شرح زیارت امین الله ـ بخش هفتم

«وَ اَصواتَ الدّاعِینَ اِلیکَ صٰاعِده»

«خدایا! صدای دعا‌کنندگان به سوی تو بلند است».

 

اوج گرفتن بنده با دعا

 

اگر بنده اظهار نیاز به درگاه آن بی‌نیاز داشته باشد، خداوند سبحان شنوای دعای اوست. صدای دعا کننده بالا می‌رود و همراه صدا، خودِ دعا‌کننده هم اوج می‌گیرد. نقش دعا این است که دعا‌کننده را از عالَم ماده اوج می‌دهد و به صعود می‌رساند.

«وَ اسمَعْ دُعائِی اِذا دَعَوتُک وَ اجْعَلنِی مِمَّن نادَیتَهُ فَاجابَک»[1]

«خدایا هنگامی که تو را می‌خوانم درخواست مرا بشنو و قابلیّت لبیک‌گویی فوری در مقابل خواندنت را برای من قرار بده.»

این قسمت از دعا پرهیز از شرک خفی است؛ یعنی پرهیز از مؤثر دیدن افراد به‌صورت مستقل.

«اِلیکَ» یعنی داعی، دعای خود را برای خداوند مطرح می‌کند، نه «الی الناس» در نتیجه این صدا بالا می‌رود.

قصد توحیدی «الیکَ» شرط بالا رفتن و قبول دعاست. دعاکننده فقط خدا را صدا می‌زند و از غیر او قطع امید می‌کند؛ چرا که فقط او را مؤثر می‌داند.

 

در محضر حق

 

داعی در هنگام دعا، خود را در حضور حق می‌بیند. «کاف» خطاب در ««الیکَ» بر این امر دلالت دارد.

خدایا! کسانی که تو را مخاطب قرار دادند، در حضور تو قرار گرفتند؛ چرا که از همه بریدند و فقط نیاز خود را به تو بیان کردند.

مقام حضور، در کمال انقطاع از خلق حاصل می‌شود؛ از این رو فقط فاعلیّت و سببیّت خداوند در عالم مطرح است؛ پس هنگامی که داعی از هر شرکی جدا شود و فقط خداوند را به‌عنوان تنها وجود مستقل بداند؛ یقین به استجابت دعا دارد و داعی هم همراه دعا بالا می‌رود.

اجابت دعا هم نقدی است و  هم قطعی؛ گرچه دریافت آن فوری نباشد.

 

اقسام دعا

 

مرحوم آیت الله محمدی گیلانی در بحث دعا می‌فرماید: «اهل معرفت، دعا را به سه قسم تقسیم کردند:

  1. دعای استعجال که مردم شتابزده دعا می‌کنند و اجابت فوری را طالبند.» گفتنی است درخواست عجولانه فکر انسان را از پایان دعا غافل می‌کند که آیا اجابت این دعا به نفع اوست یا به ضرر او؟

خداوند می‌فرماید:

«وَیدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیرِ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا»[2]

«ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺻورت که نیکی‌ها راﻣﻰﻃﻠﺒﺪ [ بدون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺍﻣور و ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺟﻬﻞ ﺑﻪ ﻣﺼﺎلح و ﻣﻔﺎﺳﺪ ﺧﻮﻳﺶ، ﮔزند  آسیب] ﺑﺪی‌‌ها را ﻣﻰﻃﻠﺒﺪ ﻭ ﺍﻧﺴﺎن بسیار شتاب‌زده و عجول است.»

انسان چون عجول و شتابزده است؛ به همان قدر که خیر را طلب می‌کند، شر را هم طلب می‌کند؛ در واقع اموری را طلب می‌کند که به ضرر اوست.

دعای عموم مردم از این قبیل است که دعای استعجال نامیده می‌شود. خداوند انسان را از این نوع دعا نهی می‌کند؛ چون گاه انسان بعد از درخواست، پشیمان می‌شود و به‌محض دیدن ثمرات دعا، خود را سرزنش می‌کند.

۲. دعایی که بر پایۀ احتمالات بیان می‌شود؛ یعنی انسان احتمال می‌دهد که این درخواست خیر و برکتی در زندگی او جاری می‌کند؛ از این رو این دعا براساس فکر و تفکر بیان می‌شود و در گمان او این دعا دارای منافع و مصالح خاصی است؛

۳. دعای امتثال که در واقع اجرای امر مولاست.

«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین»[3]

«و پروردگارتان گفت: «مرا بخوانید تا براى شما اجابت كنم. همانا كسانى كه از عبادت من سر باز زده و تكبّر مى‌ورزند به زودى با سرافكندگى به جهنّم وارد مى‌شوند.»

این افراد، دعا را حلقۀ وصل بین خالق و مخلوق می‌دانند و به‌عنوان بهانه‌ای برای پیوست به مولا، دست به دعا بلند می‌کنند. گفتنی است نفس دعا برای آنان موضوعیت دارد و در مقام شکر برآمدند که خداوند اذن دعا کردن را عطا کرده است و یقین به اجابت دارند؛ اما منتظر اجابت نیستند و زمان اجابت را هم تعیین نمی‌کنند؛ از این رو خود دعا برای آنان بسیار لذت‌بخش است؛ چون نفس دعا را یک نوع اطاعت می‌دانند.

 

افزایش قابلیت در سایه‌سار دعا

 

دعا قابلیّت وجودی انسان را افزون می‌کند. هر دعایی که هنوز ظرف وجودی داعی آماده نشده است، دو اثر دارد:

۱. ظرف وجودی داعی را افزایش می‌دهد؛

۲. درخواست و دعا را در او به تثبیت می‌رساند؛

گرچه درخواست داعی فوراً به اجابت نرسد؛ اما قابلیّت وصول به کمالات و رشد در او افزون می‌شود؛ از این رو آمادگی دریافت الطاف حق را می‌یابد؛ یعنی هنوز خود دعا به اجابت نرسیده؛ اما داعی سعۀ وجودی را کسب کرده است؛ به همین جهت وجود او منبسط می‌شود که این انبساط از الطاف الهی است.

 

هماهنگی با کائنات در سایه‌سار دعا

 

گفتنی است که دعا، شخص داعی را هماهنگ با کل کائنات و عقلای عالم می‌کند.

«یسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»[4]

«هر كه در آسمان‌ها و زمين است، (نياز خود را) از او درخواست مى‌كند. او هر روز (هر زمان) در شأن و كارى است.»

تسبیح، علامت عاقل بودن موجودات آسمانی و زمینی است؛ از این رو دعا انسان را هماهنگ با کل کائنات و کاروان هستی می‌کند؛ بنابر این لحظه‌به‌لحظه فقر و نیاز خود را به خداوند اعلام می‌کند که حال درونی و روحی او را خوش می‌سازد.

در نظام عالم غوغایی هماهنگ وجود دارد و همۀ موجودات دست نیاز خود را به‌سوی بی‌نیاز عالم بلند کرده‌اند.

همانگونه که در رمی جمرات هر حاجی، اصابت سنگ خود را مشاهده می‌کند؛ در هنگام دعا و ابراز نیاز هم صدای هر دعا‌کننده نزد خداوند مشخص است.

 

اثرات در حضور بودن

 

1. شادابی

وقتی کسی در حضور قرار گرفت و صدای نیاز و دعای او بالا رفت و مانعی باعث توقف دعای او نشد؛ دلگرمی و شادابی مضاعفی او را در بر می‌گیرد.

همانگونه که نامه نوشتن برای بزرگی و رسیدن به دست او انسان را خرسند می‌کند؛ ابراز نیاز در مقابل خداوند سبحان نیز انسان را امیدوار و شاداب می‌کند.

 

2. تقویت وجود توحیدی

بالا رفتن صدای داعی در محضر مولا، وجود توحیدی انسان را تقویت می‌کند؛ زیرا آنقدر هر ابراز نیازی برای خداوند اعتبار دارد که فایل خصوصی برای داعی نزد خودش باز می‌کند.

هر طرح نیازی به غیرخداوند، شکایت از حضرت احدیّت است و اگر كسی به غیرخدا به دیگری اعلام نیاز كند،  توان، قدرت، علم و سایر صفات خداوند را نادیده گرفته، گویا غیرخدا را بر خدا ترجیح داده است.

 

اضطرار، شرط استجابت

 

شرط استجابت دعا، اضطرار داعی است.

«أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیكْشِفُ السُّوءَ وَیجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَكَّرُونَ»[5]

«آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند( یا آنکه وقتی درمانده ای او را بخواند اجابت می کند و آسیب و گرفتاریش را دفع می نماید، و شما را جانشینان [دیگران در روی] زمین قرار می دهد؟ آیا با خدا معبودی دیگر هست )که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟!( اندکی متذکّر و هوشیار می شوند.)»

تنها، دعای کسی که از همه قطع امید کرده است و فقط فاعلیّت خداوند را مشاهده می‌کند، به‌سوی خداوند بالا می‌رود.

در سیر توحیدی، تمام نظام عالم به یاری انسان بسیج می‌شوند؛ چرا که خداوند حواله‌ای به بنده‌های دیگرش می‌دهد تا آنان مأموریت خود را برای خدمت به این بندۀ توحیدی بکار گیرند.

اولین شرط صعود دعا، پرهیز از شرک است؛ یعنی انسان در ظاهر و باطن، خود را مستغنی از خلق بداند و به این حقیقت دست یابد که در عالم هیچ‌کس به غیر از خداوند نقش و فاعلیتی ندارد، که این، همان مقام اضطرار است.

 

هموار شدن سیر دعا با باور به استجابت

 

باور به استجابت دعا، سیر دعا را هموار می‌کند.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«اِذا دَعَوتَ فَاقبَل بِقَلبِک وَ ظَنَّ حاجَتکَ باِلباب»[6]

«هر گاه دعا مى كنى با دل [به خدا] روى آر و چنین پندار كه حاجت و خواسته تو بر در خانه است.»

داعی باید با همۀ وجود درخواست خود را بیان کند. و حُسن‌ظن به اجابت داشته باشد؛ چراکه استجابت دعا برای خدای سبحان امری سهل و آسان است. داعی باید به ضمیر ناخودآگاه خود برنامه دهد که دعای او به اجابت می‌رسد.

مرحوم آیت الله شمس‌آبادی می‌گوید: فرد فاسقی در اصفهان زندگی می‌کرد و همیشه دعایش این بود که در حرم حضرت ابالفضل دفن شود. چهار سال قبل از پایان عمرش، توفیق توبه نصیبش شد. روزگاری گروهی راهی کربلا بودند که درخواست کرد تا با آنان همراه شود. سه روز در کربلا ماند، بیمار شد و جان به ‌جان‌آفرین تسلیم کرد .اطرافیان تصمیم گرفتند او را در وادی‌السلام دفن کنند؛ اما خدمۀ حرم حضرت ابالفضل او را کنار درب ورودی حرم دفن کردند! این فرد، در عین اینکه اهل دعا بود، از اجابت هم مأیوس نبود. خداوند، هم توفیق دعا به او داد و هم دعای او را مستجاب کرد.

 

شروط استجابت دعا

 

  1. پرهیز از شرک؛
  2. ایمان و باور قلبی به استجابت دعا؛
  3. یأس و ناامیدی از همۀ مردم و امیدواری به خدای سبحان.

با این نگرش که خداوند سمیع‌الدعاست و صدای بنده را می‌شنود، افق دعای انسان در محضر حضرات معصومین متعالی می‌شود، سطح دعای او بالا می‌رود و با قابلیت‌های پنهان خود آشنا می‌شود.

 

همواره داعی بودن

 

آنچه قابل تأمل است آنکه دعا فقط مربوط به زمان گرفتاری نیست؛ بلکه اعلام نیاز باید لحظه‌به‌لحظه در زندگی جریان داشته باشد نه فقط شرایط اضطرار. در روایت وارد شده است که دعای در زمان گرفتاری، برای ملائک ناشناس است و شنیده نمی‌شود. اگر انسان در تمام لحظات زندگی خود را محتاج خداوند بداند، دائما نگران است که:

  1. در خوشی‌ها غرق نشود؛
  2. توفیق شکر و معرفت را کسب کند؛
  3.  گرفتار نعمات نشود؛
  4. خیال راحتی نداشته باشد؛

بنابراین زندگی خود را بر محوریت نیاز دائمی مدیریت می‌کند.

در این فراز، زائر به قابلیت خود واقف می‌شود که خداوند استجابت دعا را در هر زمانی برای او میسر کرده است.

 

«وَأَبْوابَ الإجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ»

«درهای پاسخگویی مخصوص دعاکنندگان باز است.»

 

درهای گشودۀ الهی

 

هر کس  به درگاه خداوند درخواست کند، اجابت خداوند را می‌یابد؛ یعنی خداوند انسان داعی را پشت دَرِ بسته قرار نمی‌دهد.

دعا وسیلۀ قُرب انسان است؛ قبل از اجابت دعا، داعی به‌ خداوند واصل شده است.

دَرِ دعا برای دعاکنندگان همیشه باز است و خدای سبحان نیاز انسان را مرتفع می‌کند. تمام دَرها برای فرد دعا‌کننده باز است و شخص داعی با یک دَر مواجه نیست؛ بلکه باب مغفرت، باب هدایت، باب رضوان، باب رحمت و… برای او گشوده است.

در «ابوابَ الاجابَة» داعی نیاز خود را  اعلام و میل خود را مطرح می‌کند.

چشم‌اندازی که شخص داعی برای خود ترسیم می‌کند، چشم‌انداز اجابت است؛ یعنی یقین به اجابت دارد.

آنچه مسلَّم است که دست خداوند در اجابت دعا بسته نیست؛ اما گاه اجابت دعا به مصلحت بنده نیست که در این صورت خداوند بهترین جایگزین را قرار می‌دهد.

 

شناسایی مبدأ میل

 

آیت الله جوادی آملی می‌فرماید: «در «لَهُم»، انسان مبدأ میل خود را شناسایی می‌کند. داعی از خداوند درخواست دارد که مبدأ میلش به‌سوی طاعت باشد.»

در روایتی وارد شده است روزی حضرت موسی علیه فرعون دعا کرد:

«رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى‌ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَلا یؤْمِنُوا حَتَّى یرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ»[7]

«پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت، زيرا كه آنان تا عذاب دردناك را نبينند، ايمان نخواهند آورد.»

خداوند در جواب موسی و هارون فرمود دعای شما به اجابت رسیده است. البته بین دعا و اجابت چهل سال طول کشید. حضرت موسی برای تأخیر اجابت هیچ‌گاه شکایتی نداشت و یقین به اجابت داشت.

در روایتی آمده است:

زمانی‌که داعی در قیامت ثواب و اجر دعاهایی را که به اجابت نرسیده، مشاهده می‌کند، می‌گوید: «ای کاش همۀ دعاهایم مستجاب نشده بود.» دریافتی انسان در قیامت قابل قیاس با عالم دنیا نیست.

 

تلازم درخواست و اجابت

 

«وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»[8]

«و (خداوند) از هر آنچه كه از او خواستيد (و نياز داشتيد) به شما داده است، و اگر (بخواهيد) نعمت خدا را بشماريد، نمى‌توانيد آنها را به دقت شماره كنيد همانا انسان بسيار ستمگر و ناسپاس است.»

اگر «ما» در «مَا سَأَلْتُمُوهُ» موصوله باشد؛ یعنی خدا به هر آنچه درخواست دارید، جواب می‌دهد؛ یعنی هیچ گاه انسان درخواست بی‌جواب ندارد؛ فقط ظرف دریافت یا دنیاست یا آخرت.

اگر «ما» نافیه باشد؛ یعنی هر آنچه را که انسان درخواست نکرده و حتی به عقل او هم خطور نکرده است،

از جانب خدا دریافت می‌کند.

 

درخواست بر اساس شناخت

 

درخواست‌ها و دعاهای انسان بر اساس شناخت صورت می‌گیرد؛ یعنی باید اول شناخت و معرفت صورت گیرد، بعد درخواست و دعا از انسان صادر شود. خداوند درخواست‌های انسان را که هنوز به مرحلۀ اظهار نرسیده است، به اجابت می‌رساند.

 

«مُفَتَّحَة»

 

«مُفَتَّحَة»، باب تفعیل است و در چند معنا بکار می‌رود:

  1.  معنای تکثیر؛ یعنی درهای خداوند دائماً باز است؛
  2. معنای تدریج؛ یعنی انسان به‌تدریج گشایش‌ها را می‌یابد؛ پس پشت هر گشایشی گشایش دیگر نهفته است؛

«اجابة» باب افعال است؛ یعنی اجابت به یکباره صورت می‌گیرد و درها پشت سر هم باز می‌شود.

گفتنی است که برای اجابت باید حرکت کرد؛ اگر چه به طرف در بسته باشد؛ مانند حضرت یوسف. زلیخا درها را بسته بود؛ اما یوسف به طرف همان در بسته راه افتاد؛ در واقع حضرت یوسف درِ بسته را ندید؛ بلکه دست خدا را باز دید و خداوند سبحان گشایش کامل را برای او انجام داد.

 

 

تاریخ جلسه: 1401/12/10 – جلسه هفتم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. مفاتیح‌الجنان، شیخ عباس قمی، مناجات شعبانیه

[2]. سوره اسراء، آیه 11.

[3]. سوره غافر، آیه 60.

[4]. سوره الرحمن، آیه 29.

[5]. سوره نمل، آیه 62.

[6]. وسایل الشیعه،ج 7، ص 54

[7]. سوره یونس، آیه 88.

[8]. سوره  ابراهیم، آیه 34.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *