مرگ ـ بخش هشتم

امیرالمومنین علیه‌السلام در خطبه 195 می‌فرماید:

«تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ‏ اللَّهُ‏ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَى الدُّنْيَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلَاحِظَ الْمَنِيَّةِ نَحْوَكُمْ [دَائِبَةٌ] دَانِيَةٌ وَ كَأَنَّكُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِيكُمْ وَ قَدْ دَهَمَتْكُمْ فِيهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ [مُضْلِعَاتُ‏] مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ. فَقَطِّعُوا عَلَائِقَ الدُّنْيَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى‏»[1]

«خداوند شما را بیامرزد، وسائل سفر (آخرت) را آماده نمائید که ندای کوچیدن در میان شما داده شده و ماندن در دنیا را کم پندارید (دل به آن نبندید) و (بسوی خدا) بازگردید با توشه‌ی شایسته (طاعت و بندگی) که به آن دسترسی دارید زیرا جلو شما گردنه‌ی ناهموار و منزلهای ترس‌آور هولناک است که از وارد شدن و توقف در آنها ناگزیرید، و بدانید که نگریستنهای مرگ به گوشه‌ی چشم بجانب شما است، و مانند آنستکه بچنگالهای آن که در شما فرو برده است گرفتارید ( و از آن رهایی ندارید) و کارهای زشت و بسیار دشوار و سخت شما را از آن پنهان داشته، پس علاقه‌های دنیا را (از خود) دور کنید، و با توشه‌ی پرهیزکاری خویش را توانا سازید»

 

سفری ناگهانی

 

«تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ‏ اللَّهُ‏ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ»؛«خداوند شما را بیامرزد، وسائل سفر (آخرت) را آماده نمائید که ندای کوچ کردن در میان شما داده شده»

 اگر گوش دلمان این صدا را می‌شنود، صدایی که هر روز می‌گوید کوچ کردنت از این عالم نزدیک‌تر شده، آیا مهیای سفر ابدی شده‌ای؟

معمولاً حجاج قبل از سفرِ حج بارشان را آماده می‌کنند و حتی هر چیز به ظاهر کوچکی که گمان می‌کنند ممکن است در طول سفر به آن نیاز پیدا کنند داخل آن می‌گذارند، ما نیز باید بار سفرمان را آماده کنیم، سفری که زمان آن ناگهان فرا می‌رسد و در آن فرصتی برای جمع‌آوری توشه باقی نمی‌گذارد. در این سفر گاهی ممکن است انسان بخاطر امری به ظاهر کوچک گرفتار شود و محتاج گردد، در آنجا هیچ کس به دیگری رحم نمی‌کند.

اگر سوال شود که شفاعت شفعاء به چه کار می‌آید پاسخ داده می‌شود شفاعت در عالم برزخ نیست. به فرموده روایت از لحظه‌ای که انسان از دنیا می‌رود برزخ او شروع می‌شود، بعد از گذر از برزخ و ورود به قیامت امکان شفاعت برای انسان وجود دارد. 

 

راهکار قطع تعلق از دنیا

 

«وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَى الدُّنْيَا»؛ «و ماندن در دنیا را کم پندارید»

زمان ماندن در دنیا به نظرتان کم باشد و به آن دل نبندید، زندگی در دنیا در مقایسه با عالم آخرت کوتاه و گذرا است، باید لحظه لحظه آن را غنیمت شمرد و برای زندگی باقی آخرت توشه جمع کرد.

اگر سوال شود چطور می‌توان قطع تعلق از دنیا کرد در پاسخ می‌گوییم باید دیدگاهمان را تغییر دهیم و بدانیم فرصت کوتاه است، البته این به معنای نگرانی و مضطرب شدن نیست بلکه باید از فرصتی که در اختیارمان است بهترین استفاده را برای جمع‌آوری توشه کرد 

«وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ»؛ «و (بسوی خدا) بازگردید با توشه‌ی شایسته (طاعت و بندگی) که به آن دسترسی دارید»

یعنی توشه‌ای انتخاب کنید که صلاحیت عرضه در محضر حق را داشته باشد و بدانید هر توشه‌ای که مسافر جمع ‌کند فقط به نفع خودش است.

 

توقف‌گاه‌های هولناک

 

«فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا»؛ «به درستی جلو شما گردنه‌ی ناهموار و منزل‌های ترس‌آور هولناک است که از وارد شدن و توقف در آنها ناگزیرید»

گردنه‌ای ناهموار که پستی و بلندی دارد و توقف‌گاه‌هایی هولناک پیش شماست که باید وارد آن شوید و در آن توقف کنید، بعد از مرگ مواقفی پیش رو داریم که حتی اگر در آنجا  از ما حساب و کتاب اعمالمان را هم نکنند صرف حضور در آن هولناک است، اما اگر توشه لازم را همراه داشته باشیم ترس و نگرانی نداریم. قبر یکی از آن منازل مخوف است که اگر با توشه وارد آن شویم خوفی بر ما عارض نمی‌شود و آن مکان تنگ و تاریک تبدیل به باغی از باغ‌های بهشت می‌شود.

 

نگاه زیرچشمی

 

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلَاحِظَ الْمَنِيَّةِ نَحْوَكُمْ [دَائِبَةٌ] دَانِيَةٌ وَ كَأَنَّكُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِيكُمْ»؛ «و بدانید که نگریستن‌های مرگ به گوشه‌ی چشم بجانب شما است، و مانند آنست‌که به چنگال‌های آن که در شما فرو برده است گرفتارید (و از آن رهایی ندارید)»

حضرت، مرگ را به فردی تشبیه کرده‌اند که علی‌الدوام انسان را زیر نظر دارد (لَحظ به معنای نگاه زیر چشمی است)، نگاه مرگ به ما همیشگی است، و دائم چشم به راه ماست، گمان نکنید لحظه‌ای از چشم او دور شده‌اید.

«كَأَنَّكُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِيكُمْ»  (مَخلب به معنای چنگال است)، گویا چنگال مرگ در شما فرو رفته است و شما از آن رهایی ندارید.

مخاطبین حضرت رده سنّی خاصی نیستند بلکه همه افراد مخاطب قرار گرفته‌اند، هر کس در هر سنی باید آمادگی مرگ را داشته باشد.

چنگال مرگ در ما فرو رفته اگر آن را احساس نمی‌کنیم به جهت اشتغال زیادی است که به دنیا و گرفتاری‌های آن داریم.

 

علت غفلت از مرگ

 

حضرت می‌فرمایند: «وَ قَدْ دَهَمَتْكُمْ فِيهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ [مُضْلِعَاتُ‏] مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ»؛ «و کارهای زشت و بسیار دشوار و سخت شما را از آن پنهان داشته»

(دَهَمَ به معنای پوشیده شدن است). کارهای زشت و امور بسیار سخت مرگ را بر شما پوشانده است[2] و شما را از اینکه اکنون در چنگال آن هستید غافل کرده است.

به چنگال گرفتن چیزی نماد بی‌رحمی نسبت به آن است، مرگ نسبت به ما رحمی ندارد و همه ما را در چنگال خود فرو می‌برد، فرو بردنی که راه فراری از آن نیست.

در چنگال گرفتن هر چیزی نشان نزدیک بودن به آن چیز است، مرگ ما را در چنگال گرفته و به ما بسیار نزدیک است اما به قدری اشتغال به دنیا داریم که متوجه این نزدیکی نمی‌شویم.

 

راهکار قطع تعلقات

 

«فَقَطِّعُوا عَلَائِقَ الدُّنْيَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى‏»؛ «پس علاقه‌های دنیا را (از خود) دور کنید، و با توشه‌ی پرهیزکاری خویش را توانا سازید»

اینکه توصیه به انفاق و صدقه شده به این جهت است که از طریق این پرداخت‌ها تعلق‌مان را به دنیا و مادیات آن کم کنیم .

ظهر به معنای پشت و نماد قدرت می‌باشد و ظهیر به معنای پشتیبان. اگر می‌خواهید در آن عالَم قوی و توانا باشید باید توشه تقوا جمع کنید. وقتی خدا بر ما منّت گذارد و ترک معصیت کنیم همین ترک معصیت نوعی جمع‌آوری توشه آخرت است؛ به میزانی که سعی در جمع‌آوری توشه آخرت داشته باشیم تعلقاتمان کمرنگ می‌شود. کثرت تعلقات شاید به آن جهت باشد که توشه مناسبی برای بردن به سرای باقی نداریم.

اگر نمی‌توانیم برای سفر به آخرت آماده باشیم یک بازنگری در توشه‌‌ سفرمان بکنیم شاید آن چیزهایی که آماده کردیم صرفا برای حظّ نفس بوده است نه توشه تقوا، اگر توشه ما تقوا باشد دغدغه سفر به آخرت را نداریم چون آمادگی لازم برای این سفر را کسب کرده‌ایم.

 

به روز رسانی

 

باید توشه‌هایمان را به روز رسانی کنیم، جوان‌تر که بودیم گمان می‌کردیم اگر میزان و کمیّت کار زیاد باشد بهتر است، با افزایش سن متوجه می‌شویم علاوه بر کمیّت، کیفیت نیز مهم است اینکه روز به روز که از عمرمان می‌گذرد متوجه می‌شویم که چه اموری برای آن طرف خط لازم است و چه اموری زائد است جای خوشحالی دارد .

ممکن است بعضی از افراد در طول عمرشان مقدس مأبی‌هایی داشته باشند و دائم مشغول مستحبات (نماز و روزه و زیارت مستحبی) باشند، غافل از اینکه ادخال سرور در دل مؤمن چقدر نزد حضرت حق اجر و قرب دارد به همین جهت خود خدمات‌رسانی خاصی به اطرافیانشان ندارند و در مرور زمان پی می‌برند از امری غفلت کرده‌اند که در عین سهولت نزد خداوند بسیار قیمتی بوده است و درصدد جبران آن بر می‌آیند.

هر قدر سن‌مان بالا می‌رود متوجه می‌شویم آنچه در آن عالم قیمت بالایی دارد صرفاً کمیّت زیاد عمل نیست بلکه کیفیت آن نیز مهم است، عملی که طبق شریعت، معرفت و حبّ اهل بیت باشد عمل صالح محسوب شود و قابلیت ارسال به عالَم دیگر را دارد.

بسیاری از اوقات افعال ما به جهت دارا نبودن تقوای لازم قابل انتقال به آن عالم نیست هر چند ممکن است کمیّت آن زیاد باشد.

 

 

تاریخ جلسه: 95.8.17 ـ ادامه جلسه 4

 «برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خطبه 195، ص 654

[2] «مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ» به معنی کارهای زشت، «مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ» به معنای امور بسیار سخت است

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *