قرار بر این بود که ارتباطات سالم را از قرآن و کلام معصومین آموزش بگیریم تا در ارتباط رفتاری و گفتاری هم دیگران از ما در امان باشند هم ما از دیگران در امان بمانیم.
شفافیت باطن و مراقبه ، لازمه ارتباط صحیح
خدای سبحان در آیه 61 سوره مبارکه نور میفرماید
«..فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ..»
در توضیح آیه آمده است هر خانه ای که وارد شدید، بر خودتان سلام کنید. گویا افراد آن خانه نفس شما هستند و همان طور که مایل نیستید به نفستان آسیب برسد نباید وقتی وارد فضایی میشوید به آنجا آسیبی وارد کنید.
همچنین باید گفت در ارتباط سالم هرکس باید از خود شروع کند و بایدها و نبایدها را خود تجربه کند.
ما هر اندازه بر رفتار و گفتار خویش مراقبه داشته باشیم اما اگر باطن ما سالم نباشد در امور تربیتی موفق نخواهیم بود. در حقیقت برای روابط سالم باید ذات افراد درست شود. حتی اگر در رفتار و اعمال خویش دقت کنند اما ذات شفافیت لازم را نداشته باشد روابط ماندگار نخواهد بود.
قرآن در رابطه با برادران حضرت یوسف میفرماید:
«قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى …»[1]
«(بعد از این رأی و تصمیم نزد پدر رفته و) گفتند: ای پدر، چرا تو بر یوسف از ما ایمن نیستی در صورتی که ما برادران همه خیرخواه یوسفیم؟»
آنها در این آیه حقیقت خود را بر پدر روشن کردند و پرسیدند ای پدر آیا شما ما را امین بر یوسف نمیدانید؟ گفتار ما گاهی سویدا و باطن ما را آشکار میکند. به همین جهت اگر در پی روابط سالم هستیم باید باطناً همدیگر را قبول داشته باشیم.
خدای سبحان در آیه 27 سوره مبارکه نمل میفرماید:
«قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ»
«سلیمان به هدهد گفت: باید تحقیق کنیم تا صدق و کذب سخنت را دریابیم»
زمانی که هدهد برای سلیمان خبرمیآورد، سلیمان خبر او را بدون تحقیق نمیپذیرد و به او گفته میشود شاید تو دروغ بگویی. از همین آیه استنباط میشود پرندگان دروغ میگویند.
شبی خواجه نصیر از روستایی عبور میکرد، در خانهای مستقر شد و تصمیم گرفت شب بر پشت بام بخوابد، به او گفتند باران میبارد. خواجه نصیر نپذیرفت و گفت باران نخواهد بارید. اهالی گفتند سگی داریم که هر وقت در لانهاش میخوابد باران میآید و آن شب در خانهاش خوابید و باران بارید. در داستانی که آیه از آن سخن میگوید هدهد گزارش سلطنت بلقیس را میدهد. همانطور که گفته شد، سلیمان گروهی را برای تحقیق به سوی سلطنت بلقیس میفرستد تا تأییدیه حرف هدهد را بیاورند، او با همه قدرت خبر هدهد را بررسی کرد، البته همیشه احتمال او بر راست بودن خبر است و سپس احتمال دروغ از خبری میرود.
در نهایت باید گفت پس روی خبرهایی که به حد تواتر نرسیده باید توجه لازم مبذول داشته شود و دقت نظر خاص به آنها شود که این خبر صادق یا کاذب است.
پرهیز از مسامحه کاری
هرگاه اراده اکرام کسی را دارید با مسامحه اکرام نکنید. بلکه سریع اقدام به اکرام کنید.
قرآن کریم در آیه 69 سوره مبارکه هود میفرماید:
«فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِيذٍ»
وقتی مهمان ها بر حضرت ابراهیم وارد شدند او زیاد درنگ نکرد. گوساله بریانی را آورد. گاهی اوقات بسیاری از ما برای اکرام افراد دیر در مدار قرار میگیریم، حتی گاهی سلام کردن را به تأخیر میاندازیم، چه رسد به آنکه بخواهیم ارتباط سالم برقرار کنیم! قرآن از عبارت «لبث» به معنی درنگ است استفاده میکند تا بگوید حضرت ابراهیم درنگ نکرد، بلکه در مدت کوتاهی خدمات لازم را انجام داد.
گاهی چندان در رساندن خیرات مسامحه میکنیم که کسی که قصد مسامحه درباره او را داشتهایم از دنیا میرود و کار یا سخنی که باید برای او انجام میدادیم یا می گفتیم انجام نشده است.
اگر میخواهید لطف کنید فی البداهه لطف کنید، اولین نفردر لطف باشید، منتظر نباشید که دیگران به شما لطفی کنند و شما پاسخگو باشید.
خداوند در آیه 19 سوره مبارکه لیل میفرماید:
«وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى»
آنگاه که متقین را معرفی میکند میگوید متقی کسی است که پرداخت مالی به دیگران دارد در حالی که دیگری برای او کاری نکرده باشد تا پرداخت او جزای کار دیگری باشد.
در مهارت های رفتاری سعی کنیم بادی (آغازگر) باشیم «البادی بالاحسان» آغازگر احسان باشید، روایت میگوید اگر کسی برای من کاری انجام بدهد، جزای کار او را پرداخت میکنم.
امیرالؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئ»[2]
« هرگاه كسى بتو درود فرستد تو (در پاسخ) بهتر از آن درود بفرست، و هرگاه دستى باحسان و نيكى سوى تو دراز شد آنرا به افزون بر آن پاداش ده (نيكى را به نيكى بهترى تلافى كن) و گرچه فضيلت براى كسى است كه در ابتدا نيكى كرده»
در میدان مسابقه کار خیر را اول انجام دهیم.
مطرح کردن جایگاه و حرمت افراد
از مهارتهای رفتاری و گفتاری، مطرح کردن حرمت افراد است. چه در گفتار و چه در رفتار باید مشخص شود مخاطب شما چه جایگاهی دارد و شما با چه کسی حرف میزنید و چقدر حرمت دارد. خدای سبحان میفرماید:
«لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ»[3]
«من به سرزمین مکه حتما سوگند یاد میکنم در حالی که تو در این سرزمین مستقر هستی»
خداوند در این آیه با قسم به سرزمین مکه که محل استقرار پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است بیان میکند با وجود پیامبر صلّی الله علیه و آله این مکان قداست پیدا کرده است.
«شَرَفُ المكانِ بالمكينِ»
شرافتِ هر جایگاهی به این است که در چه کسی آنجا نشسته است.
افراد با نشستن در مکانی، آن مکان را مقدس می کنند. چنین نیست اینجا بالای مجلس است مهم این است کی بنشیند.
چطور در زمان ورود به مسجد رفتارمان نشان میدهد که چقدر برای مسجد احترام قائل هستیم، همینطور در رفتارمان هم باید احترام مخاطب را ظاهر کنیم.
تاریخ جلسه: 97/5/14
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره یوسف ، آیه 11
[2] نهج البلاغه، حکمت 62
[3] سوره بلد، آیه 1 و 2