توانمندی امری است که همه افراد بالاتفاق طالب آن هستند. اگر بخواهیم خوشترین صحنههای زندگی خود را ترسیم کنیم، قطعاً مربوط به خاطراتی است که در آن نوعی توانمندی دیده میشود؛ توانمندی علمی، فکری، اخلاقی، توانمندی در حل مشکلات، تصمیمگیری صحیح و اختیار مناسب.
در حقیقت توانمندی نمایانگر تجلّی خدای سبحان در بنده و اتصاف بنده به صفت «قوی» و «قدیر» خداوند سبحان است.
خدای سبحان انسان را خلیفه خود قرار داده و اجازه اتصاف به صفات خود را برای او صادر کرده است. از جمله صفات الهی قوّت و قدرت است.
حال این سوال مطرح میشود که چگونه قوّت و قدرت را کسب کنیم؟ البته لازم به ذکر است که این قدرت و توانمندی باید در مسیر انسانیّت و در آستان عبودیّت به کار گرفته شود.
بنابراین انسان الهی باید طالب قدرت و قوّتی باشد که او را از هرگونه طغیان و خودکامگی دور کرده و میزان بندگی او را در محضر حق افزون کند.
عوامل توانمندی:
پایداری در صحنه انجام مسئولیت
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ[1]»
«ای مؤمنین! زمانی که در مقابل کفار قرار گرفتید، پشت به آنها نکنید؛ یعنی از صحنه جهاد فرار نکنید.»
در شریعت ما فرار از صحنه رزم در زمره گناهان کبیره محسوب میشود؛ زیرا با فرار از صحنه انجام مسئولیت، گویا انسان توانایی خود را دفن میکند، و خود را ناتوان میبیند.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[2]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که (در میدان نبرد) با گروهی رو به رو میشوید، ثابت قدم باشید!»
وقتی با گروهی مواجه شدید، ثابت قدم در صحنه حاضر بشوید.
با قرار دادن این دو آیه در کنار هم به این نتیجه میرسیم که پشت کردن به صحنه انجام وظیفه و یا ترک کردنِ موقعیتِ انجام وظیفه، ناخودآگاه انسان را ناتوان و منفعل میکند و به دنبال این ناتوانی، ناتوانیهای دیگر ظاهر میشود.
اگر انسان در صحنه انجام وظیفه پایدار و ثابت قدم باقی بماند، امدادهای الهی را دریافت میکند و قدرتهایی که در درون او دفن شده به ظهور میرسد. حتی اگر پس از تلاش، شکست بخورد، با سرزنش وجدان و ملامت نفس لوّامه مواجه نمیشود و هرگز وجدان، او را به جهت ترک مسئولیتی که بر عهده داشته سرزنش نمیکند؛ و میتواند از این شکست، پلی برای موفقیت خود بسازد.
بنابراین حضور در صحنه مسئولیتها منجر به تقویت روحیه قدرتمندی انسان میشود.
یادآوری امداد و یاری خداوند در صحنههای سخت زندگی
«وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[3]»
«به یاد بیاورید روزگاری که اندک بودید و ناتوان، نگران تسلط دشمن بر خود بودید اما خدای سبحان شما را پناه داد، با نصرت خود قوّت بخشید، غنائمی را در اختیارتان قرار داد و رزق طیّب نصیب شما کرد شاید شما شکرگزار شوید.»
به یاد آوردن روزهای سخت و دشوار زندگی و لطف و عنایت خداوند سبحان در گذر از سختیها احساس ضعف و ناتوانیِ انسان را از بین میبرد؛ زیرا به خاطر آوردنِ الطاف و امداد خداوند در تنگناهای زندگی به انسان امید میدهد که بار دیگر این یاری وعنایت شامل حال انسان خواهد شد.
درخواست کمک از مبدأ اعلی
«إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ[4]»
«پیامبر! یادآوری کن زمانی که مؤمنین در محضر خدای سبحان به جهت کمیِ نفرات استغاثه داشتند و خدای سبحان بیدرنگ استغاثۀ آنها را پاسخ داد و هزار ملک پشت سر هم برای امداد مؤمنین حاضر شدند»
یکی از عوامل مهم توانمندی این است که انسان از مبدأ اعلی درخواست کمک داشته باشد و روی توان خویش حساب باز نکند.
استغاثه به معنای طلب فریادرسی و درخواست یاری است.
هنگامی که انسان از پروردگار خود طلب کمک میکند، به این معناست که موجودیِ خود را برای مقابله با مشکلات ناچیز میبیند، به همین جهت در محضر حق استغاثه دارد. این استغاثه موجب میشود همانطور که در جنگ بدر امداد غیبی خدای سبحان شامل حال مجاهدین شد و در نتیجه آنان با موفقیت از جنگ خارج شدند، در زندگی همه افرادی که استغاثه و درخواست کمک از محضر حضرت حق دارند، این فرآیند مشاهده شود.
درخواست از مبدأ اعلی عامل توانمندیِ افراد است؛ زیرا در این درخواست و استغاثه، انسان متوجه فقر و ناتوانیِ خود میشود و با همه وجود طلب یاری از خدای سبحان را دارد، بعد از استغاثه شاهد کمکهای غیبی خداوند سبحان خواهد شد و همین امر مانع احساس ضعف و ناتوانی است.
خداوند نیروها و سپاهیانی دارد که همواره در مواقع لزوم به کمک مومنین میفرستد. در این آیه از آنها به عنوان ملائک نام برده است.
«ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا»[5]
«سپس خداوند فرود آورد آرامشش را بر پیامبر و مومنین، و فرود آورد سپاهیانی را که دیده نمیشدند.»
آرامش درونی و دوری از تشویش و نگرانی یکی از امدادهای خداوندی است که در مواجهه با مشکلات بر قلوب مومنین مستولی میشود. داشتن این آرامش منوط به دیدگاه توحیدی افراد است، افرادی که تنها و تنها روی قدرت لا یتناهی خدای سبحان حساب باز میکنند.
در نهج البلاغه نیز امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید:
دندانها را روی هم فشار دهید و…
یعنی در آرامش و سکوت به مبارزه بپردازید زیرا هرگونه هیاهو در مبارزه با مشکلات، میزان توان انسان را کاهش میدهد.
بنابراین علم و اعتقاد به اینکه خدای سبحان برای یاری مومنین از نیروهای غیبی و سپاه نامرئی خود استفاده میکند و نیازی به اسباب و وسایل مادی ندارد، همواره موجبِ امید، پشتگرمی و توانمندی انسانهای الهی است.
ناچیز شمردنِ مشکلات
«إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ»[6]
«و (یاد آر ای رسول) آنگاه که خدا دشمنانت را در خواب به تو اندک نشان داد و اگر سپاه دشمن را بسیار به چشم تو نشان داده بود (شما مسلمانان) کاملا هراسان و بددل شده و در امر (رفتن به جنگ) جدل و مخالفت میکردید»
خدای سبحان در آن جنگ، دشمن را به تو (پیامبر) اندک نشان داد و بر همین اساس تو هم به بقیه اعلام کردی که تعداد دشمن کم است. اگر مؤمنین دشمن را زیاد میدیدند، ناتوان و سست میشدند…
این امر (ناچیز شمردن مشکل) منحصر به صحنه جنگ نیست بلکه میتواند به عنوان یک قاعده کلی تعمیم داشته باشد.
یک قاعده کلی: انسان هنگامی که با خطرات و مشکلات مواجه میشود با اتّکاء به قدرت الهی، آنها را ناچیز و اندک ببیند؛ زیرا بزرگ دیدنِ مشکلات موجب ضعف و شکست و ناتوانیِ انسان میشود.
اساساً مشکلات نسبی هستند و هر مشکلی در مقایسه با سایر سختیها میتواند کوچک محسوب شود.
اندک شمردنِ مشکلات، سختیها و ناملایمات زندگی موجب میشود که انسان به راحتی از آنها عبور کرده و لطف و غلبه خداوند را مشاهده کند. بنابراین یکی از عوامل ناتوانی انسانها، بزرگ دیدن مشکلات است.
نکته دیگری نیز از آیه برداشت میشود:
به تعبیر برخی از روایات کل دنیا مانند خواب است:
«النّاس نيام، اذا ماتوا انتبهوا»[7]
«مردم همه خوابند هنگامی که مُردند ، بیدار میشوند»
بنابراین اگر همه موانعی را که سر راه موفقیتمان وجود دارد، به حول و قوه الهی کم و ناچیز ببینیم، امکان عبور سریعتر از آنچه که تصور میکنیم برای ما فراهم میشود.
بهرهمندی از تجهیزات لازم
«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ»[8]
«هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)،»
انسان همواره باید در زمینههای مختلف توان خود را ارتقا دهد تا در هیچ صحنهای از زندگی دست خالی نباشد.
کلمه «مااستطعتم» این حقیقت را یادآوری میکند که خدای سبحان این توانایی را به انسان داده است که بتواند از نهایت قدرت خود در تمام صحنههای زندگی استفاده کند.
هیچ صحنۀ زندگی بدون مشکل نیست. گاه مشکلات ظاهر است و گاه مخفی. اما مهم این است که ما توان علمی، اعتقادی، فکری و اخلاقی خود را ارتقا دهیم و بهروزرسانی کنیم تا با موفقیت از مشکلات گذر کنیم.
آنچه که مهم است این است که انسان توانمندیهای خود را به فعلیّت درآورد زیرا این توانمندی به حول و قوه الهی مانع ناکامی و ناتوانی انسان میشود.
استغفار
«مَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»[9]
«و تا ایشان طلب آمرزش می کنند، خدا عذاب کننده آنان نخواهد بود.»
ناتوانی در زندگی عذاب محسوب میشود؛ زیرا هرگونه ناتوانی حقیقتاً ناگوار است، و فرد ناتوان از زندگی لذتی نمیبرد.
استغفار درخواست پوششی است از خدای سبحان برای مستور شدن عیوب و نواقص. غفر به معنای سَتر و پوشش است.
فردی که طالب استغفار است در حقیقت به عیوب خود آگاه شده است و در اقدامی صحیح از خداوند سبحان در خواست زیبای غفران را میکند. همین امر موجب میشود که درخواست او به اجابت برسد و از عذاب ناکامی و ناتوانی به دور بماند.
«مَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» در یک نگاه عمیق؛ یکی از عوامل ضعف این است که انسان نسبت به زشتیهای خود بیتفاوت باشد و اقدامی جهت رفع آنها انجام ندهد.
اما مُستغفِر، انسان واقعنگری است که بر اساس فطرت، کمال طلب است، و هرگز به نواقص و عیوب خود راضی نیست. او همواره از خدای سبحان درخواست میکند که عیوب و نواقص او را بپوشاند.
خداوند سبحان که رَبّ همه عالمیان است با پذیرش استغفار بنده، او را از عذاب دور و از قوّت الهی بهرهمند میکند.
پرهیز از نزاع
«وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[10]
«ای مؤمنین! مطیع خدا و رسول باشید، نزاع نکنید؛ چون پس از نزاع بلافاصله سست میشوید و اعتبارتان از بین میرود…»
هر چقدر فضای زندگی بدون تنش و نزاع باشد، میزان توان انسان بیشتر میشود و به میزانی که در محیط زندگی درگیری باشد، خودبهخود سستی و انواع ناتوانی بر افراد حاکم میشود.
در خانوادهها ناتوانی گاه به عنوان ضعف فکری دیده میشود زیرا فرد قوّت تفکر صحیح را ندارد. این ناتوانی گاه در قالب ضعف ارادی مشاهده میشود که فرد نمیتواند ارادههای صحیح داشته باشد، گاه به شکل ضعف اخلاقی است؛ مثلاً فرد قدرت گذشت از دیگران را ندارد.
گاه ناتوانی در ارتباطات اجتماعی است و فرد نمیتواند رابطه صحیحی با اطرافیان خود برقرار کند. گاه ضعف علمی وادراکی است و قدرت یادگیری فرد در چنین محیطی به حداقل میرسد.
همۀ این امور به دلیل تنش و اضطرابی است که در فضای خانواده حاکم شده است.
البته گاهی اوقات این درگیری با دیگران نیست بلکه فرد دچار خود درگیری است؛ یعنی از درون با خود درحال نزاع است و همین امر عامل کاهش توانمندی فرد است.
آیندهنگری زیبا
قرآن به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن…» [11]
«[به این مشرکین بگو] شما در مورد ما آیا منتظر چیزی غیر از دو امر زیبا هستید؟»
اگر در جنگ موفق بشویم که رسماً موفقیت است و اگر هم شهید بشویم باز هم موفقیت به شکل دیگری است.
از آنجا که انسان مؤمن مسیر زندگی را صحیح انتخاب کرده است، ناکامی در زندگی او معنا ندارد.
از نگاه دیگران مؤمنینی که در جنگ کشته شدند، شکستخورده محسوب میشوند؛ اما از دیدگاه اسلام، مومن چه رسماً پیروز شود و یا به شهادت برسد، در هر دو صورت کامیاب است.
با توجه به آیه میتوان برداشت کرد: آینده برای مومن همواره زیباست، البته اگر در صحنههای مختلف زندگی، وظیفه خود را به درستی انجام دهد.
اینکه در آموزههای دینی آموختهایم: «انتظارُ الفرج مِن الفرج» «انتظار گشایش، خود از گشایش است» به این معناست که انسان همواره باید، نگاهی مثبت و زیبا نسبت به آینده داشته باشد. داشتن دیدگاه خوشبینانه به آینده، موجب قدرتمندی، نشاط و تقویت در وضعیت فعلی و صحنه انجام وظیفه میشود.
به بیان دیگر، در بسیاری از مواقعی که انسان احساس ناتوانی میکند به این دلیل است که به آینده خوشبین نیست.
خوشبینی به آینده قدرت خاصی برای وضعیت فعلی انسان ایجاد کرده و او را در صحنه انجام مسئولیت بسیار توانا میکند.
بنابراین، این نگاه که:
«هرچه از دوست میرسد نیکوست.»
انسان را در رویارویی با مشکلات بسیار قوی میکند و موفقیّت خاصی را در اختیار او قرار میدهد.
پرهیز از تردید
قرآن منافقین را اهل تردید معرفی میکند:
«إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ»[12]
«فقط کسانی از تو اجازه ترک جهاد می خواهند که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند و دل هایشان [در انجام فرمان های حق] دچار تردید است و همواره در تردیدشان سرگردانند.»
ای پیامبر! منافقین از تو اجازه میگیرند که به یک بهانهای به جنگ نیایند. مشکل آنها تردیدی است که دارند.
منافقین در قلبهایشان به جای یقین دچار تردید هستند. تردید در حقانیت پیامبر، در موفقیت دین، در وجود قیامت و در یگانگی خداوند سبحان.
این تردیدها از این افراد آن چنان شخصیت ضعیفی میسازد که همواره خواهان فرار از صحنه مسئولیت هستند بنابر این به جای انجام وظیفه، از پیامبر درخواست مرخصی دارند.
میتوان از مفهوم مخالف آیه برداشت کرد که انسان با پرهیز از تردید و تقویت یقین، میتواند وظایفی را که در صحنههای مختلف زندگی به عهده گرفته است با کمال قدرت انجام دهد.
یقین به اینکه خداوند سبحان، رب العالمین است و ربوبیت او ایجاب میکند که همواره بنده را پرورش دهد و یقین به اینکه هرگز بنده خود را تنها نمیگذارد، یقین به امدادهای غیبی الهی، به شاهد و ناظر بودن پروردگار، به روز جزا، عامل قوّت درونی انسان است و موجب میشود در صحنههای مختلف زندگی، با قدرت وظایف محوله را به درستی انجام دهد.
تاریخ جلسه؛ 1400.4.1 _ جلسه اول
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره انفال آیه 15
[2] سوره انفال آیه 45
[3] سوره انفال آیه 26
[4] سوره انفال آیه 9
[5] سوره توبه آیه 26
[6] سوره انفال آیه 43
[7] خصائص الائمه ص 112
[8] سوره انفال آیه 60
[9] سوره انفال آیه 33
[10] سوره انفال آیه 46
[11] سوره توبه آیه 52
[12] سوره توبه آیه 45