وَ ذُرِّیةِ رَسُولِ اللَّهِ ، السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ(بخش اول)

«و ذُرِّیةِ رَسُولِ اللَّهِ»

 

« (سلام بر) حضرات معصومین (که) فرزندان رسول خدا (ص) هستند»

 

ذریه ‌به معنای فرزندان بدون واسطه است. نسل، اولاد و دودمان نیز معنا شده است از ماده ذروره به معنی متفرق شده و جدا می‌باشد.

ذریه‌ی پیامبر (ص) از پیامبر جدا شده‌اند و اصل وجود آنها وابسته به رسول است و به تعبیری دیگر آنها اجزا‌ی وجودی پیامبرند. اگر توجه داشته باشیم در زیارت هر معصوم ابتدا به رسول خدا (ص) سلام می‌دهیم و از ایشان اذن دخول می‌گیریم چون وارد خانه‌ای از خانه‌های پیامبر شده‌ایم و تك تك آنها ذریه رسول الله هستند شایسته است اذن ورود را از صاحب خانه بگیریم.

 

ذریه  پیامبر از طریق مادر

 

در روایتی آورده شده است هارون به محضر موسی ابن جعفر(ع) وارد شد و از حضرت پرسید: «شما چطور می‌گویید ما ذریه‌ی پیامبر هستیم؟ در حالیكه پیامبر ذریه‌ای نداشتند چون دنباله از فرزند پسر است و شما پسر دختر پیامبر هستید.» حضرت گفتند من را از پاسخ‌گویی معذور بدار.

هارون اصرار كرد و سئوال را ادامه داد، بعد گفت: مگر نه اینكه همه‌ چیز در قرآن گفته شده شما می‌توانید از طریق قرآن به من پاسخ ‌دهید. حضرت موسی ابن جعفر(ع) فرمودند: اگر پاسخ دهم آیا دچار مشكل نمی‌شوی؟ گفت نه حضرت می‌فرماید:

«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ كُلاًّ هَدَینا وَ نُوحاً هَدَینا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیتِهِ داوُدَ وَ سُلَیمانَ وَ أَیوبَ وَ یوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ وَ زَكَرِیا وَ یحْیى‏ وَ عیسى‏ وَ إِلْیاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ»[1]

«و اسحاق و یعقوب را به او[ ابراهیم‏] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت كردیم؛ و نوح را(نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را(هدایت كردیم)؛ این گونه نیكوكاران را پاداش مى‏دهیم! و(همچنین) زكریا و یحیى و عیسى و الیاس را؛ همه از صالحان بودند.»

بعد فرمودند پدر عیسی(ع) چه كسی است؟ مگر نمی‌گویی نسل باید از طریق پدر باشد، «لیس لعیسی(ع) أب؟» حضرت فرمودند: برای عیسی پدری نیست.

بدرستی كه عیسی (ع) از طریق مریم به انبیاء ملحق شده است همچنان كه ما از طریق مادرمان فاطمه به پیامبر ملحق شده‌ایم. درحالیكه كه بین موسی و داوود ۵۰۰ سال فاصله ‌بود و بین داوود و عیسی۱۰۰۰ سال فاصله ‌بود. حقیقیتاً خدا عیسی را از ذریه‌ی ابراهیم كه سالها قبل از او بود قرار داد ، در حالیكه حسن و حسین(ع) در زمان رسول الله زندگی می‌كردند.

شبیه این حكایت حكایت دیگری است كه در احتجاج الطبرسی آمده و خلاصه‌ی آن چنین است: «هارون الرشید به حضرت كاظم(ع) عرض می‌كند: چطور تجویز می‌كنید مردم شما را فرزندان رسول اكرم بدانند، در صورتی كه اولاد را به پدر نسبت می‌دهند، و فاطمه‌ی زهرا دختر پیغمبر بوده است؟!

آن حضرت فرمودند: اگر رسول خدا زنده می‌شد و دخترت را خواستگاری می‌كرد آیا به او می‌دادی؟! هارون گفت البته با افتخار می‌دادم. آن جناب فرمودند: لكن رسول خدا دختر مرا خواستگاری نمی‌كند، و من دخترم را به او تزویج نمی‌كنم، برای اینكه او پدر من است. هارون آن مطلب را تصدیق و حضرت را تحسین كرد.»

قبلاً تفسیر «رحمة الله و بركاته» گذشت.

 

 

«السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ»

«سلام بر كسانی كه دائماً دعوت كننده به‌سوی حق‌اند.»

 

«دعاة» جمع «داعی» به معنی دعوت كننده همیشگی است، دعاة اسم فاعل است از اسم فاعل در زبان عرب اراده‌ی حال و آینده می‌شود.

حضرات معصومین دعوت كننده هستند دعوتی جامع و كامل، زیرا انسان را به همه‌ی خدایی خدا دعوت می‌كنند. (دعاة الی الله)

در جلسات قبل عرض كردیم الله نام جامع خداوند سبحان است. به این معنا كه ائمه فرد را تنها به رزاقیت، سلطنت، مالكیت و … دعوت نمی‌كنند بلكه به همه‌ خدایی خدا فرا می‌خوانند. اگر كسی پذیرای این دعوت شود، پذیرای تمام حسنات اعتقادی و اخلاقی شده است.

حضرات معصومین جمال و جلال حضرت حق را در این دعوت به نمایش می‌گذارند. مقام دعوت الی الله، خاص معصومین است و اعتبار داعی بودن در عالم مخصوص این بزرگواران است. اگر كسان دیگری مردم را به سوی خداوند دعوت می‌كنند به اذن آنهاست.

به عبارت دیگر ما در دعای جوشن كبیر ۱۰۰۱ اسم از اسامی خدای سبحان را می‌خوانیم. عزیز، حكیم، خبیر، بصیر،… وقتی دعوتی از طرف حضرات معصومین صورت می‌گیرد دعوت ناقصی نیست كه زائر را تنها با نام شافی و یا قادر یا رئوف حضرت حق فرا خوانند بلكه آنها ما را به همه‌ی شئون ربوبیت و الوهیت حضرت حق دعوت می‌كنند.

بسیاری از زمانها افراد معتقدند كه خداوند هوالعلیم است یعنی «بِمَا كَانَ وَ بِمَا یكُونُ وَ بِمَا هُوَ كَائِنٌ» در دست خداوند است اما هو الشافی یا هو الرزاق بودن حضرت حق را قبول ندارند. نعم الوكیل بودن و انیس النفوس و رفیق بودن حضرت حق را حقیقتاً باور ندارند اما اگر ما پاسخ گوی «داعی الی الله» باشیم و برای وجود معصوم چنان نورانیتی قائل باشیم كه شایسته‌ی آنهاست به مجرد لبیك گویی به ایشان هم زمان به تمام خدایی خداوند سبحان لبیك گفته‌ایم.

 

لبیک به داعی الله همان لبیک به خدای سبحان است

 

«مَنْ اطاعكم فَقَدْ اطاع اللَّهَ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّه» هیچ عایق و مانعی میان لبیك به خداوند سبحان و لبیك به حضرات معصومین وجود ندارد، لبیك به داعی الله همان لبیك به خدای سبحان است. زیرا حضرات معصومین تسلیم محض خداوند سبحان‌اند.

این دعوت، دعوتی است كامل كه در كل نظام عالم، ملائك، جمادات، نباتات، حیوانات و انسان همه مستمع این دعوت‌اند. گروهی بر مبنای فطرت خویش پذیرای این دعوت‌اند و گروهی به اختیار. و انسان به میزان ظرفیت پذیرشش در شمار دعوت كنندگان به حق قرار می‌گیرد.

خداوند در آیه‌ی۴۴ سوره‌ی اسراء می‌فرماید:

 

«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَی‏ءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلیماً غَفُوراً»

«آسمانهاى هفتگانه و زمین و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبیح او مى‏‌گویند؛ و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى‏‌گوید؛ ولى شما تسبیح آنها را نمى‏‌فهمید؛ او بردبار و آمرزنده است.»

آیه یاد آوری می‌كند تمام موجودات عالم در حال تسبیح‌اند. دعوت حضرات معصومین فراخوان عمومی است. در نظام تكوینی همه ‌با وساطت معصوم دعوت بالله می‌شوند و نتیجه‌ی دعوت آنها مسبّح شدن موجودات است به عبارت دیگر ثمره این دعوت، معرفی نسبت به خدای سبحان است كه بنده را در حریم بندگی مستقر می‌كند.

 

تفاوت انسان و سایر موجودات در دعوت حضرات معصومین

 

اگر سوال شود چه فرقی بین انسان و سایر موجودات در امر دعوت به خدای سبحان وجود دارد؟ پاسخ داده می‌شود میزان اختیار انسان در پاسخ‌گویی به این دعوت با سایر موجودات متفاوت است. انسان از امتیاز اختیار برخوردار است او می‌تواند رسماً دعوت را بپذیرد و یا رد كند. می‌تواند از سر صدق پذیرای دعوت به حق باشد و یا از سر جهالت روی‌ برگردان شود.

گروهی از موجودات در پذیرش این دعوت اختیاری ندارند و بعضی دامنه‌ی اختیارشان محدود است. به تعبیر یكی از بزرگان، توحیدی كه در نظام عالم جریان دارد سبب می‌شود تا همه‌ی‌ موجودات اعم از ماه، خورشید، شجر و حجر همگی موحد باشند و پذیرش توحید آنها به واسطه‌ی معصومین صورت می‌گیرد زیرا تنها ائمه‌‌ی اطهار «دعاة الی الله» هستند.

 

دعوت معصومین

 

دعوت معصومین دو نوع است.

گاهی با زبان مخاطب و در خور فهم او سخن می‌گویند: «كلّم النّاس علی قَدر عُقُولِهم»

و زمانی دیگر مخاطب را به افق فكری بالاتری دعوت می‌كنند. آنان برای دعوت شدگان گروه دوم چنان صعودی ایجاد می‌كنند كه مخاطب با دعوت انان فاصله‌ی فرش تا عرش را به سرعت طی می‌كند و در این دعوت از دنیای تعلقاتش فاصله‌ می‌گیرد و به سوی کمال صعود می‌کند.

زائر در زیارت آل یس به وجود مقدس صاحب الزمان چنین سلام می‌دهد. «السلام علیك یا داعی الله و ربّانی آیاته» در این سلام حضرت خود را تا حد مخاطب پایین می‌آورند تا مخاطب را از زمین مادی به عرش الهی ببرند.

حركت صعودی در سایر ادعیه نیز به وضوح دیده می‌شود اگر به لسان ادعیه دقت شود خواهیم دید كه در دعای عرفه، دعای ابوحمزه‌ثمالی، دعای سحر ماه رمضان و… زائر پرش و صعودی خاص نصیبش می‌شود.

صعود هبه شده به بنده همه‌ به لطف حضرات معصومین صورت می‌گیرد زیرا دعوت كنندگان الی الله (كه حضرات معصومین هستند) نزد خداوند سبحان از احترام و حرمت خاصی برخوردارند.

 

معصومین واسطه پذیرش ربوبیت خدا

 

اجازه بدهید به عبارت داعی الی الله از زاویه‌ی دیگر نگاه كنیم.در جلسات قبل بارها عرض كردیم انسان در عالم الست آن روزی كه خداوند از خلق تعهد گرفت «الست بربكم»[2] آنان دعوت كنندگان به پاسخ‌گویی حضرت حق بودند. حضرات معصومین واسطه‌ی دعوت ما برای پذیرش ربوبیت خدای سبحان شدند و آنها به بشر آموزش دادند که «بلی» را بگوید. این دعوت از عالم ازل و از الست شروع شد و در دنیا جاری گشته و ادامه‌ی آن در قیامت نیز خودنمایی خواهد كرد.

دنیا دارالتكلیف است. و فرد در این دار التكلیف دائماً به معنویات و فضایل اخلاقی و امور متعالی دعوت می‌شود. یعنی از آن روز كه انسان به این عالم پا نهاد برای كمال الی الله و وصال به حق خلق شد زیرا اولین سوال حضرت حق نشان از این كمال می‌زند:‌ «الست بربكم» آیا شما بندگان، تربیت من خدا را قبول خواهید كرد؟ آیا شما به كمال الی الله تن در خواهید داد؟

و حضرات معصومین چون از حقیقت و باطن این دعوت آگاه بودند همه ما را به پاسخ گویی مثبت این دعوت فرا خواندند و در آن روز كه بشر، فطرت خدا جویش جلوه‌گر بود آن دعوت را پذیرفت و با «داعی الی الله» همراه شد.

 

علت ایجاد فاصله میان انسان و فطرتش

 

اگر شما سوال كنید چه اتفاقی افتاد كه میان انسان و فطرت او فاصله افتاد؟ این سوال را قرآن به وضوح توضیح می‌دهد: «إِلاَّ أَنْ یشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ یهْدِینِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»[3]، «مگر اینكه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش كردى، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو: «امیدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از این هدایت كند!»

انسان فراموش‌كار است و عهد اولیه و قدیمی خود را از یاد برده است و بر آن پرده‌ انداخته است. قرآن بارها مردم را با عبارت «یا ایها الناس» مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: ای مردمی كه دچار نسیان شده‌اید به فطرت اولیه‌ی خویش باز گردید.

در آن روز كه بین شما و فطرتان حجاب و فاصله‌ای وجود نداشت ربوبیت خدای سبحان را پذیرفتید و به او بلی گفتید و چون گرفتار دنیا شدید از دعوت «داعی الی الله» فاصله گرفتند.

 

تفاوت خیل دعوت شده

 

یكی دیگر از نكاتی كه در بطن این سلام وجود دارد آن است كه، دعوت شدگان مختلف هستند.

۱. گاهی مدعو به مجرد دعوت، با اشتیاق به داعی لبیك می‌گوید. در زبان عامیانه گفته می‌شود: از تو به یك اشاره از ما به سر دویدن.

۲. گاهی دعوت شدگان در پاسخ گویی تعلل می‌ورزند. به تعبیر بعضی بزرگان گاهی نفوس افراد ثقیل و مكدر است، این گروه به سهولت جذب داعی الی الله نمی‌شوند. دعوت از ناحیه‌ی داعی صورت می‌گیرد اما آنها به دلیل شدت تعلق به دنیا لبیك گوی داعی الی الله نیستند. قطعاً سوال می‌شود آیا حضرات معصومین از دعوت این افراد غافل می‌شوند و آنها از شمار مدعوین داعی الی الله حذف می‌گردند؟ پاسخ می‌دهیم: ابداً! ابداً! حضرات معصومین هر لحظه داعی الی الله هستند حتی اگر بارها و بارها با كسالت افراد مواجه شوند و از سوی مدعوین امتناعی صورت گیرد. قبلاً‌ عرض كردیم دعاه اسم فاعل است و به معنای همیشه دعوت كننده می‌باشد.

حضرات معصومین به جهت آنكه جلوه‌‌ی اسامی نام خدای سبحان هستند دائم همگان را به حق دعوت می‌كنند و به «لا» و «بلی» افراد كاری ندارند اینكه ما لبیك گو نباشیم و یا خدای ناخواسته كسالتی از خود نشان دهیم، آنها همچنان داعی هستند و همه را دعوت می‌كنند.

  1. دسته‌ی سوم كسانی هستند كه صاحبان عناد و لجاج هستند. برای این گروه باید از طریق جدال احسن وارد میدان شد.

جدال چیز خوبی نیست ولی به ما اجازه‌ی جدال احسن داده شده است، حضرات معصومین نیز با منكران و با معاندین با جدال احسن وارد جنگ می‌شوند. قبلاً گفتیم حضرات معصومین با هر فرد با زبان مخصوص خود او برخورد می‌كنند. قرآن می‌گوید:

«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِها…»[4] ، «خداوند از آسمان آبى فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‏اى به اندازه آنها سیلابى جارى شد»

مانند نزول باران كه در هر وادی می‌ریزد ولی هر كس در آن سرزمین به اندازه‌ی قابلیت خود از آب باران استفاده می‌كند.

طبق عبارت قرآن گروه سوم «انّ الذین كفروا» هستند یعنی حقیقت را می‌دانند اما برآن پرده می‌اندازند و از پذیرش دعوت داعی الی الله روی گردانند. این گروه هر چه در مسیر تربیت قرار می‌گیرند تاثیری نمی‌برند، وجودشان چنان سنگ شده كه از پذیرش ربوبیت حضرت حق سر می‌پیچند.

 

شیوه دعوت معصومین

 

  • نكته‌ی دیگر در این دعوت آن است كه معمولاً در میان افراد، شیوه چنان است: اگر كسی شما را دعوت كند منتظر است از سوی شما جواب مثبت دریافت كند اما معصومین منتظر پاسخ مثبت ما نمی‌مانند بلکه آنها هر لحظه این دعوت را تکرار می‌کنند تا خواهان دعوت، لبیک گوی آنان شود.
  • آنها در دعوت الی الله مدعو را به سوی خود دعوت نمی‌كنند هرگاه نام داعی این بزرگواران تكرار شود قطعاً با عبارت الی الله همراه است، آنها دعوت كنندگان به حق‌اند همه‌ را به صراط مستقیم فرا می‌خوانند.

به نظر شما جمله‌های بالا با عبارت عروة الوثقی بودن حضرات معصومین و حبل المتین بودنشان چه ارتباطی دارد؟ در توضیح خواهیم گفت میان عالم ملك و ملكوت تنها یك واسطه وجود دارد آن واسطه فیض وجود مقدس حضرات معصومین هستند آنها مراحل صعود را برای هر فردی فراهم می‌كنند، صراط هستند و هر كس در این صراط قرار گیرد به یقین به هدف می‌رسد. توسل به آنها سرعت مسیر فرد را افزایش می‌دهد.

 

تاریخ جلسه : 89/12/18 ـ جلسه 35

مبحث « السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ » ادامه دارد…

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه انعام، آیات 84 و 85

[2] سوره مبارکه اعراف، آیه 172

[3] سوره مبارکه کهف، آیه 24

[4] سوره مبارکه رعد، آیه 17

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *