«وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّه»
«سلام بر حضرات معصومین كه در توحید نسبت به خدا خلوص دارند»
در خدمت زیارت جامعه به فراز «وَ الْمُخْلِصِینَ فِی توحیدِ اللَّهِ» رسیدیم البته این فراز به شكل «وَالْمُخْلِصِینَ فِی طاعةِ اللَّهِ» نیز آمده است. «حضرات معصومین در توحید نسبت به خدا خلوص دارند»
«مخلص» صفتی برای حضرات معصومین است.
این كلمه به هر دو شكل اسم فاعل و اسم مفعول خوانده میشود.
- اگر در معنای اسم فاعل بگیریم عبارت چنین معنا میشود: حضرات معصومین پاكیزگان در توحید هستند، حضرات معصومین خودشان را در توحید از هر غیر خدایی رها كردهاند یعنی آنها تنها محبوب را میبینند و بس.
- اما اگر عبارت (مخلصین) اسم مفعولی معنا شود خواهیم گفت: حضرات معصومین پاكیزهشدگان در توحیدند، یعنی خداوند حضرات معصومین را برای خودخالص كرده است. البته در رابطه با حضرات معصومین هیچ فرقی نمیكند چون آنها جلوهی تامّ خدای سبحاناند و هیچ فعل یا صفتی از آنها بروز نمیكند مگر آنكه ارادهی خداوند سبحان بر آن جاری باشد.
حضرات معصومین در توحید خدا نهایت خلوص را دارند و خدا آنها را در مرحلهی خلوص قرار داده است.
تعریف اخلاص
عبارات خلوص و توحید هر یك به چه معناست و خلوص در توحید چه پیامی برای زائر زیارت جامعه در بردارد؟
خالص به هر چیزی گفته میشود كه با غیر خود ممزوج نشده باشد و از هر شائبهای درامان بماند، مثلاً وقتی بنده از خدا درخواست عمل خالصانه میكند، یعنی درخواست بهترین عملها را دارد عملی كه هیچ ضایعاتی نداشته باشد. عمل خالصانه، عمل شفاف، مصفا و بدون كوچكترین كدورت است. عمل خالصانه همان لُب و اصل عمل است كه از هر ناپاكی جدا شده باشد.
با مثالی عمل خالصانه را میتوان چنین گفت: دوستی خالصانه به دوستیای گفته میشود كه انگیزهی مادی در آن شرط نباشد البته نه اینكه شرط نباشد بلكه اصلاً فضایی برای انگیزههای مادی وجود نداشته باشد.
اما خلوص عصاره، چكیده و ثمرهی اخلاص است به این معنا كه چون فردی تصمیم بگیرد خود را برای خدا خالص كند، اخلاص است و چون خالص شد دیگر برای آن فرد چیزی به غیر از خلوص باقی نمیماند او دیگر خودی ندارد بلكه به فنا رسیده و فقط خلوص باقی مانده است.
اخلاص در قرآن از دو زاویهی مطرح میشود الف: اخلاص در دین ب: اخلاص بما هو اخلاص
الف) اخلاص در دین
فیض كاشانی در تعریف اخلاص در دین ضمن آیهی «أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِص…»[1]؛ « آگاه باشید كه دین خالص از آن خداست …» میگوید: دین خالص یعنی «تعمل لله لا تحب ان تحمد علیه»؛«فرد عمل كند برای خدا در حالیكه دوست ندارد از كار او تعریف كنند» این فرد حتی به تشكر خدای سبحان چشم ندارد.
اثرات عمل خالصانه
عمل خالصانه اثرات فراوانی در پی دارد كه ما به دو خصوصیت اشاره میكنیم.
- اثر عمل خالصانه آن است كه فرد منتظر تعریف دیگران نباشد البته نه تنها منتظر نباشد بلكه اصلاً دوست ندارد از عمل او تعریف كنند، قطعاً این فرد نگران آن است كه اگر دیگران به تعریف عمل او زبان بازكنند اختلالی در مسیر حركتیاش ایجاد میشود.
قرآن میگوید: «… فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُم…»[2] «… پس خودستایى نكنید…»
اگر دین در قلب فرد تا این مرحله پیش رود، دینِ فرد جلوهی آیهی «أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِص…»[3] میشود.
خداوند در سورهی مباركه بینه میفرماید: «وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یقیمُوا الصَّلاةَ وَ یؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دینُ الْقَیمَةِ»[4]« و به آنها دستورى داده نشده بود جز اینكه خدا را بپرستند در حالى كه دین خود را براى او خالص كنند و از شرك به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!»
ب) اخلاص بما هو اخلاص
و اما بحث اخلاص بما هو اخلاص چیست؟ اهل فن در تعریف اخلاص گفتهاند: اخلاص، خالص كردن نیت از هر شك و شائبهای است و اینكه در اخلاص جهت به سوی خدای تعالی است.
- فردی از امام صادق علیه السلام در ذیل آیهی 88-89 سوره شعراء از این آیه سؤال می کند: «یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»؛«در آن روز كه مال و فرزندان سودى نمىبخشد مگر كسى كه با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!»
امام صادق علیهالسلام در پاسخ او فرمودند:
«الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَى رَبَّهُ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه»[5]
«قلب سلیم، قلبی است كه در هنگام مرگ غیر از خدا در آن نیست.»
خصوصیات اخلاص
- امام صادق علیهالسلام در روایتی میفرمایند:
«الْإِخْلَاصُ یجْمَعُ حَوَاصِلَ الْأَعْمَالِ وَ هُوَ مَعْنًى مِفْتَاحُهُ الْقَبُولُ وَ تَوْقِیعُهُ الرِّضَا فَمَنْ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَضِی عَنْهُ فَهُوَ الْمُخْلِصُ وَ إِنْ قَلَّ عَمَلُهُ وَ مَنْ لَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْهُ فَلَیسَ بِمُخْلِصٍ وَ إِنْ كَثُرَ عَمَلُهُ اعْتِبَاراً بِآدَمَ (علیه السلام) وَ إِبْلِیسَ »[6]
«نتایج اعمال انسان از راه اخلاص بدست میآید و كلید اخلاص قبولی عمل و امضاء و پذیرش آن رضا و خشنودی حق است. بنابراین شخص مخلص آن كسی است كه خداوند عملش را پذیرفته و از او راضی باشد گرچه از لحاظ كمیت و مقدار عملش اندك باشد ولی آن كس كه اعمالش پذیرفته نباشد چنین شخصی دارای اخلاص نیست گرچه اعمال زیاد و كارهای فراوانی داشته باشد، شاهد اين مطلب وضع آدم أبو البشر و ابليس است…»
حضرت در روایت شاهد مثال مطلب خود را وضع آدم ابوالبشر و ابلیس ذكر میكنند: حضرت آدم با اینكه عملش خیلی زیاد و چشم گیر نبود ولی همان توبه و انابهی اندك او چون با اخلاص همراه بود پذیرفته شد و خدا هم از او راضی گشت ولی شیطان با آن عبادت متمادی كه سالیان دراز مشغول پرستش حضرت حق بود چون توأم با اخلاص نبود و خود را با عظمت و بزرگ میدید ملعون و مطرود شد.
حضرت در ادامه روایت میفرمایند:
«وَ عَلَامَةُ الْقَبُولِ وُجُودُ الِاسْتِقَامَةِ بِبَذْلِ كُلِّ الْمَحَابِّ مَعَ إِصَابَةِ عِلْمِ كُلِّ حَرَكَةٍ وَ سُكُونٍ فَالْمُخْلِصُ ذَائِبٌ رُوحُهُ بازل [بَاذِلٌ مُهْجَتَهُ فِی تَقْوِیمِ مَا بِهِ الْعِلْمُ وَ الْأَعْمَالُ وَ الْعَامِلُ وَ الْمَعْمُولُ بِالْعَمَلِ لِأَنَّهُ إِذَا أَدْرَكَ ذَلِكَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْكُلَّ وَ إِذَا فَاتَهُ ذَلِكَ فَاتَهُ الْكُلُّ…»
«و نشانهی قبول و پذیرش این است كه انسان در راه پیمودن مسیر حق چنان مستقیم و پایدار باشد كه از تمام علائق و خواستههای خود صرف نظر نموده و همه چیز را در این راه فدا نماید و این استقامت عملی توأم با علم و بینش باشد كه هرگونه حركت و سكون و هر قدمی كه برمیدارد سنجیده و با تشخیص كامل باشد، بنابراین شخص با اخلاص، روح و جان خود را در آتش عشق حق ذوب نموده و در طریق معرفت و شناخت حق و پیگرد عملی، دل و جان را نثار مینماید. اگر انسان به چنین مقامی رسید همه چیز را بدست آورده ولی اگر این استقامت عملی و این شعور و بینش عملی را بدست نیاورد همه چیز را از دست داده است.»
از مضمون ادامهی روایت حضرت چنین استنباط میشود: هر قلبی كه در آن شرك و شك است آن قلب سلیم نیست، اهل اخلاص قلبهایشان از تعلقات دنیایی رها شده است.
اخلاص، امری است كه خداوند آن را امضا كند، پس كسی كه خداوند عملش را بپذیرد و از او راضی باشد مخلص است هر چند عملش كم باشد.
در توضیح این روایت باید بگوئیم اخلاص از نگاه حضرت باید دارای خصوصیاتی باشد:
- آنكه فرد بر اخلاص پایدار بماند، زیرا خدای باقی، امر فانی و زودگذر را نمیپسندد و آن را امضا نمیكند. حضرت در توضیح اخلاص میفرمایند: فعلی است كه خداوند آن را امضا میكند از این سخن چنین استنباط میشود كه حتماً باید امری ثابت و ماندگار باشد. عمل خالصانه نمیتواند مقطعی و مدتدار باشد.
- فرد باید نسبت به عمل خود علم داشته باشد زیرا اخلاص برپایهی علم شكل میگیرد و اخلاص بدون علم معنایی ندارد. فرد مخلص باید محبوب شناس باشد و بداند اعمال خود را با چه كسی معامله میكند. او باید مخاطب حكیم خود را بشناسد تا برای وصال او دست به عمل خالصانه بزند و فرد جاهل چون از شناخت حق ناتوان است اخلاص برای او جایگاهی ندارد.
از سویی دیگر بنده نه تنها باید نسبت به خدای حكیم علم داشته باشد بلكه باید نسبت به خود عمل نیز عالم باشد. اگر او نسبت به خود عمل جاهل باشد و در اجرای آن قصور و كمكاری داشته باشد ممكن است عملش از باب لطف حضرت حق پذیرفته شود اما از جهت رتبه و مرتبه در جایگاه عمل خالص نیست، علم به بنده كمك میكند تا او هم وظیفهی خود را بشناسد و هم بداند محبوب از او چه خواسته است.
باید دانست تمام ناخالصیهای اعمال از وسوسههای نفس است. چنانچه نفس مهذّب باشد خلوص، ثمرهی آن است، تهذیب نفس كار عالم است نه جاهل.
- همچنین گروهی از عرفا در معنی اخلاص گفتهاند: اخلاص، تصفیهی عمل از هر شك و ریبی است و اینكه فرد بر عمل خود تكیه نكند و آن را عملی از سوی خود نبیند تا بوسیلهی آن عمل خود را از سوی خدای تعالی مستحق ثواب بداند بلكه عملِ خود را موهبتی از مواهب خدای تعالی میداند.
چنین فردی در این زمان از خداوند سبحان تقاضای عوض در عمل نمیكند زیرا عملش را عملی میداند كه به حول و قوهی الهی صورت گرفته است نه به نیرو و توان خود.
یك روایت دیگر در باب اخلاص عرض میكنیم و كلاس را با این روایت به پایان میبریم ان شاء الله در جلسه بعد به ادامهی این فراز میپردازیم.
- حضرت هادی علیهالسلام در روایتی میفرمایند:
« لَوْ سَلَكَ النَّاسُ وَادِیاً شِعْباً لَسَلَكْتُ وَادِی رَجُلٍ عَبَدَ اللَّهَ وَحْدَهُ خَالِصاً»[7]
« اگر چنانچه تمام مردم در مسیر و جهتی باشند، من روش اخلاص در عبادت را خواهم داشت»
این روایت تأكیدی است بر كلام امام صادق علیهالسلام ، در این روایت امام هادی علیهالسلام میفرمایند: اگر همهی مردم در جهت دیگر حركت كنند من به جز روش اخلاص روشی نخواهم داشت. او محبوب شناس است و میداند كه باید در چه مسیری حركت كند.
تاریخ جلسه : 90/9/2 ـ جلسه 42
این مبحث ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه زمر، آیه 3
[2] سوره مبارکه نجم، آیه 32
[3] سوره مبارکه زمر، آیه 3
[4] سوره مبارکه بیّنه، آیه 5
[5] اصول کافی، ج2، ص16
[6]مصباح الشریعه، ص36/ بحار الانوار، ج67، ص245
[7] بحار الانوار، ج67، ص245