وَ مَعَادِنِ حِكْمَة اللَّهِ

«وَ مَعَادِنِ حِكْمَة اللَّهِ»

 

« (سلام بر) حضرات معصومین (که) حکمت الهی در وجودشان استقرار یافته است»

 

خدا را شکر می‌گوئیم که هر هفته به ما توفیقی عطا می‌کند تا در خدمت کلام ارزشمند امام هادی(ع) قرار گیریم. این کلاس ظاهراً در قالب کلاس درسی برگزار می‌شود اما حقیقتاً توسلی است به دامن امام هادی(ع) تا ایشان با جلوه‌ی نام خویش هدایت‌گری نمایند و با هدایتهایشان پرده‌های ظلمت و تاریکی را از چشمان ما کنار زنند.

با قرائت و تفسیر هر فراز این زیارت در حقیقت دری از درهای معرفت به روی ما گشوده می‌شود. هر معرفتی که نسبت به حضرات معصومین نصیب ما می‌شود به یقین جایگاهمان را در محضراین بزرگواران ارتقاء می‌بخشد.

در رابطه‌ با كلمه‌ی «معادن» می‌گوئیم «معادن» جمع معدن و مشتق شده از عدن است و عدن به معنای استقرار و ثبات و ماندگاری دائم است، اگر کسی در آن داخل شود برای همیشه در آنجا ثابت می‌ماند.

شارحین گفته‌اند به دلیل همین پایداری و ثبات معدن است که جواهرهای قیمتی مثل طلا، نقره، عقیق و فیروزه و… در آن نگهداری می‌شود.

 

معرفة الإمام، وجود انسان را قیمتی می‌کند

 

آنکس که در معرفت حضرات معصومین چندان پیش رود که چون سلمان «منّا اهل البیت» ‌شود همچون جواهر کمیاب و گاه نایاب است که از مرحله‌ی پناهندگی به محل و مسکن فراتر رفته و به «معادن حکمة‌الله» و بعد از آن «حفظة سرّ الله» پناهنده می‌شود.

آن کس که به معادن وجودی حضرات معصومین نزدیک شود و در سایه‌ی این معادن جای گیرد برای همیشه در امر بندگی حق و تسلیم در برابر خدای سبحان پایدار می‌ماند، زیرا او پناهنده‌ به کهف ولایت شده است. وجود این فرد چنان قیمتی می‌شود که خداوند برای محافظت از او نگهبانانی از جنس ملک می‌گمارد تا هر لحظه او را در حفاظ خویش جای دهند، همچنانکه مسئولین معدن بر در معدن نگهبانانی قرار می‌دهند تا اشیاء قیمتی درون آن به سرقت نرود و کسی قصد تجاوز به آن را نداشته باشد.

 

تعریف واژه حکمت

 

  • حكمت هر چیز محكمی است كه هیچ اختلافی در آن ایجاد نمی‌شود. در حقیقت در كنه حكمت، ثبوت و پایداری نهفته است و هیچ چیز آن را زایل نمی‌كند.

حكمت با اسم حكیم خداوند سبحان هم ریشه است. ابن عربی در رابطه با اسم حكیم خداوند سبحان می‌فرماید: حكیم كسی است كه هر چیز را سرجای مناسب خود قرار می‌دهد، تنظیم و چینش كائنات و نظم آن‌ها حكیمانه است.

حكیم از اوصاف حق تعالی است، كسی است كه محكم، متقن و استواردارنده‌ی آفرینش است.

  • اهل دل معنای دیگری را ضمیمه‌ی معنای گفته شده می‌كنند و می‌گویند:

«الحكمة إصابة الحق بالعلم و العقل»

«حكمت به معنای رسیدن به حق است به سبب علم و عقل»

با این معنی می‌توان درباره‌ی عبارت حضرت چنین گفت: شما اهل بیت معادن حكمت پروردگار هستید، خداوند حكمت خویش را در وجود شما قرار داده است تا ثبات و ماندگاری یابد و از هرآفتی درامان بماند.

  • روایات در رابطه با حكمت می‌گویند:

«الحكمة معرفة الإمام»[1]

«معرفت الامام حكمت است»

چون شناخت امام با پایداری در اعتقادات و اخلاقیات و احكام، رابطه‌ی مستقیم دارد.

  • گروهی دیگر گفته‌اند: تفقه در دین حكمت است.
  • عده‌ای طاعت خدای سبحان را حكمت دانسته‌اند زیرا معتقدند طاعت حضرت حق، فرد را از انحراف دور می‌سازد. هر چه فرد از انحراف دور شود چشمه‌هایی از حكمت بر دلش جاری می‌شود.
  • بعضی حكمت را كلمه‌ی حق معنا كرده‌اند. انسان در كلمه‌ی حق، پابرجا و محكم می‌شود. یعنی حكمت را امری انتزاعی و فكری دانسته‌اند كه با شناخت حق رابطه‌ی مستقیم دارد. به عبارتی آن را نوعی علم می‌دانند. اینان معتقدند، حكمت علمی زمینه ساز حكمت عملی است پس در ذات حكمت، عمل به حق نهفته است به عبارتی حكیم عامل عالم است.

با این توضیحات به حضرات معصومین عرض می‌كنیم اگر كسی به دعای شما به شناخت «مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ» نائل شود در حقیقت همیشه در پرتو انوار وجودی شما باقی می‌ماند.

اهل بیت در مرتبه‌ی نورانیت، عین «حكمت الله‌»اند. آن‌ها چون «حكمت الله»‌اند عین حقیقت‌اند و هركس به میزانی كه به حكمت وجودی آن‌ها نزدیك شود به حق نزدیك شده است.

 

معرفة الإمام، گمشده مؤمن

 

در روایتی از پیامبر(ص) آمده است:

«الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ …»[2]

«حكمت، گمشده‌ی مؤمن است»

 اگر این روایت را در کنار روایت «انّ الحكمة معرفة الإمام» قرار دهیم خواهیم گفت: چه بسیار زمانها كه افراد، امام خویش را گم كرده‌اند و در سردرگمی خویش گرفتار آمده‌اند. و آنكس كه از حكمت وجود امام غفلت ورزد در واقع نسبت به حكمت وجود خدای سبحان غفلت كرده‌ است زیرا حكمت وجود حضرات معصومین از حكمت خدا جدا نیست و حكمت حق از خود باری تعالی منفك نیست. چنین فردی در شناخت خود خدا حیران است و برای رهایی و نجات از این سرگردانی راهی وجود ندارد مگر آنكه چشمه‌های حكمت را از معادن آن طلب كند.

  • گروهی حكمت را شكر دانسته‌اند و از آن به عنوان حسنه‌ی اخلاقی سخن گفته‌اند. شاهد مثال گفته‌ی خویش را چنین بیان كرده‌اند:

خدای سبحان در قرآن می‌فرماید:

«وَلَقَدْ آتَینا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّه»[3]

«ما به لقمان حكمت دادیم (و به او گفتیم:) شكر خدا را بجاى آور»

با توجه به این آیه میان حكمت و شكرگزاری خدای سبحان رابطه‌ای تنگاتنگ و جدایی ناپذیر وجود دارد و هركس حكیم‌تر است شاكرتر است و آنكه شاكرتر است از معادن حكمت‌الله بهره‌ی بیشتری می‌برد.

امام صادق (ع) در روایتی می‌فرمایند:

«الْحِكْمَةُ ضِیاءُ الْمَعْرِفَةِ وَ مِیرَاثُ التَّقْوَى وَ ثَمَرَةُ الصّدق»[4]

«حكمت، نور معرفت و خط كش و میزانی برای اهل تقوی است و ثمره‌اش صداقت است»

 

جایگاه حکمت، قلب مؤمن است

 

در پایان كلاس  به سخنی از امام علی(ع) اشاره می‌كنیم، حضرت می‌فرمایند:

 

«أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَتَخَلَّجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ»[5]

«حكمت را هر جا باشد فراگیر! كه حكمت- گاه- در سینه منافق است پس در سینه‏اش بجنبد تا برون شود و با همسانهاى خود در سینه مؤمن بیارمد»

یكی از شارحین به نكته‌ی جالبی در سخن حضرت اشاره می‌كنند، ایشان می‌گویند: امام فرموده‌اند: حكمت در سینه‌ی منافق جای دارد، حضرت نمی‌گویند در قلب او جای دارد زیرا جایگاه حكمت قلب است. حكمت عطیه‌ای الهی است كه باید در فضای عرشی نگه داری شود و قلب چون حرم الله است مأوا و سكنی برای حكمت است و منافق از داشتن قلبلإ محروم است از این رو حكمت در سینه‌ی اوست. حكمت در قلب جای می‌گیرد تا او را از انحراف در امان نگه ‌دارد.

از خداوند سبحان استدعا داریم به ما قلبی عطا كند كه جایگاه حكمت حضرات معصومین باشد تا این حكمت ما را از هر خطا و سویی در امان بدارد انشاء الله.

 

تاریخ جلسه : 89/7/14 ـ جلسه 27

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۸۶

[2]  بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۰۵

[3]  سوره مباركه لقمان، آیه ۱۲

[4]  شرح مصباح الشريعة، ص 593

[5]  بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۹

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *