«وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ»
« اهل بیت، اصل و پایه هر نیكی هستند»
برای بررسی این فراز از ابتدا باید نگاهی به طبیعت اطراف داشته باشیم و بگوییم در عالم ماده، اجسام یا بسیط هستند و یا مركب. بسیط جسمی است كه قابل تجزیه نیست اما مركب تشكیل شده از دو یا چند چیز که تجزیه میشود.
عنصر در لغت به معنای اصل هر چیز است.
«ابرار» جمع بِرّ به معنای نیكو است پس ابرار یعنی افراد نیکو
در فراز «دعائم الاخیار» گفتیم میان اخیار و ابرار تفاوت است و تعداد ابرار كمتر از اخیار است و اخص از اخیارند، صفتهای نیكو در وجودشان نهادینه شده است و یا به عبارتی این صفات، عنصر وجودی آنان گشته است، خوبی چنان در نَفس آنها جایگزین شده كه تصور فرد بدون آن خوبی امكان پذیر نیست.
ابرار بامعرفتترین افراد نسبت به حضرات معصومیناند، كسانی چون سلمان، ابوذر، مقداد، و اصحاب اباعبدالله… آمار این افراد در طول تاریخ زیاد نیست، هركس از ولایت ائمه اطهار علیهمالسلام بیبهره باشد، قطعاً در شمار ابرار جای نخواهد گرفت.
طینت شیعیان فرع بر طینت معصومین
وجود حضرات معصومین اصل هر چیزی است و طینت شیعیان فرع بر این اصل است.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است :
«خَلَقَنَا اللَّهُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ثُمَّ صَوَّرَ خَلْقَنَا مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَأَسْكَنَ ذَلِكَ النُّورَ فِیهِ فَكُنَّا نَحْنُ خَلْقاً وَ بَشَراً نُورَانِیینَ لَمْ یجْعَلْ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ الَّذِی خَلَقَنَا مِنْهُ نَصِیباً وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِیعَتِنَا مِنْ أَبْدَانِنَا وَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِكَ الطِّینَةِ وَ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ ذَلِكَ الَّذِی خَلَقَهُمْ مِنْهُ نَصِیباً إِلَّا الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ فَلِذَلِكَ صِرْنَا نَحْنُ وَ هُمُ النَّاسَ وَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَجاً فِی النَّارِ وَ إِلَى النَّارِ»[1]
«خداوند متعال ما را از نور عظمت خویش آفرید، سپس ما را از طینتی كه تحت عرش حق مخزون و مستور بود صورت داد. پس آن نور را در این طینت ساکن گردانید، در نتیجه ما مخلوقی به صورت بشر ولی نورانی بودیم.
و خداوند قرار نداد برای احدی از مخلوقات آنچه را كه برای ما قرار داد و از این حقیقت كسی را بهره عطا نفرمود.
و خلق فرمود ارواح شیعیان ما را از طینت ما و بدنهای آنان را خلق فرمود از طینت مخزونه از عرش كه از طینت ما پایین تر بود.
و برای احدی از مخلوق غیر از انبیاء و مرسلین قرار نداد آنچه را درباره شیعیان ما اعمال فرمود.
و بدین جهت است كه انسانهای حقیقی، ما و شیعیان ما هستیم و سایر مردم هَمِج و اهل آتشاند و به سوی آتش میروند.»
«وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ»
«حضرات معصومین، سرپرستان بندگان هستند»
«سَاسَة» جمع سائس است به معنای پروریدن، نگهبانی كردن و سرپرستی نمودن ـ مدبّر امور
این كلمه معمولاً به سیاستگذاران هر کشور گفته میشود. این گروه باید مصلحت جامعه را در نظر داشته باشند.
«عباد» جمع عبد است.
در این فراز حضور ائمه در فضای اجتماعی ترسیم میشود و انوار وجودیشان از شكل فردی به شکل اجتماعی تغییر میكند.
در ادبیات قدیم عبارتی به نام سیاست مُدن وجود دارد و منظور از این عبارت جماعت و گروههایی هستند كه با هم زندگی میكنند و این گروه تحت سرپرستی و زمامداری فردی مشخص قرار میگیرند تا بتوانند به شكل مطلوب از همزیستی بهره ببرند. به آن زمامدار، سائس گفته میشود.
معصومین، سیاست گذار جهان هستی
- این بزرگواران را سیاست گذار بندگان خدا بدانیم یعنی به اراده خداوند سبحان سیاست كل جهان هستی از طریق آنها اعمال میشود و بندگان، هركس و در هر كجا که هستند خلق نمیشوند، زندگی نمیكنند و از دنیا نمیروند مگر آنكه اراده امام زمان بر زندگیشان جاری شود.
هر مخلوقی به بركت وجود این سیاستمداران در فاصله میان تولد و مرگش روزی دریافت میكند و از نعمات دنیا بهره میبرد.
2.اگر عبد را كسانی معنا كنیم كه طوق بندگی خدای سبحان بر گردن انداختهاند و به قول حضرت امام خمینی(ره) ذلّ عبودیت خویش را در مقابل عزّ ربوبیت حضرت حق اذعان کردهاند در این میانه مفهوم سیاستگذاران عباد، مفهومی خاص میشود و از معنای عام و همگانی خارج میشود. در این معنا تنها گروهی از افراد از سیاستها و تدابیر خاص ائمه اطهار برخوردار میشوند.
این افراد منشور بندگی را از زندگی ائمه دریافت میكنند و تمام تلاششان را به كار میگیرند تا در قوانین این منشور كوتاهی نكنند.
اینان سیاست زندگی خود را بر مبنای بایدها و نبایدهای رفتاری و گفتاری حضرات معصومین پایهگذاری میكنند. چنانچه در تاریخ اجتماعی بشر تا امروز نمونههای فراوانی داریم كه در پی دستیابی به رضایت امام زمان خویش از سیاستگذاریهای ایشان كمترین سرپیچی را روا نداشتهاند.
این گروه باور كردهاند كه سیاستمداران فكری آنها تنها به رضایت حق و مصالح فردی و اجتماعی بندگان میاندیشند، زیرا آنها جلوه اسماء ا.. در زمین اند و اگر تنها جلوه نام ربّ حضرت حق بودند كافی بود كه برای رعیت خویش چیزی به غیر از خیر اراده نكنند و تلاش كنند كه هركس را تا سر حد مسیر كمالیاش راهنمایی و هدایت نمایند.
شک = رهایی از ولایت تامه معصومین
اگر عبد را در معنای دوم بررسی کنیم خواهیم گفت: هركس کمترین شك و تردیدی نسبت به سیاستگذاری حضرات معصومین در دل جای دهد قطعاً خود را از ولایت تامه آنها رها كرده است و چون افراد در دنیا بیسرپرست و نگهبان رها شوند به طور قطع به بیراهه خواهند رفت! درحالیکه اگر بندگان تن به سیاست گذاریهای حضرات معصومین بسپارند و در باور خویش بر این اعتقاد باشند كه این بزرگواران از خود آنها نسبت به خودشان دلسوزترند در شمار «ساسة العباد» زیارت جامعه قرار خواهند گرفت.
اگر در سیاست گذاری ائمه امری با طبع انسان سازگار نباشد این ناسازگاری در پی بیخبر بودن انسان از حکمت سیاست گذاریها است در حالیکه این سیاست گذاران از پشت پرده حكمتهای امور آگاهند. هر آنچه برای بنده اراده میكنند خیر است.
در حدیثی آمده است:
« الْإِمَامُ عَارِفٌ بِالسِّيَاسَة»[2]
امام عارف به سیاست است و آن كس كه عارف بر امور است به طور قطع جز خیر و نیكی چیزی را بر نمیگزیند.
پیروی از معصومین، پیروی از خداست
امام صادق (ع) میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِیهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ نَبِی اللَّهِ فَوَّضَ إِلَى عَلِی ع وَ ائْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النَّاسُ فَوَ اللَّهِ لَنُحِبُّكُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا وَ نَحْنُ فِیمَا بَینَكُمْ وَ بَینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ خَیراً فِی خِلَافِ أَمْرِنَا»[3]
«بدرستی كه خداوند پیامبرش را بر محبّت خویش ادب كرد و فرمود تو دارای خلقی نیكو و بزرگ هستی سپس امر را به او مفوض فرمود و گفت دراوامر و نواهی تابع رسول باشید و مخالفت نورزید.
همچنین فرمود: هر كس از رسول اطاعت كند از خدا اطاعت كرده است.
آنگاه امام صادق (ع) فرمود: به درستی كه رسول خدا امر را با بعد از خود به علی (ع) واگذار فرمود چه او را امین دانست پس شما شیعیان این اصل را پذیرفتید و تسلیم شدید ولی سایر مردم انكار كردند.
به خدا قسم برای شما شیعیان همین اندازه كافی است كه بگویید هر زمان ما میگوییم ، و ساكت باشید زمانی كه ما سكوت نمودهایم، و ما میان شما و خداوند متعال واسطهایم و خدا برای مخالفین ما در هیچ امری خیر قرار نداده است.»
تاریخ جلسه: 88/2/2 ـ جلسه 10
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج25، ص 13
[2] عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج2، ص273
[3] بحار الانوار، ج ۷، ص۲۶۰