نام ویرایش کنندهمهدیه ارضی فردمعصومه لشگری
تاریخ ویرایش17/3/9731/3/97

 

 

دستهکتب امام خمینی(ره)
زیر دستهاربعین حدیثحدیث هشتم
عنوانحداقل 3 کلمه – سعی شود منحصر به فرد باشد – مفهوم کلی مطلب را برساند –

تعصب مذموم و مفاسد آن

متن–         ( حداقل 4 تا 6 پاراگراف)

–         از تکرار واژه پرهیز کنید

–         می توانید از عکسی متناسب با متن نیز در داخل متن استفاده نمایید.

–         استفاده از لینک های داخلی و خارجی (در ورد هاپرلینک کنید)

–         استفاده از زیر عنوان ها (هدینگ)

–         اگر مطلبی ادامه مطلب دارد در انتهای متن «ادامه دارد» ذکر شود.

–         تاریخ و بخش هر مطلب در صورت وجود ذکر شود.

–         درصورت لزوم حتما از بولت لیست و نامبرینگ لیست استفاده شود.

–         حتما رفرنس گذاری (منبع مطلب) – مثال: منبع حدیث – حدیث و روایات از چه کسی است – شماره آیه و سوره – ……

–         استفاده از علائم ویرایشی صحیح از قبیل نقطه – ویرگول – نیم فاصله – پاراگراف بندی

–         بولد کردن و یا خط زیر متن گذاشتن یا رنگی کردن متن در صورت لزوم

–         در صورت نامفهموم بودن بخشی از متن آن را با هایلایت زرد مشخص کنید.

–         در آخر هر متن: «برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

کلید واژه(حداقل 5 تا) – از داخل متن و یا مرتبط به متن

تعصب جاهلانه، امام خمینی(ره)، شیطان، حضرت حمزه(ع)، آقای قرائتی، ابوحمزه ثمالی، پيشاني‌بندي از آتش، ریسمان، شفاعت، خودخواهی، خویشاوند‌پرستی، استاد زهره بروجردی

متا تگ توضیحاتیک پراگراف که محتوی مختصری از متن مطلب را برساند.در متاتگ اولین کلمه کانونی باید استفاده شود.

تعصب مذموم

تعصب صفتی شیطانی است لذا فرد متعصب در قیامت به صورت شیطان محشور می‌شود. اين خصلت رذيله، حجابي ميان انسان و حقايق مي‌شود و همين امر باعث مي‌شود تا فرد متعصب رذايل نزديكانش را حسنه ببيند و محاسن غير را رذيله بپندارد.

کلمه کانونی

کلمه کانونی با عنوان مطلب باید شروع شود.

طول کلمه کانونی حداقل 4 کلمه باشد

در کل سایت منحصر به فرد باشد.

مفهوم متن را شامل شود

تعصب مذموم و مفاسد آن

عکس پیش فرض براساس عنوان مطلب ، دسته مطلب طراحی شود.

 

 

شرح اربعین حدیث امام خمینی(ره)

جلسه نوزدهم، 7/9/86

حدیث هشتم

 

امام صادق(ع) از پيامبراكرم(ص) نقل فرمودند كه: «مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ‏ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ‏ مِنْ عَصَبِيَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ‏ الْجَاهِلِيَّةِ.[1] كسي كه در دلش به اندازه‌ دانه‌ خردلي عصبيت وجود داشته باشد خداوند او را در روز قيامت با اعراب جاهليت محشور مي‌كند.»

 

تعصب چیست؟ متعصب کیست؟

 

در لغت «متعصب» به كسي گفته مي‌شود كه از ظلم خويشان خود حمايت كند و در اصطلاح به كسي گفته مي‌شود كه از كليه‌ كساني كه به آنها تعلق و وابستگي دارد حمايت كند؛ خواه وابستگي ديني داشته باشد يا وطني يا شغلي و یا سایر وابستگی‌ها.
عصبيّت يكي از اخلاق باطله‌ نفسانيه است و آن را بر دو نوع تقسيم كرده‌اند: ۱- تعصب ممدوح. ۲- تعصب مذموم.
تعصب ممدوح حمايت كردن از ديگري با هدف اثبات حق است همانند تعصبي كه انبياء، اولياء و علما براي اثبات دين داشته‌اند. اين تعصب از جمله بهترين صفات كمالي انسان است و دين آن را مي‌پذيرد و آن را امري ممدوح مي‌داند.
روايات تعصب حمزه سيدالشهدا را از ممدوح‌ترين نوع تعصبات بيان مي‌كند. چنانچه امام‌سجاد(ع) فرمودند: «لَمْ يُدْخِلِ الْجَنَّةَ حَمِيَّةٌ غَيْرُ حَمِيَّةِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذَلِكَ حِينَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِيِّ ص فِي حَدِيثِ السَّلَى الَّذِي أُلْقِيَ عَلَى النَّبِيّ(ص).[2] هيچ تعصبي فرد را وارد بهشت نمي‌كند مگر تعصب حمزه سيد الشهدا. علت اين امر آن است كه هنگامي كه پيامبر اكرم(ص) بستگانشان را به اسلام دعوت كردند آنها از اين امر عصباني شده و به پيامبر(ص) سنگ پرتاب نمودند ولي با اين وجود حضرت حمزه در همان زمان تعصب خويش را نسبت به امر اسلام آشكار كرده و اسلام خويش را اعلام كرد.»

اما تعصب مذموم حمايت كردن از ديگران با هدف اثبات خود مي‌باشد چنين تعصبي امري نفساني است و دين پذيراي اين نوع از تعصب نيست. اميرالمومنين(ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ يُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّةٍ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِيَّةِ وَ الدَّهَاقِينَ بِالْكِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِيَانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهْلِ.[3] خداي سبحان شش گروه را به شش صفت عذاب مي‌كند: اعراب به دليل تعصبشان. دهقانها به دليل كبرشان نسبت به رعيت. اميران به جهت ظلمي كه در حق ديگران مي‌كنند. فقهایی كه نسبت به يكديگر حسادت مي‌ورزند. تجّار به جهت خيانتشان. روستاييان به دليل جهلشان». با توجه به اين روايت، تعصب رذيله‌اي است كه باطن آن در قيامت هويدا مي‌شود و در آن روز متعصب به عنوان يكي از اعراب جاهليت معرفي مي‌گردد.
البته عبارت «عربي هاشمي» از القابي است كه در دعاي ابوحمزه ثمالي در وصف پيامبر(ص) بيان شده است. يعني عربيت از افتخارات پيامبر اكرم است بنابراين نفس عرب بودن مذموم نيست و ايجاد تعصب نمي‌كند.

 

تعصب جاهلانه، راه پیروی از شیطان

 

قرآن سخن از تعصب‌هاي جاهلانه‌ عرب مي‌گوید: “وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَوَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَايَعْقِلُونَ شَيئاً وَ لَا يَهْتَدُون.[4] و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد!» مى‏گويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مى‏نماييم.» آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نيافتند باز از آنها پيروى خواهند كرد؟”
آقاي قرائتي در تفسير اين آيه مي‌گويند: “در آيه قبل به ما هشدار داد كه از پيروى گامها و فرمان‏هاى شيطان، دورى كنيم. اين آيه يكى از مصاديق راه شيطان را كه تقليد كوركورانه است بيان مى‏كند، از اين رو اين آيه مي‌گويد: هرگاه به كفار گفته شود از آنچه خداوند بر شما نازل كرده پيروي كنيد مي‌گويند: ما از آنچه پدران و نياكان خود را بر آن يافتيم پيروي مي‌كنيم و كاري به اين سخنان نداريم اين تعصب همان تعصب مذموانه‌اي است كه بيان مي‌شود.”

 

مفاسد تعصب در لسان معصومین

 

از امام صادق (ع) روايت شده است: «مَنْ تَعَصَّبَ‏ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ‏ رِبْقَ‏ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ.[5] كسي‌كه خودش متعصب باشد يا نسبت به او تعصب شود ريسمان ايمان از گردن او باز شود» عصبيت فرد را از ايمان خارج‌ مي‌كند چنانچه در این روايت آمده است: «حتي اگر كسي خودش متعصب نباشد ولي ديگران نسبت به او تعصب داشته باشند در جزاي سوءعمل ديگران شريك است»  اين عاقبت نافرجام به دليل رضايت او بر تعصب ديگران است و بنابر روايات وارده «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُم۲ : هر كس به عمل قومي راضي باشد در شمار آنها به حساب مي‌آيد.» البته اگر كسي نسبت به فعل چنين افرادي در واقع راضي نبوده و عدم رضايت و انزجار خود را به ايشان نشان دهد مشمول روايت نخواهد بود.
در روايت ديگري از امام صادق (ع) نقل شده است: «مَنْ تَعَصَّبَ‏، عَصَبَهُ‏ اللَّهُ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَار.[6] كسي كه تعصب كند خدا بر سر او پيشاني‌بندي از آتش ببندد.» شايد در توضيح اين روايات بتوان گفت: «پيشاني‌بندي از آتش» عاملي است كه مانع از تفكر صحيح مي‌شود.

 

تعصب مذموم با ایمان منافات دارد.

 

بنابر آنچه از روايات بيان شده در مي‌يابيم كه تعصب مذموم خُلقي شيطاني و جهنمي بوده و با ايمان كه نوري الهي است منافات دارد و اگر قلبي گرفتار اين حجاب شد و كدورت خودخواهي و خويشاوندپرستي را به خود گرفت، ديگر جلوه‌گاه نور ايمان نمي‌شود؛ زيرا تنها قلبي مورد تجلّي نور ايمان مي‌گردد كه پايبند قواعد ديني و شرعي باشد. شرع به ما دستور داده كه خداي متعال را ولي نعمت خود بدانيم و تسليم او باشم و تنها نسبت به خداوند و آنچه او آنرا حق مي‌داند تعصب داشته باشيم. بنابراين اگر در مقام عمل، حق با غير حق تعارض كرد جانب حق را بايد بگيريم و نسبت به آنچه حق نيست هرچند خويشان و وابستگان باشد تعصبي نداشته باشيم.

 

·       صورت ملکوتیه تعصب در قیامت

 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «كُلُّ حَسَبٍ‏ وَ نَسَبٍ‏ مُنْقَطِعٌ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ إِلَّا حَسَبِي وَ نَسَبِي.[7] تمام حسب و نسبها در روز قیامت قطع می‌شود غیر از حسب و نسب من». علت اين امتياز مطابقت شرع و عقل است و به همین جهت همیشه باقی است و هر نوع تعصبی نسبت به آن صحیح است اما حسب و نسب‌هاي دنيايي از روي عادت بشريه است و به اندك چيزي قطع مي‌شود و هيچ چيز از آن‌ها تأثيري در قيامت فرد ندارد مگر تنها حسب و نسب‌هاي الهي.
میزان در قیامت هرکس، سلطنت نفس بر انسان است. یعنی به هر میزان که فرد نفسانی شود و به امیال و خواسته‌های نفسش بها دهد و به آن عمل کند در قیامت به صورت حیوان محشور می‌شود. در روایات مذکوره بیان شده بود: « کسیکه در دلش به اندازه‌ي دانه‌ي خردلی عصبیت باشد خداوند او را با اعراب جاهلیت محشور کند» چنین تعبیری از تعصب شاید به این دلیل است که انسان متعصب در هنگام مرگ و خروج از دنیا متوجه می‌شود که ایمانش به خدا و پیامبر امری صوری بوده و در درونش نهادینه نشده است زيرا او بايد در دنيا جانب خدا، پیامبر و حق را بر مي‌گزيد و تنها نسبت به آنها تعصب نشان مي‌داد در حاليكه چنين نكرده و گرفتار تعصبات نابجا بوده است. چنين فردي در هنگام مرگ متوجه قصور خويش مي‌شود اما به اندازه‌اي گرفتار وضيعت خويش است كه فراموش مي‌كند در دنيا جزء امت پيامبر اكرم(ص) بوده است. در روايت آمده است كه اهل جهنم – با آنکه در دنیا از امت پیامبر بودند – نام پیامبر را فراموش می‌کنند و نمی‌توانند خود را جزء امت پیامبر معرفی کنند مگر بعد از آنکه خدای متعال خلاصی و رهایی ایشان را از آتش اراده کند و نام پیامبر اکرم(ص) را به یادشان آورد.[8]

 

·       تعصب، یکی از عوامل سرپیچی شیطان از امر خداوند

 

در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا يَحْسَبُونَ‏ أَنَّ إِبْلِيسَ‏ مِنْهُمْ- وَ كَانَ فِي عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْهُمْ فَاسْتَخْرَجَ مَا فِي نَفْسِهِ بِالْحَمِيَّةِ وَ الْغَضَبِ فَقَالَ‏ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ‏.[9] ملائکه گمان می‌کردند ابلیس از آنهاست در حالیکه در علم خدا چنین بود که او از ملائکه نیست پس خدای متعال تعصبی را که در درون ابلیس بود خارج کرد و ابلیس گفت: من را از آتش خلق کردی و آدم را از گل». در واقع شیطان با چنین سخنی برتری خود نسبت به انسان را بیان کرد و به خلقت خود که از جنس آتش بود تعصب ورزید.
تعصب صفتی شیطانی است لذا فرد متعصب در قیامت به صورت شیطان محشور می‌شود. اين خصلت رذيله، حجابي ميان انسان و حقايق مي‌شود و همين امر باعث مي‌شود تا فرد متعصب رذايل نزديكانش را حسنه ببيند و محاسن غير را رذيله بپندارد.

 

·       لزوم علاج تعصب

 

حضرت امام می‌فرمایند: باتوجه به مفاسدی که در ارتباط با رذیله‌ تعصب بیان شد اگر در کسی این صفت وجود داشته باشد باید در صدد علاج و درمان خود برآید و خود را از چنین رذیله‌ای پاک کند تا هنگام مرگ با نَفسی پاک و مطهر وارد قبر و عالم برزخ شود و چون هیچ‌کس نمی‌داند تا چه زمانی در عالم ماده زندگی می‌کند و اجل تا کی به او مهلت می‌دهد، لذا باید اکنون به اصلاح خود بپردازد و امر امروز را به فردا واگذار نکند چرا که این تنها شیطان است که امور آخرت را در نظر انسان سهل و بی‌اهمیت نشان می‌دهد تا انسان تعجیلی در اصلاح و تزکیه‌ خود نکند و با وعده‌ رحمت خدا و شفاعت شافعین او را از یاد مرگ غافل می‌کند، در حالیکه رحمت خداوند او را فرا گرفته است اکنون زنده است و دستش از عالم دنیا کوتاه نیست و مهلت لازم را برای اصلاح نفس خود در اختیار داشته و از نعمات بسیاری چون صحت، عافیت، امنیت، هدایت و… بهره‌مند است و اگر در عالم دنیا از این نعمات استفاده نکند در آخرت نیز از رحمت خدای سبحان بی‌بهره است و از شفاعت شفیعان محروم. زیرا جلوه‌ شفاعت شفیعان در دنیا این است که از هدایت آنها بهره‌مند می‌شود یعنی درواقع باطن هدایت، شفاعت است و کسیکه از هدایت بی‌بهره شد از شفاعت نیز بی‌بهره است و به هر میزان که هدایت شود مورد شفاعت قرار می‌گیرد زیرا شفاعت پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار مانند رحمت خدای سبحان مطلق است و کسیکه قابلیت چنین شفاعتی را داشته باشد از آن بهره خواهد برد.

 

·       تعصب اهل علم

 

یکی از تعصب‌های غلط، تعصب اهل علم در امور علمی است یعنی فردی که اهل علم بوده و عالم است از سخن خود یا استادش حمایت می‌کند بدون اینکه هدفش اظهار حق یا از بین بردن باطل باشد و این تعصب از سایر تعصب‌ها قبیح‌تر است، زیرا: ۱- فردی که ادعای علم می‌کند به عاقبت سوء رذایل اخلاقی آگاه‌تر است. مردم چنین فردی را معرّف کمال و سعادت می‌دانند لذا اعمالش برای سایرین اسوه است؛ حال اگر او به آنچه می‌گوید عمل نکند و باطنش با ظاهر تغایر داشته باشد در زمره‌ اهل ریا و نفاق به حساب آمده و عالمی بی‌عمل می‌شود. بنابراین بر اهل علم لازم است خود را از مفاسد اخلاقی پاک کنند تا هم خودشان اصلاح شوند و هم کلامشان در مردم مؤثر واقع شده و جامعه را نیز اصلاح کنند و الّا فساد عالِم، باعث فساد عالَم خواهد شد. ۲-متعصب بودن با عالم بودن منافات دارد و در واقع تعصب، خیانت به علم است، زیرا کسی‌که خلعت علم برتن می‌کند باید حرمت آن را حفظ کند و آنچه را علم قبیح دانسته و آنرا جهل می‌داند مرتکب نشود. ۳- اگر کسیکه اهل علم است تعصب داشته باشد، این تعصب گاهی منجر به یي‌حرمتی به سایر عالمان می‌شود.

برگرفته از بیانات استاد بروجردی

[1] اصول کافی، ج2، ص308

[2] اصول کافی، ج2، ص308

[3] بحارالانوار ج ۷۵ ص۵۹

[4] سوره مبارکه بقره ،آیه 170

[5] اصول کافی، ج2، ص308

[6] اصول کافی، ج2، ص308

[7] بحارالانوار، ج6، ص319

[8] مرحوم فیض(ره) در علم الیقین، ج2، ص1042 و 1043 روایتی با همین مفهوم بیان میکند.

[9] اصول کافی، ج2، ص308

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *