نماز، برترین لذت عبادی

نماز عمود دین است ومعرفت اسرار نماز و اجرای صحیح آن، رنگ زندگی را تغییر می‌دهد و در تصمیم‌گیری‌های ما اثر بسزایی دارد و در نهایت از ما موجودیت جدیدی می‌سازد.

 

رابطه ولایت و نماز

 

دو روایت را در کنار یکدیگر قرار می‌دهیم:

۱-  «وَ اعْلَمْ أَنَّ کلَّ شَی‏ءٍ مِنْ عَمَلِک‏ تَبَعٌ‏ لِصَلَاتِک»[1] «و بدان همه اعمال تو تابع نماز توست»، یعنی اگر نماز بالا برود، همه اعمال صعود می‌کنند و اگر نماز واژگون شود، عمل مقبولی در پرونده تو یافت نمی‌شود. پس قیمت همه اعمال بستگی به قیمت نماز دارد.

۲- « وَ لَمْ ینَادَ بِشَی‏ءٍ کمَا نُودِی‏ بِالْوَلَایة»[2] «ندا داده نشده به چیزی مثل ندایی که به ولایت داده شده.» یعنی در بین همه اعمال بیشترین توصیه به ولایت شده است.

آیت الله بهجت (ره) با توجه به دو روایت فوق می‌فرمایند: «ولایت جزء اصول دین و نماز جزء فروع دین است. یعنی همه چیز ما تابع ولایت و نماز است. بنابراین مؤمن می‌تواند از طریق نماز به جایگاه ولایت برسد که همه عالم تحت تدبّر او قرار بگیرند. ولیّ‌خدا در عالَم، حاکم است و حاکمیت دارد و من می‌توانم با نمازم به سمت آن ولی حرکت کنم و سیر معنوی‌ام را اوج ببخشم.

یک نمازگزار حقیقی می‌تواند همه چیز را تحت تسخیر خود درآورد، بطور مثال اگر فردی خُلق رذیله‌ای دارد و ده سال است که نماز می‌خواند و این خلق را تحت تسخیر خود در نیاورده و تغییر نداده، حتماً نماز او حقیقی نبوده است، زیرا نماز قدرت بر حذف رذایل را عطا می‌کند.

از طرفی اگر در اثر قیام نماز‌، رذیله از میان برود، قطعاً نقش ولایتی حضرات معصومین (ع) در زندگی ما خودنمایی می‌کند.

بنابراین مؤمن در نماز تحصیل ولایت می‌کند و امور ظاهری و باطنی را تحت تسخیر در می‌آورد.

اگر در نماز خواهان حضور قلب باشید بواسطه ولیّ خدا ممکن می‌گردد یعنی نزدیکی به امام زمان (عج)، نزدیکی به خداست و فرآیند این نزدیکی، به دست آوردن قدرت تسلط بر هوای نفس و اجرای صحیح نماز خواهد بود.

 

نماز، برترین لذت عبادی!

 

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: «هر کسی از چیزی لذت می‌برد، پسر بچه از دوچرخه، دختر بچه از لوازم اسباب بازی دخترانه و عروس از حجله عروسی و یا یک فرد معتاد از تریاک و پولدار از پول و… هر کدام هم لذت خود را کامل‌ترین لذت می‌دانند. اسلام به ما می‌فرماید: همه لذت خود را به سمت نماز معطوف دارید.

روایت می‌فرماید: «تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی‏ فِی‏ الدُّنْیا فَإِنَّکمْ تَتَنَعَّمُونَ بِهَا فِی الْآخِرَةِ.» [3] «بنده‌های من! در دنیا از عبادت من لذت ببرید و این لذت در آخرت هم شما را متنعم خواهد کرد» پس عبادت، قابلیت لذت بردن را دارد امّا متأسفانه ما به عبادت به عنوان داروی تلخ نگاه می‌کنیم.

بالاترین عبادت‌، نماز است و اگر بالاتر از آن عبادتی بود، خدای سبحان به پیامبراکرم (ص) در بالاترین نقطه اوج (‌معراج) چیز دیگری را تحفه می‌‌داد. چون معراج، اوج خوش گذرانی پیامبر (ص) است و خدا نماز را به وجود مقدس ایشان هبه فرموده تا لذتش دو چندان شود.

در ذیل روایت «إِنَ‏ لِرَبِّکمْ‏ فِی‏ أَیامِ‏ دَهْرِکمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فتعرضین[فَتَعَرَّضُوا] لَهَا بِکثْرَةِ الِاسْتِعْدَاد»[4] «برای شما در ایام زندگی نفحاتی قرار داده شده، بهتر است خود را در معرض آن نسیم‌ها قرار دهید.» آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: یکی از آن نسیم‌ها، نماز است که روزانه چندین بار می‌وزد.

در روایتی دیگر پیامبر (ص) فرمودند: «حُبِّبَ إِلَی مِنْ دُنْیاکمُ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ جُعِلَ‏ قُرَّةُ عَینِی فِی الصَّلَاةِ»[5] «من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن، عطر و نماز که نور چشم من است.»
زن می‌تواند باب ملکوت را برای انسان بگشاید. عطر که در عقل انسان بسیار تأثیرگذار است و نماز که شیرین‌ترین ذکر در زندگی است.

 

چرا باید نماز را در وعده‌های مختلف و مکرر خواند؟

 

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: علت اینکه به ما توصیه شده نماز را در وعده‌های مختلف و به طور مکرر بخوانیم، چند امر است:‌

  1. تثبیت؛ یعنی مصلی در مقام بندگی تثبیت گردد.
  2. سیر و سلوک؛ در هر نمازی سیری نصیب ما می‌‌شود که در جایگاهی کامل‌تر و بهتر از جایگاه قبلی قرار می‌گیریم. در روایت آمده است: در هر نمازی، منتظر نماز بعدی باشید، و اگر با این انتظار بمیریم، گویا در نماز مرده‌ایم.

انسانی که در نماز سیر می‌کند، هرگز سکون و توقف ندارد، زیرا دائم در حال حرکت است.
در عالم معنا هر چه به خود مرخصی بدهیم، سست می‌شویم. در حالی که نماز حال ما را به احسن الحال تبدیل می‌کند. نماز افزایش حُسن است چون به طرف محسن در حرکتیم و محسن دائماً ایجاد حُسن می‌کند.

امام خمینی (ره) در آداب الصلوة می‌فرمایند: «عبودیّت مطلق مختص پیامبر خاتم (ص) و سایر حضرات معصومین (ع) است و بقیه در عبودیّت، ناقص و لنگ می‌زنند. بنابراین باید به کسی که کامل‌ترین نوع عبودیّت را دارد، اقتدا کرد. یعنی قبل از نماز در اذان و اقامه توجه به پیغمبر(ص) و آخر نماز هم در سلام دادن به پیغمبر (ص) توجه داریم، یعنی آغاز و پایان سیر ما با وساطت پیغمبر (ص) انجام می‌شود.»

 

مراتب سلوک

 

امام (ره) در ادامه می‌فرمایند: انسان سالک برای طی سلوکش نیازمند چند مرتبه است:‌

  1. مرتبه علم؛ یعنی بداند که بنده‌ است و باید به سمت مولی حرکت کند، این حرکت بی‌نهایت است و آدابی دارد. او باید به عبودیت خود و ربوبیت حق اقرار کند و خود را دائم محتاج حق بداند و به خود یادآوری کند که به واسطه پیامبر (ص) امکان وصل به خدای سبحان برای او ایجاد شده است، بداند حرکت با ولیّ مسیر را برای او آسان می‌کند. پس در این مسیر اولین مرتبه علم است که اگر به آن نائل نشود، از مرتبه انسانیت ساقط می‌گردد و در جهالت باقی می‌ماند.
  2. علم و دانستن بسیار مهم است امّا خود حجاب اکبر است و نباید در آن توقف نمود؛ زیرا باعث محرومیّت ما از دست‌یابی به مقامات بالاتر می‌شود. این علم پرده است و باید کنار رود تا نورانیت قوی‌تری بر سلوک فرد بتابد. آن نور، نورایمان است، یعنی دانسته‌ها بر صفحه دل فرد ثبت شود، خدا را وکیل بگیرد و از سایرین قطع طمع نماید. بنابراین در سلوک صحیح ابتدا دانستن و عالم بودن است و سپس ایمان آوردن.

انسان باید بداند دنیا تجارت‌خانه است و سود و بهره اصلی مربوط به قیامت است و اگر کم‌کاری داشته باشد، امکان جبران مافات در قیامت برای او میسر نیست.

  1. مرحله سوم سیر، طمأنینه است. یعنی اینکه فرد در مسیر خود اضطراب و نوسان نداشته باشد. چنانچه حضرت زینب (س) بعد از آن همه مصیبت، به یزید (علیه اللعنة) فرمود: « مَا رَأَیتُ‏ إِلَّا جَمِیلا»[6] «من غیر از زیبایی، چیزی ندیدم» و یا ۷۲ نفر در اوایل انقلاب به شهادت می‌رسند، امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «اتفاقی نیفتاده، خدا هر آنچه را ببرد،‌ بهترش را جایگزین می‌کند.» این طمأنینه وآرامش است که در این سیر نصیب مصلّی می‌شود.
  2. مرحله بعدی شهود است: «حتی لا اَری غَیرَک و لا اُشاهِدَ سِواکَ» «به گونه‌ایی که غیر از تو را نبینم و جز تو را مشاهده نکنم» خدایا! مرا بگونه‌ایی قرار بده که هیچ غیری را نبینم و در کل عالم تمام توجه‌ام به تو باشد.

بی‌توجهی به غیر حق در زندگی بزرگان و عالمان دین به وضوح هویدا است. به عنوان مثال «اطرافیان حضرت آیت الله بهجت (ره) که ایشان را برای چرخاندن در شهر قم بردند، گمان می‌کردند دل آقای بهجت گرفته، بعد از گردش در شهر به ایشان گفتند:‌ شهر را ملاحظه فرمودید؟ شهر قم چقدر بزرگ شده!‌ آقا فرمودند:‌ ما که هیچ چیز ندیدیم.» چشمان مبارک حضرت آیت الله بهجت (ره) که در حرم حضرت معصومه (س) امام زمان (عج) را مشاهده می‌کند، مگر ممکن است منظره دیگری به غیر از دیدار یار به چشمش بیاید. او به مقام مشاهده رسیده و اموری را رؤیت می‌کند که ارزش دیدن دارد.

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «وقتی نمازگزار به این مرحله رسید، غیر از حق نمی‌بینید، گوش و چشم او، دست و پا و زبان او، الهی می‌شوند و هیچ چیز بر او مخفی نمی‌ماند.» چنانچه شیخ جعفر مجتهدی (ره) در مشهد حضور دارد امّا صدای کمک خواستن جوانی را در کوه آلپ می‌شنود و به نجات او برمی‌خیزد زیرا چیزی در نظام عالم از ایشان محجوب نیست بنابراین در حدیث قرب نوافل آمده است خدای سبحان گوش و چشم و دست چنین فردی می‌شود و او هر آنچه  مشاهده می‌‌کند به عنوان جلوه حضرت حق می‌بیند.

 

خشوع در نماز

 

گِل و خمیره نماز، خضوع وخشوع است: «قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُون. الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ‏ خاشِعُونَ»‏[7]  امام (ره) می‌فرمایند: حقیقت نماز خضوع تام همراه با حب و خوف در محضر ولیّ خداست. نماز حضور عاشقانه‌‌‌ای است که همراه با مشاهده عظمت محبوب است، همین مشاهده، خوف از بی‌ادبی در محضر حق را به عشق و حبّ ضمیمه می‌کند. خضوع در ظاهر و خشوع در دل تحقق می‌ِیابد.

مرحوم راشد (ره) در شرح حال مقام معظم رهبری می‌گوید: «ایشان در ایرانشهر در تبعید بودند ما تصمیم گرفتیم به دیدن ایشان برویم، خانه قدیمی و کهنه‌‌ای بود  که کنار آن طویله‌‌ای قرار داشت پشت سر آقا نماز خواندیم. در طویله باز بود بزی آمد و تند تند از لابلای صف نماز رد شد، ما جوان بودیم و همه خندیدیم و نمازمان باطل شد، امّا حضرت آقا خم به ابرو نیاوردند و نمازشان را تمام کردند. ما پرسیدیم:‌ چطور نماز شما به هم نخورد؟ فرمودند: مگر چه اتفاقی افتاده؟ گفتیم: بز آمد. آقا فرمودند: من که بزی ندیدم.»

همین سیر و سلوک و همین نمازهای خالصانه و خاشعانه سبب می‌شود چنین وجود عظیمی رهبری انقلاب را عهده‌دار شوند و سکان‌دار کشتی هدایت گردند. نماز خالصانه و خاشعانه در دل محقق ‌می‌شود تا مملکتی را به آرامش و امنیّت برساند.

 

 

تاریخ جلسه: 95/7/20- جلسه 3

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحارالانوار، ج33، ص582

[2] اصول کافی، ج2، ص18

[3] اصول کافی، ج2، ص83

[4] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏۴، ص118

[5] بحارالانوار، ج73، ص141

[6] اللهوف علی قتلی الطفوف، ص160

[7] سوره مبارکه مؤمنون، آیه 1و2

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *