شناخت اسامی: «يَا خَيْرَ الْمُحْسِنِين و سَرِيعُ الْحِسَاب»

در فراز سوم از جوشن می‌خوانیم:

 

«يَا خَيْرَ الْمُحْسِنِين»

 

احسان یعنی آوردن حسن، انجام دادن زیبایی. بهترین آورنده خیر و بهترین آورنده کمال و بهترین آورنده وجود است. هرچیزی که وجودش بیشتر است زیباتر است و هرآنچه نازیبا است جنبه کمالی‌اش کمرنگ و یا فاقد جنبه کمالی است.

 

ثمره خیرالمحسنین بودنِ خداوند برای بندگان

 

خدای سبحان خَيْرَ الْمُحْسِنِين است یعنی بهترین و کامل‌ترین وجودبخش، کامل‌ترین حسن‌بخش، کامل‌ترین کمال‌بخش.

این شدت حسن و وجود و کمالی که خدای سبحان نصیب ما می‌کند چیست؟ شدت حسن این است که تو خود را نمی‌بینی، هر چه حسن تو بیشتر شد محسن را بیشتر می‌بینی.

غرور و منیّت انسان از آن روست که خدا را نمی‌بیند و نگاهش به خویش است. اگر نگاهش به حضرت حق بود، وجودی برای خود قائل نبود و خودی مطرح نمی‌کرد. هرچه نگاه به سوی خدا معطوف شود فقط ثناگوی او باقی می‌ماند.

«خیر المحسنین»؛ خدای سبحان هرآنچه به بندگان زیبایی رفتاری، اخلاقی و… بیشتری می‌بخشد او را بیشتر قابل بندگی می‌داند.

 

محسنین طالب بهترین‌ها هستند

 

مفسرین می‌گویند می‌توان برای عبارت «خیر المحسنین» چیزی را در تقدیر گرفت و گفت: «یا خیرا هو مطلوب المحسنین» ای بهترین که مطلوب همه محسنین همان بهترین است. به میزانی که انسان محسن شود، طالب بهترین‌ها می‌شود.

او مطلوب است و همه زیبارویان عالم طالب آن مطلوب هستند، شما وقتی محسن می‌شوید، خدا حسن خاصی به شما عطا کرده است و هرچه زیباتر شوید، با زیباترین‌ها ارتباط تنگاتنگ برقرار می‌کنید. شما دیگر قبیح را در شأن خود نمی‌بینید که با او رابطه برقرار کنید، هرچقدر کمالات‌تان افزون شود وجودتان افزون می‌شود و طالب بهترین‌های عالم می‌‎شوید.

 

یا خیر طالب و مطلوب

 

خدا خواستگار است.

خدای «خیر طالب» خوب خواستگاری است زیرا لاف نمی‌زند، خوب خرج می‌کند و هر بهایی را که می‌گویید می‌پردازد.

خدای سبحان در آیه 111 سوره مبارکه توبه می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏»

«همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند پس (دشمنان دین را) به قتل می‌رسانند و (یا خود) کشته می‌شوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معامله‌ای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.»

خدا در طلب بودن بندگان چندان پیش می‌رود که به آنها می‌گوید دامنه اختیاراتت را وسیع قرار می‌دهم. «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی» «ای بنده من! مرا فرمان ببر تا تو را همانند خود سازم…»

 

چقدر زیبا هستید

 

اگر بخواهم ببینم چقدر زیبا شدم و وجود باطنی‌ام تا چه اندازه دارای حسن است باید دید در پی چه کسی هستم و میل من به چیست؟ اگر طالب دنیا هستم فکر می‌کنم زیبا شدم عجوزه دنیا را طلب کردم، اگر زیبا بودم که عاشق مردار و جیفه دنیا نمی‌شدم.

اگر عاشق باشم باید بگویم:

هواخواه تو‌ام جانا و می‌دانم که می‌دانی                   که هم نادیده می‌بینی و هم نانوشته می‌خوانی[1]

 مطلوب محسنین خود خدای سبحان است.

«سبحانک» خدایا تو منزهی از آنکه دائماً در وجود ما حسن ایجاد نکنی اگر من نازیبا هستم از آن روست که من وجود را قبول نکرده‌ام. تو دائم افاضه وجود داری و لحظه به لحظه اراده زیبا کردن مرا داری، من قبول نمی‌کنم.

الغوث: وجود مقدس واسطه فیض را واسطه قرار می‌دهم که آقا مرا از بی‌وجودی رها کن.

 

«يَا مَنْ هُوَ سَرِيعُ الْحِسَاب»

 

ای خدایی که سریع محاسبه می‌کنی. حساب به معنی جمع کردن امور پراکنده است. با این عنوان خدای سبحان امور همه را در کمتر از لحظه محاسبه می‌کند و لحظه به لحظه حساب مرا از خوب و بد یک‌جا جمع می‌کند.

با این عنوان معلوم می‌گردد همه امور نزد خدای سبحان حاضر است. اصلاً لازم نیست چیزی حساب شود از نگاه ما امور پراکنده است اما در محضر حق پراکندگی معنا ندارد. به همین جهت هیچ حقی مانع از حق دیگری نیست. چنین نیست که خدای حسیب العیاذبالله خوبی‌های مرا ببیند و از بدی‌هایم چشم بپوشد، حق الناسم را محاسبه ‌کند و از حق الله‌ام با بی‌توجهی گذر کند.

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:

«أنّه يحاسب الخلائق دفعة كما يرزقهم دفعة»[2]

«همان‌گونه که خدای سبحان در یک لحظه به همگان روزی می‌دهد، در یک لحظه به امور همه هم رسیدگی می‌کند.»

در لحظه خدا دارد همه را روزی می‌دهد در لحظه هم حساب رسی به امور همه را دارد. حساب یک نفر با حساب همه خلائق برای خدا فرقی نمی‌کند.

قرآن در آیه 28 سوره لقمان می‌فرماید:

«ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلاَّ كَنَفْسٍ واحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصير»

«خلقت همه شما و بعثت و برانگیختن همه شما مثل خلقت و برانگیختن یک فرد است خداوند شنوا و بیناست

 برای خدا عدد و رقم مطرح نیست، نباید گمان شود خلقت فیل با مورچه برای خدا فرق دارد و یا خلقت یک سنگریزه با خلقت صحرا برای خدا فرقی دارد. خدای سبحان هر لحظه حرکت و سکون شما را حساب می‌کند. در لحظه جزای طاعت می‌دهد و در لحظه به واسطه معصیت، خدای ناخواسته خوارتان می‌کند. معنی محاسبه نفس آن است که نعمات پراکنده‌اتان را در یک جا جمع کنید. وقتی نعمات بنده در یک کفه ترازو و میزان طاعت او در کفه دیگر قرار می‌گیرد در می‌یابد که اصلاً این دو با هم قابل قیاس نیستند. مقایسه قطره با دریا ممکن نیست.

 

حسابرسی تخیلات

 

خدای سبحان در عرصه حساب، تخیلات و توهمات را حساب می‌کند، گمان ما این است که خدا فقط اعمال را حساب می‌کند، در حالیکه حساب افکار و خیال ما را نیز دارد. یعنی اگر در عالم خیال ناامیدم، هرچند در عالم ظاهراً به رحمت خدا امیدوارم، نامم در ملکوت در شمار ناامیدان است. یا اگر بر اسباب به جای مسبب الاسباب چشم بدوزم خدا حساب این تفکر نامناسب مرا دارد.

مفسرین می گویند: ظاهر و باطن افراد برای خداوند فرقی ندارد. هر فکر یا عمل منفی چه در عالم خیال و چه در عالم ظاهر اثر منفی خود را بر جای می‌گذارد «…إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً»[3] افکار منفی عقاب ظاهری ندارند اما سؤال و جواب دارند. خدا در قیامت سؤال خواهد کرد که چرا مرا به عنوان مسبب الاسباب ندیده گرفتی و بر اسباب تکیه کردی؟

علت اینکه در عالم توصیه به استغفار فراوان شده است از آن روست که افکار منفی ما در عالم خیال مانند دودی است که در همه جا پراکنده می‌شود و اثرش از عالم خیال به عالم ظاهر منتقل می‌شود و در تصمیم‌گیری‌های ما تاثیر می‌گذارد. چنانچه زمانی که از خلق قطع امید می‌کنیم برای بندگی احساس بهتری داریم.

 

 

تاریخ جلسه: 1397/5/8 ادامه جلسه 3- بخش 2

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

» جلسه3- بخش1- شناخت اسامی: «یا خیرالرازقین و یا خیر المنزلین»

 


[1] حافظ

[2] بحالانوار، ج7، ص254

[3] سوره اسراء، آیه 36

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *