شناخت حضرت حجّت (عج) ـ بخش دهم

ضرورت معرفت

 

در کلاس امام زمان‌شناسى، به‌‎دنبال کسب معرفت به حضرت ولى‌ّعصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه هستیم. بر این باوریم که معرفت امام یا مستقلاً، امری واجب است و یا به‌عنوان مقدمۀ واجب، واجب محسوب می‌شود. برای اثبات مدعای خود به فرازی از زیارت جامعه اشاره می‌کنیم. در این زیارت، به حضرات معصومین عرض می‌کنیم:«وَ لَکُمُ المَوَدّةُ الواجِبَة»«مودّت شما واجب است.»؛ یقیناً، مودّت بدون معرفت حاصل نمی‌شود؛ پس، معرفت به‌عنوان مقدمۀ یک امر واجب، بر ما واجب است.

از سوی دیگر، در دعای زمان غیبت، می‌گوییم:

«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَک، فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینى»

«خدایا! حجّتت را به من بشناسان؛ زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه می‌شوم.»

 و اقرار می‌کنیم که بدون شناخت امام، حتما گمراه می‌شویم؛ بنابراین معرفت امام، نه به‌عنوان مقدمۀ واجب، بلکه به‌تنهایی، موضوعیت دارد و یکایک ما مأمور به تحصیل آن هستیم.

 

معرفت، موجب زندگی هدفمند

 

معتقدیم که مسیر زندگی ‌ما با معرفت تغییر می‌کند. کسی که عارف به امام است، زندگی هدفمندی دارد، زندگی بدون دغدغه‌ دارد و به دور از تشویش براى امور مادى و فانی، روزگار مى‌گذراند. چنین شخصى تمام همّ و غم‌اش قرب به حق و وصال امام است؛ اما کسى که بدون معرفت زندگى مى‌کند، همیشه به جهت دغدغه‌هاى کاذب، آشفته و پریشان‌حال است. ما به هیچ‌وجه اینگونه زیستن را نمى‌پسندیم و حیاتی را که نور معرفت در آن تابش نداشته باشد، طالب نیستیم.

به تعبیر روایات، امام عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه همچون خورشید پشت ابر است که مردم از منافع فراوان آن بهره‌مند مى‌شوند؛  چه آن را بشناسند و چه نشناسند، چه بخواهند و چه نخواهند؛ اما به‌یقین، کسى که خورشید پشت ابر را باور داشته باشد، آب و رنگ زندگی‌اش با دیگران تفاوت دارد؛ زیرا نگاهش به آینده تغییر مى‌کند و به دور از حاکمیت یأس و افسردگى و کسالت، زندگى پویا و هدفمندى را در پیش مى‌گیرد.

 

ارتباط با امام در دوره غیبت

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در توصیف زمان غیبت می‌فرماید:

«إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ مَاشِیَةٌ فِی طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِی دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَى الْجَمَاعَةِ تَرَى وَ لَا تُرَى…»[1]

«حجت امت بر آن‌ها، در راه‌های آنان قدم می‌گذارد، به خانه و کاخ‌های آن‌ها وارد می‌شود، به شرق و غرب در گردش است، گفته‌ها را می‌شنود و بر جماعت سلام می‌کند، او آن‌ها را می بیند؛ ولی دیده نمی‌شود…»

غیبت امام عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه، به‌معنای حضور نداشتن امام در صحنه نیست؛ زیرا مردم او را می‌بینند؛ اما نمی‌شناسند و به‌عنوان امامِ مورد نظر، برای آنان شناخته شده نیست؛ هر چند که می‌دانند امام، حاضر و ناظر بر اعمال و کردار آن‌هاست. این گونه مخفی شدن و پنهان ماندن، نوعی غیبت به شمار می‌رود که عین حضور و همراهی است.

 

برکت جماعت

 

تک‌تک عبارات این حدیث جای تأمل دارد. منظور از عبارت «تُسَلِّمَ عَلَى الْجَمَاعَةِ» این است که امام زمان عجل‌الله‌تعالى‌فرجه در همین زمان غیبت به افراد سلام می‌کند؛ اما نفرمود: «عَلَی المُتَّقی» یا «عَلَی المُؤمِن» …بلکه فرمود: «عَلَى الْجَمَاعَةِ». خدا می‌داند جمع‌های مؤمنین چه برکاتی دارد! در این جماعات، حضرت به بهانۀ یکی، به همه سلام می‌کند.

 

امام؛ آغازگر سلام

 

«تُسَلِّمَ عَلَى الْجَمَاعَةِ»: امام، به جمع سلام می‌کند، نه اینکه جوابِ سلام جمع را می‌دهد؛ زیرا امام، انسان کامل است و کامل‌ترین و برترین کار را انجام می‌دهد و آغاز به سلام، بسیار ارزشمندتر از پاسخ سلام است. جمع مؤمنین این قابلیت را پیدا می‌کنند که مخاطب سلام امام باشند و از این طریق، سلامتی خاص و دوری از آفات، برای جماعت رقم می‌خورد.

هر صبح، در زیارت آل یاسین، به حضرت چهل سلام می‌دهیم. مگر می‌شود آن بزرگوار جواب سلام ندهد؟! البته می‌دانیم به برکت جمع از عنایت بیشتری برخوردار می‌شویم. بنابراین توصیه می‌کنم حتی در خلوت خود، هنگام آل یاسین خواندن و به حضرت سلام دادن، نیت کنید و با دو مَلِک سرشانه‌های خود همراه شوید.

 

همه جا بروم به بهانه تو

 

«تَرَى وَ لَا تُرَى»: گرچه در زمان غیبت به سر می‌بریم؛ اما هرجا می‌رویم، با خود می‌گوییم:« شاید امام قبل از من اینجا بوده است یا هم‌زمان با من، اینجا حضور دارد!» این، تصوری است که هنگام زیارت مشاهده مشرفه و حرم معصومین، شدت می‌گیرد.

حضور گستردۀ امام

 

نباید حضور امام را محدود به مکان‌های خاص و مقدس بدانیم. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: حضرت در مسیرهای ما راه می‌رود و به خانه‌های ما می‌آید. زمانی که در خیابان راه می‌رویم، می‌توانیم تصور کنیم شاید در مسیری قدم می‌گذاریم که امام از آن عبور کرده است  یا شاید پشت سر او گام بر می‌داریم.

هر بار که خانه را تمیز و مرتب می‌کنیم، می‌توانیم با این احساس همراه باشیم که برای مهمانی عزیز، برای قدم نهادن امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه منزل خود را آماده می‌کنیم. چه احساس لذت‌بخش و روح‌افزایی! البته باید توجه داشته باشیم که برای حضور امام، لازم است که سلامت معنوی هم بر خانه‌‌های ما حاکم باشد. خانه‌هایی به دور از دعوا و درگیری و عاری از نفاق و دروغ.

 

افزونی مهر و یاد، لازمۀ آشنایی با امام

 

به‌فرمایش حاج ملاآقاجان، امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، یک ظهور اجتماعی دارد و یک ظهور فردی. ظهور اجتماعی، همان زمانی است که حضرت از خانۀ کعبه قیام می‌کند و این امر برای همه ظاهر است. ظهور فردی، زمانی است که با امام ارتباطی درونی برقرار می‌شود و انسان حضور او را در قلب و دل خود احساس می‌کند. ظهور فردی، شاید برای کسی ظاهر باشد و برای دیگری، نه.

امیرالمؤمنین علیه‌‏السلام، در نشانه‌های ظهور می‌فرماید:

«إذا نادى مُنادٍ مِنَ السَّماءِ:«إنَّ الحَقَّ فی آلِ مُحَمّدٍ» فَعِندَ ذلِک یظهَرُ المَهدِی عَلى أفواهِ النّاسِ و یشرَبونَ حُبَّهُ ، فلایکونُ لَهُم ذِکرٌ غَیرُهُ »[2]

«هرگاه ندادهنده‏‌اى از آسمان ندا داد که «همانا حق در میان خاندان محمّد است»، در آن هنگام نام مهدى بر سر زبان‏‌هاى مردم مى‏‌افتد و از جام محبّت او مى‏‌نوشند و جز نام او بر زبان ندارند.»

اگر می‌خواهیم در زندگی فردی، زودتر از ظهور نهایی امام با حضرت آشنا و همراه شویم، باید ارتباطات‌ خود را با حضرت عمیق‌تر کنیم، معرفت‌مان را به او روزافزون کنیم و آتش عشق به امام را همواره در دل دل خود شعله‌ور نگه داریم. هرچقدر عشق و یاد او در وجود ما شدیدتر شود، آستانۀ ظهورش برای ما واضح‌تر و درخشان‌تر خواهد بود.

باید زندگی‌مان با نام و یاد او همراه باشد و دائماً از او بگوییم؛ ولی توجه داشته باشیم که صِرف حرف زدن کافی نیست. خدا نکند از کسانی باشیم که به امام ابراز ارادت زبانی دارند، ولى در شیوۀ عملى‌شان هیچ نشانى از انتظار دیده نمى‌شود؛ اینگونه مغایرت حرف و عمل، دلیل نفاق و دورویى است.

 

تسریع در مقدمات ظهور

 

ظهور بسیار نزدیک است:

«إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً. وَ نَراهُ قَرِیباً»[3]

«همانا آنان آن روز را دور مى‌بینند. و ما آن را نزدیك مى‌بینیم.»

به جهت اینکه هنوز برخی از نشانه‌های ظهور پدیدار نشده است، قیام حضرت را دیر و دور ندانید. خدای متعال بر هر چیز تواناست! و همانگونه که پیامبر اکرم فرمود، می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان، شرایط ظهور را فراهم کند:

«اَلْمَهْدِی مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیتِ یصْلِحُهُ اَللَّهُ فِی لَیلَةٍ»[4]

«مهدی از ما اهل بیت است و خداوند در یک شب،[ امر ظهور ]او را فراهم می‌کند.»

پس، بیایید زمان را دریابیم. اگر می‌خواهیم در شمار یاران باکفایت و باقابلیت امام زمان باشیم، در دوران غیبت برای خودسازی و بازسازی خویش بکوشیم  تا برای دوران ظهور آماده شویم.

 

خطرات دوران غیبت مهدوی در کلام رضوی

 

جلسات سابق در دعای امام رضا علیه‌السلام برای امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، خطرات دوران غیبت را بررسی کردیم حال همین موضوع را دنبال می‌کنیم. یادآوری می‌کنم که اگر این خطرها را نشناسیم و آن‌ها را مرتفع نکنیم، کارمان خیلی دشوار می‌شود و در زمان ظهور از صف بیعت‌کنندگان اخراج می‌شویم و به کسانی که دچار سوء‌عاقبت شدند، می‌پیوندیم.

در بررسی دعا، به این فراز دعا رسیدیم :

«لاَ تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِهِ بِالسَّأْمَةِ وَ اَلْکسَلِ وَ اَلْفَتْرَةِ وَ اَلْفَشَلِ»

«خدایا! ما را در امر امام زمان‌مان به چهار چیز مبتلا مگردان: دلگیری، تنبلی، سستی و سرافکندگی.»

سبک زندگی منتظر به دور از این خصلت‌هاست.

«لاَ تَبْتَلِنَا»

در این کلام، نکتۀ قابل تأملی نهفته است: وقتی می‌گوییم: «خدایا! ما را مبتلا نکن»؛ یعنی ما را عذاب نکن. پس معلوم است گروهی در این دنیا عذاب نقدی دارند.  موارد ذکر شده بعد از این واژه ، مثل آزرده‌شدن، تنبلی و کسالت، عقوبت است.

 

1. رنجش از امام

 

«لاَ تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِهِ بالسَّأمَةِ»

اولین خطر ذکر شده، «سَّأمَةِ» است؛ به‌معنای به ستوه آمدن، دلگیر‌شدن، آزرده‌شدن. خدایا! در دورۀ غیبت هرگز از امام خود دلگیر نباشیم. اگر به حضرت متوسل شدیم و دعای ‌ما دیر اجابت شد از او ملول نشویم و گمان نکنیم که لطف و توجه‌اش را از ما دریغ می‌کند. به‌جای دلگیری و زودرنجی، همۀ امور امام را حکیمانه ببینم و بگوییم:«هرچه آن خسرو کند، شیرین بُوَد.» باور داشته باشیم، هر چه آن مولای مهربان برایمان رقم می‌زند بنا به مصلحت ماست.

 

عشق ، مانع دلگیری

 

اگر می‌خواهیم از امام آزرده‌خاطر نشویم، باید از جهت روحی، خیلی قوی باشیم و از جهت قلبی، خیلی عاشق. به‌میزانی که محبت و ارادت‌مان به امام افزون شود از خطر دلگیر شدن و به ستوه آمدن، در امان خواهیم بود.

تصور کنید استادی به شاگردان خود تذکری دهد، واکنش افراد باتوجه به میزان علاقه‌ای که به او دارند، بسیار متفاوت است. کسی که استادش را بسیار دوست دارد، دلخور نمی‌شود و احساس و رفتارش نسبت به او، هیچ تغییری نمی‌کند و این تذکر را از باب توجه استاد می‌داند. به محضر استاد آمده است تا رشد کند و اصلاح شود؛ بنابراین از تذکرات او خوشحال هم می‌شود و آن را به جان می‌خرد؛ اما کسی که میزان محبتش کم است از تذکر استاد بسیار دلگیر می‌شود و از او فاصله می‌گیرد.

اگر می‌خواهیم از مشکلات به ستوه نیاییم، از امام خود نرنجیم و به محضر مقدس او شاکی و معترض نباشیم باید عشق‌مان را روزافزون کنیم؛ عشقی که ما را مقاوم و قدرتمند کند. عاشق توانا، از امام خود آزرده‌خاطر نمی‌شود و در تنگناها می‌گوید:

اگر با دیگرانش بود میلی

چرا ظرف مرا بشکست لیلی

 

2. نازپروردگی و تنبلی

 

«لاَ تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِه …اَلْکسَلِ»

 

نازپروردگی

 

«اَلْکسَلِ» دو معنا دارد. در یک معنا نازپروردگی است و آن خصلتی است که ما را آسیب‌پذیر و ضعیف می‌کند. شخص نازپرورده، باید همۀ شرایط زندگی به وفق مرادش باشد و همۀ امورش، آن‌گونه که دوست دارد و راحت است، فراهم شود! برای شکسته شدن روحیه رفاه‌زدگی، لازم است که گاهی اوقات خودمان شرایط را تغییر دهیم و در استراحت، خوراک، آمد و رفت و دیگر امور شخصی تغییر ایجاد کنیم.

کسی که در زمان غیبت، نازپرورده و رفاه‌زده باشد نمی‌تواند در دورۀ ظهور در رکاب امام قرار گیرد. باید خود را به زندگی جهادی عادت دهیم و برای روزگار سخت آماده شویم. نمونۀ این آمادگی، سفر اربعین است. کسانی که شرایط زندگی خیلی مرفه و راحتی داشتند  در این سفر، خود را در وضعیت بسیار متفاوتی قرار می‌دهند و به‌آسانی با سختی‌های مسیر، همراه می‌شوند.

نمونه دیگر این امر را در دفاع مقدس مشاهده می‌کنیم. رزمندگانی که در خانه و خانوادۀ خود بسیار متنعم و مرفه بودند؛ اما در هنگام ضرورت، برای مبارزه با دشمن، به‌آسانی تغییر کردند و خود را با سخت‌ترین شرایط جبهه و جنگ  وفق دادند؛ این، نشانی از وابستگی نداشتن آن‌ها به رفاه و آسایشی است که در زندگی شخصی خود از آن برخوردار بودند.

 

تنبلی

 

معنای دیگر «اَلْکسَلِ»، تنبلی و بی حالی است. زمان غیبت لازم است خیلی بانشاط و پُرانرژی باشیم؛ زیرا باید به دیگران، انگیزه و انرژی بدهیم؛ به کسانی که چشم‌انداز آینده را خوب نمی‌بینند و از شرایط ناامیدند. باید آنقدر سرحال و پُرقوّت کار کنیم که موجب رغبت دیگران شویم و میل به تلاش را در آن‌ها افزون کنیم. دورۀ غیبت، سختی‌های زیادی دارد، اگر بانشاط و پُرتوان نباشیم، روزگار سخت‌تری خواهیم داشت و به جهت کسالت، سختی‌ها و مشکلات‌مان مضاعف خواهد شد.

 

3. از دست دادن فرصت‌ها

 

«لاَ تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِه… بالفَترَة»

خطر دیگری که ما را تهدید می‌کند، « فترة» به‌معنای کندی و کوتاهی است. اینکه کار را با تأخیر انجام دهیم و قدر زمان را ندانیم. یک خانم شاغل را در نظر بگیرید. زمانی که در خانه است، قدر وقت را می‌داند، از فرصت‌ها بهترین استفاده را می‌کند و در کوتاه‌ترین مدت، بیشترین کار را انجام می‌دهد؛ زیرا می‌داند برای سامان دادن به امور منزل، زمان محدودی در اختیار دارد. به‌عکس، خانمی که خانه‌دار است، همۀ کارها را با تأخیر و تعلل انجام می‌دهد؛ زیرا معتقد است فرصت زیادی برای انجام کارها دارد!

حکایت ما نیز این‌چنین است. کسی که با مرگ‌باوری زندگی کند و مُردن را نزدیک بداند، از عمر خود بهترین و بیشترین بهره را می‌برد و به‌سرعت، برای رفتن از این دنیا، آماده می‌شود؛ اما کسی که مرگ را دور و دیر می‌بیند و تصور می‌کند خیلی وقت دارد، فرصت‌ها را از دست می‌دهد و امور مربوط به آخرت خود را با تأخیر انجام می‌دهد.

 

کُندی؛ مانع سلوک

 

توجه کرده‌اید وقتی ماشینی در بزرگراه به کندی حرکت کند، چقدر راه‌بندان ایجاد می‌شود و ماشین‌های دیگر در ترافیک می‌مانند! ما هم اگر سِیرمان در طریق بندگی و کسب کمالات معنوی، کُند باشد، همین گونه در حرکت دیگران اختلال ایجاد می‌کنیم و مانع سلوک آن ها می‌شویم. به همین جهت، از خدای سبحان می‌خواهیم که یاری‌مان کند در دورۀ غیبت کارها را با تأخیر انجام ندهیم و در وظایف‌مان کوتاهی نداشته باشیم. کوتاهی در انجام وظیفه، یعنی به میزان کافی و وافی وظایف‌مان را انجام ندهیم و در مسؤولیت‌هایی که بر عهده داریم، کم بگذاریم.

فتور یک عقوبت است، از دست دادن زمان یک عذاب است؛ علامتش هم این است که وقتی در کاری کم می‌گذاریم یا امری را به تأخیر می‌اندازیم، دیگر روان‌مان آرام نیست؛ این حال بد و درون ناآرام، عقوبت خداست.

 

4. سر افکندگی

 

«لاَ تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِهِ…اَلْفَشَلِ»

«فشل» یعنی سرافکنده‌ بودن، شکست‌خورده‌ بودن. از خدا می‌خواهیم در دورۀ غیبت سربلند باشیم. افتخار کنیم که دین داریم، افتخار کنیم که توفیق انجام واجبات و ترک محرمات را داریم. خود را محک بزنیم اگر در جمعی حضور داشته باشیم که هیچکس به احکام دینی ملتزم نیست، آیا با سربلندی به دیندار بودن و مقید بودن خود افتخار می‌کنیم یا احساس شرمندگی و سرافکندگی داریم؟! آیا از متدین بودن خود لذت می‌بریم و بابت آن شاکر هستیم؟! آیا وقتی با بی‌دین‌ها مواجه می‌شویم خدا را شکر می‌کنیم که ما را با خود مأنوس کرده و برای زندگی‌مان برنامه داده است؟ آیا سپاسگزار او هستیم که عشق و محبت معصومین را که بهترین‌های عالم هستند در قلب‌مان جای داده است؟

تقویم زندگی ‌ما مشخص است؛ خوشی‌‌مان با خوشی‌های معصومین و ناخوشی‌‌مان با ناخوشی‌های آنهاست. خدا ما را با بهترین‌های عالم هم‌سو و هم‌جهت کرده است و این  امری بسیار آرامش‌بخش و پُرلذت است و جای شکر فراوان دارد.

 

حفظ شعائر الهی

 

ما به حفظ شعائرالله توصیه شده‌ایم؛ یعنی باید دین ما در قالب‌های مختلف ظهور و بروز داشته باشد. ملتزم بودن به شعائر؛ یعنی احساس سربلندی به جهت دینداری. مثلاً سفارش شده است که اذان را با صدای بلند بگوییم، تا با این اعلان به نمازخوان بودن خود، افتخار کنیم. با حفظ شعائر، نشان می‌دهیم خوشحالی‌ها و ناراحتی‌های ما الهی است.  از تدین خود لذت می‌بریم و به خود می‌بالیم.

 

همواره، پیروز

 

خدایا! ما را در زمان غیبت به سرافکندگی و کسالت، مبتلا نکن، به احساس شکست، مبتلا نکن. انسان متدین شکست نمی‌خورد؛ زیرا «الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه»[5]«اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد.» اگر فرد دیندار ظاهراً شکست بخورد، پشت پرده‌اش، رضایت خداست و همین، برای بنده کافی است. او به حال ما آگاه است، ما را برای ابد آفریده است و به ما امتیازات ابدی می‌دهد؛ گرچه از نگاه دیگران، در این دنیای فانی پیروز و صاحب‌ امتیاز نباشیم.

 

«لاَ تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِهِ بِالسَّأْمَةِ وَ اَلْکسَلِ وَ اَلْفَتْرَةِ وَ اَلْفَشَلِ»

 

نگاهی مجدد

 

بار دیگر به این چهار مورد توجه کنید؛ به گرفتاری‌هایی که ممکن است یکایک ما، در دورۀ غیبت به آن ها مبتلا شویم:

به میزانی که شکننده باشیم نمی‌توانیم از زندگی سالم برخوردار باشیم. با دلگیری دائم از دیگران، نمی‌توانیم مقاوم باشیم در حالی که لازمۀ زندگی در دوران غیبت، مقاومت است. اگر در زمان غیبت سست و بی‌حال باشیم، قدر فرصت‌ها را ندانیم و وظایف را با کندی و کوتاهی انجام دهیم، قطعاً در زمان ظهور جزو پیشتاران نیستیم. اگر بابت تدین و تقید خود احساس سربلندی نکنیم، مطمئناً در زمان ظهور حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز، خوشی و شادمانی خاص نداریم.

 

5. گم کردن هویت

 

یکی از ابتلائات و خطرات دورۀ غیبت این است که هویت دینی خود را گم کنیم و برای زندگی اسلامی اعتبار خاصی قائل نباشیم. خدای سبحان می‌فرماید:

«بَلِ اللَّهُ یمُنُّ عَلَیکمْ أَنْ هَدَاکمْ لِلْإِیمَان»[6]

«بلكه اين خداوند است كه بر شما منّت دارد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرد.»

خداوند برای هیچ چیز بر بندگانش منّت نگذاشته است جز نعمت رسالت و نعمت هدایت. خدای سبحان ما را از زندگی جاهلانه و عامیانه همراه با انواع تباهی‌ها و رذالت‌ها دور کرده است. خداوند منّت گذاشته و زندگی ما را اسلامی قرار داده است  و این موهبت بزرگی است که باید به آن افتخار کنیم. یکی از ابتلائات دوران غیبت این است که این ارزش‌های گرانقدر، به مرور زمان رنگ ببازد و برایمان کمرنگ و کمرنگ‌تر شود.

 

راهکارهای مصونیت از خطرات دوران غیبت

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«فَمَن اَدرَکَ ذلکَ مِنکُم، فَلیَتَّقِ اللّه وَ لیَحرُز دینَهُ و لیَکُن مِن اِحلاسِ بَیتِه»

«اگر کسی از شما به چنین فتنه‌ای گرفتار شد باید تقوای الهی پیشه کند و باید کناره‌گزینی و خانه‌نشینی اختیار کند.»

امیرالمؤمنین علیه‌السلام  برای اهل آخرالزمان پیام داده‌اند و برای مصون بودن از خطرات دوران غیبت، سه راهکار را بیان کرده‌اند:

 

1. تقوا

 

اولین راهکار برای حفظ از آسیب‌های دورۀ غیبت، تقواست؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. اولین گام این است که مراقبت کنیم نسبت به انجام واجبات مسامحه‌کار و نسبت به ترک محرمات بی‌توجه نباشیم.

البته به نظر بنده تقوا یعنی پرهیز از این که امور مثبتی که از ما صادر می‌شود، به خود نسبت دهیم، حتی انجام واجب و ترک حرام. همۀ توفیقات ما به لطف و فضل الهی است و با حول و قوۀ او صورت می‌گیرد.

 

2. حفظ دین

 

هرکس باید دینش را حفظ کند. یعنی هرکس باید خودش مراقب باشد که دینش آسیب نبیند و در شرایط سخت روزگار، دینش از بین نرود. هر کس باید نگهبان دین خود باشد تا از هجمه‌های فکری و فرهنگی آخرالزمان  در امان بماند.

 

3. بیتوته در خانه

 

منظور از بیتوته در خانه در دورۀ غیبت آن است که افراد باید برای حفظ دین خود مراقب باشند تا از جایگاه اسلامی و از التزامات دینی خود کناره‌گیری نکنند؛ زیرا به مجرد عقب‌نشینی از تقیدات دینی، انسان گرفتار شیطان می‌شود و معلوم نیست از کجا سر در بیاورد.

 

تمنّا از امام

 

با دنیایی اظهار ادب و ارادت، به محضر مولایمان عرض می‌کنیم: ‌

آقا جان! می‌دانیم که «تا نیست غیبتی، نبوَد لذت حضور» یقین داریم منتظرانی که زمان ظهور را درک می‌کنند، هزاران برابر اصحاب سایر ائمۀ اطهار علیهم‌السلام خوش‌اند؛ زیرا تلخی دوران هجران و فراق امام خود را چشیده‌اند و انتظار دوران غیبت، موجب اشتیاق زائدالوصف آن‌ها شده است؛ پس، بیش از مردم اهل زمان هر امام، قدردان حضور در محضر مولایشان هستند. یقین داریم‌ زندگی در دورۀ غیبت، ارزش ما را افزون می‌کند.

آقاجان! با همۀ وجود، باور داریم که برای تحقق این امور، به دعای شما نیازمندیم. اگر حمایت و توجه شما قرین زندگی‌مان نباشد در این زمانۀ پُرفتنه، کم می‌آوریم، می‌لغزیم و سقوط می‌کنیم. اگر دعای شما بدرقۀ راهمان نباشد، ورشکسته می‌شویم.

آقاجان! یاری‌مان کنید از خطرات دوران غیبت مصون بمانیم. آرزو داریم نه‌تنها گرفتار ابتلائات آخرالزمان نشویم، بلکه در زمرۀ بهترین اعوان و انصار شما باشیم و سبک زندگی‌مان  موجب رضایت شادی قلب مبارک شما باشد.

 

تاریخ جلسه:1400/12/11 ـ جلسه 10

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . دانشنامۀ امام مهدی، ج 7، ص200.

[2] . كنزالعمّال،حدیث ٣٩۶۶۵

[3] . سوره معارج، آیه 6و 7.

[4] . كشف الغمة  ج۲، ص۴۷۷.

[5] . شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۳۳، ح۵۷۱۹

[6] . سوره حجرات، آیه 17.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط