شرح فرازهایی از زیارت عاشورا – بخش دوم

«السَّلامُ عَلَیک یا أباعَبداللّه»

ضرورت عبودیت

 

سلام بر «اباعبدالله علیه‌السلام» تكليف زائر را مشخص می‌کند؛ به میزان عبودیّت و بندگی، امام مقام پدری او را عهده‌دار می‌شود. اشک و عزاداری لازم است؛ اما کافی نیست، باید عبوديّت در وجود زائر لحاظ شود.

امام صادق علیه‌السلام در تفسير كلمه «عبد» در كتاب شريف مصباح‌الشريعه می‌فرمايد:

«عبد» از سه حرف تشكيل شده است. 

  • «عين» نماد علم است؛

یعنی بین بندگی و علم تلازم وجود دارد و جهالت در عبد راهی ندارد؛ زیرا در جادۀ بندگی، مدرسه‌ای شبانه‌روزی باز می‌شود که بندگان تحت آموزش پيغمبر و آل پيامبر قرار می‌گیرند: «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»[1]. تعلیم و تزکیه آموزش و پرورش مستمر را گویند. معرفت اولين قدمی است که زائر برای رابطۀ پدر و فرزندی با امام باید کسب کند.

بی‌معرفت مباش كه در من يزيد عشق

اهل نظر معامله با آشنا كنند

ضرورت معرفت

 

به ميزانی که علم و معرفت انسان بیشتر شود، اولين گام را در مسیر بندگی برداشته است؛ چرا که خداوند به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله كه در بالاترين درجۀ علم و معرفت قرار دارد می‌گويد:

«قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً»[2]

«بگو: پروردگارا! علم مرا زياد كن

و به حضرت موسی كه كامل زمان خود است وحی می‌شود که از يك ولیّ خدا درخواست کن که در محضرش قرار بگيری؛ بنابراین اولين رمز بندگی معرفت و آموزش است؛ چرا که عبوديت فرد را از جهالت خارج می‌كند.  

امام صادق عليه‌السلام می‌فرماید:

«قَطَعَ ظَهري اثنانِ : عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ، و جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ»[3]

«دو كس پشت مرا شكستند: دانشمندِ پرده‌در و عابدِ نادان.»

همانطور كه عالم بدون عمل ضربه می‌زند؛ جاهل اهل عبادت هم صدمه می‌زند و به تعبیری جهل مانند سم در زندگی است که آسیب‌های فراوان به جسم و روح انسان وارد می‌کند.

شرط قبول پدری حضرت که همۀ كائنات عاشق او هستند و هر گونه دغدغه و نگرانی را دور می‌کند این است که انسان از جهالت جدا شود.

 

جدایی از خلق در سایۀ عبودیت

 

  •  دومین حرف «ب» است به معنای بینونیّت

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «ب» به معنای بينونيّت و جدايی است. «بينونيّت» به این معناست که هرچقدر علم و معرفت عبد بيشتر شود، انقطاع از خلق صورت می‌گیرد و افعال خلق را جدای از مشیّت خداوند نمی‌داند؛ بنابراین فقط حول و قوۀ الهی را نظاره‌گر است و بالاستقلال برای افراد نقش و تأثیری قائل نیست؛ بلکه از همگی قطع اميد می‌كند و با تمام وجود می‌یابد که «لا مُوثِّرَ فِی الوجود الّا اللّه» و تجلّی صفات خداوند را در عالم متجلی مشاهده می‌کند؛ بنابراین برای اسباب مستقلاً نقشی قائل نیست و به میزان معرفت از خلق جدا می‌شود وهمه كاره در عالم را يكی می‌داند.

كارساز ما به فكر كار ماست

فكر ما در كار ما آزار ماست

زمانی که در عالم يكی را مؤثر بداند که همه امورات را تأمين می‌كند؛ با تمام وجود از خلق جدا می‌شود و فقط تعلق به خالق دارد.

 

رمز نزدیکی عبد به مولا

 

سومین حرف «دال» است که رمز دنوّ و نزديكی است. اگر زائر از علم شروع كند، در نهایت قرب و نزديكی به خداوند حاصل می‌شود. با دل کَندن از خلق، تمام وجود عبد اسير خالق می‌شود و پیوست عجیب و غریبی با خالق پيدامی‌کند. این سِیر لازمۀ يك سِیر الهی است که بین بنده و امام رابطه پدر و فرزندی بوجود می‌آید و امام امور باقی او را تأمين می‌کند.

از مرحوم علامه طباطبايي (ره) نقل شده است: «ما برای ابد آفريده شده‌ايم؛ بنابر این باید امور ابدی را درخواست كنيم.» هر چه از آبرو، عزت، قدرت و محبوبيت درخواست دارید، بی‌نهايت و ابدی بودن آن را بخواهید.

 

عبودیت

 

  • رمز پذیرش توبه

 

مدرسۀ اباعبدالله علیه‌السلام راه کسب بی‌نهایت است. عبودیّت قبول شدن توبه را به همراه دارد:

«وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ»[4]

«و اوست كه توبه را از بندگانش مى‌پذيرد.»

بنابراین رجوع به خداوند باید صادقانه صورت گیرد؛ زیرا خدایی كه «عليمٌ بذاتِ الصُّدُور» است توبۀ بنده‌اش را قبول می‌كند و می‌داند که قرار بنده بر ابقا توبه است نه تخريب.

طبق فرمودۀ خداوند سبحان، شيطان بر بندگان تسلط ندارد؛ در نتیجه هفتاد و دو سپاه جهل و شیطان عقب‌نشينی می‌کنند؛ چرا که چتر حمايتی  خدا بر بندگان گسترانیده شده است. عبودیّت، آرامش محض را به ارمغان می‌آورد و شيطان نمی‌تواند بر بندگان مسلط شود.

 

  • جدایی از نواقص و عیوب

 

در سوره مبارکه حجر آیه ٤٩ خداوند سبحان به پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمايد:

«نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»

«(اى پيامبر!) به بندگانم خبر ده كه همانا من خودم بسيار بخشنده و مهربانم

حتماً و بی‌ترديد عيوب آنان را مستور می‌كنم و نقائص را می‌پوشانم تا مشهود کسی قرار نگیرد. پوشش كمالات را بر تن بنده‌ام می‌کنم تا فقط کمالات و زیبایی‌ها از او دیده شود. پیامبر! به بندگانم خبر بده که مرتب آنان را رشد می‌دهم و به درجات متعالی می‌رسانم. خداوند بندۀ محض را از نواقص و عیوب جدا می‌کند. روز به روز كمالات عجيبی از او صادر می‌شود كه اصلاً در تصور او نمی‌گنجد.

هر دم ازين باغ بری می‌رسد

تازه‌تر از تازه تری می‌رسد

 

سِیر، لازمۀ عبودیت

 

خداوند سبحان می‌فرماید:

«وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ»[5]

«و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه (از مصر) كوچ ده، زيرا شما تعقيب خواهيد شد.»

خداوند سبحان به ولیّ خود می‌فرماید: بندگان مرا از ظلمت‌كدۀ عالم طبيعت سير بده تا از عالم عبور کنند؛ اگر انسان هر چقدر هم خوب باشد؛ اما سِیر و حرکت نداشته باشد، متعفن می‌شود، به مانند آب كه نماد حيات است؛ اما زمانی که يك جا بماند بوی نامطبوع می‌گیرد.

پوشش عبودیّت باعث می‌شود که سِیر به‌وسیلۀ اوليای الهی صورت گیرد. عبودیّت انسان را نشان‌دار می‌کند و تحت تسلط و ولایت یک ولیّ خدا قرار می‌دهد؛ بنابراین سیر و سلوک او به‌واسطۀ ولیّ خدا صورت می‌گیرد.

سلام بر اباعبدالله انسان را سیر می‌دهد؛ سِیری که تحت نظر ولایتی حضرت صورت می‌گیرد و انسان را از عالم ماده عبور می‌دهد و نگاه او از مادیات و ارزاق مادی فراتر می‌رود. زائر در این سیر دست خالی خود را ناظر است و نقش و وجودی برای خود نمی‌بیند.

 

توجه مولا به عبد

 

«اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ»[6]

«خداوند نسبت به بندگانش با مهر و لطف رفتار مى‌كند، هر كه را بخواهد (و صلاح بداند) روزى مى‌دهد و اوست تواناى غالب.»

خدای سبحان توجه خاصی به بندگانش دارد. «لطيف» به معنای «دقيق» است؛ یعنی به میزانی که انسان عبد و بندۀ خداوند شود، خدای سبحان به جزئيات امور او توجه می‌کند و به موقع تامين نيازهای او صورت می‌گيرد؛ در واقع تحت سلطۀ رب قرار می‌گيرد. بنده‌ای که تحت ربوبيّت خداوند قرار گرفت، از همه جوانب محافظت می‌شود؛ چرا که خداوند بر خودش واجب كرده است بدون هیچ منتی بنده‌اش را حفظ كند و علاوه بر بشارت دائم او را تحت كفايت خاص قرار دهد.

خدای سبحان ساقی بنده‌اش می‌شود و دائماً شراب معرفت به او می‌نوشاند و کمالات ناب و بدون واسطه در اختیار او قرار می‌دهد.

 

آموزش عبودیّت در ادبستان محرم

 

امام حسین علیه‌السلام در ادبستان محرم عبودیّت را می‌آموزد  و در صورت عبد بودن این آموزشگاه پذیرای روح و جسم انسان می‌شود. تجلی نور امام تمام دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی که بابت سوء پيشينه و آينده وجود دارد، از وجود زائر  دفع می‌کند و همۀ تسهيلات را در اختيار او قرار می‌دهد.

البته در این آموزشگاه، عبد در مرحلۀ اول با علم و معرفت سِیر بندگی خود را آغاز می‌کند و با انقطاع از خلق به قرب خداوند می‌رسد. به عبارت دیگر عبودیت يعنی عاشقی؛ البته در عرصۀ عاشقی علمی نصيب بنده می‌شود که جدایی از بدی‌ها صورت می‌گیرد؛ در نتیجه نزديكی و قرب به معشوق نصيب بنده می‌شود. عاشقی بنده را تحت ولایت و سر پرستی امام قرار می‌دهد و امام امور او را کفایت می‌کند.

آنچه در میدان عاشقی چشمگیر است عشق بنده به امام است؛ بنابراین در این میدان تمام اعمال خود را با عشق انجام می‌دهد و به اجبار با امام همراهی ندارد؛ فقط عشق و عاشقی جریان دارد.

«السَّلامُ عَليکَ يا اَباعبدِالله» يعنی رابطۀ پدر و فرزندی در میدان عاشقی حاکم است و «اين پادشاه خوش گدا می‌پذيرد.» و زائر را به مقام «فنا» می‌رساند. امام برای زائر شناسنامه صادر می‌کند که تو فرزند و عزيز كرده‌ من هستی. این پدر، تربتی را که وجودش در آنجا قرار گرفته است در اختیار زائر قرار می‌دهد تا با سجده بر آن مقام وصال به خداوند حاصل شود.

 

اثرات پیوست با خوبان

 

پيوست با بزرگان و علمای دینی انسان را وارث آنان قرار می‌دهد. خدای سبحان دربارۀ حضرت داود می‌فرماید:

«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ»[7]

و به او (داود) فن زره‌سازى براى شما را آموختيم تا شما را از (خطرات) جنگتان حفظ كند، پس آيا شما شكرگزار هستيد؟!»

در آیه ديگری نرم شدن آهن را بیان می‌کند:

«وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا يا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»[8]

«و همانا داود را از سوى خود فضيلتى داديم (و گفتيم:) اى كوه‌ها! با او (در تسبيح خدا) هم نوا شويد و (اى) پرندگان! (همراهى كنيد) و آهن را براى او نرم كردیم.»

هنگامی که انسان وارث اوليا شود، وارث آنان قرار می‌گیرد و كارهای زندگی او را خوبان انجام می‌دهند نه خودش. همانطور كه خدا به حضرت داود می‌گويد ما آهن را برای تو نرم كرديم. انسان هم هرگاه وارث خوبان روزگار قرار گرفت، امور او را خوبان و اولیای حق عهده‌دار هستند.

 

آموزش راه بندگی

 

با سلام بر امام راه بندگی و سیر و سلوک آموزش داده می‌شود و امام مسیر توحیدی را با نماز و روزه نشان می‌دهد. امام در مقام پدری غصه را از وجود زائر دور می‌کند؛ زائر فقط غصه بندگی را دارد و در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها آوای «اَلحَمدُلِلّه» از او شنیده می‌شود. پیوست با خوبان عالم با آوای شکر و حمد مستحکم می‌شود و هر شخصی قادر بر بازبینی خود می‌شود که آیا ندای شکر و حمد از او شنیده می‌شود یا آوای ناشکری و اعتراض از او به گوش می‌رسد.

همانطور كه در سجدۀ زیارت عاشورا می‌گوييم:

«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام»

«خدایا، تو را ستایش میکنم به ستایش شکرگزاران تو بر غم و اندوهی که به من در مصیبت رسید حمد خدا را بر عزاداری و اندوه و غم بزرگ من. خدایا، روزیم گردان شفاعت حسین علیه‌السلام را در روز ورود (به صحرای قیامت ) و مرا نزد خود ثابت قدم بدار به صدق و صفا با حضرت حسین علیه‌السلام و اصحابش که در راه خدا جانشان را نزد حسین علیه‌السلام  فدا کردند باشیم».

خدايا، همۀ مصيبت‌ها از آن جهت که تو در آن‌ها نمایانی، زيباست.

اگر با ديگرانش بود ميلی

 چرا ظرف مرا بشكست ليلی

اباعبدالله در مقام پدری، فراتر از شناخت زمينی است؛ بلکه همۀ اکوان او را می‌شناسند. قبل از نماز با ذکر «السَّلامُ عَلیکَ يا اباعَبدِاللّه» درهای آسمان باز می‌شود، معراج صورت می‌گیرد؛ چرا که در ذکر نام امام حسین علیه‌السلام، نسبت نمازگزار با امام بیان می‌شود و خداوند هم بخشنامه صادر می‌کند که مسیر عروج به مقامات متعالی گشوده شده است.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1397.6.27 – بخش دوم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . سوره بقره، آیه 129

[2] . سوره طه، آیه 114

[3] . عوالي اللآلي،ج 4، ص 77

[4] . سوره شوری، آیه 25

[5] . سوره شعراء، آیه 52

[6] . سوره شوری، آیه 19

[7] . سوره انبیا، آیه 80

[8] . سوره سبأ، آیه10

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *