وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ

«وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ»

 

«سلام بر حضرات معصومین که رهبرانِ راهنما هستند»

 

به عبارت «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ» رسیدیم. در جلسه ‌قبل «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ» را توضیح دادیم و در این جلسه «الْقَادَةِ الْهُدَاةِ» را بررسی می‌کنیم.

قیاد در زبان عربی به ریسمانی گفته می‌شود که یک طرف آن در دست قائد و طرف دیگرش به گردن مرکب افکنده می‌شود. قائد کسی است که افسار چهارپایی را به دست گرفته باشد و چهارپا را با آن افسار به دنبال خود بکشد، به حضرات معصومین در این فراز با این عنوان سلام می‌دهیم.

در عبارت «الْقَادَةِ الْهُدَاةِ» جلوداری حضرات معصومین پررنگتر از عبارت «الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ» جلوه‌گر می‌شود زیرا همان‌گونه که در جلسه‌ی قبل عرض کردم امام کسی است که معروف را معرفی می‌کند و مردم را به آن می‌خواند و منکر را مشخص می‌سازد و افراد را از آن باز می‌دارد اما قائد از این مرحله فراتر می‌رود بلکه او در عالم معنا ریسمانی به گردن ماموم خود می‌اندازد تا از به خطا رفتن ماموم جلوگیری کند.

امام چون خود در راه حق قدم می‌گذارد مأموم را با خود به همان راه می‌برد. امام جلوداری است که مأموم را به طرف نجات به پیش می‌برد، آینده‌ی بشر چندان برایش ارزشمند است که لحظه‌ای انسان را در زندگی تنها رها نمی‌کند.

 

پذیرش دعوت، امری اختیاری

 

البته این حرکت منوط به آن است که مأموم، خود ریسمان هدایت معصوم را پاره نکند و از حرکت پشت سر امام رو گردان نشود، حضرات معصومین هیچ‌گاه افراد را به اجبار به امری فرا نمی‌خوانند.

دعوت از سوی آنها صورت می‌گیرد اما پذیرش دعوت، امری اختیاری از جانب انسان است و بشر در انتخاب این همراهی آزاد است، اگر در پی امام حرکت کند مأمومی منقاد است و چون روی برگرداند انسانی حیران و سرگردان است. انتخاب این دو جایگاه به خود انسان وابسته است.

حافظ می‌گوید: نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

 

تثبیت عاقبت بخیری

 

اگر هر مأمومی قلباً به این نتیجه دست یافته باشد که همراهی با امام باعث تثبیت عاقبت به خیری او می‌شود هرگز از این انقیاد روی‌گردان نیست بلکه آن را سبب فخر دنیا و آخرت خویش می‌داند.

اگر هر کس خودش را به جلوداران عالم بسپارد، هرگز از مسیر کمالی منحرف نخواهد شد. اگر افراد باور کنند «الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ» هر لحظه آنها را به سوی خیر و نیکی دعوت می‌کنند، از پاسخ‌گویی به این دعوت لحظه‌ای غفلت نمی‌کنند. هر عقل سلیم و فرد خردمندی مهار و افسار خود را به دست امام معصوم می‌سپارد زیرا در فراز و نشیب‌ها و در پستی و بلندی آن، امام پشتوانه‌ای محکم برای اوست که در پشت سر نهادن راه دشوار زندگی، دستیار و مددکار قدرتمندی برای فرد است.

امام، قائدی است که مأموم خود را از لیل دنیا نجات می‌بخشد و او را به سر منزل مقصود می‌رساند. امام جلوداری است که انسان را از گمراهی و حیرانی در لیل دنیا نجات می‌بخشد. این دعوت، دعوتی عام و همگانی و بی قید و شرط است و داعی، مدعو خود را به سوی همه‌ی خیرات و حسنات فرا می‌خواند.

 

هادی

 

«الْهُدَاةِ» جمع هادی به معنای راهنما است. در زبان عرب به کسی هادی گفته می‌شود که قوم خود را به مقصد می‌رساند.

قرآن می‌گوید:

«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»[1]

«تو فقط بیم دهنده‏اى! و براى هر گروهى هدایت كننده‏‌اى است.»

امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «ائمه راهبرند به سوی مقصود نه راهنما.»

هادی کسی است که اگر بشر افسار سرنوشت خویش را به او بسپارد فرد را تا سر مقصد نهایی همراهی می‌کند و او را در میانه راه رها نمی‌کند بلكه مقصد کمالی را به بنده یاد آوری می‌کند بلکه به تعبیری گویا او را تا انتهای راه همراهی می‌کند. هادی از مأموم خود لحظه‌ای غفلت نمی‌کند هرچند که به جهت جایگاه ولایی خویش پیش روی مأموم قدم بر می‌دارد امام با همان جلوه‌ی ولایی خویش از ماموین پشت سر خویش آگاه است و بر حال آنها واقف.

 

جلوه رأفت در امر هدایت

 

نکته‌ی قابل توجه فراز «الْقَادَةِ الْهُدَاةِ» آن است که هر یک از حضرات معصومین جلوه‌ی قدرت و غیرت حضرت حق‌اند اما هیچ کدام در امر هدایت، ذره‌ای از قدرت و هیبت خویش در مسیر زورگویی و استبداد  استفاده نمی‌کنند، آنها در امر هدایت جلوه‌ی رأفت و رحمت حضرت حق‌اند.

در این فراز ائمه‌ به عنوان امام و جلودار خوبیها و خیرات معرفی می‌شوند، چنانچه افراد جلوداری آنها را بپذیرند امام به عنوان قائد و راهنمای عملی و فکری در زندگی‌آنها جلوه‌گری می‌کند اما در این هدایت کمترین زور و اجباری نهفته نیست حتی اگر کسی در میانه‌ی راه کمالی خویش از حرکت و همراهی با امام پشیمان شود ائمه‌ی اطهار او را بر ادامه‌ی مسیر مجبور نمی‌کنند قطعاً در آن زمان پیک‌های معرفتی فراوانی برای این فرد می‌فرستند و هشدارهای لازم را برای برگشت به او متذکر می‌شوند ولی او را به اجبار بر نمی‌گردانند.

اما اگر مأموم در همراهی با امام مصمم و قوی باشد حضرات معصومین لحظه‌ای از همراهی او غافل نخواهند شد بلکه هرآن او را تحت حمایت بیشتر خویش قرار می‌دهند.

 

بیشترین بهره از نعمات مادی

 

حضرات معصومین قائدی هستند که نه تنها در امور معنوی بشر را هدایت می‌کنند بلکه در امور مادی نیز از او غفلت نمی‌ورزند، ائمه‌ی اطهار در این مسیر کمالی حلال و حرام و خوب و بد زندگی را به مأموم می‌آموزند تا او از نعمات مادی خویش بیشترین بهره را کسب کند و گرفتار روزی حرام نشود که کسب روزی حرام، حرکت افراد را کند و گاهی با مشکل روبه‌رو می‌کند.

 

عدم انحراف از مسیر امام

 

ریسمان هدایت بشر در دست قائد‌های الهی است و چون این قائد در صراط قدم می‌گذارد، بشر انتخاب‌گر به همان سو می‌رود. با مثالی این حرکت را چنین توضیح می‌دهیم: اگر تصور کنید شما طنابی را از ماشینی به ماشین دیگری بسته‌اید تا در هنگام حرکت به آن ماشین کمک کند. چنانچه ماشین هادی از حرکت اصلی خود منحرف ‌شود به یقین حرکت ماشین پشت سر او با مشکل مواجه می‌شود، به هر سو ماشین جلو حرکت کند ماشین پشت سر او نیز به همان راه خواهد رفت. اگر ما حضرات معصومین را قائدی می‌دانیم که ریسمان هدایت بشر در دستان آنهاست پس باید پشت سر آنها حرکت کنیم و ذره‌ای از مسیرشان به چپ و راست متمایل نشویم، زیرا هر انحرافی به چپ و راست ما را از مسیر امام دور می‌سازد و در حرکت کمالی انسان خلل ایجاد می‌شود و گاه برای همیشه او را از این حرکت باز می‌دارد.

امام علی علیه‌السلام فرمودند:

«انَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»[2]

«من صراط المستقیم هستم»

هرکس که ریسمان هدایت خویش را به امام زمانش سپرده باشد به یقین در صراط مستقیم حرکت می‌کند و گرنه در گروه ضالین جای می‌گیرد.

 

ائمه، تقسیم کننده بهشت و جهنم

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:

«أَنَا قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»[3]

«علی علیه‌السلام تقسیم کننده‌ی بهشت و جهنم است.»

 معنای این جمله آن است که علی علیه‌السلام و اولاد علی علیه‌السلام تقسیم کننده‌ی بهشت و جهنم افرادند. هر چند که این روایت از ولایت امیر المؤمنین علیه‌السلام به تنهایی یاد می‌کند اما از آن جهت که ائمه‌ی اطهار نور واحدند باید بگوئیم کلید بهشت و جهنم افراد متصل به ولایت حضرات معصومین است.

علی علیه‌السلام و اولاد علی علیه‌السلام در این عالم راه‌های ورود به بهشت را برای افراد تبیین می‌کنند و چون افراد در این مسیر قدم گذارند، در انتهای راه مسیرشان به بهشت ختم می‌شود و چون از همین عالم افراط و تفریطی داشته باشند به یقین مسیر آنها به بهشت منتهی نمی‌شود.

اگر مأموم در این عالم پشت سر امام باشد در قیامت از شفاعت او بی‌بهره نمی‌باشد و اگر از همین ابتدا قدمی بر صراط نگذارد جهنم در انتظار اوست.

 

معرفت و محبت، انسان را در مسیر قرار می‌دهد

 

عاملی که بیش از هر عامل دیگر فرد را در مسیر ائمه قرار می‌دهد معرفت و حبّ نسبت به آن‌هاست. هر کس که امام را می‌شناسد بی هیچ تردیدی قیادت او را با جان و دل می‌پذیرد. همه‌ی نا آرامی‌های بشر و سرگردانی‌هایش به دلیل جهل نسبت به امام است.

اگر ما نسبت به امام شناخت کافی داشته باشیم او را به عنوان والاترین قائد می‌پذیریم و اختیار خویش را به او می‌سپاریم اما این سپردن اختیار منوط به شناخت دقیق است با مثالی مطلب واضح‌تر می‌شود.

در همین دنیا وقتی ما نسبت به کسی شناخت نداشته باشیم به یقین امانتی به او نخواهیم سپرد و چون فرد را بشناسیم شاید تمام دارایی‌هایمان را به او امانت دهیم حتی گاه اتفاق می‌افتد کلید منزل شخصی خویش را به فرد مورد اطمینان می‌دهیم و برای مدتی می‌رویم.

حکایت حضرات معصومین نیز از این قانون مستثنی نیست.

اگر افراد رهبری و جلوداری آنها را نمی‌پذیرند و از آن سر باز می‌زنند از آن روست که هیچ معرفتی نسبت به وجود مقدس آن‌ها ندارند اگر قائد خود را بشناسند و بدانند که منبع تمام کمالات و خیرات آن‌ها هستند و هیچ خیری در عالم ساری و جاری نمی‌شود مگر آنکه دستان مبارک امام حکم آن را امضاء کند به یقین برای رسیدن به این همه خوبی سرپرستی خود را به امام می‌سپارند.

 

عامل رسیدن به حوض کوثر

 

ابی‌الطفیل به امیر‌المؤمنین علیه‌السلام می‌گوید: «یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ حَوْضِ النَّبِی صلّ‌الله‌علیه‌وآله فِی الدُّنْیا أَمْ فِی الْآخِرَة»[4]؛ «به من خبر دهید که حوض کوثر پیامبر در دنیاست و یا در آخرت.»

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «بَلْ فِی الدُّنْیا» در دنیاست.

ابی طفیل می‌گوید: «فَمَنِ الذَّائِدُ عَنْهُ»، ذائد به معنی دفع کننده، یعنی متولی این حوض چه کسی است؟

حضرت فرمودند: «أَنَا بِیدِی فَلْیرِدَنَّهُ أَوْلِیائِی وَ لْیصْرَفَنَّ عَنْهُ أَعْدَائِی»؛«من با دستان خودم متولی این حوضم. حتماً حتماً حتماً دوستانم را بر این حوض وارد می‌کنم و اعدائم را از آن حوض دور می‌سازم، اجازه نمی‌دهم دشمنانم به آن وارد شوند.»

این نعمتی است که در قیامت خداوند سبحان در اختیار مأموم می‌گذارد اما اگر کاربرد روایت را در همین عالم بررسی کنیم خواهیم گفت نعمت هدایتی که در این عالم به مأموم می‌رسد شروع و آغازی برای کوثر قیامت است. هدایت توسط امام و جلودار از همین عالم آغاز می‌شود و در قیامت ثمره کمالی خود را به نمایش می‌گذارد.

فرد باید در این دنیا نسبت به «الْقَادَةِ الْهُدَاةِ» معرفت داشته باشد و حضور او را به عنوان نفر اول زندگی خویش پذیرفته باشد تا در قیامت به گفته‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به حوض کوثر فرا خوانده شود. خیر دنیا و آخرت افراد یعنی دنیا و آخرت فرد در کنار کوثر ولایتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام است اگر در دنیا از کوثر ولایت استفاده می‌کنیم، قیامت نیز در کنار کوثر ولایت قرار بگیریم.

 

نعمت ولایت

 

قیامت در امتداد دنیا است هر نعمتی در دنیا هست در آخرت پر رنگ‌تر می‌شود و متولی این نعمات «الْقَادَةِ الْهُدَاةِ» یعنی وجود مقدس ائمه‌ی معصومین هستند.

اگر مردم در حق یکدیگر دعا می‌کنند و می‌گویند: «خداوند خیر دنیا و آخرت را به تو بدهد» یعنی در دنیا و آخرت همراه حضرات معصومین باشید.

اگر هر یک از ما با نعمت وجود قائد در این عالم آشنا باشیم در قیامت از شفاعت او بهره‌مند می‌شویم و بر سفره‌ی بی‌کران آن‌ها می‌نشینیم وگرنه انتظار بیهوده‌ای است که دنیای افراد بدون جلوداری امام  به پایان برسد در حالی‌که منتظر باشند قیامت از شفاعت آن‌ها بهره‌مند شوند.

پیامبر صلّ‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «یا عَلِی حُبُّكَ إِیمَانٌ وَ بُغْضُكَ نِفَاقٌ وَ كُفْر»[5] یا علی حبّ نسبت به تو ایمان است و بغض نسبت به تو کفر است، آنکس که از قیادت علی علیه‌السلام و اولاد علی علیه‌السلام روی‌گردان باشد کافر است و شفاعت بر او حرام است.

 

تاریخ جلسه : 90/12/10 ـ جلسه 48

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه رعد، آیه7

[2] بحارالانوار، ج26، ص5

[3] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، ج1، ص199

[4] بحارالانوار، ج53، ص69

[5] بحارالانوار، ج39، ص42

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *