کمال طلبی و بهداشت روان

مقدمه

 

«بهداشت روان» یکی از مباحث اثرگذار در زندگی بشر بوده که امروزه مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است. برخی از روان‌شناسان، بهداشت روان را این‌گونه تعریف کرده‌اند:

«برخورداری فرد از ظرفیت‌ها و توانایی‌های خاص در جهت تطابق و سازش با تغییرات به وجود آمده در محیط پیرامون»

در بهداشت روان، فرد بر این باور است که توانمند و دارای استعدادهای نهفته خدادادی می‌باشد. همچنین ظرفیت خود وسیع و قابل پذیرش انواع کمالات و فیوضات می‌داند به همین دلیل همواره طالب کسب آن‌ها می‌باشد.

 

درخواست برترین ها!

 

دعای بیستم دعایی‌ست که حضرت به جهت درخواست مکارم اخلاقی می‌خواندند. در فراز اول این دعا آمده است:

«وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ»[1]

«پروردگارا! ایمان مرا به کامل‌ترین ایمان برسان و یقین مرا برترین یقین قرار بده! نیت مرا به نیکوترین نیت‌ها و عملم را به شایسته‌ترین اعمال برسان!»

در این فراز، بنده خواستار بالاترین سطح از کمالات باطنی است. این درخواست نشانه سلامت روان او می‌باشد؛ زیرا به کمالات فعلی خود بسنده نکرده و قابلیت درخواست برترین‌ها را در خود مشاهده می‌کند.

به بیان دیگر، نسبت به وجود نواقص فکری و عقیدتی بی‌تفاوت نبوده و خواهان رفع آن است.

عباراتی که در دعا آمده است نشان می‌دهد که در بهداشت روان، اولویت با اصلاح باطن و فکر می‌باشد: ایمان، یقین و نیت که امور باطنی هستند؛ بر عمل که امری ظاهری‌ست مقدم شده است.

بنابراین اکتفا کردن به امتیازات باطنی و فکری فعلی و متوقف شدن در سطح خاصی از آن، نشانه عدم سلامت روان است؛ زیرا فرد خود را عاجز از درخواست برترین‌ها دیده و ظرفیت خویش را برای دریافت کمالات محدود می‌داند. اگر فرد بر این باور باشد که بیش از این امکان اصلاح فکری و رفتاری برای او وجود ندارد؛ برای خود حد خاصی از کمالات را درنظر گرفته و محروم از رشد فکری و عملی خواهد شد.

 

انتقادپذیری و بهداشت روان

 

«اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلَّا أَصْلَحْتَهَا»[2]

«پروردگارا! هر خصلتی که به جهت آن بر من عیب گرفته می‌شود؛ اصلاح کن!»

گاه افراد در مواجهه با ویژگی‌های ناپسند خود، آن را توجیه کرده و وجود آن را کاملا عادی می‌داند؛ به عنوان مثال فردی، گوشه‌‌گیری و منزوی بودن خود را ژنتیکی و موروثی دانسته؛ به همین دلیل تلاشی برای اصلاح آن نمی‌نماید. گاه نیز در جهت مقابله با طرف مقابل که از او عیب گرفته برآمده و برخورد نامناسبی با او می‌نماید. لکن فردی که از بهداشت روان بهره‌مند است؛ عیوب خویش را پذیرفته و در عوض توجیه آن، اقدام به اصلاح آن می‌نماید. در این فراز نیز بنده خواستار اصلاح خصوصیات نامطلوب خویش است.

در بهداشت روان، فرد نقدپذیر است؛ یعنی اگر دیگری عیب رفتاری، گفتاری و یا فکری او را گوشزد نماید؛ می‌پذیرد. نقدپذیری علامت توانمندی‌ و ظرفیت گسترده شخص می‌باشد.

مجهول آمدن فعل «تُعَابُ» نشان می‌دهد که «عیب گیرنده» مهم نیست؛ آن چه اهمیت دارد «روحیه انتقادپذیری» شخص است. چه بسا برخی افراد از اینکه به نحوی متوجه عیب خود شده؛ خوشحال شوند و شاکر خدای سبحان باشند!

در بهداشت روان، فرد ضمن انتقادپذیری، تسلیم وجود نقص در خود نشده و امکان اصلاح را در خود می‌بیند.

عبارت مورد نظر، نکره در سیاق نفی بوده و افاده عموم می‌کند یعنی بنده از خداوند می‌خواهد هیچ عیبی در او باقی نماند. این درخواست نشانه «کمال طلبی» فرد است.

 

تحولات اساسی، امکان‌پذیر است

 

«اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ… وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا»[3]

«پروردگارا! هر عیب ناپسندی که به جهت آن مورد سرزنش و تحقیر قرار می‌گیرم؛ نیکو گردان!»

 

«عائبه» به معنای عیب آشکار، همیشگی و قابل سرزنش است و با گناه متفاوت می‌باشد. به عنوان مثال بازگو کردن مشکلات و غصه‌ها نزد دیگران «عائبه» است.

در بهداشت روان، فرد شخصیت خود را محترم دانسته و بدین سبب از انجام اموری که به ارزش او صدمه زده؛ پرهیز می‌نماید. تحقیر و سرزنش، به شخصیت افراد صدمه می‌زند بنابراین لازم است فرد از انجام اموری که موجب تحقیر و سرزنش او می‌شود پرهیز نماید.

همچنین، تحقیر و سرزنش به ارتباطات افراد آسیب وارد کرده و صمیمیت را از بین می‌برد. فردی که از سلامت روان بهره‌مند باشد؛ از انجام اموری که سلامت ارتباطات او را تهدید کند؛ خودداری می‌نماید.

بنده در این فراز خواستار آن است که عیب او نه تنها مرتفع شده؛ بلکه تبدیل به حُسن گردد. به عنوان مثال، کم‌ظرفیتی و زودرنجی او تبدیل به سعه‌صدر و بردباری شود. او تحولات اساسی را ممکن و وجود خود را قابل پذیرش آن‌ها می‌داند به همین دلیل در جهت وقوع این تحولات اقدام کرده و خدای سبحان را قادر بر این امر می‌یابد.

«حسّنتَ» معنای تحسین کردن را نیز در خود دارد؛ یعنی بنده از خداوند می‌خواهد عیوب او را تبدیل به حسنه کرده تا جایی که شایسته تحسین و تعریف الهی شود.

 

کمالاتِ کامل!

 

«وَ لَا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا»[4]

«پروردگارا! هر کرامت ناقصی را در وجود من کامل نما!»

«اُکرومَة»، بر وزن «اعجوبه»، به معنای کرامت خاص است.

بنده با بیان این درخواست نهایت کمال‌طلبی خویش را نشان می‌دهد. هر فردی دارای صفات متعالی گوناگون می‌باشد اما ممکن است در حد اعلی آن نباشد. به عنوان مثال، فرد بخشنده است اما هنوز به مراتبی از بخشندگی دست پیدا نکرده است. به بیان دیگر، کرامتی ناقص در او وجود دارد.

این عبارت، به نحو دیگری نشانه آن است که فرد به سطح کنونی فضائل خویش بسنده نکرده و خواستار حفظ و ارتقاء آن است.

در بهداشت روان، فرد شاهد توانمندی‌ها و استعدادهای خویش است(اکرومة) لکن آن‌ها را کامل و کافی نمی‌داند. به بهانه «شکسته نفسی»، خود را فاقد کمالات و ارزش‌ها نشان نمی‌دهد و از سوی دیگر فضائل خویش را قابل تکمیل و ارتقاء می‌داند.

به بیان دیگر، او واقع‌نگر است؛ آن‌چه که وجود دارد بیشتر و کمتر از حد واقعیت نشان نمی‌دهد.

 

تاریخ جلسه: 98/11/2121 ـ جلسه 9

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] صحیفه سجادیه، دعای بیستم، فراز 1

[2] صحیفه سجادیه، دعای بیستم، فراز 6

[3] صحیفه سجادیه، دعای بیستم، فراز 6

[4] صحیفه سجادیه، دعای بیستم، فراز 6

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *