عارفان علم عاشق میشوند
بهترین مردم معلم میشوند
عشق با دانش متمم میشود
هر که عاشق شد معلم میشود
آموزگار عالم الست
بنام خداوند بزرگ یگانه آموزگار عالم الست
خداوند آفریننده انسان ابوالبشر
خداوند خالق جسم از خاک سرد
خداوند بخشنده حیات
خداوند علمه البیان
خداوند علم الادم الاسما کلها
خداوند علم الانسان مالم یعلم
خداوند جاعل فی الارض خلیفه
ربی که در ابتدای خلقت انسان را آفرید و بر کالبد سرد و بیجانش روح الهی را دمید و مسجود فرشتگان خویش قرارش داد و او را در مکتبخانه حضور نشاند و کمال عقل را برو بخشید.
از ابتدای عالم تا قیامت دنیا آنچه را بود بر سینه ملکوتی آدم ابوالبشر نشاند و آنچه بر وجود انسان دلنشین آمد، بر ملائکه عرضه نمود و در عالم خلقت هیچ کس توان تحملش نداشت، و تنها وجود بابرکت انسان آن را بر دوش کشید و با تمام وجود بر جان خویش نشاند.
کلام الهی با گوشت و پوستش عجین شد و در جایگاه خلیفه بر زمین هبوط کرد تا روزگاری با دست آویز اعتصام الهی بر ملکوت اعلی صعود کند.
او شد مظهر اسماء الهی در نزول به علم ماده گرد و غبار او را فرا گرفت، اما با جلوات الهی همه را زدود و به آستان حضرتش رسید. او در مسیر رشد و کمال قدم نهاد و رمزهای علم و معرفت را فرا گرفت، او مبنای علوم و دانش الهی را در یک کلام در اختیار انسان نهاد تا او با بهرهگیری از آنها و پیمودن سیر آفاقی و انفسی به قله تکامل یعنی جانشینی خداوند بزرگ برسد.
در ازل او خود را معلم خواند و این مقام رفیع را بعد از آفرینش پیچیدهترین و بالاترین شاهکار خلقت نام نهاد و در رتبه بعد، مقام تعلیم را بر وجود مقدس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله عرضه کرد و فرمود من محمد صلیاللهعلیهوآله را معلم برانگیختم و در امتداد وجود مقدس ائمه اطهار علیهمالسلام و بزرگان دین و راهنمایان شایسته.
معلم جلوه قدرت الهی
معلمی جلوهای از قدرت لایزال الهی است، نخست برازنده ذات مقدس خداوند دانسته و بعد بر قلب پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شده
و حضرت ختمی مرتبت در کسوت معلمی جانفشانی کردند و بهترین و برترین آموزگار الهی بودند.
در روزگاران وجود نازنین حضرات معصومین علیهمالسلام آموزگاران مکتب الهی گشتند و شاگردانی بر پیکره تاریخ نشاندند تا مسیر تاریک و پرپیچ وخم زمان را بر رهپویان آستان حضرتش هموار کنند و مشعل بیداری جاهلان زمانشان و قوت قلب عالمان طریق باشند
و در این روزگار بر عالمیان عرضه کنند، آیا آنان که بر جدوجهد به آموختن پرداختند با خوشگذرانان دنیای گذرا برابرند؟
مدرسه عشق
در روزگار پر هیاهوی دنیای ما
در زمانه تاریک و سرد
در نگاه خسته افسردگان عالم سفلی
و بر مسیر نا آشنا
حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
سلطان بزرگ
ما را بر درگاه حضور پذیرفتند
و در مکتب وحی الهی در جوار خویش، نشاندند
ما سردرگمان عالم خاکی، با یک نگاه بر مدرسه عشق راه یافتیم
و با یک نظر دل دادیم بر زیباترین معلم هستی
ستاره درخشان کهکشان راه رضوی
خمخانهی حریم علوی
در بدو حضور شراب ناب برجانمان چشاندند
وچون مستان بر آستان اذن حضور دادند
و مستان خرابات جرعه نوشان علی الدوام آن گشتند
و در روزگار غریب مجنون و مست
آموزگار مه جبین گشتیم
و نوشیدیم آنچه او بر پیمانه ما ریخت
و هر روز مدهوش تر از قبل
پیکر تراشی که جسممان را صیقل داد
ناصافیهایمان را زدود
و با عشق ازلی تنها با یک لبخند نمکین رضوی ما را ربود
شیفتگان حضورش تشنه نیم نگاهش، گشتند
و حکایت آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
استاد عزیزتر از جانم من صید شدم
این طفل گریز پای در دام عشق شما افتاده است
توان جست وخیز ندارد
نگاهش، کنید زنده است
روی برگردانید چون گل پژمرده
آفتاب حیاتم نورافشانی کار شماست
من مفلوک اگر ابری تیره برخود نیفکنم
ولی جان عزیزم باز هم از میانه تیرگیها برجانم میتابید
میدانم رشتهای برگردنم افکنده دوست
میکشد آنجا که خاطر خواه اوست
من ریسمان بندگی بر گردنم افکندهام و
بنده و عبد شما شدم
مرا به کنیزی بپذیرید
استادم هر روز، روز شماست من با طلوع شما سر بر میآورم ولی امروز سپاس از بودنتان حضورتان وجودتان بسیار است
من بنده حقیر مسکین را به شاگردی بپذیرید
سپاس از زحمات شما از عهده ما خارج است، اما جلوه اندکی از برکات وجود شما شدن مسیر
افتخار شاگرد شما را داشتن جواهری است نایاب
برایمان دعا کنید توفیق حضور و حفظ آن را داشته باشیم دستان پر برکتتان را میبوسم
و طول عمر با عزت شما را از خداوند بزرگ خواهانم
تقدیمی طلبههای حوزه السلطان علی بن موسی الرضا علیهالسلام