شناخت حضرت حجّت (عج) ـ بخش نهم

بازگشت به فطرت برای شناخت امام

 

به عنوان منتظرین ظهور، بنای ما بر این است که با وساطت حضرت ولی‌عصر عج‌ الله‌تعالی‌فرجه، به فطرت خود بازگردیم و قدیمی‌ترین آشنای خویش را مجدداً پیدا کنیم .معرفت دیرینۀ خود را نسبت به او افزایش دهیم، تنور محبت دلمان را مشتعل کنیم و در نهایت، مأموم آن امام و محبّ آن محبوب قرار گیریم.

معرفةالامام، مقدمۀ بندگی خالصانه است و بدون شناخت او، بندگی‌های ما ارزش و اعتباری ندارد. وقتی معرفت امام، گرچه به میزان اندک، برای ما حاصل شود، خودِ گمشده‌مان را پیدا می‌کنیم و به شخصیت اصلی خویش پی می‌بریم. پس از آن، دیگر قدر خویش را می‌دانیم و خود را  با بهایی اندک، به دنیا نمی‌فروشیم . حتی اگر دنیا با همۀ جلوه‌های فریبنده‌اش، خود را به ما عرضه کند، با عنایت امام و وساطت امام، اسیر جاذبه‌های مادی نخواهیم شد.

 

خطرات دوران غیبت

 

در جلسات گذشته به این مطلب اشاره کردیم که در زمان غیبت، منتظرین ظهور از امتیازات خاصی بهره‌مند می‌شوند. گاه كسى كه در این دوران زندگى مى‌كند، اجر مجاهدی را دارد كه در ركاب پیامبر شهید شده است و گاه، اجر صد شهید را دارد.

در عین حال، در کنار این امتیازات، خطرات زیادی منتظرین را تهدید می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند خود را از تیررس آن‌ها در امان بداند. ما نباید واقعیت‌ها را نادیده بگیریم، بلکه باید آن‌ها را بشناسیم، باورشان کنیم و برای مصون ماندن از آسیب آن‌ها، همواره به خدای سبحان پناهنده شویم.

مطلب دردناک این است که خطرات زمان غیبت، اموری سطحی و گذرا نیست که صرفاً به زندگیِ دنیایی ما خدشه وارد کند و دوره اش سپری شود، بلکه اموری مهلک است، نهایت گرفتاری و مصیبت است و می‌تواند به انسانیت ما صدمه بزند و حتی به شقاو ت ابدی منجر شود.

با مرور برخی از فرازهاى دعای زمان غیبت [دعاى اللهُمَّ عَرِّفنِی نَفسَک] این موضوع را دنبال می‌کنیم.

 

«اللّٰهُمَّ فَافْرُجْ ذٰلِک عَنَّا بِفَتْحٍ مِنْک تُعَجِّلُهُ، وَنَصْرٍ مِنْک تُعِزُّهُ»[1]

 

«خدایا این گرفتاری‌ها را از ما بگشا، به گشایشی از جانب خویش که آن را زود برسانی و نصرتی از سوی خود که با عزّت توأمش فرمایی.»

 

1. طلب گشایش از غیر خدا

 

یکی از خطرات دورۀ غیبت این است که ما گشایش را از غیرخدا طلب کنیم. اگر تصور کنیم اعمال و رفتار ما، مستقلاً  موجب فرج می شود، اشتباه است. البته هیچ شکی نیست که ما باید برای ظهور آماده باشیم و با اعتقادات صحیح و اعمال صالح، موانع فرج را رفع کنیم؛ ولی قرار بر این است که روی خودمان حساب نکنیم و به کارهای خود دل نبندیم. در عین حال که باید به‌عنوان منتظرین ظهور، در اوج توانایی و کارآیی باشیم. قرار نیست برای خود، وجودی قائل شویم. همۀ امور صحیح ما در تعجیل فرج نقش دارد؛ ولی نقش‌آفرین، خدای سبحان است و اثربخشی اعمال ما به دست اوست.

«وَنَصْرٍ مِنْک تُعِزُّهُ»

نصرت عزتمندانه را باید از خدا طلب کرد. ما از عمق جان، می‌خواهیم امدادهای خاصی را دریافت کنیم که به واسطۀ آن امدادها، عزت خاصی داشته باشیم. خطری که در دوران غیبت ما را تهدید می‌کند، این است که برای رسیدن به قدرت و عزت، روی غیرخدا حساب کنیم. خطر اساسی این است که موحد نباشیم و مشرکانه، چشم امیدمان به ماسوی‌الله باشد. نصرت را از یکی طلب کنیم، عزت را از دیگری و قدرت را از فردی دیگر. در صورتی که منشأ همۀ این امور، خداست. اگر روی موجودی و توانمندی خود یا دیگران حساب کنیم، به خود واگذار می‌شویم.

 

2. پندار غلط

 

خطر دیگری که ما را تهدید می‌کند، تصورات اشتباه از دورۀ ظهور است؛ اینکه منتظر باشیم امام زمان عج‌ الله‌تعالی‌فرجه بلافاصله بعد از ظهور،همه جا را آرام کند، اثری از ناامنی، ظلم، گرانی، خیانت، دزدی، تجاوز، دروغ و فحشا باقی نماند و صلح و عدل در کل جهان حاکم شود . باید باور کنیم که سال‌های اول حکومت امام زمان عج‌ الله‌تعالی‌فرجه،  سال‌هایی سخت و همراه با جنگ است.

در ادامۀ دعا می‌گوییم:

 

«اللّٰهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُک أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیک فِی إِظْهارِ عَدْلِک فِی عِبادِک، وَقَتْلِ أَعْدائِک فِی بِلادِک، حَتَّىٰ لَا تَدَعَ لِلْجَوْرِ یا رَبِّ دِعامَةً إِلّا قَصَمْتَها، وَلَا بَقِیةً إِلّا أَفْنَیتَها و لَا قُوَّةً إِلّا أَوْهَنْتَها»[2]

«خدایا ، از تو درخواست می کنیم به ولیّ خود اجازه دهی که عدل تو را در میان بندگانت اظهار کند و در سرزمین های تو، دشمنانت را به قتل برساند تا ستون های ظلم و جور در هم بشکند، هر بنای نامناسب و خلافی ویران شود و قدر‌ت‌های باطل ضعیف شوند.»

 

3. نشناختن دشمن

 

خطری که در دورۀ غیبت ما را تهدید می‌کند، این است که احساسات‌مان تنظیم نباشد. مثلاً آنقدر دلسوز باشیم که طاقت خون‌ریزی‌ها را نداشته باشیم و به کشته شدن افراد معترض شویم! گرچه معتقدیم هیچ خونی نباید به ناحق ریخته شود؛ اما این کشتارها به امر امام معصوم انجام می‌شود؛ در آن زمان  دشمنان خدا و جنایتکارانی که سردمدار ظلم و جور هستند، کشته می‌شوند؛ بنابر این باید آنقدر قوی باشیم که بتوانیم احساسات خود را مدیریت کنیم. در غیر این صورت از سر محبت و شفقت نسبت به کشته شده‌ها، به امام عصر عج‌ الله‌تعالی‌فرجه، اعتراض می‌کنیم.

یکی از خطرات دورۀ غیبت این است که ما دشمنان را نشناسیم و ندانیم که چقدر به دین ضربه زده‌اند و به‌دنبال این ناآگاهی از مجازات شدن آن‌ها رنجیده‌خاطر شویم و بگوییم: «این ها هم انسان هستند و حق دارند در امنیت زندگی کنند!» غافل از آنکه کسی که با دین عداوت داشته باشد، در حقیقت دشمن انسانیت است.

خطری که در دورۀ غیبت ما را تهدید می‌کند، این است که امام‌شناس باشیم؛ ولی دشمنان امام را نشناسیم. ندانیم ماهیت اعداء دین چیست! چه سابقه‌ای داشتند و چقدر به متدینین آسیب می زنند؟!

 

تحمل شرایط سخت دوران ظهور

 

همراهی با امام  در سال‌های آغازین حکومت مهدوی  روحیه‌‌ای خاص و قوی را طلب می‌کند .ما باید برای زمان ظهور آماده شویم، باید قدرت مبارزه داشته باشیم، باید بتوانیم صبورانه شرایط سخت آن دوران را تحمل کنیم و برای کشتارها و ناآرامی‌هایش مقاوم باشیم.

بعد از ظهور، سال‌های پُرالتهابی در پیش است؛ ولی ما دلخوش و امیدوار هستیم که حاکمی عادل امور دنیا را به دست دارد و هر اقدامی انجام دهد، بر اساس عدل است. حتی اگر هر روز، ده‌ها هزار نفر به فرمان او کشته شوند، عین عدالت است!

 

4. کسالت و سستی

 

در دعای امام رضا علیه‌السلام برای حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه خطر دیگری مطرح شده است:

«و لا تَبتَلِنا فی أمرِهِ بالسَّأَمةِ و الکسَلِ و الفَترَةِ و الفَشَلِ»

«خدایا، در امر او ما را به دلتنگی و ملالت، کسالت و بی‌حالی ، سستی و تنبلی مبتلا مگردان.»

یک خطر در دورۀ غیبت این است که ما، به‌عنوان منتظر، سرحال نباشیم. اگر حال خوشی نداریم  نشان از این است که چشم انتظار امام خود نیستیم، که اگر در شمار منتظرین آن وجود مقدس باشیم، او نیز همواره به ما توجه دارد. انتظار، ما را بانشاط می‌کند، چشم‌به‌راه بودن، حال‌مان را خوب می‌کند.

اگر دلتنگ و ملول‌ایم، اگر ناتوان و خسته و مغموم‌ایم، نشان از این دارد که به بزرگتر خود توجه  نداریم و غافلیم از  کارگشایی که همیشه به ما توجه دارد؛ همان گونه که خود فرموده است:

«إِنَّا غَیرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِكْرِكُم وَ لَو لَا ذَلِک لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَكُمُ الْأَعدَاءُ»[3]

«همانا، ما از رعایت حـال شما كوتاهى نمىكنیم و شما را از یاد نمىبریم، چه، در غیر این صورت، سختی‌ها و گرفتاری‌ها برشما فرو مى ‌آید و دشمنان شما را ریشه‏‌كن كرده و از بین مى‏‌برند.»

 

5. تبدیل شدن محبّ به مبغض

 

در عبارات پایانی دعا، باصراحت ، خطری بزرگ را مطرح می‌کنیم:

«اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْنِی مِنْ خُصَماءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَلَا تَجْعَلْنِی مِنْ أَعْداءِ آلِ مُحَمَّدٍ و لَا تَجَعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَالْغَیظِ عَلَىٰ آلِ مُحَمَّدٍ»

«خدایا! مرا از اهل نزاع و مجادله با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و از دشمنان آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  و از اهل كینه و خشم با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، قرار مده.»

خطر این است که عاشق و محبّ امام، خصم امام شود. خصم، کسی است که رسماً اظهار دشمنی می‌کند، از درگیری ابایی ندارد و گستاخانه در برابر امام می‌ایستد.

در مخیلۀ ما هم نمی‌گنجد که روزی ممکن است دشمن امام شویم!  ما که هر روز آل یس می‌خوانیم و به حضرت، چهل سلام می‌دهیم، ما که عمری را با عشق و انتظار او سپری کرده‌ایم، مگر امکان دارد روزی خصم امام شویم ؟! بله ممکن است؛ زیرا اگر غیر از این بود از خدا درخواست نمی‌کردیم:«اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْنِی مِنْ خُصَماءِ».

اگر بخواهیم از این خطر مصون بمانیم، باید قلباً در برابر نظرات امام، تسلیم محض باشیم؛ در غیر این صورت، هر حکمی که خلاف میل ما یا منافع ما باشد، موجب اعتراض‌مان می‌شود، اعتراض به اِعراض می‌انجامد و در نهایت، به خصومت ختم می‌شود.

باید آنقدر تسلیم امام خود باشیم که با زبان حال و قال بگوییم:

به تیغم گر زند دستش نگیرم

و گر تیرم زند ، منت پذیرم

باید بدانیم که «هرچه از دوست می‌رسد نیکوست.» گاهی از اینکه حاجات‌مان بر آورده نشده است، از اینکه خواست امام با منافع خود یا عزیزان‌مان تعارض دارد و … رنجش پنهانی در دل داریم؛ یعنی قلباً راضی نیستیم و در برابر نظر امام، از خود نظر داریم. در این صورت، خدای نکرده  با افزایش این امور، دلگیری های ما افزون می‌شود، شاکی می‌شویم و شکایت‌مان به قهر و خشم می‌انجامد.

اگر در برابر نظر امام کاملا تسلیم نباشیم، روزی سریرۀ ما در قالب‌های نازیبا ظهور می‌کند و محبّ امام، به‌عنوان خصم امام معرفی می‌شود.

 

6.خطر عداوت

 

در عبارت قبل  دریافتیم که محبّ امام  این قابلیت را دارد که خصم امام شود. حال  با خطری بزرگتر آشنا می‌شویم:

«وَلَا تَجْعَلْنِی مِنْ أَعْداءِ آلِ مُحَمَّدٍ و لَا تَجَعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَالْغَیظِ عَلَىٰ آلِ مُحَمَّدٍ»[4]

«خدایا! من را از دشمنان آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  و از اهل كینه و خشم با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، قرار مده.»

برای تک تک ما این امکان وجود دارد که صد و هشتاد درجه تغییر کنیم و اهل عداوت و غیظ و غضب بر امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه شویم. چه حقیقت تلخ و دردناکی! همین که برای رفع گرفتاری خود  مدت‌ها به حضرت متوسل شویم و حاجت نگیریم، می‌تواند بستری برای خشم و غضب‌مان به امام شود و ما را به سمت سوء‌عاقبت سوق دهد.

 

راهکارهای مصونیت از خطرات دوران غیبت

 

1. پناهندگی به خدا

 

برای در امان ماندن از این خطرات بزرگ، تنها یک راه داریم: «پناهندگی به خدا»:

«إِنِّی أَعُوذُبِک مِنْ ذٰلِک فَأَعِذْنِی، وَأَسْتَجِیرُ بِک فَأَجِرْنِی»

«به تو پناه می‌برم از این صفت شقاوت مرا در پناه خود گیر و به درگاه كرم تو پناهنده مى‏شوم مرا پناه ده.»

اعلام می کنیم:«خدایا، به دیگران کاری ندارم. من، خودم، حتماً و همیشه به تو پناهنده می‌شوم تا دشمن امام نشوم.»

«خدایا، خیالم ار خودم راحت نیست. من که عمری اعداء آل محمد را لعن کرده‌ام، اگر تحت حمایت تو نباشم، ممکن است در شمار دشمنان اهل بیت قرار گیرم.»

«خدایا، می‌خواهم همیشه در پناه تو و در همسایگی تو بمانم، در همسایگی لطف و رحمت و رأفت تو. می‌خواهم مرا تحت توجه خاص خود قرار دهی تا از این خطر بزرگ در امان بمانم.»

آری، راه برون‌رفت از همۀ این آفت‌ها، اعاذۀ دائم و استجارۀ دائم است. همیشگی بودن این امور را از مضارع بودن فعل برداشت می کنیم؛ زیرا فعل مضارع بر زمان حال و آینده دلالت می‌کند. گویا می‌گوییم: «خدایا، می‌خواهم برای همیشه، در پناه تو باشم. زیرا باور دارم اگر مرا به خودم واگذار کنی، هلاک می شوم:« اِنْ وَکَلْتَنی اِلی نَفْسی هَلَکْتُ»[5]

«خدایا، حتی اگر یک لحظه مرا به حال خود رها کنی، غیر از هلاکت ره‌آوردی ندارد؛ پس دائم مرا در پناه خود بگیر تا از خطرات مصون و محفوظ بمانم.»

 

2. پناهندگی به کشتی نجات

 

در زیارت روز جمعه، خطاب به حضرت ولیّ عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه می‌گوییم:

«السّلامُ عَلَیکَ یا سَفینَة النَّجاة»[6]

«سلام بر تو، ای کشتی نجات.»

هر چقدر هم دریا موّاج باشد، کسی که سوار کشتی نجات است، نگرانی ندارد.

گر تو را نوح است کشتی‌بان ز طوفان غم مخور

چرا در زندگی این‌همه تشویش و اضطراب داریم؟ اگر به سفینةالنجاة، سلام می‌دهیم و حقیقتاً امام را کشتی نجات می‌دانیم، یقین داشته باشیم حتی در سهمگین‌ترین طوفان‌های زندگی هم قرار بگیریم، او نمی‌گذارد غرق شویم.

سرنشینان کشتی به ناخدای خود اعتماد دارند، دائم سراغ او نمی‌روند و از خطرات احتمالی ابراز نگرانی نمی‌کنند، دائم به او نظر نمى‌دهند كه سریع یا آرام برو یا… اگر مى‌خواهیم زندگی‌مان با این کشتی نجات سپرى شود، باید تسلیم محض امام باشیم و همۀ مخاطرات زندگى را به او بسپاریم. صرف اینکه از دور كشتى را نگاه کنیم، هر روز اسمش را به زبان بیاوریم، به آن اظهار علاقه کنیم و از آن تعریف و تمجید کنیم، موجب نجات نمى‌شود. باید سوار کشتی شویم تا به سلامت به ساحل نجات برسیم.

از خود حضرت اجازه می گیرم و می‌گویم: در واقع ولیّ‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه ما را حمل می‌کند، البته منوط به اینکه در همراهی با کشتی نجات، تسلیم محض باشیم، هرچه، هر گونه و هر زمان که او برای ما می‌پسندد، پذیرا باشیم و مخالفت نکنیم، در این صورت، قطعاً عاقبت بخیر می‌شویم.

 

کهف ولایت

 

در مصباح‌الزائر، زیارتی طولانی برای ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه ذکر شده است[7] که در فرازی از آن، حضرت را با دو عنوان زیبا  مخاطب قرار می دهیم: .1  «الکهف»؛ 2. «العضد».

به حضرت می گوییم: «آقا، شما کهف هستید.» اصحاب کهف وقتی به غار وارد شدند، آنقدر خیال‌شان راحت و قلب‌شان آرام بود که بدون هیچ تشویش و نگرانی به خوابی عمیق فرو رفتند. از سوی دیگر در طول سال‌هایی که خواب بودند، خدای سبحان عهده دار همۀ امورشان بود ، تا آنجا که می‌فرماید:

«نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا»

«[در خواب] آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم [تا بدنشان سالم بماند]، و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود [و نگهبانی می کرد]. اگر نگاهشان می‌کردی، از آنان می‌گریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‌شد!»

 

انجام وظایف ، با امنیت و آرامش

 

امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، کهف است. اگر ما اصحاب کهف باشیم و زندگی‌مان با وجود مقدس او سپری شود، خدای سبحان همۀ امورمان را سامان می‌دهد و نیازهای ما را تأمین می‌کند. تنها چیزی که ما به عهده داریم، انجام وظیفه است؛ انجام وظیفه‌ای در کمال آرامش، نه با نگرانی و دغدغه؛ زیرا به میزانی که انسان فکر و دلی آرام داشته باشد، اموری که به عهده دارد بهتر انجام می‌دهد و از سوی دیگر، به اندازه‌ای که آشفته و بی‌قرار باشد، این آشفتگی بر کیفیت و کمیت کارهای او اثر منفی می‌گذارد و همۀ امورش مختل می‌شود.

با این ملاک، می‌توانیم خود را محک بزنیم؛ اگر به جهت مشکلاتی که داریم مشوش و نگرانیم، به این معناست که هنوز جزو اصحاب کهف نیستیم و با امام خود همراه نشده‌ایم. اگر به کهف ولایت وارد شویم، از دسترس اغیار به دوریم، از آسیب‌ها در امانیم و در نهایت، آرامیم.

 

دریافت قدرت و توان

 

«عضد»، به‌معنای بازو ، عنوان دیگری است که در زیارات، حضرت را با آن خطاب می‌کنیم. کسی که امام دارد، هیچ‌گاه احساس ضعف و ناتوانی نمی‌کند و برای انجام هیچ کاری، خود را نالایق و غیرشایسته نمی‌داند. اگر با حضرت همراه باشیم از بازویی پُرقدرت و توانا برخوردار هستیم و در عرصۀ انجام وظایف، احساس عجز نمی‌کنیم.

مثَل ما و امام عصر مثَل کسی است که پدری بسیار فرهیخته، بسیار دارا و توان ، بسیار بامحبت و دلسوز دارد؛  با داشتن چنین پدری، ملالت چرا ؟

حتی اگر فرزند، سرمایه‌ای را که از پدر گرفته است، به باد دهد، خرابه‌نشین نمی‌شود، بلکه با دلی آرام، سراغ پدرمهربانش می‌رود و اطمینان دارد که به او فرصت دیگری داده می‌شود تا با سرمایه‌گذاری جدید، خود را بیازماید.

 

درخواست

 

به محضر مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه عرض می‌کنیم:

«آقاجان، گرفتاری دوری از شما، برای ما بس است. مولای مهربان، از شما تمنا می‌کنیم گرفتاری‌های ما را مرتفع کنید؛ چرا که یقین داریم شما دلسوز ما هستی.»

پدر و مادرها، به فرزند عاجز خود، شفقت بیشتری دارند و به فرزندان بازیگوش خود که در معرض خطرات زیادی هستند، توجه بیشتری می‌کنند.

با دنیایی شرمساری، اعتراف می‌کنیم آنقدر سرگرم به دنیا و مشغولیت‌های آن هستیم  که از امام خود غافل شده‌ایم؛ اما می‌دانیم شما همچون پدری مهربان، همیشه به ما توجه دارید.

عاجزانه از شما درخواست می‌کنیم مارا در زمرۀکسانی قرار دهید که عاشقانه، صادقانه و خالصانه در انتظارتان هستند و همواره مورد لطف و احسان خاص شما قرار می‌گیرند.

 

تاریخ جلسه:1400/11/13 ـ جلسه 9

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. مصباح‌المتهجد، ص 411

[2]. مصباح‌المتهجد، ص 411

[3]. بحارالانوار، ج53، ص 175

[4]. دعای امام رضا علیه‌السلام برای زمان غیبت، مفاتیح‌الجنان.

[5]. فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی.

[6]. زیارت امام زمان در روز جمعه، مفاتیح‌الجنان.

[7]. بحارالانوار، ج 102، ص 84:  «سلامُ الله و بركاتُه و تحيّاتُه و صَلواته على مولاى صاحب الزمان و صاحب الضياء و النور … و الكهف و العضد»

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط