مقدمه
همه ما قابلیت، ظرفيت و توانايی بسياری از درخواستها را از خداوند سبحان داريم و به همين دليل به ما اجازه اعلام نيازمندی و دعا داده شده است.
ما هیچوقت از خدا نمیخواهیم آسمان، گل یا سنگ شویم، زيرا ما انسانيم و ظرفيت سنگ شدن را نداريم. ما خواستار احداث امر جدید نیستیم و در دعا، تنها اعلام نیاز میکنيم تا قابلیتها در ما، به فعلیت درآید.
در دعا، توان و پتانسيل نهفتهی ما تقويت میشود، به همین دلیل نمیگوییم این دعا مربوط به من و در توان من نیست.
ما تنها دست نیاز به سوی درگاه بینیاز دراز میکنیم تا استعدادهایی که در ما قرار داده، به حول و قوّه خودش و با درخواست ما به فعلیت برسد.
حضرت أباعبداللهالحسین عليهالسلام در روز عرفه، اينگونه دعا میكنند:
«اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ»
«خدایا مرا آنگونه در مقام خشيت از عظمتت قرار ده که گويا تو را میبينم»
خشيت و خوف سازنده
خشیّت، ترس عالمانه است که، موجب ادب حضور میشود، نه آن ترسی که موجب بُعد و فاصله میگردد. مقامی که بنده، در حضور خداوند سبحان آداب را بکار میگیرد.
درخواست خشيت از حق يعنی خدایا، مرا بهگونه ايی قرار ده که بر مبنای شناخت و معرفت، از تو حساب ببرم و این حساب بردن موجب ازدیاد عمل صحیح در حضور تو شود، نه کم کاری، کسالت و بُعد گردد.
برخی از مردم «يَخْشَوْنَ النَّاسَ»[1] هستند وبه جای خدا از مردم حساب میبرند. دراین فراز از دعا از خدا میخواهم که عالمانه از او حساب ببرم، نه جاهلانه. یعنی بدانم و بيابم كه سمیع ، رحیم، بصیر و … تنها اوست!
ترس جاهلانه انسان را در جای فعلی، قفل میكند و امكان معرفت افزايی، وصل و اطاعت را سلب مینمايد .
خشيت و شهود عالمانه، باعث میشود از ريا و تظاهر و بسياری از معاصی پرهيز کنم. خدایا با این خشیت، بهگونهايی عمل كنم كه گويا در مقابل تو هستم.
«وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ»
«و مرا به پرهیز از نافرمانیات سعادت بخش»
رمز سعادتمندی
ما در زبان عامیانه برای دیگران دعا میکنیم و میگوییم: إن شاء الله خوشبخت شوی، حال در اين دعا برای خوشبختی و سعادت خود دعا میکنیم.
خدایا مرا سعید کن و سعادت را نصیبم فرما!
چگونه به سعادتمندی خواهم رسید؟
با اجراء صحیح اوامر و ترک صحیح نواهی میتوان به سعادتمندی دست یافت. یعنی در اجراء اوامر، افراط و تفریط نداشته باشیم، همچنین ترک نواهی برای نشان دادن به مردم نباشد.
ملاک خوشبختی
بنابراین اگر تقوا داشته باشيم خوشبخت هستیم. «اتَّقُوا اللَّهَ» یعنی بخواهید خوشبخت شوید، سعادت فقط با متقی بودن محقق میشود، در واقع خوشبختی، رمز و كُد دیگری ندارد. بدین ترتیب اگر کسی زندگی مرفهی دارد اما گناه میکند، او را خوشبخت نمیدانیم.
ما باید از خدا توفيق رعايت تقوی و سعادتمندی را بخواهیم. نمیتوانیم و نباید مدعی باشیم که انجام اعمال صحیح و ارادههای مثبت ما، سبب خوشبختی هستند. این امور لازم هستند، اما کافی نیستند. چرا که برای خوشبخت شدن محتاج او هستيم.
چرا نبايد به اراده خود تكيه كنيم؟
سؤال: اگر تقوا، انجام طاعت و ترک معصیت است، چرا نبايد به اراده خود تكيه كنيم؟ در حالیکه فاعل، ما هستیم؟
پاسخ: برای انجام طاعت و ترک معصیت محتاج او هستيم، بايد از او طلب توفیق انجام اوامر و ترک معاصی را داشته باشيم. او لوازم و ابزار اطاعت را فراهم میکند. موانع را، او مرتفع میکند. برای انجام طاعت به سلامتی جسمی و روحی نياز داريم و اين سلامتی فقط از ناحيه حق تأمين میشود.
براي سعادتمند شدن، علاوه بر پرهیز از گناه و انجام طاعت، باید از منیّت نيز پرهيز نمائيم .چنانچه گرایشات درست و عملکرد صحيح و … داشته باشيم اما خود را در انجام آن مستقل ببينيم، متقی نيستيم. خوشبخت کسی است که هم ترک معصیت و انجام طاعت دارد و هم شعار او «بِحَولِ اللَّه وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» است. قدرت ترک معصیت وانجام طاعت را خدا داده است.
«اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى»
«خدایا! بی نیازی مرا، در درونم قرار ده»
احساس بینيازی به غير
یعنی باطناً احساس نیاز به غیر تو، نداشته باشم. وقتی خود را بینیاز از افراد میبینید که، آنچه احتياج دارید حاضر باشد.
این فراز از دعا از دو زاویه قابل بررسی است:
- وقتی خدا در وجودمان باشد و احساس قرب خاص به او داشته باشیم، نیازی به احدی نخواهیم داشت زیرا یقين داریم، اگر خدا صلاح بداند هرچه بخواهیم فراهم میکند .
در روز عرفه این درخواست بسيار حياتی است، زيرا فقر به حق و عدم نياز به ديگران، موجب عزتمندی ما میشود. در اینصورت وقتی همه چیز را در اختیار خود ببینیم، با تمام وجود تجسم «سَخَّرَ لَکُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[2] را ادراك میکنيم.
- گاهی درکنار بحث خداشناسی، بحث «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه»[3] مطرح است. وقتی بفهميم خدا وجود حقانی به ما عطا كرده است، خليفه خدا بودن هم قابل فهم میشود.
« وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ»[4]
ما بايد گنجینههایی را که خدا در درون ما پنهان كرده، کشف کنيم تا از ماسوی الله بینياز شويم، این گنجینهها آنقدر زیاد است که نیاز ما به مخلوق، قطع میشود. مشکلات و درگيری که با اطرافيان داریم به دليل توقع از ديگران و احساس نياز به آنان است. وقتی خود را محتاج به دیگران نبینیم با آنها درگیر نمیشویم.
«وَ مَتِّعْنِي بِجَوَارِحِي»
«مرا به اعضايم بهره مند كن»
بهره مندی از اعضاء و جوارح
خدایا تا در دنيا هستم مرا از اعضاء و جوارحم بهرهمند كن! از دست، پا، زبان، چشم و … استفاده بهينه داشته باشم تا در قیامت برای من سودآفرین باشند.
وقتی انسان از چیزی بهره ببرد، به دنبال آن نشاط و لذت هم خواهد آمد. استفاده از اعضاء و جوارح نباید محدود به اوقات خاص و زمانهای مشخص باشد، بلكه بايد علیالدوام در راه حق از آنان استفاده شود.
«وَ اجْعَلْ سَمْعِي وَ بَصَرِي الْوَارِثَيْنِ مِنِّي»
«خدایا بعد از من چشم و گوشم دو وارث من باشند»
چشم و گوش ابدی
خدايا بعد از مرگ سمع و بصرم، زنده بمانند و تعطيل نشوند. چشم من همچنان جمال تو را ببیند و گوش من هم همچنان کلام تو را بشنود. زنده بمانند تا هر لحظه به تو لبیک بگویم. خدايا اگر صدای تو و اولياءت را نشنوم که نمیتوانم جواب دهم. باید صدای داعیالله را بشنوم تا پاسخگو باشم، باید جمالش را ببینم تا عاشقانه از قبر بیرون بیایم.
سمع و بصر من وارثم باشند. یعنی اگر یک عمر در حال یادگيری بودم، بعد از مرگ هم به معرفت افزايی ادامه دهم. اگر یک عمر شنود داشتم و گوشم كلام حق را به قلب منتقل میكرد، بعد از مرگ هم پیامها را جدیتر دریافت کنم.
«وَ انْصُرْنِي عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي وَ أَرِنِي فِيهِ ثَارِي وَ مَآرِبِي وَ أَقِرَّ بِذَلِكَ عَيْنِي»
«و مرا بر آن که به من ستم روا داشته پیروز فرما و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده، و چشمم را بدین سبب روشن گردان»
انتقام گيری از ظالم
خدایا انتقامی را كه ازظالم خواهی گرفت، به من نشان بده!
خدايا با حاجت روا كردن من در مورد عقوبت ظالم، چشم مرا روشن كن!
«من ظلمنی» آن کسی است که به حقيقت انسانی من ظلم کرده است، بطور مثال وقتی سرکردگان صهیونیستها را بسوزانند و عقوبت كنند، دل ما و همه مسلمانان شاد وخوشحال میشود.
جالب است که بعد از آن همه لطافت از خدا میخواهیم چشم ما را با انتقامگیری از ظلمه، روشن کند.
متوجه باشيم كه در ادعيه و درخواستها، نباید يك سو نگر باشیم. به عبارت دیگر: «رُحَماءُ بَينَهُم »[5] را مدنظر قرار دهيم و «أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ»[6] را هم فراموش نکنیم.
معنای دیگر: وقتی نصرت خدا به میدان میآید، غلبه با مؤمنين است.
خدایا، ما مغلوب آن ظلمه اصلی نباشیم. یعنی افکار و فرهنگ آنها بر ما غالب نباشد، تو کمک کن که ما بر آنها مسلط باشیم.
خدايا نصرتت را بفرست تا دشمنان مؤمنين ريشه كن شوند و به سختی از آنان انتقام گرفته شود.
و اگر خدای نكرده روزی جسم ما مغلوب آنان شد، قلب و روح ما مغلوب نشود و بر ايمان ما خدشه وارد نگردد.
تاریخ جلسه: 95/4/28 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه نساء، آیه 77
[2] سوره مبارکه جاثیه، آیه 13
[3] بحارالأنوار، ج 2، ص 32
[4] سوره مبارکه انعام، آیه 165
[5] سوره مبارکه فتح، آیه 29
[6] سوره مبارکه فتح، آیه 29