وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ ـ بخش سوم

«وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه»‏

 

«سلام بر كسانی كه در محبت الهی تمام و كمال هستند»

 

محبت، سرمنشأ حرکت کمالی

 

در خدمت فراز «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» بودیم توضیحاتی در باب این فراز گذشت، اما نکته‌ لازم به توضیح آن است كه وقتی زائر به حضرات معصومین با نام «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» سلام می‌دهد این سلام چه تاثیری در زندگی او بر جای می‌گذارد.

ما در جلسات قبل عرض کردیم محبّت و عشق در تمام ذرات عالم موجود است و همین محبت آنها را به سوی كمال سوق می‌دهد.

انسانی که خلیفة الله و جانشین خداوند سبحان در زمین است باید از محبّت الهی چگونه بهره‌مند ‌گردد كه محبّتش سرمنشأ حرکت کمالی او گردد؟ در جواب این سوال به فرازی از دعای امام سجادعلیه‌السلام اشاره می‌كنیم.

 

حضرت امام سجاد علیه السلام در مناجات العارفین می‌فرمایند:

«إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ تَرَسَّخَتْ (تَوَشَّجَتْ) أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَیكَ فِی حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِم»‏[1]

«خدای من، ما را از آنان قرار ده كه درختهای شوق وصالت(لقاء) در بوستانهای دل‌هایشان سبز و خرم گشته و سوز محبت تو سراسر دلشان را فرا گرفته است»

 

ذکر این قسمت از دعای امام سجاد علیه السلام از آن جهت بود که اگر هر یک از ما وجود حضرات معصومین را اشجار شوقی بدانیم که نور محبت، سراپای دلشان را گرفته است باید برای وصال به محبوب خود را شاگرد مكتب عشق بدانیم.

حضرات معصومین خود اشجار شوق‌اند اگر انسان خود را برگ این درختان به شمار آورد و به مبدأ و عشق الهی متصل شود از طریق اصل و ریشه‌ی درخت تغذیه می‌شود.

در سلامی که به «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» عرض می‌كنیم از حضرات معصومین طلب می‌کنیم ما را در عشق خدای سبحان تا جایی پیش برند که در دلمان به غیر از عشق به حق عشقی نباشد.

طی کردن این مسیر، امری است که تنها با توسل به وجود حضرات معصومین میسر می گردد، اگر ما در پی لذت باقی هستیم باید به کسانی متوسل شویم که در این لذت باقی مانده‌اند، برای باقی‌ماندن در لذت‌های الهی باید یا به درجه‌ی عالم شدن دست یافت و یا شهید شد و یا عالم شهید، که دست‌یابی به هر سه حالت تنها از طریق توسل به «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» ممکن است، زیرا آنها هم عالمند و هم شهید و هم عالم شهیدند، زیرا اگر كسی عاشق بقاست و از فنا و زوال روگردان است باید در همین عالم عاشقی کرده باشد و به رنگ معشوق در آمده باشد تا معشوق او را از زوال و فنا درامان دارد.

عشق به معشوق همچنان که در جلسات قبل عرض کردیم امری است که امکان بروز آن به طور كامل در این دنیا میسّر نیست زیرا فراتر از محدوده و ظرفیت این عالم است. به میزانی که بنده در این عالم با «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» در ارتباط باشد در قیامت ظهور همین عشق، نجات بخش و رهایی دهنده‌ی اوست.

خداوند سبحان حضرات معصومین را مایه‌ی بقای انسان قرار داده است و هر کس برای رسیدن به هر کمالی باید که از باب آنها گذر کند.

در بحث باب الله به این مبحث اشاره شده که حضرات معصومین دروازه‌ی ورود به خیرات‌اند، چه امری برای بنده بالاتر از عشق ورزیدن به محبوب است كه آموزش این عشق تنها در محضر «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» میسر می‌شود، در محضر كسانی كه فانی در حق‌اند و لذتشان در محضر مولا بودن است، هركس در خدمت آنان باشد به یقین به آرامش می‌رسد زیرا مشاهده‌ی جمال حق بالاترین لذت است و این امکان برای فرد میسّر نمی‌شود مگر با توسل به «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ»

 

نکاتی در خصوص محبت

 

امام سجاد علیه‌السلام در فرازی از مناجات المحبیّن می‌فرمایند:

«…يَا مُنَى قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ وَ يَا غَايَةُ آمَالِ الْمُحِبِّينَ أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَ‏ مَنْ‏ يُحِبُّكَ‏ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِي إِلَى قُرْبِكَ…»[2]

« …اى آرمان دل مشتاقان و اى منتهاى آرزوى دوستان از تو خواهم دوستى خودت و دوستى دوستدارانت و دوستى هر عملى كه مرا به قرب تو واصل گرداند…»

 

چند نکته در این دعا وجود دارد که تنها به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم.

  • حبّ نسبت به محبوب نوعی روزی است که باید از جانب خود معشوق به عاشق هبه شود، جذبه‌ی اول از سوی معشوق است که عاشق در بند آن عشق اسیر می‌شود.

اگر لطف حضرت حق از جانب حضرات معصومین بربندگان جاری نشده بود هیچ‌گاه محبّت خداوند در عالم جریان نمی‌یافت، خداوند سبحان به واسطه‌ی‌ «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» محبّت خود را به بنده عرضه کرد و بنده را گرفتار عشق خود ساخت.

  • محبّت بنده نسبت به خدای سبحان هر چند امری فردی است اما تمام محبّت‌های الهی به یک سرچشمه متصل است، محبّت همه‌ی محبّین به همان یک نقطه باز می‌گردد، این نقطه مشترك سبب می‌شود تا محبّ در عالم كثرات سرگردان نشود.
  • «حبَّ مَن یحِبُّكَ »؛«حبّ کسانی که تو را دوست دارند»، حضرات معصومین در اوج محبت نسبت به معشوق هستند و می‌توانند با محبت خویش نسبت به حق بر همه‌ی عشاق عالم تأثیر بگذارند، با سلام به «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» فرد در جمع همه‌ی انبیاء و اولیاء و اوصیاء و ائمه‌ی اطهار قرار می‌گیرد.
  • «وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنِی إِلَى قُرْبِك» حبّ، نردبانی است برای تقرّب و نزدیکی به حق و انجام عمل خالصانه، با محبّت آسان‌تر صورت می گیرد و محبّت سرعت بیشتری به عمل خالصانه می‌دهد.

در این مناجات آمده است خدایا! حبّ عملی را به من عطا کن که سبب قرب به تو می‌شود. این عمل باید از چه خلوصی برخوردار باشد تا سبب قرب به حق گردد.

 

آثار پاسخ سلام معصوم به عنوان التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه

 

  • حضرات معصومین جلوه‌ی تمام نمای همه‌ی اعمال صالحه هستند و تمام خیرات در وجود آنها به تجلّی کامل رسیده است، اگر ما به آنها به عنوان «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» سلام بدهیم به یقین با پاسخ سلام آنها انجام عمل صالح برای ما امکان‌پذیرتر می‌گردد و وصال به قرب میسّرتر می‌شود.
  • اگر ما به حضرات معصومین به نام «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه» سلام بدهیم و این عبارت را قلباً باور داشته باشیم در هر پاسخ سلامی از طرف آنها، عشق به محبوب چنان دل ما را بارور می‌سازد که هیچ‌چیز برای ما از محبت به معشوق ضروری‌تر و مهم‌تر نخواهد بود.

 

محبت، بی پاسخ نمی ماند

 

گفتیم محبّت امری است دو طرفه و دو جانبه اگر محبّ ابراز محبّت نسبت به حق را به نمایش بگذارد خداوند سبحان نیز محبت او را بی‌پاسخ رها نمی‌كند، گاهی محبّت، فرد را چنان در عشق الهی پیش می‌برد که صبر و قرار را از او می‌گیرد، مثلا در زندگی حضرت شعیب آمده است كه شعیب چندان در محبّت خداوند سبحان گریست که نابینا شد، خداوند سبحان سه بار بینائی او را برگرداند و باز مجدداً تکرار شد. در چهارمین مرتبه خداوند از شعیب پرسید ای شعیب چرا انقدر گریه می‌کنی؟ من جهنّم را بر تو حرام کردم و بهشت را بر تو مباح ساختم.

شعیب جواب داد: خدایا خودت می‌دانی که در دلم محبّت تو مستقر شده است و نمی‌توانم بر این محبّت صبر کنم تا زمانی که جان دهم.

خداوند سبحان به پاداش محبّت شعیب، موسی بن عمران را خادم او کرد و گفت: یا شعیب! موسی بن عمران (علیه السلام) کلیم من است اما او را خادم تو می‌کنم تا جایزه‌ی گریه‌های تو در محبّت من باشد.

خداوند به هر یک از محبّین خود جایزه‌ای می‌دهد. با هر سلامی که محبّ به حضرات معصومین با عنوان «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» می‌دهد به یقین جایزه‌ای نصیب او می‌شود.

خداوند سبحان جایزه‌ی حضرت اباعبدالله (علیه السلام) را «ثار الله» قرار داده است، هر وقت به امام حسین علیه السلام به عنوان «ثار الله» سلام می‌دهیم در حقیقت اعلام می‌کنیم خداوند جایزه‌ی محبّت  تو را «ثار الله» قرار داده است و تو را خون خود کرده است تا همه‌ی عالم بدانند در کربلا خون خدا بر زمین ریخته شده است.

 

تفاوت محبت الهی با عشق‌های مجازی

 

دو نکته دیگر در باب محبّت باقی مانده است. اول اینکه باید عرض کنم میان محبّت و عشق‌های مجازی تفاوت بسیار است.

  • عشق و محبّت‌های الهی، طمأنینه و آرامش قلبی به همراه دارد در حالی‌که عشق‌های مجازی نگرانی‌هایی را در دل عاشق ایجاد می‌کند، عشق‌های مجازی بعد از رسیدن به معشوق، رنگ می‌بازد و کم‌رنگ می‌شود ولی عشق‌های الهی بعد از رسیدن و وصال، عشق پررنگ‌تر و ماندگارتر می‌شود تا جایی که اصلاً از عاشق جلوه‌ای به غیر از عشق باقی نمی‌ماند، آنچه هست عشق است عشق.
  • در محبّت‌های مجازی، عاشق گرچه ظاهراً عاشق معشوق است ولی در حقیقت عاشق خود است یعنی عشق برای او به نوعی حجاب تبدیل شده، اما در محبّت حقیقی، عاشق خودی ندارد، او در حق فانی شده است.

نکته‌ی دیگری که در «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» وجود دارد آن است که اگر حضرات معصومین نسبت به بندگان اعلام محبت می‌کنند نه به خاطر وجود استقلالی بندگان است بلکه تنها به میزان محبّتی است که بنده نسبت به معشوق آنها (خدای سبحان) دارد. ائمه‌ی اطهار بندگان را از آن جهت که آفریده‌ی محبوب‌اند دوست دارند یعنی آنها از هر زاویه‌ای كه به انسان نگاه می‌کنند او را جلوه‌ای از معشوق می‌بینند.

               از آنم با شب تار است میلی                         که دارد نسبتی با نام لیلی

اگر سلمان فارسی در مکتب اسلام «سلمان منّا اهل البیت» شد به دلیل میزان محبّت و عشق او نسبت به خدا بود و اگر پیامبر(صلّی الله علیه وآله) اویس قرنی را دوست داشت چون اویس، خدای پیامبر(صلّی الله علیه وآله) را محبوب می‌دانست.

به حضرات معصومین اعلام می‌کنیم «ثَبِّتْ‏ لِي‏ قَدَمَ‏ صِدْق‏» به ما کمک کنید تا در میدان عاشقی ثابت قدم باشیم و هیچ اعتراضی در مسیر سلوک عاشقی بر زبان نرانیم تا به واسطه‌ی محبت شما، عاشق‌تر شویم كه هر چه عاشق‌تر شویم بنده‌تر می‌شویم.

 

 تاریخ جلسه : 90/8/4 ـ جلسه 41

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]  مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشرۀ (مناجات العارفین) / بحارالأنوار، ج91، ص150

[2]  مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشرۀ (مناجات المحبیّن) / بحارالأنوار، ج91، ص149

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *