شناخت اسم «يَا مَاحِیَ السَّيِّئَاتِ»

در فراز 24 جوشن کبیر آمده است:

«یا مَاحِی السَّیئَاتِ»

«ای خدایی که سیئه و گناه را محو می کنی!»

 

«ماحی» از ماده محو به معنای محو کننده است.

 

عَرَض محو شدنی است

 

فلاسفه می‌گویند: «موجود» هیچ‌گاه محو نمی‌شود و لباس عدم برتن نمی‌کند پس اگر چیزی محو شود وجود آن عرضی است.

حاج ملاهادی سبزواری (ره) در این رابطه می‌گوید: سیئه جوهر و وجود نیست. مجعول به عرض است و بر انسان عارض شده. بدی در انسان ذاتی نیست اگر ذات بود قابل انعدام نبود و اگر وجود بود قابل معدوم شدن نبود. سیئه چون عرض است معدوم می‌شود. برای مثال در توضیح عرض بیان می‌گردد چون صورتی آرایش شود و بعد پاک گردد اثری از آن باقی نمی‌ماند زیرا آرایش عرض آن صورت بوده است.

تمام زشتی‌های اعتقادی و اخلاقی (بخل، حرص، حسد، شرک و …) عرض‌اند و ذاتی انسان نمی‌باشند. خدای سبحان عرض را محو می‌کند بعد از آنکه عرض محو شد جوهر باقی می‌ماند.

«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ»[1]

«این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار»

 

تبادل انرژی

 

در توضیح معنای غیر فلسفی یا «مبدل السیئات» ؛ «ای‌خدایی‌که سیئات را به حسنات تبدیل می‌کنی» گفته می‌شود زمانی‌که خدا سیئه را محو می‌کند در همان لحظه آن را به حسنه تبدیل می‌کند. این امر گاه در قالب توبه بروز می‌کند.

قرآن می‌گوید:

«فَأُولَئِكَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»

«خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می‌کند»

این در دنیای امروز همان تبادل انرژی است. انرژی از شکلی به شکل دیگر درمی‌آید و از میان نمی‌رود. خدا سیئات را به حسنات تبدیل می‌کند.

 

ثبت کردن ملائک

 

اگر سوال شود تکلیف ملائکی که سیئه را برای انسان ثبت کرده‌اند چه می‌شود؟

در پاسخ گفته می‌شود به امر خدای سبحان ملائک از همان ابتدا به جنبه وجودی بندگان توجه دارند و حسنات آنان را ثبت می‌کنند. زیرا بنده در عالم ملکوت به گونه‌ای پرورش یافته که خدابین باشد نه نفس‌بین و چون تمام سیئات ناشی از نفسانیات است از چشم ملائک پنهان می‌ماند و بالعکس چون همه حسنات ناشی از فطریات ماست و ملک چون به بنده می‌نگرد فطرت او را می‌بیند.

«جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»[2]

«حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»

محو یا جایگزینی

 

در دو معنا بکار رفته اول آنکه خدایا تو جوهر وجودی مرا از همان ابتدا خوب آفریدی و گِل وجودمان را بر مبنای روایت «إن شیعتنا منا خلقوا من فاضل‏ طینتنا»[3] ؛ «شیعیان ما از اضافه گل ما خلق شده» قرار دادی.

از این روایت دانسته می‌شود که جوهر ذاتی ما خوب است و سیئه عرضی ماست و در این فراز درخواست می‌شود خدایا این عرض را از بین ببر!

در نگاه دیگر اصلاً سخن از محو نیست بلکه سخن از جایگزین کردن است خدایا همان زمان که علف هرز را از وجود من جدا می‌کنی به جای آن، یک گُل بکار! یا همان زمان که سیئه‌ای را از من دور می‌کنی آناً حسنه‌ایی جایگزین کن. در زبان عامیانه می‌توان گفت خدایا ریش و قیچی دست تو است! می‌توانی به گونه ای سیئه و حسنه را جایگزین کنی که حتی ملائک متوجه این جایگزینی نشود. باید دانست هیچ‌کس در جایگاه سوال از خدای سبحان نیست [4] و او بر انجام امر خویش تواناست.

«سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ» یعنی خدایا تو منزهی از اینکه سیئه ما را محو نکنی و آن را تبدیل به حسنه ننمایی!

 

 

تاریخ جلسه: ۹۸/۴/۳۱-  ادامه جلسه ۴

این جلسه ادامه دارد

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] – سوره مبارکه روم، آیه 30

[2] – سوره مبارکه اسراء، آیه 81

[3]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏53، ص: 303

[4]– «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ» سوره مبارکه انبیاء، آیه 23

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *