همسانی مرد و زن در به کمال رسیدن
انسانیت مذکر و مونث بردار نیست و زن و مرد هردو میتوانند به رشد و کمال لازم نائل شوند. اگر سوال شود با این وجود چرا از میان انبیاء حتی یک خانم به عنوان نبی مبعوث نشده است؟ با روایتی از وجود مبارک امام حسن عسگری علیهالسلام پاسخ میدهیم،ایشان میفرماید: «نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ أُمُنَا فاطمة حجة الله علینا»؛«ما معصومین حجت خدا در زمین هستیم؛ اما حجت خدا بر ما مادرمان فاطمه است.» اتاق فرمان حضرات معصومین سیدۀ نساء عالم،وجود مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیهاست.
اهمیت پرورش دختران
پیامبر صلّیاللهعلیهوآله میفرماید:
«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤْنِسَاتٌ بَاكِیاتٌ مُبَارَكَات» [1]
در برخی روایات توصیه به اهمیت دادن به زن در کانون خانواده شده بود؛ زیرا محبت باید از جانب زنان به کانون خانواده تزریق شود.این روایت اشاره به پرورش دختران می کند،دختری که به عنوان «نِعْمَ الْوَلَدُ» عنوان میشود طبق روایت چند خصیصه دارد:
- «مُلْطِفَاتٌ» [«لطیف» در سه معنی نرمخویی، مهربانی و دقیق به کار می رود] لطیف و نرم خو باشند و از تندی و خشونت به دور و در مهر و محبت پرورش یافته و مهربان باشند. دقت نظر در افعال و اقوالشان داشته باشند؛
- «مُجَهِّزَاتٌ»: کار آشنا و توانمند باشند نه دخترانی ناتوان. توانمند تربیت کردن فرزند دلیل محبت والدین به اوست البته تربیتکردن غیر از توقعداشتن است. در عین توانا تربیتکردن فرزند، نباید انتظاری از او داشت؛
- «مُؤْنِسَاتٌ» ارتباط برقرار کنند و اهل اُنس باشند. [مونس از باب افعال و به معنی ایجاد است.] دخترانی که نه تنها دیگران بتوانند با او انس گیرند بلکه خود نیز ایجادکننده انس باشد.اگر دختر در آینده نتواند ایجاد انس کند به آینده خود و جمع زیادی آسیب وارد میکند؛بنابراین کلمه «مُؤْنِسَاتٌ» به دو شکل معنا می شود:1. دخترانی که پذیرای لطف و محبت خانواده باشند و اهل خانه بتوانند با او اُنس برقرار کنند؛ 2. دخترانی که خود کانون انس خانواده باشند و بتوانند ارتباط گرمی در کانون خانواده ایجاد کنند.
در تربیت دختران اسلام توصیه میکند دختران را محبتپذیر تربیت کنیم. دختران باید هم فاعل اُنس باشند و هم نسبت به انس منفعل باشند؛ یعنی هم پذیرش محبت را داشته باشند و هم پاسخگوی محبت باشند. برای درک ضرورت این امر فرض کنید دختری تشکیل زندگی مشترک داده و همسر او محبتکردن را نیاموخته است، در این شرایط باید به قدری همسر را مورد محبت قرار دهد که او نیز محبتکردن را بیاموزد.
- «بَاكِیاتٌ»احساسی و عاطفی باشد. عاطفیبودن دختران را محکوم نکنیم؛ زیرا هنر زنانهایست که خداوند به ایشان عطا کرده است.
- «مُبَارَكَات» مبارک باشد. در دیدگاه اسلام دختر ذاتاً مبارک است. این مبارکبودن گاهی دوام دارد و خیرات آن در خانواده جریان مییابد و گاهی منقطع میشود. انقطاع هنگامی است که تربیت در مسیر صحیحی قرار نگیرد.
«مبارك» از ماده «بركه» است؛ بركه گودالی در بیابان است که هنگام بارش باران، آب در آن تجمع میکند. عبارت «مباركات» نشان میدهد تجمع خیرات در دختران بیش از پسران است؛ به این معنا که خیری که به دختر میرسد باقی میماند و از بین نمیرود؛ زیرا در آینده مادر میشود و آن را در جایگاه مادری مصرف میکند و یا در جایگاه همسر آن را مصرف میکند. در حقیقت محبتکردن به دختران نوعی سرمایهگزاری عاطفی است؛ بنابراین اگر بخواهیم سرمایهگزاری عاطفی کنیم باید به دختران محبت کنیم.
زن، حافظ خانواده
زنی که مطابق موازین اسلامی تربیت یافته است به یقین مشمول روایاتی که در مذمت زنان وارد شده است نخواهد شد همچون روایتی که میفرماید:«اَلْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا»[2]
در روایت از پیامبرصلّیاللهعلیهوآله آمده است:
«وَ المَرْأَةُ رَاعِیةٌ عَلَى أَهْلِ بَیتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِی مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ»[3]
«زن نگهبان خانه شوهر و فرزندان اوست و از او در ارتباط با این مسئولیت بازخواست میشود.»
زن از دیدگاه اسلام بسیار مقاوم است نه شکننده و آسیب پذیر. ظاهراً ضعیفه است؛ اما باطناً بسیار قوی و تواناست. در دیدگاه اسلام توانایی زن به قدری است که مسئولیت نگهبانی و محافظت از خانواده به او سپرده شده است. این نگهبان به قدری تواناست که قادر است هرگونه آسیب و خطری را از کانون خانواده دفع کند [کلمه «راعیة» به معنی چوپانی است که هم تغذیه گله را بر عهده دارد و هم گرگ را از گله دور می کند و اجازۀ آسیب رساندن به گله را نمیدهد] و بابت این مسئولیت هرگز منّتی نمیگذارد و آن را وظیفۀ خود میداند.
قرآن در ارتباط با مردان میفرماید:
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیا كَبیراً»[4]
«مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنكه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنكه از اموالشان خرج مىكنند. پس، زنانِ درستكار ، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىكنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاهها از ایشان دورى كنید و [اگر تاثیر نكرد] آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [دیگر] بر آنها هیچ راهى [براى سرزنش] مجویید، كه خدا والاى بزرگ است.»
تأمین اقتصاد خانواده بر عهدۀ مرد است؛ اما حفاظت از آن بر عهدۀ زن. آیه در بیان خصوصیت زن میفرماید:«فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ»، زن صالح مطابق آیه دو ویژگی دارد: 1.خاضع است؛ 2.محافظ حریم خانواده است.
امام صادق علیهالسلام از امام باقر علیهالسلام علیهالسلام نقل میكند:
«إِنَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَصْبِرَ صَبْرَ عَشَرَةِ رِجَالٍ، فَإِذَا حَمَلَتْ زَادَهَا قُوَّةَ عَشَرَةِ رِجَالٍ أُخْرَى»[5]
«خدای سبحان به هر زنی نیروی ده مرد را داده است،زمانی که زن باردار شود خداوند قوّت ده مرد دیگر را نیز به او عطا میکند.»
توان یک زن ده برابر توان یک مرد است. ممکن است با پرورش صحیح این توان ادامه یابد یا با پرورش نادرست از آن کاسته شود.
بازخواست از زن
«وَ هِی مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ»: اسلام به مرد مأموریت نداده است که زن را مورد بازخواست قرار دهد، بلکه تنها بازخواستکنندۀ او خدای سبحان است. در حقیقت زن با افراد خانواده طرف نیست، بلکه با خدای سبحان روبروست، در عین حال در این مسئولیت، رها نیست و علی الدوام تحت نظر خدای سبحان است.
تاریخ جلسه: 96/5/10 ـ بخش دوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج15، ص 115
[2]. نهج البلاغة، ج1، ص۵۱۰
[3]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج1 ص184
[5] قرب الإسناد، ص 9