حضرت امام خمینی (ره) برای معالجه كبر یك علاج عملی و یك علاج فكری مطرح میكنند.
در علاج فكری كبر میفرمایند: كافی است انسان به سابقه آفرینش خود توجه كند كه قبل از آنكه انسان خلق شود عدم و نیستی بود و وجودی برای انسان نبود، بعد از آنكه خداوند وجود انسان را اراده كرد او را به صورت نطفهای درآورد و آنرا در جائی تاریك قرار داد و سپس او را به شكل علقه از صلب پدر وارد رحم مادر كرد و در تمام این زمانها او پستترین موجودات بود. سپس خداوند متعال به وی افاضه حیات نمود و او را از پستترین مكانها و پستترین حالات به عالم دنیا وارد كرد. پس از آفرینش و موجود شدن در عالم امكان، قدرت و قوای او تحت تصرفش نبوده و قادر به حفظ سلامتی، زندگی، زیبایی، مال خود و… نبود چنانچه اگر روزی بیمار شود یا زیبائی و جمالش را از دست دهد یا مرگ به سراغ او بیاید قدرت دفع و زایل كردن آن آفات را ندارد.
علاوه بر آن اگر انسان خودش را در مقایسه با كل نظام هستی تصور كند و تأمل كند كه او میان افراد شهر، كشور، قارّه، سیاره و زمین و… در نهایت در مقایسه با كل نظام عالم ذرهای ناچیز از دریای بیكران است به ناچیز بودن و ذره بودن خود بیشتر واقف میگردد و بداند هنگامی كه حیات دنیائی او پایان پذیرد او را در قبری تنگ و تاریك قرار میدهند و زندگی برزخی او آغاز گردد برای رهائی از عذاب چه چیزی دارد؟ آیا تكبّر و خود بزرگبینیاش مایه نجات او خواهد بود یا موجبات عقاب هر چه بیشترش را فراهم میكند؟ حضرت امام خمینی (ره) میفرمایند: كسی كه چنین گذشته و آیندهای داشته و دارد چگونه میتواند چنین تكبّر بورزد؟ عاقبت رفتار متكبّرانه به جهنّم منتهی میشود.
علت اصلی کبر چیست؟
اگر انسان در امر كبر كمی تامل كند پی میبرد علت اصلی كبر و خودبزرگبینی جهل و عدم علم انسان نسبت به گذشته و آیندهاش است. در حالیكه به میزانی كه علم و عمل فرد بیشتر باشد تواضعش بیشتر بوده و از تكبر به دور خواهد بود چنانچه پیامبراكرم (ص) با جایگاه خاص خویش تواضعش از همگان بیشتر بود، مثلاً با فقرا و مساكین هم سفره میشدند و در كارهای خانه شركت میكردند. بنابراین علت تكبر جهل و عدم علم است همانطور كه عامل تواضع علم و معرفت است. لذا حضرت امام (ره) میفرمایند: انسان باید ننگ جهل را از خود دور كند و از صفت تكبّر جدا شود تا متّصف به صفات انبیاء و اولیاء الهی گردد.
علاج عملی کبر
حضرت امام (ره) در رابطه با علاج عملی رذیله كبر میفرمایند: هركس باید در صدد اصلاح نفس خود برآید و برای رفع این صفت همّت مردانه كند و هرزمان كه نفس او میل به تكبّر پیدا كرد به این دام شیطانی بیتوجهی نشان داده، به عواقب سوء دنیوی و اخروی آن بیاندیشد و مدتی بر خلاف میل نفس رفتار كند یعنی خود را وادار به تواضع كند. مثلاً اگر نفسش به او امر میكند كه صدر و بالای مجلس بنشیند، خلاف میل نفس برخورد كند و پایین مجلس قرار گیرد. با این وجود گاه شیطان بسیار ظریف در انسان نفوذ كرده و وانمود مینماید كه فرد اكنون با تواضع عمل میكند در حالیكه تكبر در او ریشه كرده است! مثلاً گاهی انسان مخصوصاً پائین مجلس مینشیند تا به دیگران بفهماند با اینكه مقام و جایگاهش از سایرین بالاتر است جا داشت صدر مجلس بنشیند ولی تواضع كرده و در ذیل مجلس نشسته است.
مجاهده با نفس، علاج کبر
انسان متكبر باید با نفس خود مجاهده كند و در این كار قصد خالصانه داشته باشد. البته این اقدام در ابتدا كمی سخت است ولی با مداومت و پشتكار سهل و آسان میگردد. برای این مجاهده انسان باید ابتدا از خواب غفلت بیدار شده و به تعبیر امام (ره) وارد منزل یقظه گردد. به یاد آورد كه در این دنیا چون مسافری است كه آماده سفر آخرت گشته و باید برای سفر آخرتش زاد و توشه فراهم كند، زاد و توشه او خصلتهائی است كه در او وجود دارد. مركب این سفر پرخطر در راهی تاریك و سخت، همّت مردانه است. روشنائی و نور این راه، ایمان و صفات حمیده است حال با توجه به زاد و راحلهای كه فراهم نموده است یا با سلامت از صراط خواهد گذشت و یا درخاك ذلت خواهد افتاد. چنانچه امیرالمومنین (ع) به فراهم نمودن زاد و راحله امر فرمودند:
«تَجَهَّزوا رَحِمَكم الله فقد نودِی فیكُم بالرَّحیل.»[1]
«خدا شما را بیامرزد آماده شوید كه ندای كوچ در میان شما بلند شده است.»
تکبّر، عامل طرد شیطان از بارگاه الهی
حضرت امام (ره) متذكر میشوند كه علت طرد شیطان از درگاه خدای متعال تكبّر بود كه تنها نسبت به آدم داشت:
«أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ.» [2]
«من از او بهترم مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل.»
و در اثر این تكبّر مورد لعنت خداوند و بندگان حق قرار گرفت. فرد متكبّر نیز خود را بزرگ شمرده و بندگان خداوند را تحقیر نموده و كوچك میشمرد چنین فردی نیز از دستورات و اوامر خدای سبحان سرپیچی كرده چرا كه خداوند امر به تواضع و فروتنی داده و چنین كسی بر خلاف دستور خداوند عمل میكند. بنابراین انسان متكبر همانطور كه شیطان را لعن میكند باید نفس خود را كه دچار تكبّر شده نیز لعن نماید.
حسادت، یکی از علل کبر
حضرت امام (ره) در پایان بحث كبر میفرمایند: گاهی حسد نیز مانند عجب عامل تكبر است. فرد حسود هنگامی كه كمالات و خیراتی در دیگری دید ابتدا به وی حسادت میكند و در پی این حسادت خود را بزرگ نشان داده و دیگری را خوار و حقیر كرده به او توهین مینماید.
تفاوت فرد متكبر و حسود در آن است كه انسان متكبّر خود را دارای كمال موهومی میبیند و حسود برعكس خود را فاقد كمال میبیند.
امام صادق (ع) فرمودند:
«الْكِبْرُ قَدْ یكُونُ فِی شِرَارِ النَّاسِ مِنْ كُلِّ جِنْس»[3]
«اشرار مردم از هر جنسی میتوانند متكبّر باشند اعم از عالم، جاهل، فقیر، غنی.»
تاریخ جلسه: 86/7/25- جلسه 14
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» ادامه حدیث 4- مفاسد و عاقبت کبر
[1] نهج البلاغه، خطبه195
[2] سوره مبارکه اعراف، آیه12
[3] اصول کافی، ج2 ص309