مقدمه
در زندگی ما گاه مواردی مشاهده میشود که خلاف معمول و عادت است؛ اما مهم این است که در آن زمان بتوانیم به نحوی این وضعیت را اداره کنیم که به دیانت و انسانیت ما هیچ صدمهای وارد نشود و با سهولت از این مرحله عبور کنیم. برای مدیریت صحیح در بحرانها، نگرشهایی قبل از بروز بحران لازم است که موجب میشود انسان سختی کار را ملاحظه نکند.
مدیریت قبل از بحران
«اَلدُّنْيا دارٌ بِالبَلاءِ مَحفوفَة»[1]
«دنيا، سرايى است كه بلا از هر سو آن را در ميان گرفته است.»
چند نکته از این روایت برای مدیریت قبل از بحران قابل ذکر است:
- دنیا گرفتاریهای فراوانی دارد و همۀ ما با سنّت ابتلاء مواجه هستیم؛
- گرفتاریهای دنیا گذرا و ناپایدار است؛
- در بحران، امدادهای الهی نصیب بنده میشود و خدا بنده را به حال خود وا نمیگذارد؛
- رفتار و افکار ما در حین بحران میتواند برای ما موجب سعادت ابدی یا شقاوت شود.
این نگرشها و باورها، باعث میشود که انسان، قبل از بروز بحران، به قوت و قدرتی دست یابد تا درگیر بحران نشود و از بحرانها به سلامت عبور کند. بعضی از امور نیز در حین بحران یا بعد از وقوع بحران باید از انسان صادر شود تا بحران موجب شکست اعتقادی او نشود یا اختلال جدی در زندگی دینی او وارد نکند.
مدیریت در هنگام بحران
1. تقویت اراده
«لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»[2]
«شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد. و از زبان اهل كتاب و مشركان آزار فراوان خواهيد شنيد. اگر شكيبايى كنيد و پرهيزگار باشيد نشان قدرت ارادۀ شماست.»
در این آیه، خدای سبحان به سنّتِ قطعی خود اشاره میکند که مؤمنین در مال و جانشان مبتلا به گرفتاری میشوند. برای مثال، گاهی ما دعا میکنیم؛ اما نتیجة منظورِ ما حاصل نمیشود، در این مواقع افرادی ناکارابودن ما را به رُخمان میکِشند و ما را ملامت میکنند، یا گاهی علیرغم توفیق انجام خیرات مختلف که به عنوان صدقه و دفع بلا انجام شده است؛ همچنان گرفتاری خاصی در زندگی ما مشاهده میشود که همین امر موجب سرزنش از سوی دیگران است. سوال این است که در این وضعیت چگونه برخورد کنیم که شک و تردید بر ما وارد نشود و به ساختار اعتقادی ما صدمه نزند؟ در بحران و آسیب وارد شده، چطور مدیریت کنیم تا حتی کوچکترین توقفی در انجام امر خیر نداشته باشیم؟
خداوند میفرماید:
«وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»
در بحرانها باید ارادۀ خود را تقویت کنیم. هرچقدر بنده ارتباطش با خدا قویتر شود، عزم او در بندگی راسختر است. باید سعی کنیم که ارادۀ خود را از هرگونه ضعف و خدشهپذیری دور نگه داریم تا ارادۀ ما قویتر شود. اطرافیان نیز در این زمینه میتوانند به ما کمک کنند. همانطور که وقتی کسی عزیزی را از دست داده است، اطرافیان به تقویت جسم او میپردازند، میتوانند موجب تقویت ارادۀ او نیز بشوند. باید ارادۀ خود را تقویت کنیم و اجازه ندهیم به ساختارِ آن ذرهای آسیب وارد شود. ممکن است رنگ ساختمان بریزد؛ ولی پایههای ساختمان باید استوار بماند. اعتقادات را باید با قوّت، محکم کنیم؛ به همین دلیل به ما سفارش شده است که در هنگام مصیبت بگوییم: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون»[3]؛ «ما از آن خدا هستيم و به او باز مىگرديم.»
ثمرۀ تقویت اراده
در مواقعی که با سرزنش دیگران مواجه میشویم، باید آنچنان ارادۀ خود را تقویت کنیم که اجازۀ ادامۀ گفتار سرزنشآمیز را به آنها ندهیم. مثلاً میتوانیم بگوییم: «قطعاً تقدیر چنین بوده است. اگر توفیق ذکر، قربانی کردن و انواع ختومات را داشتهایم، توشۀ خاصی برای آخرت او تدارک دیده شده است و تسهیلاتی برای او به واسطۀ این امور ایجاد شده یا موانع از سر راه او برداشته شده است.» باید کارآیی آن اذکار و اعمال را با قوت به آنها یادآوری کنیم. تقویت ِاراده، موجب میشود انسان به یقین برسد و یقینِ قبلی او آسیبی نبیند.
2. پرهیز از ضعف
«وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ»
در این آیه به یکی دیگر از راههای مقابله با بحران اشاره میشود که آن، پرهیز از ضعف است. به ضمیر ناخودآگاه خود، مقاوم بودن و پایداری را القا کنیم، در این صورت جایی برای شکننده بودن و تزلزل باقی نمیگذاریم. یکی از دلایلی که افراد در بحرانها دچار آسیب جدی میشوند آن است که به جای القای مقاومت، القای ناتوانی میکنند؛ در این صورت ضمیرِ ناخودآگاهِ ما، ناتوان میشود؛ اما زمانی که به خود، القای توانمندی کنیم قطعاً توانمند خواهیم شد. باور داشته باشیم که اگر گرفتاری برای ما ایجاد میشود، دهها برابر آن را دیگران نیز داشتهاند در حالیکه توانستند زندگی عادی خود را سپری کنند.
«تَصْبِرُواْ»، یعنی پرهیز از هر کاری که به توانمندیِ ما آسیب میزند. قرآن به ما میآموزد که در اوج گرفتاریها به مغز خود فرمان دهیم که از هر امری که به مقاومتِ ما آسیب میزند، اعم از گفتار نادرست یا رفتار نامناسب، پرهیز کنیم. شریعت به ما اجازه نمیدهد به بهانۀ مصیبت، دچار معصیت شویم. عبارتِ «وَتَتَّقُواْ»، به معنی پرهیز از ضعفِ شخصیت و پرهیز از نمایش ضعف شخصیت است.
مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی، روزی که آقازادۀ 18 ساله خود را از دست دادند، قرار قبلی خود را به تعویق نینداختند و قبل از تشییع جنازۀ فرزندشان، کار خود را به اتمام رساندند. در جریان کربلا، در اوج حادثهای که عمق آن را نمیتوان تصور کرد، حضرت زینب سلاماللهعلیها، فقط شب یازدهم، نماز شب را نشسته خواندند که این نشان از عظمت شخصیت ایشان دارد.
هرچقدر ضعف خود را نمایان کنیم، ضعفهای دیگر نیز بروز پیدا میکند. در اسلام سفارش شده است که بعد از بروز احساسات و گریه کردن در مصیبات، به امور روزمرۀ خود بپردازید؛ زیرا قرار نیست فرد ضعیفی باشیم. اگر احساسِ خود را سرکوب کنیم، ناتوان میشویم و دیگر قدرت فکر کردن صحیح را نداریم.
در بحرانها باید از هرگونه نظرپردازی ناصحیح و عملکرد نامناسب پرهیز کنیم و با القایِ توانمندی به خود و پرهیز از هرگونه نمایش ضعفِ شخصیت، ارادۀ خود را تقویت کنیم تا رفتار ناهنجاری در حین مصیبت از ما صادر نشود.
3.صبر و دعوت به شکیبایی
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[4]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فراخوانيد و در جنگها پايدارى كنيد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.»
در بحرانها اگر انسان گوش جانش باز باشد و عنوان زیبایی را که خدا به او داده است بشنود، بحران را به خوبی مدیریت میکند. خدا به بندگانش میگوید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ»،«ای عشاق، ای دلدادگان». این خطاب، حال بنده را خوب میکند و در نتیجه میتواند بر امور مسلط شود.
یکی از راهکارهای مدیریت بحران این است که اجازه ندهیم افراد از الفاظی برای ما استفاده کنند که موجب تضعیف روحیۀ ما شود. علاوه بر اینکه باید خودمان صبور باشیم، دیگران را هم باید به صبوری دعوت کنیم. گاهی اوقات ما میخواهیم مقاوم باشیم؛ اما دیگران با کلام یا رفتارشان مانع میشوند. باید باور کنیم دلسوزیهای نابجای دیگران، موجب تضعیف روحیۀ ما میشود و وقتی به دیگران اجازۀ بیان این گفتارها را بدهیم، مشکلات ما تشدید میشود؛ اما اگر فردِ مصیبت دیده، با دیگران ارتباط مناسب برقرار کند، دیگران نمیتوانند بر او مسلط شوند و با گفتار و رفتار ناشایست بحران را تشدید کنند.
مثلاً در بحرانِ غم از دست دادن جوان اگر فردی بگوید: «او که خیلی جوان بود!» باید گفت: «خدا تعیین میکند که انسان در چه سنی از دنیا برود.» در بحرانها باید یکدیگر را دعوت به صبر کنیم. فرد مصیبتزده به کسی که تسلیت میگوید باید القا کند که: «این راهی است که همه در پیش داریم، شما دعا کنید بقیۀ زندگی را صحیح طی کنیم.» اگر فردِ مصیبتزده به دیگران بگوید: «خدا امانتی را که داده بود، پس گرفت»، دیگر کسی به خود اجازۀ حرف گزاف نمیدهد. با بیان و القای جملات منطقی و محکم، مصیبتها جلوه نمیکند.
در تاریخ میخوانیم که خانمی، جوانش را از دست داد. وقتی همسرش آمد، ارتباط خوب با همسر برقرار کرد؛ سپس نزدیک سحر به همسرش گفت: «همسایه امانتی داده بود، میخواست پس بگیرد و من نمیخواستم پس بدهم.» مرد گفت: «امانت را باید پس بدهی.» زن در ادامه گفت: «خدا امانتی به ما داده بود و حالا پس گرفته است. دیشب پسرمان از دنیا رفت.». این خانم نه آیتالله است و نه اهل جزع و فزع؛ بلکه او «صَابِرُواْ» است؛ توانست با مقاوم بودن خود، همسرش را نیز مقاوم کند.
خداوند تکلیفِ مالایطاق نمیکند. حتماً در حد توان ما بوده که این تکلیف صورت گرفته است؛ اگر امکانش نبود به آن امر نمیشدیم. در هنگام گرفتاری اجازه نداریم برای دیگران دلسوزی بیمورد داشته باشیم. باید هم خود مقاوم باشیم، هم موجب مقاوم بودن اطرافیانمان شویم.
تفاوت همدردی با دلسوزی
توجه داشته باشیم که همدردی با دلسوزی متفاوت است. همدردی یعنی خدمتی از دست ما بر میآید و همان زمان ارائه میدهیم؛ اما دلسوزی، گاه منجر به تحریف اعتقادی و تضعیف دینی در افراد میشود که تیشه به ریشۀ عقاید او میزند. از آداب این است که در مجالسی که فردی عزیزش را از دست داده است، ذکرِ خیرات آن عزیز را داشته باشیم. وقتی ذکرِ خیرات و امتیازات متوفی بیان شود، باعث افزایش روحیۀ عزادار میشود؛ بنابراین هم خودِ فرد، وادار به صبوری میشود و هم دیگران را وادار به صبوری میکند.
4.حفظ اعتقادات
«وَ رَابِطُواْ»:«ربط» بهمعنای عقد و گره است. به نگهبانان مرز، «مرابِطین» میگویند. در ارتباطات اجتماعی، ما با هم گره میخوریم و از مرز اعتقادات یکدیگر محافظت کنیم. اجازه ندهیم کسی به مرز اعتقادی ما شبیخون بزند. در مشکلات اجازه ندهیم به خط قرمزهای ما تعّدی شود. وقتی خط قرمزِ ما توحید و اعتقادات است، باید مراقب باشیم که در اوج بحران، مشرک نشویم. قرآن میفرماید: «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوجٍ مُشَيَّدَة»[5] «شما هرجا باشید مرگ به شما وارد میشود، ولو در برجهای محکم.» خدای سبحان برای ورود مَلِک المَوت شرط و شروطی قرار نمیدهد. فرد مصیبتدیده سخت در معرض خطر اعتقادی است. در طول تاریخ بارها شاهد مصیبتدیدگانی بودهایم که اعتقادشان آسیب دیده است.
5.پیوست با خوبان
معنای دیگر «رَابِطُواْ»، پیوست با خوبان است. برای این که بحران صدمۀ جدی به ما وارد نکند، باید ارتباط با اولیاء و خوبان داشته باشیم. هر قدر این ارتباط را افزون کنیم و پیوستمان را به انبیا، صلحا و شهدا افزایش دهیم، ناخودآگاه میزان توانمندی ما تقویت میشود و مصیبت، مشکل جدی در ما ایجاد نمیکند.
6.پذیرش تقصیر خود
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما»[6]
«هيچ پيامبرى را نفرستاديم جز آنكه ديگران به امر خدا بايد مطيع فرمان او شوند و اگر به هنگامى كه مرتكب گناهى شدند نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پيامبر برايشان آمرزش خواسته بود، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند.»
«ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»، زمانِ بحران زندگی ماست. زمانی که متوجۀ نابجاکاری و کمکاری خود میشویم به آرامش زندگی ما صدمه وارد میشود. خداوند در این آیه، چهار گام برای مدیریت بحران به ما آموزش میدهد:
مراجعه به بزرگتر
گام اول مراجعه به بزرگتر فکری است: «جاؤُكَ». سراغ پیامبر و اهل بیت برویم و اعتراف کنیم که ما مشکل داریم. مثلا خانمی که در زندگی مشترک خود، شکست عاطفی خورده استف وقتی دقت میکند، متوجه میشود که مقصر خودش بوده و کمکاریهایی داشته است؛ بیشتر وقتِ خود را، به جای همسر، وقف والدینش کرده و در نتیجه همسر خود را از دست داده است. یا والدینی که فرزندشان پایبند به معنویات نیست، با کمی دقت مییابند که توجهشان به امور مادی فرزند بوده است و از امور معنوی او غفلت کردهاند. راهکاری که در این موارد از سوی قران ارائه میشود، مراجعه به بزرگتر فکری، پیامبر، آل پیامبر، اولیا و علماست.
استغفار
گام دوم استغفار است: «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ». گناه را به عهده بگیریم که خود مقصر بودیم و از خدای سبحان عذرخواهی کنیم. به عبارتی دیگر هم میپذیریم که خود خطاکار بودهایم و هم از محضر خدا، خواهان پوشش خطای خود و باران رحمتش هستیم. از خدای ستار میخواهیم بر روی خطا و گناهانمان پرده بیاندازد و قدرتنمایی کند. ما در گرفتاریها وقتی ناتوان دیده میشویم که هیچ اقدامی نمیکنیم، در صورتیکه وقتی کار را درست انجام دهیم، توانمند هستیم. علاوه بر اینکه یقین داریم مشکل از سمتِ ما بوده است، قدرت خدا را ببینیم که «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم»[7]،«قدرت خدا بالاتر از همۀ قدرتهاست.» از خدا بخواهیم قدرتنمایی کند. پردهای روی کمکاریها، افراط و تفریطها، نابجاکاریها و جهالتهای ما بیاندازد.
دعای بزرگتر
گام سوم دعای بزرگتر برای ماست: «اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ». در این هنگام بزرگترِ فکری و معنوی به کمک ما میآید و به دنبال عذرخواهی ما از خدای سبحان، برای ما عذرخواهی خواهد کرد. به عبارتی دیگر، گام سوم دیگر مربوط به ما نیست، بلکه آن بزرگتر برای ما دعا میکند. اگر مسیر را صحیح طی کنیم، یقیناً اولیای الهی برای ما دعا خواهند کرد.
جریان رحمت الهی
گام چهارم بهرهمندی از رحمت خداست:«لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما». در پایان این آیه، خداوند بیان میکند که لطف خدا در زندگی ما اِعمال میشود و با رحمت خدا مواجه میشویم. به عبارتی، با رجوع خدا به بنده و رحمت خدا به بنده، حاد بودن مشکل را نمیبینیم، بلکه بینندۀ الطاف الهی هستیم.
7. انجام وظیفۀ بندگی به همراه دعا
«فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيُقْتَلْ أَو يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»[8]
«پس آنان كه زندگى دنيا را دادهاند و آخرت را خريدهاند بايد كه در راه خدا بجنگند و هر كه در راه خدا بجنگد، چه كشته شود چه پيروز گردد، مزدى بزرگ به او خواهيم داد.»
بحران لازمۀ زندگی انسانِ الهی است و گمان نکنید که میتوان از زیرِ بار بحرانها فرار کرد. با دیدگاه توحیدی فرار از بحران معنا ندارد. افراد وقتی در مسیر صحیح قرار بگیرند امدادهایی را دریافت میکنند که آن امدادها منجر به ساماندهی بحرانها میشود. خدای سبحان فرمود: وقتی کسی از صحنۀ مسئولیت فرار نکند پاداشی نصیبش میشود و مأجور است؛ چه ظاهراً موفق باشد، چه ناکام. به عبارت دیگر در صحنۀ انجام وظیفه مهم این نیست که به نتیجۀ مطلوب برسیم، مهم این است که قطعاً در آن پاداش خواهیم داشت. برای مثال زمانی که فردی بیمار است تمام تلاش ما در این زمان آن است که بیماری آسیب جدی وارد نکند؛ اما اگر صدمه وارد کرد و فرد از بین رفت نباید احساس ضعف و ناتوانی کنیم و تلاشهای خود را بیفایده بدانیم، بلکه نگاه خود را زیبا کنیم که حتما مأجوریم و حتما خدای سبحان پاداش گستردهای را در نظر گرفته است.
اعتراض ممنوع
«وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا»[9]
«چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه مىگويند: اى پروردگار ما، ما را از اين قريه ستمكاران بيرون آر و از جانب خود يار و مددكارى قرار ده، نمىجنگيد؟»
در بحران باید به جای اعتراض و شکایت، انجام وظیفه کرد. در مدیریت بحران، اسلام دستور میدهد از توان خود استفاده کنید و صرفاً به دعا بسنده نکنید؛ زیرا خداوند کار خود را انجام میدهد؛ اما شما باید به عنوان بنده، وظیفۀ بندگی خود را انجام دهید.
سلطه نداشتن شیطان
« إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»[10]
«مكر شيطان ناچيز است.»
خداوند اشاره میکند که نقشههای شیطان موقتاً موثر است؛ اما شیطان نمیتواند بر کسی که با عقیدۀ توحیدی، ثابت قدم گام بر میدارد، مسلط شود.
ناپایداری مشکلات
«مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلًا»[11]
« متاع اين جهانى اندك است و آخرت از آن پرهيزگاران است و به شما حتى به قدر رشتهاى كه در ميان هسته خرماست ستم نمىشود.»
مشکلات دنیا ناپایدار است. همان طور که خیرات موقّت است، مشکلات نیز موقّت است.
چنین نگرشی باعث میشود افکار فرد مصیبتزده ساماندهی شود به طوریکه بتواند با ترکیب و اِمتِزاجی از عقاید و عملکرد صحیح، از بحران عبور کند. ما باید برای عبور از بحران ترکیبی از اعتقاد و عملکرد را به میدان بیاوریم. ترکیبِ اعتقاد و عمل (نگرش و روشِ صحیح)، موجب میشود که انسان به سلامت از موج بحران عبور کند و آسیبی به اعتقادات او وارد نشود.
لزوم تلاش برای مقابله با بحران
از مضمون این چهار آیه، اینگونه برداشت میشود که خود انسان باید تلاش کند و به دعای تنها اکتفا نکند. مثلا کسی که مصیبت زده است، تا هفت روز درس نخواندن برای او موجّه است؛ اما چهل روز و چهار ماه جایز نیست. در تاریخ میخوانیم که «بانو امین»[12]، زمانی که فرزندش را از دست داده بود، بعد از روزِ سوم به سراغ استاد خود برای امرِ تدریس میرود و میگوید: «من خجالت میکشم که سه روز از عمِر من گذشته است و من رشدی نکردهام!»
باید به زندگی ادامه داد. باید تلاش کنیم و در هیچ شرایطی اجازۀ تعطیلی به خود ندهیم؛ در غیر این صورت گرفتار افسردگی میشویم و توان قبلی خود را نیز از دست میدهیم. خداوند در مصیبتها، تکالیف واجب را از ما منع نکرده است. ما گمان میکنیم وقتی انجام وظایف را بر افراد مصیبتزده تعطیل کنیم، در حق آنها لطف میکنیم، در حالی که با این روش به آنها ضربه میزنیم و خاتمۀ زندگی او را اعلام کردهایم! وقتی او را وادار به انجام تکالیف کنیم، او نیز به توانمندی خویش واقف میشود. فردی که گرفتار بحران شده است باید به مغزش فرمان دهد همان گونه که امکان تعطیلی نماز واجب را ندارم، در تکالیف نسبت به خانواده هم اجازۀ تعطیلی ندارم. باید دائم توانمندیهای خود را به رُخ خود بکشیم.
8. اقدام به حرکت
«وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»[13]
«آن كس كه در راه خدا مهاجرت كند در روى زمين برخورداریهاى بسيار و گشايشها خواهد يافت. و هر كس كه از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند و آنگاه مرگ او را دريابد، مزدش بر عهده خداست، و خدا آمرزنده و مهربان است.»
کسی که در شرایط بحرانی قرار گرفته است، با یک حرکت الهی، فوراً گشایش در زندگی او ایجاد میشود. وقتی بحران پیش آمده است، خودمان را متوقف و تعطیل نکنیم، بلکه باید حرکت کنیم. یکی از بحرانهایی که حضرت یوسف به آن گرفتار شد، زمانی بود که زلیخا میخواست از او کام بگیرد و تمام درها برای یوسف بسته بود؛ اما یوسف باز هم به طرف درِ بسته حرکت میکند. در بحران، اجازۀ رهاشدگی و ناکارایی به خود ندهیم و حرکت کنیم. باید تصمیم به حرکتهای اساسی بگیریم.
مرحوم طبرسی صاحب تفسیر شریف مجمع البیان ظاهراً از دنیا رفته بود و ایشان را دفن کردند. در حالی که سکته کرده بود، وقتی به هوش آمد، متوجه شد که دفن شده است؛ اما در حین بحران حرکتی را آغاز کرد و با خدای خود عهد بست:«اگر من را برگردانی من یک دوره تفسیر مینویسم. تا به حال اهل فقه و اصول بودم؛ اما این بار تفسیر مینویسم.» همین عهد باعث شد تا کفن دزدان او را نجات دهند.
نکتۀ حائز اهمیت آنکه بحران، موجب حرکت،هجرت و پیشرفت میشود. وقتی کسی خود را در جایگاه مناسبی ملاحظه کند، هرگز حرکتی و هجرتی نخواهد داشت. در بحرانها باید حرکت داشته باشیم و حرکتها را به فعلیّت برسانیم.
تاریخ جلسه: 1400/4/21 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[3]. سوره بقره، آیه 156
[4]. سوره آل عمران، آیه 200
[5]. سوره نساء، آیه 78
[6]. سوره نساء، آیه 64
[8] سوره نساء، آیه74
[12]. نصرت السّادات امین، از بانوان مفسّر و اولین بانوی مجتهد در جهان اسلام
[13] سوره نساء، آیه100