مدیریت موفق در تنگناها
امیر المومنین علیهالسلام میفرمایند:
«عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَة»[1]
«هنگامى كه سختىها به آخرين درجه شدت برسد، فرج حاصل مىشود.»
برای مدیریت موفق، در هنگامه گرفتاری باید به چند امر ملتزم بود:
۱- گشایش را باور داشت. و هرگز از آن ناامید نبود.
۲- بر توانمندیهای خویش تکیه ننموده و تنها بر حول وقوه الهی اعتماد نماید. زیرا آنچه مسلم است انسان در بحبوبه گرفتاری به عجز خود و ناکارآمدی تدبیر خویش پی برده و مییابد که فقط اضطرار و پناهندگی به قدرت بیانتهای خداوند سبحان است که موجب گشایش میشود.
به عبارتی دیگر گرفتاریها زمانی شدت یافته که انسان بر توانمندیهای خود بسیار حساب میکند. بنابراین باید اعتماد بر امکانات را رها نمود. گشایش ِیکباره زمانی حاصل میشود که او از اعتماد به موجودی خویش دست شسته و به خداوند متعال پناهنده گشته و بر الطاف او تکیه زند.
مدیر موفق نگاهش به زندگی امیدوارانه است و برای گرفتاریها نقش سازنده قائل بوده نه نقش تخریبی. گرفتاریها را وسیلهای دانسته که او را از منیّت جدا نموده و به اصل، وصل مینماید.
در مدیریت موفق بايداز مقدمات خلاف نیز پرهیز شود
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمايند:
«مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي»[2]
«عدم توانايى بر گناه، نوعى عصمت است.»
یکی از مصادیق عصمت آن است که انسان معصیت را بر خود ممنوع نماید. گاهی افراد به اشتباه گمان میکنند دور بودن از صحنه گناه، هنر نیست. بلکه هنر، قرار گرفتن در آن صحنه و در عین حال، حفظ نمودن خود است. در حالیکه در مدیریت موفق اساس بر آن است که انسان از ابتدا خود را از صحنه گناه و خلاف دور نگه دارد. و در چنین صحنههایی خود را ایمن نپندارد.
به فرموده آیت الله جوادی آملی، ملکه عصمت، اکتسابی است و وظیفه ما این است که آن را کسب نماییم. اگر میخواهیم ملکه عصمت در وجودمان شکل بگیرد نباید درفضاهای معصیت قرار بگیریم.
یک مدیر موفق حتی بر مجالستهای خود، توجه و مدیریت داشته و از همنشینهای ناامن پرهیز میكند و فضاهای سلامت را برای خود انتخاب مینمايد.
عدم پاسخ مثبت به تمامی درخواستها
مدیر موفق کسی است که به تمام درخواستها پاسخ مثبت نمیدهد
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
«الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِد»[3]
«کسى که از او چیزى درخواست میشود تا زمانیکه وعده ندهد، آزاد است.»
در مدیریت موفق به درخواستهای دیگران به راحتی پاسخ مثبت داده نمیشود و تنها زمانی اين پاسخ دريافت میشود كه امكان وعده انجام باشد و قصد پایبندی به آن وجود داشته باشد.
به عبارتی دیگر در مدیریت موفق نباید به همه درخواستها جواب مثبت داد زیرا بسیاری از اوقات خواستهها برمبنای عقل نيست و يا با عرف صحيح سازگاری دارد و یا در حد توان فرد نمیباشد.
به همین جهت یک مدیر موفق با هر گونه در خواستی موافقت نمیكند و تنها زمانی وعده اجابت میدهد که برای او ممكن باشد.
او میداند تا زمانیکه وعده نداده در گرو و متعهد نسبت به کسی و یا چیزی نیست و صِرف درخواست ديگران، او را مقیّد نمیكند. اما به محض وعده دادن، خود را دربند و اسیر آن تعهد مینمايد و رهاسازی خویش را تنها در ایفاء آن وعده میبیند.
مدیر موفق، حتی با خود نیز براحتی قرار بر انجام کاری نمیگذارد. او فقط هنگامی خود را مقید به کاری میكند که بداند از عهده آن بر میآید.
تقدم اشتباه نکردن بر عذرخواهی کردن
در مدیریت موفق، اشتباه نکردن بر عذرخواهی کردن مقدم است
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
«الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِه»[4]
«بىنياز بودن از عذرخواهى، ارزشمندتر از عذر صادقانه و مقبول است.»
(اشاره به اينكه اگر خطايى نكنى كه نياز به عذرخواهى داشته باشى بهتر از ارتكاب خطاى توأم با عذر مقبول است).
اساس در مدیریت موفق، بر اشتباه نکردن است. یک مدیر موفق توجه و مراقبه خاص دارد تا مرتكب غفلتی نشود كه مجبور به عذرخواهی گردد.
البته اگر هم خطا كند عذرخواهی را بر خود واجب میداند و خطای خود را توجیه نمیکند زيرا عذرخواهی بعد از اشتباه، امری لازم و عقلانی است.
اما خطا نکردن بسیارارزشمندتر از آن است که خطایی انجام شود و سپس عذرخواهی صورت گيرد. عذرخواهی موجب میشود تا عزّت انسان خدشهدار شود از اين رو یک مدیر موفق دائماً به خدای سبحان پناهنده میشود تا کاری انجام ندهد که مجبور به عذرخواهی شود و عزتش خدشهدار گردد.
دوری از خلاف
مدیر موفق در خلوت هم مرتکب خلاف نمیشود.
امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
«اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِی الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ»[5]
از گناهان خدا در پنهانیها (هم) بپرهیزید كه گواه خود حكم كننده است (اگر معصیت در پنهان انجام گیرد و گواه نباشد خدا هم گواه است و هم حكم كننده و گواه كه حاكم باشد از گواهى دیگرى بىنیاز است)
حكمت بيان میدارد از گناه در خلوت هم دوری كنيد زيرا شاهد همان كسی است كه درباره شما حكم صادر میكند.
مدیریت موفق فقط شامل كنترل رفتار و اعمال و نيات خود در حضور مردم نيست، بلكه بايد خلوتها و پنهانیهای زندگی را مدیریت کرد و مرتکب خلاف نشد.
برای یک مدیر موفق، انجام معصیت در خلوت و جلوت تفاوتی نمیکند. او انجام گناه را قبیح شمرده و به همان اندازه که نزد مردم از آن پرهیز مینماید در خلوت خود نیز پرهیز دارد.
در ارتکاب خلاف، مشاهده و یا عدم مشاهده مردم تاثیری در ارتکاب خلاف او ندارد. بلکه آنچه برای وی مهم است شاهد بودن خداوند بر تمام امور پنهان و آشکار است که حکم نهایی را برای او صادر می نماید. به همین جهت در تنهایی، نیز خود را کنترل میكند و مدیریت مینمايد، او حتی از فکر انجام خلاف پرهیز میكند. زیرا بسیاری از اوقات فکر خلاف، عمل خلاف را در پی دارد.
واجبات قربانی مستحبات نشود
در مدیریت موفق، واجبات قربانی مستحبات نمیشود
امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
«إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا»[6]
«هنگامى كه نافلهها (مستحبات) به فرائض (واجبات) زيان رساند،آنها را ترك گوييد.»
در مدیریت موفق، اساس بر اموری است که انجام آن واجب بوده، نه اموری که انجام آن بهتر است. برای یک مدیر موفق، لازم بر بهتر ترجیح دارد. و هنگامی که کار بهتر به کار واجب اختلال وارد کند آن را ترک مینماید.
به عنوان مثال: کسی که بدهکار بوده اما به دلیل حظّ نفس، به جای پرداخت بدهی، دائماً انفاق میكند مدیریت موفقی بر خویش ندارد.
پرداخت بدهی، واجب و انفاق، امری مستحب است. در چنین وضعیتی باید احساسات خود را کنترل كرد و آن را مدیریت نمود و مستحب را ترک و به انجام واجب پرداخت. هرگاه که کار بهتر بر کار واجب اختلال وارد میکند باید آن را ترک نمود.
مثلاً در سفره، اهمیت غذا بیش از دسر است گرچه دسر چیز خوبی است اما در کنار غذاست اگر تهیهی آن، موجب گشته تا به کیفیت و یا کمیت غذا خللی وارد شود باید آن را کنار گذاشت.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، حکمت ۳۴۳
[2] نهجالبلاغه (فیضالاسلام)، حکمت ٣٣٧
[3] نهجالبلاغه (فيض الاسلام)، حكمت ٣٣٦
[4] نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت ٣٢١
[5] نهجالبلاغه(فیض الاسلام)، حکمت ۳۱۶
[6] نهجالبلاغه (فیض الاسلام)، حکمت ٢٧١