دعای هشتم دعایی است که ما پناهنده به خداوند سبحان میشویم و پشت پرده آن در واقع از خدای سبحان میخواهیم که ما را از این امور دور نگه دارد .
در اواخر دعای هشتم میخوانیم:
«وَ مِنْ مَعِیشَةٍ فِی شِدَّةٍ»
«خدایا! از معیشت سخت به تو پناه میبرم»
به این معنا که خدایا زندگی من در تنگنا نباشد، باید بدانیم در تنگنا نبودن مستلزم نگاه و عملکرد صحیح در زندگی است:
بعضی مال زیادی دارند ولی باز معیشتشان در شدت است، چون مال دارند ولی توکل به خدا ندارند، و برای روز مبادا نگه میدارند زیرا نگرششان نگرش درستی نیست و نمیدانند خداوند هر روز رزاقیتش را به نمایش میگذارد، درست زندگی کردن را بلد نیستند یا افراط میکنند یا تفریط به همین جهت در شدت زندگی میکنند قناعت را بلد نیستند، نگاهشان به زندگی سالم نیست
بعضی از حضرات معصومین علیهمالسلام ظاهراً نداشتند ولی معیشتشان «فی شدة» نبود چون نگاهشان به زندگی درست بود، یعنی نداشتن را علامت نقص نمیدانستند، بلکه میگویند: ابتلاء من با نداشتن است و خدا با نداشتن به من ارتقاء درجه میدهد.
معنای دیگر: «معیشت» یعنی «ما یُعاشُ بِه» چیزی که انسان با آن زندگی میکند.
اون چیزی که قوام ظاهری زندگی شما به او است یکی خوردنی است و یکی آشامیدنیها است، یعنی خوردنی و آشامیدنی خود را سخت میگیرید پس گوارا بودنش را احساس نمیکنید، در زندگی طلبگی مثلا در قم یک هفته است گوشت نخورده است ولی چون با شُکر میخورد نون پنیرش، مزه بوقلمون میدهد، آب قم را میخورد غر نمیزند، استفاده از نوشیدنی و آشامیدنیاش با لذت است نه بدون لذت.
خدایا! از اینكه هم بخورم و هم بنوشم و هم لذتش را نبرم به تو پناه میبرم، همین امور دم دستی زندگیام برایم گوارا باشد. آب میخورم ببینم چقدر آدمها لبهایشان را با پنبه خیس میکنند چون آب نمیتوانند بخورند؛ پس یاد بگیریم از حداقلهای زندگیمان لذت ببریم و نگرشمان این نباشد که اگر فلان بود بهتر بود.
تاریخ جلسه؛ 1394.8.11 ـ جلسه سوم ـ بخش سوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»