نماز، جامع فروع دین – باطن طهارت

نماز جامعه فروع دین

 

سید حیدر آملی، عارف شیعی مذهب می‌فرمایند: «علت تقدم نماز بر بقیه فروع دین این نکته است که نماز جامع بقیه فروع دین است اما در بقیه فروع، نماز نیست. مصلی در حال نماز هم صائم است، هم زکات می‌دهد، هم جهاد می‌کند.» ایشان تا امر جهاد ذکر کردند اما سایر فروعات دینی هم در نماز جای می‌گیرند، یعنی نماز هم حج دارد، هم امر به معروف و نهی از منکر و هم تولی و تبری.

بنده هنگام اقامه نماز، روزه دار هم محسوب می‌شود، زیرا تمام اموری که بر روزه دار حرام است، نمازگزار نیز انجام نمی‌دهد.

نمازگزار، در حین نماز گویا زکات هم می‌دهد. زکات یعنی اخراج حقوق آن چه که تحت تصرف انسان است، مانند: گندم و کشمش و گاو و… . نمازگزار در حین نماز زکات بدنش را می‌دهد، در واقع سجود و قیام و قعود و قرائت و تسبیح و نیت او، همه زکاتی است که مصلی پرداخت می‌کند.

نمازگزار اهل جهاد نیز محسوب می‌شود، چون در نماز با نفس اماره مشغول حرب است. جهاد اکبر از نگاه پیامبراکرم صلی‌الله علیه و آله، جهاد با نفس است، پس شکی نیست که نمازگزار هنگام جنگ با نفس اماره، مجاهد محسوب می‌شود و این جهاد به مراتب سخت‌تر از جهاد کسی است که در جبهه حضور داشته است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:

«أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ بِسَرِيَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ.»[1]

«رسول خدا جوخه‏‌اى را به جهاد فرستاد و چون برگشتند فرمود مرحبا به مردمى كه‏ جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بر عهده آن‌ها است عرض شد يا رسول اللَّه جهاد اكبر كدامست؟ فرمود جهاد با نفس.»

نمازگزار، هنگام نماز گویا حج هم انجام می‌دهد، زیرا در حج، افراد قصد کعبه که خانه خداست را می‌کنند و نمازگزار قصد خود خدا را می‌کند(حج به معنی قصد است).

نمازگزار، اهل خمس هم محسوب می‌شود، گویا یک پنجم وجود خودش را به خدا عرضه می‌کند و امر به معروف و نهی از منکر نیز انجام می‌دهد، زیرا معروف حقیقی خدا است و نمازگزار در نماز خود را توصیه به حق می‌کند. شیطنت منکر است یعنی نمازگزار، خود را از هر گونه شیطنتی در محضر خداوند منع می کند.

اصل نماز تولّی است:

نماز بی ولای او، عبادتی است بی وضو                       به منکر علی(ع) بگو نماز خود قضا کند

تبرّی نیز، در صورت ظاهری نماز نمودار میشود به این صورت که وقتی نمازگزار با دست‌های باز کنار بدن نماز میخواند، اعلام برائت می‌کند از کسانی که به ساختار ظاهری نماز آسیب وارد کردند و دست خود را بستند و در نماز آمین گفتند.

 

باطن طهارت

 

ایشان در ارتباط با طهارت این عقیده را دارند که نمازگزار هنگام انجام وضو یا غسل، صرفا به ظواهر آن اکتفا نکند و پشت پرده این تطهیر را نیز در نظر بگیرد. باطن طهارت ظاهری، طهارت عقل و نفس از نجاست افکار نادرست و رذائل اخلاقی است.

فکرنادرست مانند آن که فرد گمان کند خداوند، قدرت مقابله با آلودگی‌ها را به او عنایت نکرده است. وقتی عقل فرد تطهیر شود، به این باور می‌رسد که خداوند قدرت خاصی به او عطا کرده است که می‌تواند وجود خویش را از تمام آلودگی‌ها پاک کند.

و همان‌طور که در انجام اعمال وضو یا غسل، نباید کسی به فرد کمک کند، برای این تطهیر باطنی نیز، باید خود فرد اقدام کند.

 

نیت در وضو

 

در وضو نیت معتبر است، یعنی داشتن قصد قربت با انجام این طهارت. هنگام وضو گرفتن، فرد باید با این قصد تطهیر را انجام دهد که:

«قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين»[2]

«بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانيان است.»

یعنی قصد کند که هیچ مخالفتی با خداوند نخواهد داشت و تمام عباداتش خالصانه برای او خواهد بود.

 

شستن صورت در وضو

 

صورت نماد تعلق به دنیاست و شستشوی صورت یعنی از بین بردن نجاست تعلق به دنیا. پیامبراکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرمایند:

«الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَاب‏»[3]

«دنیا مردار است و طلب‌کنندگان دنیا سگ هستند»

مردار و سگ، هر دو نجس است، پس کسی که طالب دنیا باشد، هم خودش نجاست باطنی دارد و هم مطلوبش نجس است پس باید از این دو نجاست پاک شود.

 

شستشوی دست‌ها

 

شستن دست‌ها نماد آن است که بنده از دنیا و آخرت دست می‌شوید و تنها طالب خداوند است. این به آن معناست که او می‌داند مادیات و معنویات، هیچ‌یک نجات بخش نخواهد بود و تنها چیزی که موجب نجات بنده می‌شود، خداوند است.

معنای دیگری نیز می‌توان برای شستن دست‌ها درنظر گرفت و آن اینکه بنده با این کار اعلام می‌کند که از تصرف و تدبیر در امر دنیا و آخرت خویش دست شسته و آن را به پروردگار خویش واگذار می‌کند، چرا که می‌داند اگر گرفتار منیت شود، هم به امور دنیوی و هم به امور اخروی خویش صدمه خواهد زد.

 

مسح سر و پا

 

باطن مسح سر، مسح عقل و نفس است. نمازگزار با این کار، خود را از هر حبّی، جز حب به خدا تطهیر می‌کند.

در مسح پا نیز به این نکته توجه می‌شود که یک پا نماد قوه غضبیه و یک پا نماد قوه شهویه است و با مسح کردن گویا این دو قوه از اینکه در راه غیرالهی کار کنند، تطهیر می‌شود.

در بیان دیگر دو پا، نماد علم و عمل بنده است. یعنی با مسح پا، علم و عمل بنده از اینکه در راه غیرخدا استفاده شود.

 

تاریخ جلسه: 1394/9/2 – جلسه 9

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] اصول کافی(الاسلامیه)، ج5، ص12

[2] سوره مبارکه انعام، آیه162

[3] مصباح الشریعة، ص138

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *