وَ أَسْأَلُكَ فِي مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِي، فَأَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي عِرْضِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ، أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا، أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوىً، أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِيَّةٍ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ، غَائِباً كَانَ أَوْ شَاهِداً، وَ حَيّاً كَانَ أَوْ مَيِّتاً، فَقَصُرَتْ يَدِي وَ ضَاقَ وُسْعِي عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ، فَأَسْأَلُكَ يَا مَنْ يَمْلِكُ الْحَاجَاتِ، وَ هِيَ مُسْتَجِيبَةٌ لِمَشِيَّتِهِ، وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّي بِمَا [بِمَ] شِئْتَ، وَ تَهَبَ لِي مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً
خدایا دستهایی از مردم كه غلامان و كنیزان تو بودند، از طرف من آسیب دیدند، آسیب به آبرویشان، آسیب به مالشان، آسیب به خانوادهشان، آسیب به شخصیتشان و …
همانند رفتارهای ناهنجاری كه در مورد تربیت فرزندانم داشتم و به شخصیت آنان ضربه زدم، تكبر و فخرفروشی كه نسبت به اطرافیان داشتم و آنان را تحقیر كردم، غیبتی كه كردم، تعصبهای بیجا و عدم توجه و… همه و همه مصداق آسیب به اطرافیان است.
حال دستم كوتاه است، وُسعم نمیرسد، نمیتوانم جبران مافات كنم، حتی نمیتوانم حلالیت بطلبم.
اما تو میتوانی آنها را راضی كنی، تو میتوانی دل آنان را نسبت به من نرم كنی.
البته اگر امكان جبران كردن و راضی كردن وحلالیت طلبیدن از آنان است كه باید شخصاً خودم اقدام وتلاش كنم، اما این درخواست وقتی صورت میگیرد، كه دست ما از همه جهات كوتاه باشد و هیچگونه راهكاری نداشته باشیم، لذا ازخدای سبحان درخواست میكنیم كه دل آنان را راضی نماید و علاوه بر آن رحمت خاصی نیز به من عطا كن.
رحمت یعنی وقتی به یاد آسیبها میافتم، ناراحت نشوم و بجای ناراحتی و غصه خوردن، اساساً سعی كنم به واسطه رحمت الهی، جاهلانه و عامدانه آسیبی وارد نكنم.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»