مقدمه
حرم اباعبدالله و مجلس روضۀ حضرت جایگاهی است که دائماً ملائکه و انبیا در آن به زیارت مشغولاند و این زیارت را مایۀ مباهات و افتخار خود میدانند. بعضی علما معتقدند مجالس امام حسین علیه السلام حُکم حرم اباعبدالله را دارد؛ به همین جهت خدای سبحان توجه خاصی به این مجالس دارد؛ بنابراین مراقبه و رعایت ادب در این مجالس،ضروری است.
آیت الله بهجت (ره) میفرماید: «انشاءلله به لطف حضرت حق، توجه و ارادت به اهل بیت علیهمالسلام در ما مستقر شود؛ چون اهل مکه و مدینه هم دارای نعمت ولایت بودند؛ اما خیلی از آنان قدردان نعمت ولایت نشدند؛ به همین جهت نعمت ولایت از آنها گرفته شد.» بنابراین دست به دعا میبریم و از خداوند منّان قدردانی از نعمت ولایت را مستمراً خواهانیم تا این نعمت در ما و ذریۀ ما مستقر و ماندگار شود.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَكَ وَجِیها بِالْحُسَینِ علیهالسلام فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»
(خدایا، به آبروی حسینِ ، مرا در نزد خودت در دنیا و آخرت آبرومند گردان.)
آبرومندی در سایهسار اباعبدالله
بیتردید اعتباری که از طریق حضرت اباعبدالله به انسان داده میشود، اعتبار بسیار عظیمی است. زائر این اعتبار عجیب و غریب را با وساطت حضرت درخواست دارد؛ اعتباری که عزّت بی پایان، وسعت رزق خاص، مصونیت از گناه و دارا بودن فضائل را به همراه داشته باشد. در قرآن کریم دو نفر معتبر و وجیه معرفی شدند:1. حضرت موسی؛ 2. حضرت عیسی.
آیا آبروداری در قیامت با دنیا فرق میکند؟
در دنیا گاهی اوقات خود فرد چیزی ندارد؛ اما دارای اعتبار و آبروی خاصی است که ضامن افراد میشود. زائر در این فراز میخواهد در قیامت هم به گونهای موجّه باشد که بتواند به بیاعتباران، اعتبار بخشد؛ اما آیا نشر اعتبار و آبرو در قیامت امکان دارد؟
در روایات آمده است: مغفرت الهی از خصوصیاتی است که به زائر اباعبدالله عطا میشود. مغفرت صرفاً به معنای پوشش عیوب نیست؛ بلکه بهمعنای پوششی از صفات الهی است که بر زائر پوشانده میشود؛ لباسی از کمالات الهی که درخشش خدایی دارد؛ یک درخشش بینظیر. یعنی خدا مُکرم است، این بنده هم مُکرم میشود، خدای سبحان مُعِزّ است، بنده هم چون متصف به صفات الهی شده است به اطرافیان عزت میبخشد. خدای سبحان مغنی(بینیاز کننده) و مقنی(سرمایه دهنده) است؛ در نتیجه بنده هم متصف به این صفات میشود و این سرمایه را لطفی از ناحیه خداوند میداند.
در روایت وارد شده است: هنگامی که در قیامت منادی به حضرت زهرا سلاماللهعلیها ندا میدهد که وارد بهشت شود، حضرت ورود به بهشت را با همراهی محبینش طلب میکند. و هنگامی که دوباره به حضرت ندا داده میشود و حضرت امتناع میکند، خداوند علت را جویا میشود. حضرت میفرماید :همراهی محبین محبینم را خواهانم! یعنی نه تنها محبینم را، بلکه محبین محبینم را میخواهم وارد بهشت شوند .در اثر جذبۀ فرد مُحِب، افراد دیگری هم میتوانند وارد بهشت شوند. محب اباعبدالله در اثر عزّت و اعتبار و جاذبهای که در دنیا به دست آورده است، قابلیت شفاعت را در آخرت را کسب میکند. در برزخ هم این محبت باعث میشود که اعمال نازیبای فرد نادیده گرفته شود.
درخشش باطن مؤمن
همانگونه که عالم باطن با عالم ظاهر قابل قیاس نیست، باطن و ملکوت متدین هم با ظاهر او قابل مقایسه نیست. باطن او به اندازۀ یک کهکشان نور دارد. همه خوبیهای او به لطف خداوند درخشش خاصی دارد. صفاتی که از انسان در آخرت مشاهده میشود هم با صفات دنیوی قابل قیاس نیست؛ بنابراین عزت محب اباعبدالله در عالم قیامت با عزت دنیوی او قابل قیاس و تصور نیست. در مدرسۀ اباعبدالله دم و بازدمها، سوز سینه، اشک، بغض و نیات افراد مورد حساب قرار میگیرد.
********
«فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ»
(و درخواست میکنم از خدائی که مرا گرامی داشت بوسیلۀ معرفت شما و معرفت دوستانتان و بیزاری از دشمنان شما را روزی من کرد.)
درخواست فردی
هرکس خودش باید گدایی کند؛ چون «نسئل الله» نیست.
فعل مضارع دلالت بر حال و آینده میکند؛ یعنی درخواست باید از زمان حال شروع شود و استمرار داشته باشد. این درخواست همیشگی باید با زبان وجود جاری شود: یا اباعبدالله! خدای سبحان تو را اکرام کرده و جایگاه ویژهای به تو داده است. اجابت دعا را تحت قبۀ تو و شفا را در تربت تو قرار داده است و مرا هم به وسیلۀ تو اکرام و از حرمت ویژهای بهرهمند کرده است: «أکرَمنی».
این اکرام چگونه صورت میگیرد؟ «بِمَعْرِفَتِکُمْ». بین معرفةالامام و اکرام تلازم وجود دارد. به میزانی که فرد معرفت نسبت به امام داشته باشد، خداوند او را تحویل میگیرد و اکرام خداوند مضاعف میشود. ارتباط با امام حسین علیهالسلام و اصحابالحسین از اکرام خداوند حکایت میکند. هر رفت و آمدی در درگاه این خاندان، بازدیدی دارد.
هر دم از این باغ بری میرسد تازه تر از تازهتری میرسد
معرفت چیست؟
معرفت علم نیست، شناخت است. حضرت به شمر فرمود: «میدانی من که هستم؟» آن ملعون گفت:«میدانم تو پسر فاطمهای!» اما این دانستن برای او نافع نبود؛ چون معرفت، یافتن است نه علم داشتن. حسینشناسی معرفت همۀ حضرات معصومین را به همراه دارد. «بِمَعْرِفَتِکُمْ»، یعنی زیارت امام حسین علیهالسلام زیارت حضرت زهرا و پیغمبر و امیرالمؤمنین و … زیارت جامعۀ همۀ امامان.
این حسین کیست که عالم همه دیوانۀ اوست؟
پیغمبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهمالسلام هم دور امام حسین علیهالسلام میچرخیدند. تابیدن نور حسینی در وجود فرد او را به معرفت رضوی، فاطمی، علوی و مهدوی سوق میدهد. در این فراز زائر امام اظهار میکند که خدای سبحان خیلی او را تحویل گرفته است؛ بنابراین باب شکایت و اعتراض بسته میشود! و بیحالی و کسالت بیمعناست. معرفت امام حسین علیهالسلام بهمعنای دریافت سرمایهای کلان است؛ یعنی هنگامی که خدای سبحان اباعبدالله را به زائر معرفی میکند؛ گویا همۀ عالم را به او عطا میکند؛ بدین جهت نشاط فراوانی نصیب زائر میشود؛ زیراکه همۀ عالم در خدمت او قرار گرفته است. قدر و ارزش زائر بهواسطۀ امام حسین علیهالسلام تثبیت میشود.
عزتی فراگیر
«اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ» معرفت حضرات معصومین از تحویل و اکرام خداوند حکایت میکند و انسان از خواری و ذلت دور میشود .خداوند نیز این عزت و آبرو را در نمایشگاهی قرار میدهد تا همه از این عزت حسینی باخبر شوند . چون عالم برزخ ادامۀ این دنیاست اکرام خداوند در دنیا اکرام برزخ و قیامت را به همراه دارد. خداوند عشق حسینی را در پیشانی او ترسیم میکند تا مردم به این عشق آگاهی یابند. عشق به امام حسین علیهالسلام وجود فرد را به حسینیه تبدیل میکند و وجودش سرشار از آتش عشق میشود که هر کجا گام مینهد، این آتش عشق همراه اوست که از اکرام بیحد و مرز خداوند حکایت میکند.
«وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ» خداوند مرا خیلی تحویل گرفته است؛ زیرا علاوه بر معرفت اباعبدالله الحسین از شناخت به دوستان امام هم بهرهمند شدهام. خدای سبحان در حدیث قدسی میفرماید: «اولیایی تحتَ قِبابی لا یَعرفُهُم غَیری»[1] (دوستان من تحت خیمههای مناند و کسی آنها را نمیشناسد.) از مصادیق تحویل خداوند معرفی آدرس دوستان خویش است. دوستان خدا؛ یعنی دوستان امام حسین علیهالسلام و حضرات معصومین .آنچه مهم است آنکه خداوند خود، آدرس و نشان دوستانش را میدهد؛ زیرا شناخت آنان برای همگی میسّر نیست. خداوند، آدرس همراهان حضرات معصومین را که ارتباط تنگاتنگ با آنان دارند، نشان میدهد؛ زیرا آنان راهبر به ولایت حضرات معصومین علیهمالسلام هستند. اکرام خداوند معرفی دوستان صمیمی این خانواده است.
آیا اصحاب الحسین تنهاخوری دارند؟
در پاسخ میگوییم: اصحاب الحسین به تبعیت از امام خود، در جواب سلام زائر او را تحت قبه و خیمه حسینی می برند. زائر هرچقدر خود را به نزدیکان این خانواده نزدیک میکند، از طرق آنها به امام و خدا نزدیک میشود که این اوج اکرام خداست.
ضرورت حفظ ارزشهای معنوی
«اَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ»
این ارزشهای معنوی باید حفظ شود؛ زیرا اگر زائر به این باور برسد که معرفی حضرات و دوستان آنان از مصادیق تحویل خداوند است؛ دیگر ناخوش و کسل نیست و احساس ناتوانی و فقر و ذلت ندارد؛ زیرا اجازه ارتباط با بهترینهای عالم به او داده شده است.
قیمت این فرد چقدر است؟
زائر با سلام بر خوبان عالم:«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولادالحسین و علی اصحاب الحسین» بر این باور است که لبیکگوی سلام آنان است؛ یعنی ابتدا آنان سلام کردهاند و زائر جوابگوی سلام آنهاست. زائر از اینکه در میان همه انسانها مورد توجه امام قرار گرفته است؛ به خود میبالد.
آیا افزونتر از این اکرام هم وجود دارد؟
زائر بیان میکند که: «خدایا شناخت اهل بیت و دوستانشان را عطا کردی، دوستانی که در کربلا با همراهی امام به فیض شهادت رسیدند؛ شهدایی که با هیچ شهیدی قابل قیاس نیستند.» گاه ارتباط با یک شهیدی گرهگشایی خاصی در زندگی ایجاد میکند؛ اما گرهگشایی و فتحاللمبینی که از طریق ارتباط با سیدالشهدا و سالار شهدای کربلا در زندگی ایجاد میشود، قابل تصور نیست!
خداوند زائر را مورد اکرام قرار میدهد بهمانند اکرامی که حبیب نجار شد و میگوید:
«...قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِی يَعْلَمُونَ. بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُكْرَمِينَ»[2]
(اى كاش قوم من مىدانستند كه پروردگارم مرا بخشيد و از گرامیداشتگان قرارم داد.)
همان مکرمی که در قرآن بهعنوان صفت ملائکه آمده است:
«وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ»[3]
(و (كفّار) گفتند: خداوند رحمان (فرشتگان را براى خود) فرزند گرفته است! منزّه است او، بلكه (فرشتگان) بندگانى گرامى هستند.)
زائر مکرَم و مکرِم خداست؛ لذا معرفت امام حسین از دنیا و ماورای دنیا بالاتر است. علامه مداح نقل میکند: فردی را ایام محرم دیدم که خیلی تنگدست بود. سوال کردم وضعیت تو چگونه است؟ گفت: خیلی دلم برای امام حسین تنگ شده است. گفتم فردا با چند خیّر صحبت میکنم که تو را راهی کربلا کنیم! گفت: نه فعلا، کاری نکن. فردا در مسجد او را در حالی که بسیار خوشحال بود، دیدم! گفت: دیشب اربابم به خانهام آمده بود و گفت تو چرا به زیارت ما بیایی؟ خودم نزد تو میآیم!
تاریخ جلسه؛ 1397.7.1 – بخش هفتم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . فروزانفر، بدیع الزمان، 1385، احادیث مثنوی، ترجمه حسین داودی، امیرکبیر، تهران، ص 181
[2] . سوره یس، آیات 26 و 27
[3] . سوره انبیا، آیه 26