا همگی آن را دریافت کردهاند، مانند ایمان و حبّ اهل بیت که وجود زائر را دربرگرفته است، توفیق عمل صالحی که فرد انجام میدهد، حُسنخلقی که از زائر نمودار میشود و… همه و همه توفیقاتی است که از ناحیۀ خداوند صادر میشود.
عنایات پیدرپی خداوند بر اساس فضل و عنایت اوست؛ نه قابلیت فرد. ربوبیت خداوند اقتضا میکند که بدون درخواست، احسان به بندگان صورت گیرد؛ اعم از اینکه بنده از زیادهها استفاده کند یا نه. گاهی نعمتهای زیادی به انسان عطا میشود؛ اما او ظرفیت پذیرش این نعمتها را ندارد؛ از این رو با تکبر و طغیان مانع بهرهمندی از نعمات میشود.
استفاده از نعمات در راه بندگی
گفتنی است که باید از نعمات در جهت بندگی استفاده کنیم که بهترین بهره از نعمات محسوب میشود؛ اما اگر ظرف وجودی در تنگنا باشد، در نعمات غرق میشویم و از مُنعم غافل میمانیم.
بیشک زیادیهای خداوند به نفع و سود بشریت است. بهمیزانی که بنده، زیادههای الهی را درک کند، بندگی او افزایش مییابد. بنده با سجده بر خاک، تواضع و فقر و قُرب خود را به نمایش میگذارد که نمایانگر استفادۀ بهینه از نعمات است. نعمات الهی در صندوق پستی فرد وجود دارد، فقط باید درب صندوق باز شود.
این نگرش سرفصل جدیدی در زندگی ایجاد میکند؛ ازاین رو بنده امیدوارانه در جادۀ عبودیت، گام مینهد و از یأس و ناامیدی جدا میشود.
بارش دائم الطاف الهی
از ناحیۀ آن فیاض، بارش فیض دائماً صورت میگیرد، مانند باران تند که قطرههای آن در عین تند بودن با یکدیگر فرق دارد. الطاف الهی همواره در زندگی انسان قطره قطره و سریع میبارد؛ اما پیوسته و جداگانه. با این دیدگاه باب اعتراض و شکایت بسته میشود.
خداوند رئوف است؛ یعنی بندگان خود را بسیار دوست دارد؛ از این رو ربوبیت خداوند اقتضا میکند که دوستی خود را با ارسال نعمات به اثبات رساند.
نعمتهایی متمایز
آنچه قابل تأمل است، آن که نعمتهای افراد در ظاهر شبیه یکدیگر است؛ اما هر نعمتی نشانه و مشخصات جداگانهای دارد که باعث تمایز نعمتها از یکدیگر میشود.
کلمۀ «مُتَوَاتِرَة» از «وتر»، بهمعنای تکتک است. هر نعمتی جدای از نعمت دیگر است. جنس نعمتها با هم متفاوت است. برای مثال، جنس نعمت سلامتی با نعمت آبرو متفاوت است. جنس نعمت حُسنخلق با نعمتهای دیگر فرق دارد؛ اما نعمتهای بسیاری تحت مجموعۀ حُسنخلق قرار میگیرد. نعمات خداوند برای تکتک بندگان، جداگانه فرستاده شده و نماد محبت و عشق خداوند به بندگان است.
اختصاصی بودن نعمت
واژه «مُتَوَاتِرَة» از اختصاصی بودن نعمتها نیز حکایت میکند. خداوند بندههای خود را بسیار دوست دارد؛ گویا در عالم، تنها همین یک بنده را دارد! معاملۀ خداوند با هر انسانی، مانند معامله با عزیزکردۀ خود است.
خداوند دائماً از خزانۀ بیکران رحمت خود، از بندگان خود پذیرایی میکند؛ اما انسان هر چقدر هم سرمایهدار باشد، پس از مدتی که از مهمانان خود پذیرایی میکند، وعدههای غذا تکراری میشود؛ اما لطفهای خداوند هیچگاه تکراری نیست.
مسلماً افزونی نعمات و احسانهای خداوند از عزیز بودن بندگان نزد خدای سبحان حکایت میکند.
زائر در کلاس اموزشی امام سجاد علیه السلام به خدایی معرفت مییابد که مرتب خیررسانی دارد. «متواترة» یعنی این بهرهها و خیرات پشت سر هم است.
حال خوب با رجوع مکرر به خدای سبحان
بیتردید هر رجوعی به خداوند حال انسان را خوب میکند؛ چرا که هر بازگشتی به درگاه الهی باعث میشود که توشۀ سفر انسان پُروپیمان شود و این وسعت سرمایه، وجود او را گسترده میکند.
انسانی که هر لحظه بلیط رفت به مقام حضور را دارد و بهموقع پرواز میکند، حال او خوب است؛ چون در هر پروازی دست پُر بر میگردد. حضور درآستان الهی وجود آدمی را مملو از بهرههای پیدرپی میکند؛ چون هیچگاه در بارش عطایای الهی انقطاعی نیست. اگر گسستی در عطایای خداوند بوجود میآید؛ بهعلت قطع حضور از سوی زائر است. خداوند حاضر و ناظر که کریم و باسط است، همواره بارش رحمات و فیوضات پیدرپی او در عوالم جریان دارد؛ اما در اثر لئامت و قبض بنده، مانعیت دریافت بوجود میآید.
انسانی که فیوضات پیدرپی خداوند را دریافت کند، مناعت طبع دارد و ذرهای نیاز و احتیاج به غیر، در وجود او یافت نمیشود.
زیادههایی که خداوند به فرد بهشتی میدهد، چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید یادآور شویم که قبل از ورود به بهشت، آشکار شدن این زیادهها ممکن نیست:
«فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُن»[1]
«هيچ كس نمىداند چه پاداش مهمّى كه مایۀ روشنى چشمهاست، براى آنان نهفته است.»
خدای سبحان از روى تفضلش نعماتی را به بندگان خود عنايت مىكند كه برابر با اعمال صالح آنان نیست و بیش از آن چیزی است که به ذهن بنده خطور میکند، مانند جزای نماز شب که تا وقتی آدمی در دار دنیا به سر میبَرد، نمیداند که خداوند برای او چه پاداشی پنهان کرده است! قرار هم نیست تا در این دنیا سیر میکند، بر آن آگاه شود.
«وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ»
«گناهان هرکسی که طلب مغفرت کند مغفور میشود.»
واژه «ذَنب» بهمعنای پیامدها و دنباله است. گاه پیامد بسیاری از کارهای انسان یک عمر به طول میانجامد. انجام گناه یک لحظه است؛ اما پیامدش سالیان سال به درازا میکشد. یک لحظه مشروب خوری، باعث مستجاب نشدن چهل روز دعای فرد است. یک دقیقه غیبت، چهل روز مانع استجابت دعا میشود. عوارض سوء رفتار با فرزند ممکن است تا جوانی او ادامه داشته باشد. نورانیت زیارات، به انسان این قوۀ تمیز را میدهد تا دریابد که بسیاری از اعمال، پیامدهای ناگوار دارد.
«ذنوب» پیامد گناهان است؛ اثر و دنبالۀ گناه که گاه ده سال، بیست سال، سی سال… و حتی در برزخ و آخرت هم ادامه دارد.
«مغفرة» از ریشه «غفر» به معنی پرده انداختن و پوشاندن است. خداوند روی افرادی که از گناه خود نادم شدند و طلب بخشش دارند، پردهای از صفات خویش را میاندازد تا آلودگی و عیوب آنان دیده نشود. تحت پردۀ صفات خداوند، فقط زیباییها دیده میشود نه زشتیها. خداوند هرگاه بخواهد عیوب و نواقص بندهاش را بپوشاند کمالات و خوبیهای خود را به ظهور میرساند.
«مغفوره» یعنی پوشش بسیار زیبا؛ پوششی که تحت آن عیب و نقص دیده نمیشود، در این پوشش فقط کمال و حُسن به چشم میخورد.
مستغفرین چه کسانی هستند؟
به افرادی که با تمام وجود از خداوند سبحان درخواست دارند که عیوب و نواقص آنان پوشیده شود، «مستغفر» گفته میشود.
مستغفرین علاوه بر اینکه به عیوب خود اذعان دارند و پیامدهای سوء را در پروندۀ خود نظاره میکنند؛ علم به این مطلب دارند که با اظهار فقر و طلب بخشش دستاوردهای آنان قابل تبدیل است.
«مُستَغفِر» از رحمت و فضل خداوند ناامید نیست، درخواست دارد که اصلاحات در زندگی او صورت بگیرد، امکان دریافت این تهذیب را میسّر میداند و اقدامات لازم را در این زمینه انجام میدهد. بهمیزانی که زائر در سیر بندگی خود سرعت داشته باشد به فقر و نیاز خود بیشتر واقف میشود و لحظهبهلحظه خود را نیازمند به غفران الهی میداند. از این جهت حسنهای از او صادر میشود؛ یعنی نقش و وجودی برای خود قائل نیست؛ زیرا اگر فاعلیت خود را مشاهده کند، این فعل ناقص و نازیباست. حسنه زمانی فضیلت محسوب میشود که از ابتدا تا انتهایش به خدا نسبت داده شود.
برکات استغفار
ورود در میدان استغفار برکات زیادی بههمراه دارد:
- در اثر استغفار برکات مادی زیادی در زندگی وارد میشود: «آسمان را بر شما ريزشكنان مىفرستد.»[2]
- در اثر استغفار توان انسان افزون میشود؛
- در فرزندان زائر هم برکت مشاهده میشود: «و شما را با اموال و فرزندان يارى مىكند.»[3]
- استغفار، انسان را جرمشناس میکند. عذرخواهی او بهجهت علم به گناه است و مدام با خود حدیث نفس دارد که «خدایا! عزم بر گناه نکردن دارم و اگر هزار بار هم عهد را شکستم باز توبه میکنم و طلب مغفرت دارم.»
اصل در استغفار، پشیمانی و توبه است و اینکه گناه را تکرار نکند.
در روایتی امیرالمؤمنین میفرماید:
«تَعَطَّرُوا بِالاْسْتِغْفارِ لا تَفْضَحْكُمْ رائِحَةُ الذُّنُوبِ»[4]
«[روح] خود را با استغفار معطّر كنيد تا بوى بدِ گناهان، شما را نرنجاند.»
استغفار واقعی هنگامی است که فرد واقعاً پشیمان باشد.
فردی برای تأمین سلامتی خود به امام باقر علیهالسلام مراجعه کرد. حضرت فرمود: «استغفار کن!» گناه موجب بیماری میشود؛ اما در اثر استغفار عافیت کامل، به فرد باز میگردد.
در استغفار، فرد ریشۀ گناه را در خود مییابد. در اثر استغفار، پیامدهای نامطلوب گناهان سابق محو میشود.
گناه برای انسان ذلتآور است؛ اما در اثر استغفار خداوند عزت عطا میکند.
گناه باعث میشود که فرد از چشم بیافتد؛ اما استغفار حقیقی، اکرام واقعی را نصیب فرد میکند. گناه باعث تنگی رزق میشود؛ اما استغفار، روزی را وسعت میبخشد.
عزم جزم بر ترک گناه
زائر در این فراز در پی استغفار بابت گناهان گذشته خود است و بر این عزم و قصد استوار میشود که به هیچ عنوان گناهان قبلی را تکرار نکند و در پی توجیه گناهان نباشد. در اثر استغفار رد پای گناه از بین میرود و اثری از آن گناه نمیماند. انسان با ناشکری در مضیقه قرار میگیرد؛ اما با استغفار از آثار گناه جدا میشود.
اصل استغفار و توبه به خواست انسان صورت میگیرد؛ یعنی تصمیم بر جدایی از گناه را دارد. بهمیزانی که فرد اقامت در گناه دارد و از گناهان خود جدا نشده است؛ یعنی هنوز عزم بر استغفار و توبه ندارد.
حضرت امیرالمؤمنین در روایتی، اصل استغفار را ندامت و پشیمانی میداند؛ یعنی انقلاب درونی وجود فرد را فرا گیرد. اساس استغفار در عیبیابی است؛ یعنی هر فردی متوجه عیوب خود شود.
ویژگیهای تائب
پیامبر اکرم در روایتی به ویژگیهای فرد تائب میپردازد:
«إِذَا تَابَ اَلْعَبْدُ وَ لَمْ يُرْضِ اَلْخُصَمَاءَ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي اَلْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجْلِسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ مَن تابَ وَ لَم یغیر خُلقَهُ وَ نیتَهُ فَلَیس بِتائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ يَدَيْهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ إِذَا اِسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ اَلْخِصَالِ فَذَاكَ اَلتَّائِبُ.»[5]
«هرگاه بنده توبه كند و خصماى خود را راضى نسازد تائب نيست و هر كس توبه كند و بر عبادت خود نیفزاید، تائب نیست و هر كس توبه كند و در لباسش تغییری ندهد تائب نيست و هرکس توبه کند و رفقای خود را تغییر ندهد، تائب نیست و هر کس توبه کند و مکان خود را تغییر ندهد، تائب نیست،هرکس توبه کند؛ ولی در مسائل خانوادگی و زناشوئی تغییری نداشته باشد، تائب نیست و هر كس توبه كند و اخلاقش و نيتش را تغيير ندهد تائب نيست و هرکس توبه کند، ولی دلش را باز نکند و دستش را نگشاید، تائب نيست و هر كس توبه كند و آرزويش را كوتاه نسازد و زبانش را حفظ نكند، تائب نیست و هر كس توبه كند و اضافه خوراكش را پيشاپيش نفرستد (به ديگران اطعام نكند) تائب نيست. پس هر گاه به اين خصلت ها پرداخت و بر آنها استوار ماند، تائب است»
با توجه به روایت پیامبراکرم، میتوانیم ویژگی های فرد تائب را این گونه برشماریم:
- هر گاه انسان به زبان و دل توبه کند، ولی طلبکاران و ستمکشیدگان را از خود راضی نکند، در حقیقت توبه نکرده است.
- کسی که توبه کند، ولی به عبادتش اضافه نشود، او هم توبه نکرده است.
- هر گاه کسی توبه کند؛ ولی در لباس او تغییراتی داده نشود، باز هم توبه نکرده است.
- در صورتی که شخصی توبه کند، ولی در مسائل اجتماعی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنان را عوض نکند، گویا اصلًا توبه نکرده است. نقش مصاحب در سِیر انسان چشمگیر است؛ از این رو قرین سوء، مانع سیر فرد میشود و او را بهسوی گناه سوق میدهد.
- اگر کسی توبه کند؛ ولی درنشست وبرخاستها ودعوتها و پذیرائیهای او چهرۀ اسلامی مشاهده نشود، باز هم توبۀ او اساسی نیست.
- کسی که توبه کند، ولی در مسائل خانوادگی و زناشوئی تغییری نداشته باشد، باز هم توبه نکرده است.
- کسی که توبه کند؛ ولی در حالات روحی و فکری و قلبی و برخوردهای اجتماعی او تغییراتی حاصل نشود، به جای راضی کردن خدا به فکر راضی کردن این و آن باشد، تکبر و کینه و حسادت و بخل و ریا را کنار نگذارد و انگیزهها و هدفهای مادی خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند، باز هم توبۀ او ریشه و اساس ندارد.
- کسی که توبه کند، ولی روحش باز و دستش گشاده نباشد؛ بلکه همان تنگنظریهای قبلی را داشته باشد و همچنین از کمک به دیگران خودداری کند، او هم توبه نکرده است.
- هرگاه کسی توبه کند؛ ولی از خیالپردازیها و آرزوهای دور و دراز خویش دست برندارد و زبانش را از انواع تهمتها، دروغها، غیبتها، نیشها، سوگندهای نابجا، گواهی دادنهای ناروا، ناسزاها، شایعهسازیها، یاوهگوییها و سخنچینیها و… باز ندارد او هم در حقیقت توبه نکرده است.
- کسی که توبه کند، ولی در مسائل اقتصادی و مصرف مال، نسبت به محرومان و گرسنگان جامعه بیتفاوت باشد و حاضر نباشد کمی از اموال شخصی خود را در راه رفاه آنان صرف کند، او هم توبه نکرده است.
هرگاه توبه کننده، این صفات ده گانه را مراعات کرد، توبۀ او حقیقی است.
در روایتی دیگر پیامبر اکرم میفرماید:
«التَّائِبُ إِذَا لَمْ یسْتَبِنْ أَثَرُ التَّوْبَةِ فَلَيْسَ بِتَائِب»[6]
«هنگامی که تائب اثر توبه خود را اظهار نکند، تائب محسوب نمیشود.»
اثر توبه
اما اثر توبه چیست؟
- بهسبب توبه از او در بین خلق تواضع مشاهده میشود و رفتارش با قبل متفاوت است؛
- توبه، آدمی را به یاد مرگ میاندازد؛
- رقت قلب از آثار دیگر توبه است.
برکات توبه
زائر در این فراز میخواهد از صف مستغفرین عقب نماند و خود را در زمرۀ آنان قرار دهد، در هنگام حضور در جمع مستغفرین ناامید نباشد، خود را مبرًا از گناه نداند،بر این باور باشد که آثاری مانند برکت، قدرت، قوت، دریافت حکمت و صدور خیرات، بهدنبال توبه و استغفار در زندگی انسان حاکم میشود.
زائر بهسبب استغفار در جمع خوبان قرار میگیرد، به طفیل مستغفرین کمالاتی را مییابد، به عیوب خود واقف میشود و در پرتو عنایات خداوند سبحان نوع زندگی او تغییر میکند.
تاریخ جلسه: 1402/8/10 – جلسه 11
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره سجده ، آیه 17
[2]. سوره نوح، آیه 12.
[3]. سوره نوح ، آیه 12.
[4]. [4] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص 281.
[5]. بحارالانوار، ج 6، ص 35.
[6]. جامع الاخبار ، ج 1، ص 88.